زنجانی، ابوعبدالله: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> [[پرونده:NUR01204.jpg|بندانگشتی» ایجاد کرد.)
 
جز (جایگزینی متن - 'سخنرانیها' به 'سخنرانی‌ها')
 
(۱۰۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:NUR01204.jpg|بندانگشتی|زنجانی، ابو عبد الله]]
[[پرونده:NUR01204.jpg|بندانگشتی|زنجانی، ابوعبدالله]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
|-
|-
! نام!! data-type='authorName'|زنجانی، ابو عبد الله
! نام!! data-type="authorName" |زنجانی، ابوعبدالله
|-
|-
|نام های دیگر  
|نام‎های دیگر  
|data-type='authorOtherNames'| زنگانی، ابو عبد الله
| data-type="authorOtherNames" | زنگانی، ابوعبدالله


مجتهد زنجانی، ابو عبد الله
مجتهد زنجانی، ابوعبدالله
|-
|-
|نام پدر  
|نام پدر  
|data-type='authorfatherName'|
| data-type="authorfatherName" |میرزا نصرالله شیخ‌الاسلام
|-
|-
|متولد  
|متولد  
|data-type='authorbirthDate'|1270 هـ.ش
| data-type="authorbirthDate" |1270 ش
|-
|-
|محل تولد
|محل تولد
|data-type='authorBirthPlace'|
| data-type="authorBirthPlace" |زنجان
|-
|-
|رحلت  
|رحلت  
|data-type='authorDeathDate'|1319 هـ.ش یا 1360 هـ.ق
| data-type="authorDeathDate" |1319 ش یا 1360ق
|-
|-
|اساتید
|اساتید
|data-type='authorTeachers'|
| data-type="authorTeachers" | [[اصفهانی، سید ابوالحسن|سید ابوالحسن اصفهانى]]،[[شریعت اصفهانی، فتح‌الله|شیخ الشریعۀ اصفهانى]]، [[عراقی، ضیاء‎الدین|شیخ ضیاءالدین عراقى]]
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
|data-type='authorWritings'|
| data-type="authorWritings" |[[تاريخ القرآن (زنجانی)]]
|-class='articleCode'
[[بقاء النفس بعد فناء الجسد]]
|کد مولف
|- class="articleCode"
|data-type='authorCode'|1204
|کد مؤلف
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE01204AUTHORCODE
|}
|}
</div>
</div>
{{کاربردهای دیگر|زنجانی (ابهام‌زدایی)}}


'''ابوعبدالله زنجانى''' (1309-جمادى الآخر 1360 ق)، فقیه، مفسر، قرآن شناس و نویسندۀ برجستۀ معاصر ایرانى.


ابو عبد الله زنجانى،فرزند ميرزا نصر الله شيخ الاسلام
== ولادت ==
او در سال 1309ق  در زنجان در خاندانى اهل علم و فتوا زاده شد.پدرش، میرزا نصرالله، شیخ‌الاسلام زنجان بود.


(1309-جمادى الآخر 1360 ق1892/-ژوئيۀ 1941 م)،فقيه،مفسر،
== تحصیلات ==
ابوعبداللّه علوم متعارف زمان را در همان شهر آموخت و در فلسفه و کلام و فلکیات، خاصه از [[ميرزا ابراهيم زنجانى فلكى|میرزا ابراهیم زنجانى فلکى]]، از شاگردان برجستۀ [[جلوه، سید ابوالحسن|میرزا ابوالحسن جلوه]]، از 1326 تا 1329 ق بهره جست.


قرآن شناس و نويسندۀ برجستۀ معاصر ايرانى.او در زنجان در خاندانى
وى سپس براى ادامۀ تحصیل به تهران رفت، ولى اندکى بعد همراه برادر بزرگ‌تر خود میرزا فضل‌للّه عزم نجف کرد و سالها نزