سلطانالعلماء، سید حسین بن محمد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ينعليهالسلام' به 'ينعليهالسلام') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'سلطانالعلماء (ابهام زدایی)' به 'سلطانالعلماء (ابهامزدایی)') |
||
(۴۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR14233.jpg|بندانگشتی|سلطان العلماء، حسین بن محمد]] | [[پرونده:NUR14233.jpg|بندانگشتی|سلطان العلماء، حسین بن محمد]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |سلطان العلماء، حسین بن محمد | ||
|- | |- | ||
| | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | حسینی آملی، حسین بن رفیع الدین محمد | ||
خلیفه سلطان، حسین بن رفیع الدین محمد | خلیفه سلطان، حسین بن رفیع الدین محمد | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" |رفیع الدین محمد | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" |۱۰۰۱ق | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" |اصفهان | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |1064 ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" |[[سيد رفيعالدين محمد بن شجاعالدين محمود حسينى]] | ||
[[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] | |||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |[[حاشية السلطان علی معالمالدين]] | ||
|-class= | |||
[[معالم الأصول (با حواشی سلطان العلماء)]] | |||
الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية | |||
|- class="articleCode" | |||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE14233AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
{{کاربردهای دیگر|سلطانالعلماء (ابهامزدایی)}} | |||
'''سيد حسين بن رفيعالدين محمد بن شجاعالدين محمود بن سيد على حسينى مرعشى''' (۱۰۰۱ -۱۰۶۴ق)، ملقب به سلطان العلماء، از فقهای شیعه در قرن یازدهم هجری قمری و وزیر شاه عباس صفوی، شاه صفی یکم و شاه عباس دوم، از نوادگان میرقوامالدین مرعشی، شهرت علمی سلطانالعلماء به خاطر حاشیههایش بر کتابهای علمی است. او صاحب [[حاشية السلطان علی معالمالدين|حاشیه بر معالم الاصول]] میباشند. | |||
==ولادت== | == ولادت == | ||
در سال 1001 هجرى قمرى در اصفهان چشم به جهان گشود. | |||
==خاندان== | ==خاندان== | ||
نسب او به امام چهارم امام زينالعابدين عليهالسلام مىرسد و اجداد او از علماء و حكام مازندران بودهاند. جد اعلاى او سيد مير بزرگ مرعشى مدتى از عمر شريفش را در مازندران حكومت مىكرده است. اولين كسى كه از اين خاندان به اصفهان رفت و در آنجا ساكن شد، مير نظامالدين على بن مير قوامالدين محمد است كه در [[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] دربارۀ او اينطور آمده است: «كان من علماء الحديث و الفقه و الأصوليين»<ref>[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] ج 8 ص 308</ref> | |||
سيد شجاعالدين محمود بن مير سيد على، جد سلطان العلماء و پدر بزرگوارش سيد رفيعالدين محمد بن محمود نيز از بزرگان علم و فضل در زمان خود بودهاند. | |||
سيد | |||
==فرزندان== | ==فرزندان== | ||
سلطان العلماء داراى چهار پسر بوده است كه دربارۀ آنان مؤلف [[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] اينطور مىنويسد: «السيد إبراهيم بن سلطان العلماء (م 1098 ق)، كان فقيهاً محدثاً أصولياً متكلماً شاعراً قرأ على والده»<ref>[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] ج 2 ص 135</ref> | |||
او داراى تصانيف متعددى بوده است كه در [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]] اينطور آمده است: «الحواشي على كتب كثيرة من الأصول و الفقه و غيرها للسيد ميرزا إبراهيم بن سلطان العلماء»<ref>[[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]] ج 7 ص 107</ref> | |||
او داراى تصانيف متعددى بوده است كه در [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]] اينطور آمده است: «الحواشي على كتب كثيرة من الأصول و الفقه و غيرها للسيد ميرزا إبراهيم بن سلطان العلماء» <ref>[[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]] ج 7 ص 107</ref> | |||
سيد حسن بن سيد حسين سلطان العلماء: «كان عالماً فاضلاً فقيهاً محدثاً متكلماً من تلامذة والده» <ref>[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] | سيد حسن بن سيد حسين سلطان العلماء: «كان عالماً فاضلاً فقيهاً محدثاً متكلماً من تلامذة والده»<ref>[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] ج 5 ص 51</ref> | ||
سيد محمد بن سيد حسين سلطان العلماء: «كان فقيهاً عالماً محدثاً ورعاً قرأ على والده، و له آثار عملية و حواشي على كتب الفقه و الحديث» <ref>[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] | سيد محمد بن سيد حسين سلطان العلماء: «كان فقيهاً عالماً محدثاً ورعاً قرأ على والده، و له آثار عملية و حواشي على كتب الفقه و الحديث»<ref>[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] ج 9 ص 252</ref> | ||
و راجع به چهار فرزند اينطور آورده است: «كلهم علماء فضلاء» <ref>[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] | و راجع به چهار فرزند اينطور آورده است: «كلهم علماء فضلاء»<ref>[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] ج 6 ص 165</ref> | ||
==تحصيلات== | ==تحصيلات== | ||
سيد حسين بن محمد در خاندان علم و فضل چشم به جهان گشود و رشد كرد. بهترين استاد و مربى او پدر بزرگوارش بود. با شروع به تحصيل، با ملا خليل بن غازى (متوفاى 1089 قمرى) همدرس و همبحث مىشود. اين دو علاوه بر اينكه همدرس بودهاند، همسن نيز بودهاند. | سيد حسين بن محمد در خاندان علم و فضل چشم به جهان گشود و رشد كرد. بهترين استاد و مربى او پدر بزرگوارش بود. با شروع به تحصيل، با ملا خليل بن غازى (متوفاى 1089 قمرى) همدرس و همبحث مىشود. اين دو علاوه بر اينكه همدرس بودهاند، همسن نيز بودهاند. | ||
در مورد ملا خليل در [[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]] اينطور گفته شده است: «فاضل متكلم أصولي جامع دقيق النظر قوي الفكر من أجلة مشاهير عصرنا و أكمل أكابر فضلاء دهرنا. <ref>[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]] ج 2 ص 261</ref> | در مورد ملا خليل در [[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]] اينطور گفته شده است: «فاضل متكلم أصولي جامع دقيق النظر قوي الفكر من أجلة مشاهير عصرنا و أكمل أكابر فضلاء دهرنا.<ref>[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]] ج 2 ص 261</ref> | ||
صاحب [[أمل الآمل في علماء جبل عامل|أمل الآمل]] دربارۀ او مىگويد: «فاضل علامة حكيم متكلم محقق موفق فقيه محدث ثقة جامع للفضائل ماهر معاصر» <ref>[[أمل الآمل في علماء جبل عامل|أمل الآمل]] ج 2 ص 92</ref> | صاحب [[أمل الآمل في علماء جبل عامل|أمل الآمل]] دربارۀ او مىگويد: «فاضل علامة حكيم متكلم محقق موفق فقيه محدث ثقة جامع للفضائل ماهر معاصر»<ref>[[أمل الآمل في علماء جبل عامل|أمل الآمل]] ج 2 ص 92</ref> | ||
داشتن چنين همبحث و همراهى فاضل، در رشد علمى سلطان العلماء تأثير بسزايى داشته است. اين دو علاوه بر استفاده از محضر پدر بزرگوار سلطان العلماء، از محضر [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهائى]] (متوفاى 1030 قمرى) و ملا محمد زمانى و ملا حسين يزدى ندوشتى نيز، نهايت استفاده را بردهاند. | داشتن چنين همبحث و همراهى فاضل، در رشد علمى سلطان العلماء تأثير بسزايى داشته است. اين دو علاوه بر استفاده از محضر پدر بزرگوار سلطان العلماء، از محضر [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهائى]] (متوفاى 1030 قمرى) و ملا محمد زمانى و ملا حسين يزدى ندوشتى نيز، نهايت استفاده را بردهاند. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۶: | ||
==وزارت== | ==وزارت== | ||
به تدريج با رشد علمى خليفة السلطان، او مورد عنايت شاه عباس اول واقع شده و پس از وفات سلمان خان در سال 1033 قمرى، به وزارت گماشته مىشود. | به تدريج با رشد علمى خليفة السلطان، او مورد عنايت شاه عباس اول واقع شده و پس از وفات سلمان خان در سال 1033 قمرى، به وزارت گماشته مىشود. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۳: | ||
سلطان العلماء حدود چهار تا پنج سال وزارت شاه عباس را به عهده داشته و علاوه بر آن، داماد او نيز بوده و در سال 1033 با دختر او ازدواج كرده است. | سلطان العلماء حدود چهار تا پنج سال وزارت شاه عباس را به عهده داشته و علاوه بر آن، داماد او نيز بوده و در سال 1033 با دختر او ازدواج كرده است. | ||
از اين ازدواج چهار پسر به نامهاى سيد ابراهيم، سيد حسين، سيد | از اين ازدواج چهار پسر به نامهاى سيد ابراهيم، سيد حسين، سيد رفيعالدين محمد و سيد على كه همه از فضلا و بزرگان زمان خود و داراى مقام اجتهاد و استنباط بودهاند، حاصل شده است. | ||
ايشان پس از رحلت شاه عباس، مدت دو سال وزارت شاه صفى را به عهده داشته كه در يكى از جنگها بين او و شاه صفى درگيرى پيش مىآيد كه جزئيات آن در منابع تاريخى موجود نيست. در نتيجۀ اين درگيرى، او در سال 1041 از وزارت عزل شده و تمام فرزندانش كور شده و خود او نيز به قم تبعيد گشت. | ايشان پس از رحلت شاه عباس، مدت دو سال وزارت شاه صفى را به عهده داشته كه در يكى از جنگها بين او و شاه صفى درگيرى پيش مىآيد كه جزئيات آن در منابع تاريخى موجود نيست. در نتيجۀ اين درگيرى، او در سال 1041 از وزارت عزل شده و تمام فرزندانش كور شده و خود او نيز به قم تبعيد گشت. | ||
او در قم بين ده تا پانزده سال مشغول به مطالعه و تدريس و تأليف مىگردد كه كتاب حاشيه بر | او در قم بين ده تا پانزده سال مشغول به مطالعه و تدريس و تأليف مىگردد كه كتاب حاشيه بر معالمالدين را نيز در اين زمان نوشته است. | ||
بعد از مدتى شاه صفى او را به اصفهان خوانده و او را به وزارت منصوب كرد. هنگامى كه خليفة السلطان براى حج به مكۀ مكرمه رفته بود، شاه صفى از دنيا رفت و شاه عباس دوم به سلطنت رسيد و پس از قتل مير تقى خان در سال 1052، او را به وزارت منصوب كرد كه تا آخر عمر شريفش در سال (1064 قمرى)، مدت هشت سال و شش ماه وزارت شاه عباس دوم را به عهده داشت. | بعد از مدتى شاه صفى او را به اصفهان خوانده و او را به وزارت منصوب كرد. هنگامى كه خليفة السلطان براى حج به مكۀ مكرمه رفته بود، شاه صفى از دنيا رفت و شاه عباس دوم به سلطنت رسيد و پس از قتل مير تقى خان در سال 1052، او را به وزارت منصوب كرد كه تا آخر عمر شريفش در سال (1064 قمرى)، مدت هشت سال و شش ماه وزارت شاه عباس دوم را به عهده داشت. | ||
== | ==ویژگیها== | ||
از | از ویژگیهاى مهم سلطان العلماء استعداد سرشار او است. او در حالى كه مدتى از عمر شريفش را در منصبهاى اجرايى مشغول به كار بوده، از نظر علمى نيز تا حدى رشد كرده كه نمونۀ آن تأليف کتابهاى متعدد در رشتههاى مختلف منطق، اخلاق، تفسير، فقه و اصول است. | ||
از خصوصيات ديگر اين بزرگوار اينكه سرپرستى بسيارى از علويين و فقرا و اهل علم را به عهده داشته و شبهاى تاريك غذا براى آنان مىبرده و بين آنان توزيع مىكرده است. | از خصوصيات ديگر اين بزرگوار اينكه سرپرستى بسيارى از علويين و فقرا و اهل علم را به عهده داشته و شبهاى تاريك غذا براى آنان مىبرده و بين آنان توزيع مىكرده است. | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۳: | ||
وى مدارس علميهاى را بنيان نهاده و اولين كسى است كه مراكز درمانى را در دولت صفويه بنيان نهاده است. | وى مدارس علميهاى را بنيان نهاده و اولين كسى است كه مراكز درمانى را در دولت صفويه بنيان نهاده است. | ||
نمونۀ ديگر آن، تدريس آن بزرگوار است. در [[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] | نمونۀ ديگر آن، تدريس آن بزرگوار است. در [[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] به نقل از سيد شهابالدين تبريزى اينگونه نوشته شده: «كان من أشهر مدرسي عصره، يحضر درسه نحو ألفين و يصعد المنبر و يلقي الدرس. بل قيل إنه لم ينصب في عصر الصفوية منبر لمدرس كما نصب له»<ref>[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] ج 6 ص 165</ref> | ||
در محضر درس او بزرگانى از فقها حضور داشتهاند كه از مشهورترين آنان علامۀ مجلسى صاحب [[بحار الأنوار]] است. | در محضر درس او بزرگانى از فقها حضور داشتهاند كه از مشهورترين آنان علامۀ مجلسى صاحب [[بحار الأنوار]] است. | ||
از | از ویژگیهاى ديگر او سفرهايش به مناطق مختلف و از جمله قسطنطنيه است. او به مصر نيز مسافرت كرده و با علماى قاهره به تبادل نظر پرداخته است. همچنين به يمن مسافرت كرده و با امام زيديه ملاقات داشته است. | ||
او در سفرش به قسطنطنيه با ابى مسعود، مفتى آنان و صاحب تفسير معروف، مناظراتى داشته كه بعدها فرزندش سيد على آن را به صورت كتابى تدوين كرده است. | او در سفرش به قسطنطنيه با ابى مسعود، مفتى آنان و صاحب تفسير معروف، مناظراتى داشته كه بعدها فرزندش سيد على آن را به صورت كتابى تدوين كرده است. | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۴: | ||
==بزرگان اين خاندان== | ==بزرگان اين خاندان== | ||
خاندان سلطان العلماء، چه اجداد طاهرين او و چه فرزندان و بازماندگانش، خاندان فضيلت و علم و تقوا مىباشند كه از جملۀ آنان است: | خاندان سلطان العلماء، چه اجداد طاهرين او و چه فرزندان و بازماندگانش، خاندان فضيلت و علم و تقوا مىباشند كه از جملۀ آنان است: | ||
#دربارۀ سيد | #دربارۀ سيد شجاعالدين محمود بن سيد على، جد ايشان، در تاريخ عالم آرا اينطور آمده است: «كان من مشاهير المدرسين بأصفهان، يجتمع المحصلون من كل فج عميق في المعقول و المنقول. وقف عدة أملاك لمصارف الخيريّة.»<ref>[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] ج 10 ص 108 به نقل تاريخ عالم آرا</ref> | ||
#در مورد پدر بزرگوارشان | #در مورد پدر بزرگوارشان رفيعالدين محمد بن شجاعالدين محمود (متوفاى 1304 قمرى) در أعيان اينطور گفته شده است: «كان عالم عصره في المعقول و المنقول، نال الصدارة من الشاه طهماسب و من الشاه عباس أيضا، كان المترجم مع السيد الداماد و الشيخ البهائي شریک البحث و الدرس و كان من مشاهير المدرسين في ذلك العصر.»<ref>[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] ج 10 ص 55</ref> | ||
#راجع به برادر بزرگوار سلطان العلماء، ميرزا | #راجع به برادر بزرگوار سلطان العلماء، ميرزا قوامالدين بن ميرزا رفيعالدين محمد، در أعيان اينطور آمده: «كان عالماً فاضلاً بارعاً شاعراً لبيباً تقلد الصدارة العظمى من قبل الشاه عباس الأوّل بعد وفاة والده الميرزا رفيعالدين محمد.»<ref>[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] ج 8 ص 451</ref> | ||
==گفتار دانشمندان== | ==گفتار دانشمندان== | ||
[[أمل الآمل في علماء جبل عامل|أمل الآمل]]: | [[أمل الآمل في علماء جبل عامل|أمل الآمل]]: | ||
«عالم محقق مدقق عظيم الشأن جليل القدر صدر العلماء» <ref>[[أمل الآمل في علماء جبل عامل|أمل الآمل]] ج 2 ص 92</ref> | «عالم محقق مدقق عظيم الشأن جليل القدر صدر العلماء»<ref>[[أمل الآمل في علماء جبل عامل|أمل الآمل]] ج 2 ص 92</ref> | ||
[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]]: | [[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]]: | ||
«فاضل عالم محقق مدقق جامع في أكثر الفنون، شاعر، منشىء، كان علاّمة عصره و أستاذ علماء دهره، صاحب التصانيف المحررة و التآليف المجوّدة المقرّرة» <ref>[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]] ج 2 ص 51</ref> | «فاضل عالم محقق مدقق جامع في أكثر الفنون، شاعر، منشىء، كان علاّمة عصره و أستاذ علماء دهره، صاحب التصانيف المحررة و التآليف المجوّدة المقرّرة»<ref>[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]] ج 2 ص 51</ref> | ||
[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] : | [[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]]: | ||
«و مجمل القول إنّه فقيه أصولي محدث حكيم متكلم مفسر محقق مدقق أخلاقي جامع لأصناف العلوم العقلية و النقلية، مؤلف مهذب التأليف هذا مع تحمله أعباء الوزارة و شؤون إدارة المملكة» <ref>[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] | «و مجمل القول إنّه فقيه أصولي محدث حكيم متكلم مفسر محقق مدقق أخلاقي جامع لأصناف العلوم العقلية و النقلية، مؤلف مهذب التأليف هذا مع تحمله أعباء الوزارة و شؤون إدارة المملكة»<ref>[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] ج 6 ص 164</ref> | ||
[[جامع الرواة و ازاحة الاشتباهات عن الطرق و الأسناد|جامع الرواة]]: | [[جامع الرواة و ازاحة الاشتباهات عن الطرق و الأسناد|جامع الرواة]]: | ||
«جليل القدر عظيم الشأن رفيع المنزلة من وجوه هذه الطائفة و ثقاتها و أثباتها و أعيانها، أمره في الجلالة و عظم الشأن و سمو الرتبة و الثقة أشهر من أن يذكر و فوق ما يحوم حوله العبارة، كان عالماً بالعلوم العقلية و النقلية، له تصانيف...» <ref>[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] | «جليل القدر عظيم الشأن رفيع المنزلة من وجوه هذه الطائفة و ثقاتها و أثباتها و أعيانها، أمره في الجلالة و عظم الشأن و سمو الرتبة و الثقة أشهر من أن يذكر و فوق ما يحوم حوله العبارة، كان عالماً بالعلوم العقلية و النقلية، له تصانيف...»<ref>[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]] به نقل از [[جامع الرواة و ازاحة الاشتباهات عن الطرق و الأسناد|جامع الرواة]] ج 6 ص 61</ref> | ||
الفوائد الرضوية: | الفوائد الرضوية: | ||
«وزير و ركن معتمد كبير، عالم محقق، مدقق عظيم الشأن، جليل القدر، علاء الدولة والدين و الدنيا، صاحب صدارة الأئمة و العلماء، إليه أمر النصب و العزل من أهل العلم و الفضل» <ref>الفوائد الرضوية ص 159</ref> | «وزير و ركن معتمد كبير، عالم محقق، مدقق عظيم الشأن، جليل القدر، علاء الدولة والدين و الدنيا، صاحب صدارة الأئمة و العلماء، إليه أمر النصب و العزل من أهل العلم و الفضل»<ref>الفوائد الرضوية ص 159</ref> | ||
روضات الجنات: | روضات الجنات: | ||
«السيد السند الوزير، و الركن المعتمد الكبير، علاء الدولة والدين، كان من أعاظم الفضلاء و الأعيان، و أناخم النبلاء في أفنان في كل ما أتى عليه حق التحقيق و مدققاً حل ما توجه إليه كل التدقيق، عجيب الفطرة و الوجدان، غريب الفكرة و الإمعان، بديع التصرف في العلوم، رفيع التدرب في الرسوم، مالك أزمّة الحكومة بين الخلائق في زمانه، و صاحب صدارة الأئمة و العلماء في أوانه، مفوضاً إليه أمر النصب و العزل من أهل العلم و الفضل» <ref>[[روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات|روضات الجنات]] ج 2 ص 346</ref> | «السيد السند الوزير، و الركن المعتمد الكبير، علاء الدولة والدين، كان من أعاظم الفضلاء و الأعيان، و أناخم النبلاء في أفنان في كل ما أتى عليه حق التحقيق و مدققاً حل ما توجه إليه كل التدقيق، عجيب الفطرة و الوجدان، غريب الفكرة و الإمعان، بديع التصرف في العلوم، رفيع التدرب في الرسوم، مالك أزمّة الحكومة بين الخلائق في زمانه، و صاحب صدارة الأئمة و العلماء في أوانه، مفوضاً إليه أمر النصب و العزل من أهل العلم و الفضل»<ref>[[روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات|روضات الجنات]] ج 2 ص 346</ref> | ||
==اساتيد== | ==اساتيد== | ||
# ملا محمود زمانى | # ملا محمود زمانى | ||
# ملا حسين يزدى ندوشتى | # ملا حسين يزدى ندوشتى | ||
# سيد محمد بن على بن | # سيد محمد بن على بن محمدحسنى | ||
# [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] بهاءالدين محمد بن حسين بن عبدالصمد (متوفاى 1030 قمرى) | # [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] بهاءالدين محمد بن حسين بن عبدالصمد (متوفاى 1030 قمرى) | ||
# پدر بزرگوارش، سيد | # پدر بزرگوارش، [[سيد رفيعالدين محمد بن شجاعالدين محمود حسينى]] | ||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
# ميرزا عنايت اللّه بن آغا محمد مؤمن بن محمدباقراصفهانى، دايى [[طباطبایی کربلایی، علی بن محمدعلی|صاحب رياض]] (متوفاى قبل از 1074 قمرى) | |||
# ميرزا عنايت اللّه بن آغا محمد مؤمن بن | |||
# محمد داود تويسركانى | # محمد داود تويسركانى | ||
# سيد حسن، سيد على، سيد محمد و سيد ابراهيم، فرزندان سلطان العلماء | # سيد حسن، سيد على، سيد محمد و سيد ابراهيم، فرزندان سلطان العلماء | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۱: | ||
# علامۀ مجلسى صاحب [[بحار الأنوار]] | # علامۀ مجلسى صاحب [[بحار الأنوار]] | ||
# ميرزا عيسى پدر سيد على صاحب الرياض | # ميرزا عيسى پدر سيد على صاحب الرياض | ||
# ميرزا [[ | # ميرزا [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین|عبدالرزاق كاشانى]] | ||
# ملا ابوالخير | # ملا ابوالخير محمدتقى فارسى صاحب رسالة معرفة التقويم | ||
# ملا محمد سليم رازى | # ملا محمد سليم رازى | ||
== | ==وفات== | ||
عالم جليل القدر، سلطان العلماء حسينى، پس از برگشتن از فتح قندهار در سال 1064 قمرى، در مازندران دار فانى را وداع گفت و بدن مطهر او را به نجف اشرف برده و در محلى بنام كشوانيه، در جنوب شرقى حرم مطهر به خاک سپردند. قبر او هم اكنون سالم است و در داخل اتاق كوچكى در كشوانيه قرار دارد. | |||
در مورد قبر او در [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]] جلد 6 صفحۀ 194 اينطور آمده است: «لكن اليوم لا أنزله بل المشايخ الذي أدركنا لم يعثروا عليه». | |||
==آثار== | |||
{{ستون-شروع|2}} | |||
# توضيح الأخلاق، خلاصۀ كتاب [[اخلاق ناصری]]، تأليف [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] است. | # توضيح الأخلاق، خلاصۀ كتاب [[اخلاق ناصری]]، تأليف [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] است. | ||
خط ۱۹۴: | خط ۱۹۳: | ||
# حاشيه بر [[من لايحضره الفقيه]]، (بر بعضى ابواب آن) | # حاشيه بر [[من لايحضره الفقيه]]، (بر بعضى ابواب آن) | ||
# حاشيه بر حاشيۀ قديمۀ جلاليه | # حاشيه بر حاشيۀ قديمۀ جلاليه | ||
# رسالة مناظراته مع الشيخ | # رسالة مناظراته مع الشيخ أبيالسعود في القسطنطنية. اين كتاب حاصل زحمات فرزندش سيد على است. | ||
{{پایان}} | |||
== | ==پانویس== | ||
<references/> | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[حاشية السلطان علی معالمالدين]] | [[حاشية السلطان علی معالمالدين]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۶ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۲:۴۸
نام | سلطان العلماء، حسین بن محمد |
---|---|
نامهای دیگر | حسینی آملی، حسین بن رفیع الدین محمد
خلیفه سلطان، حسین بن رفیع الدین محمد |
نام پدر | رفیع الدین محمد |
متولد | ۱۰۰۱ق |
محل تولد | اصفهان |
رحلت | 1064 ق |
اساتید | سيد رفيعالدين محمد بن شجاعالدين محمود حسينى |
برخی آثار | حاشية السلطان علی معالمالدين
معالم الأصول (با حواشی سلطان العلماء) الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية |
کد مؤلف | AUTHORCODE14233AUTHORCODE |
سيد حسين بن رفيعالدين محمد بن شجاعالدين محمود بن سيد على حسينى مرعشى (۱۰۰۱ -۱۰۶۴ق)، ملقب به سلطان العلماء، از فقهای شیعه در قرن یازدهم هجری قمری و وزیر شاه عباس صفوی، شاه صفی یکم و شاه عباس دوم، از نوادگان میرقوامالدین مرعشی، شهرت علمی سلطانالعلماء به خاطر حاشیههایش بر کتابهای علمی است. او صاحب حاشیه بر معالم الاصول میباشند.
ولادت
در سال 1001 هجرى قمرى در اصفهان چشم به جهان گشود.
خاندان
نسب او به امام چهارم امام زينالعابدين عليهالسلام مىرسد و اجداد او از علماء و حكام مازندران بودهاند. جد اعلاى او سيد مير بزرگ مرعشى مدتى از عمر شريفش را در مازندران حكومت مىكرده است. اولين كسى كه از اين خاندان به اصفهان رفت و در آنجا ساكن شد، مير نظامالدين على بن مير قوامالدين محمد است كه در أعيان الشيعة دربارۀ او اينطور آمده است: «كان من علماء الحديث و الفقه و الأصوليين»[۱]
سيد شجاعالدين محمود بن مير سيد على، جد سلطان العلماء و پدر بزرگوارش سيد رفيعالدين محمد بن محمود نيز از بزرگان علم و فضل در زمان خود بودهاند.
فرزندان
سلطان العلماء داراى چهار پسر بوده است كه دربارۀ آنان مؤلف أعيان الشيعة اينطور مىنويسد: «السيد إبراهيم بن سلطان العلماء (م 1098 ق)، كان فقيهاً محدثاً أصولياً متكلماً شاعراً قرأ على والده»[۲]
او داراى تصانيف متعددى بوده است كه در الذريعة اينطور آمده است: «الحواشي على كتب كثيرة من الأصول و الفقه و غيرها للسيد ميرزا إبراهيم بن سلطان العلماء»[۳]
سيد حسن بن سيد حسين سلطان العلماء: «كان عالماً فاضلاً فقيهاً محدثاً متكلماً من تلامذة والده»[۴]
سيد محمد بن سيد حسين سلطان العلماء: «كان فقيهاً عالماً محدثاً ورعاً قرأ على والده، و له آثار عملية و حواشي على كتب الفقه و الحديث»[۵]
و راجع به چهار فرزند اينطور آورده است: «كلهم علماء فضلاء»[۶]
تحصيلات
سيد حسين بن محمد در خاندان علم و فضل چشم به جهان گشود و رشد كرد. بهترين استاد و مربى او پدر بزرگوارش بود. با شروع به تحصيل، با ملا خليل بن غازى (متوفاى 1089 قمرى) همدرس و همبحث مىشود. اين دو علاوه بر اينكه همدرس بودهاند، همسن نيز بودهاند.
در مورد ملا خليل در رياض العلماء اينطور گفته شده است: «فاضل متكلم أصولي جامع دقيق النظر قوي الفكر من أجلة مشاهير عصرنا و أكمل أكابر فضلاء دهرنا.[۷]
صاحب أمل الآمل دربارۀ او مىگويد: «فاضل علامة حكيم متكلم محقق موفق فقيه محدث ثقة جامع للفضائل ماهر معاصر»[۸]
داشتن چنين همبحث و همراهى فاضل، در رشد علمى سلطان العلماء تأثير بسزايى داشته است. اين دو علاوه بر استفاده از محضر پدر بزرگوار سلطان العلماء، از محضر شيخ بهائى (متوفاى 1030 قمرى) و ملا محمد زمانى و ملا حسين يزدى ندوشتى نيز، نهايت استفاده را بردهاند.
ارتباط او با ملا خليل به حدى بوده كه كتاب «شافي في شرح الكافي» تأليف ملا خليل را به اسم سلطان العلماء منتشر نموده است.[۹]
وزارت
به تدريج با رشد علمى خليفة السلطان، او مورد عنايت شاه عباس اول واقع شده و پس از وفات سلمان خان در سال 1033 قمرى، به وزارت گماشته مىشود.
در همان زمان پدر بزرگوار ايشان ميرزا رفيع محمد صدر، صدارت شاه عباس را به عهده داشته و آن دو، در يك خانه به مراجعات مردم پاسخ مىدادهاند.
سلطان العلماء حدود چهار تا پنج سال وزارت شاه عباس را به عهده داشته و علاوه بر آن، داماد او نيز بوده و در سال 1033 با دختر او ازدواج كرده است.
از اين ازدواج چهار پسر به نامهاى سيد ابراهيم، سيد حسين، سيد رفيعالدين محمد و سيد على كه همه از فضلا و بزرگان زمان خود و داراى مقام اجتهاد و استنباط بودهاند، حاصل شده است.
ايشان پس از رحلت شاه عباس، مدت دو سال وزارت شاه صفى را به عهده داشته كه در يكى از جنگها بين او و شاه صفى درگيرى پيش مىآيد كه جزئيات آن در منابع تاريخى موجود نيست. در نتيجۀ اين درگيرى، او در سال 1041 از وزارت عزل شده و تمام فرزندانش كور شده و خود او نيز به قم تبعيد گشت.
او در قم بين ده تا پانزده سال مشغول به مطالعه و تدريس و تأليف مىگردد كه كتاب حاشيه بر معالمالدين را نيز در اين زمان نوشته است.
بعد از مدتى شاه صفى او را به اصفهان خوانده و او را به وزارت منصوب كرد. هنگامى كه خليفة السلطان براى حج به مكۀ مكرمه رفته بود، شاه صفى از دنيا رفت و شاه عباس دوم به سلطنت رسيد و پس از قتل مير تقى خان در سال 1052، او را به وزارت منصوب كرد كه تا آخر عمر شريفش در سال (1064 قمرى)، مدت هشت سال و شش ماه وزارت شاه عباس دوم را به عهده داشت.
ویژگیها
از ویژگیهاى مهم سلطان العلماء استعداد سرشار او است. او در حالى كه مدتى از عمر شريفش را در منصبهاى اجرايى مشغول به كار بوده، از نظر علمى نيز تا حدى رشد كرده كه نمونۀ آن تأليف کتابهاى متعدد در رشتههاى مختلف منطق، اخلاق، تفسير، فقه و اصول است.
از خصوصيات ديگر اين بزرگوار اينكه سرپرستى بسيارى از علويين و فقرا و اهل علم را به عهده داشته و شبهاى تاريك غذا براى آنان مىبرده و بين آنان توزيع مىكرده است.
از ديگر آثار او اقامۀ نماز جمعه در اصفهان و ترتيب دفاترى براى اوقاف بوده است.
او چندين بار به زيارت خانۀ خدا رفته كه چند بار آن با پاى پياده بوده است.
وى مدارس علميهاى را بنيان نهاده و اولين كسى است كه مراكز درمانى را در دولت صفويه بنيان نهاده است.
نمونۀ ديگر آن، تدريس آن بزرگوار است. در أعيان الشيعة به نقل از سيد شهابالدين تبريزى اينگونه نوشته شده: «كان من أشهر مدرسي عصره، يحضر درسه نحو ألفين و يصعد المنبر و يلقي الدرس. بل قيل إنه لم ينصب في عصر الصفوية منبر لمدرس كما نصب له»[۱۰]
در محضر درس او بزرگانى از فقها حضور داشتهاند كه از مشهورترين آنان علامۀ مجلسى صاحب بحار الأنوار است.
از ویژگیهاى ديگر او سفرهايش به مناطق مختلف و از جمله قسطنطنيه است. او به مصر نيز مسافرت كرده و با علماى قاهره به تبادل نظر پرداخته است. همچنين به يمن مسافرت كرده و با امام زيديه ملاقات داشته است.
او در سفرش به قسطنطنيه با ابى مسعود، مفتى آنان و صاحب تفسير معروف، مناظراتى داشته كه بعدها فرزندش سيد على آن را به صورت كتابى تدوين كرده است.
از خصوصيات ديگر، توانايى روحى بسيار بالاى او است كه پس از اينكه فرزندانش به وسيلۀ شاه صفى كور مىشوند با صبر و مقاومت در قم به تأليف و تحقيق پرداخته و با تحمل اين مصايب، آثار ارزشمندى را از خود بر جاى گذاشته است. اگر چه اين تحمل و صبر از عظمت روحى او حكايت دارد، امّا از قساوت و حق ناشناسى و ناجوانمردى شاه صفى صفوى نيز حكايت مىكند.
بزرگان اين خاندان
خاندان سلطان العلماء، چه اجداد طاهرين او و چه فرزندان و بازماندگانش، خاندان فضيلت و علم و تقوا مىباشند كه از جملۀ آنان است:
- دربارۀ سيد شجاعالدين محمود بن سيد على، جد ايشان، در تاريخ عالم آرا اينطور آمده است: «كان من مشاهير المدرسين بأصفهان، يجتمع المحصلون من كل فج عميق في المعقول و المنقول. وقف عدة أملاك لمصارف الخيريّة.»[۱۱]
- در مورد پدر بزرگوارشان رفيعالدين محمد بن شجاعالدين محمود (متوفاى 1304 قمرى) در أعيان اينطور گفته شده است: «كان عالم عصره في المعقول و المنقول، نال الصدارة من الشاه طهماسب و من الشاه عباس أيضا، كان المترجم مع السيد الداماد و الشيخ البهائي شریک البحث و الدرس و كان من مشاهير المدرسين في ذلك العصر.»[۱۲]
- راجع به برادر بزرگوار سلطان العلماء، ميرزا قوامالدين بن ميرزا رفيعالدين محمد، در أعيان اينطور آمده: «كان عالماً فاضلاً بارعاً شاعراً لبيباً تقلد الصدارة العظمى من قبل الشاه عباس الأوّل بعد وفاة والده الميرزا رفيعالدين محمد.»[۱۳]
گفتار دانشمندان
«عالم محقق مدقق عظيم الشأن جليل القدر صدر العلماء»[۱۴]
«فاضل عالم محقق مدقق جامع في أكثر الفنون، شاعر، منشىء، كان علاّمة عصره و أستاذ علماء دهره، صاحب التصانيف المحررة و التآليف المجوّدة المقرّرة»[۱۵]
«و مجمل القول إنّه فقيه أصولي محدث حكيم متكلم مفسر محقق مدقق أخلاقي جامع لأصناف العلوم العقلية و النقلية، مؤلف مهذب التأليف هذا مع تحمله أعباء الوزارة و شؤون إدارة المملكة»[۱۶]
«جليل القدر عظيم الشأن رفيع المنزلة من وجوه هذه الطائفة و ثقاتها و أثباتها و أعيانها، أمره في الجلالة و عظم الشأن و سمو الرتبة و الثقة أشهر من أن يذكر و فوق ما يحوم حوله العبارة، كان عالماً بالعلوم العقلية و النقلية، له تصانيف...»[۱۷]
الفوائد الرضوية:
«وزير و ركن معتمد كبير، عالم محقق، مدقق عظيم الشأن، جليل القدر، علاء الدولة والدين و الدنيا، صاحب صدارة الأئمة و العلماء، إليه أمر النصب و العزل من أهل العلم و الفضل»[۱۸]
روضات الجنات:
«السيد السند الوزير، و الركن المعتمد الكبير، علاء الدولة والدين، كان من أعاظم الفضلاء و الأعيان، و أناخم النبلاء في أفنان في كل ما أتى عليه حق التحقيق و مدققاً حل ما توجه إليه كل التدقيق، عجيب الفطرة و الوجدان، غريب الفكرة و الإمعان، بديع التصرف في العلوم، رفيع التدرب في الرسوم، مالك أزمّة الحكومة بين الخلائق في زمانه، و صاحب صدارة الأئمة و العلماء في أوانه، مفوضاً إليه أمر النصب و العزل من أهل العلم و الفضل»[۱۹]
اساتيد
- ملا محمود زمانى
- ملا حسين يزدى ندوشتى
- سيد محمد بن على بن محمدحسنى
- شيخ بهايى بهاءالدين محمد بن حسين بن عبدالصمد (متوفاى 1030 قمرى)
- پدر بزرگوارش، سيد رفيعالدين محمد بن شجاعالدين محمود حسينى
شاگردان
- ميرزا عنايت اللّه بن آغا محمد مؤمن بن محمدباقراصفهانى، دايى صاحب رياض (متوفاى قبل از 1074 قمرى)
- محمد داود تويسركانى
- سيد حسن، سيد على، سيد محمد و سيد ابراهيم، فرزندان سلطان العلماء
- آقا حسين خوانسارى صاحب مشارق الشموس
- علامۀ مجلسى صاحب بحار الأنوار
- ميرزا عيسى پدر سيد على صاحب الرياض
- ميرزا عبدالرزاق كاشانى
- ملا ابوالخير محمدتقى فارسى صاحب رسالة معرفة التقويم
- ملا محمد سليم رازى
وفات
عالم جليل القدر، سلطان العلماء حسينى، پس از برگشتن از فتح قندهار در سال 1064 قمرى، در مازندران دار فانى را وداع گفت و بدن مطهر او را به نجف اشرف برده و در محلى بنام كشوانيه، در جنوب شرقى حرم مطهر به خاک سپردند. قبر او هم اكنون سالم است و در داخل اتاق كوچكى در كشوانيه قرار دارد.
در مورد قبر او در الذريعة جلد 6 صفحۀ 194 اينطور آمده است: «لكن اليوم لا أنزله بل المشايخ الذي أدركنا لم يعثروا عليه».
آثار
- توضيح الأخلاق، خلاصۀ كتاب اخلاق ناصری، تأليف خواجه نصيرالدين طوسى است.
- حاشيه بر تهذيب و استبصار
- ديوان سلطان العلماء
- آداب الحج
- أنموذج العلوم
- حاشيه بر تفسير بيضاوى
- حاشيه بر حاشيۀ خفرى بر شرح تجريد قوشچى
- حاشيه بر شرح لمعه
- حاشيه بر شرح اربعين حديث شيخ بهايى
- حاشيه بر شرح مختصر الأصول عضدى
- حاشيه بر شرح شمسيه
- حاشيه بر معالم
- حاشيه بر شرح مطالع
- حاشيه بر مختلف علاّمه
- حاشيه بر كشاف
- حاشيه بر زبدة الأصول شيخ بهايى
- حاشيه بر شرائع الإسلام
- حاشيه بر من لايحضره الفقيه، (بر بعضى ابواب آن)
- حاشيه بر حاشيۀ قديمۀ جلاليه
- رسالة مناظراته مع الشيخ أبيالسعود في القسطنطنية. اين كتاب حاصل زحمات فرزندش سيد على است.
پانویس
- ↑ أعيان الشيعة ج 8 ص 308
- ↑ أعيان الشيعة ج 2 ص 135
- ↑ الذريعة ج 7 ص 107
- ↑ أعيان الشيعة ج 5 ص 51
- ↑ أعيان الشيعة ج 9 ص 252
- ↑ أعيان الشيعة ج 6 ص 165
- ↑ رياض العلماء ج 2 ص 261
- ↑ أمل الآمل ج 2 ص 92
- ↑ الذريعة ج 3 ص 6 و 7
- ↑ أعيان الشيعة ج 6 ص 165
- ↑ أعيان الشيعة ج 10 ص 108 به نقل تاريخ عالم آرا
- ↑ أعيان الشيعة ج 10 ص 55
- ↑ أعيان الشيعة ج 8 ص 451
- ↑ أمل الآمل ج 2 ص 92
- ↑ رياض العلماء ج 2 ص 51
- ↑ أعيان الشيعة ج 6 ص 164
- ↑ أعيان الشيعة به نقل از جامع الرواة ج 6 ص 61
- ↑ الفوائد الرضوية ص 159
- ↑ روضات الجنات ج 2 ص 346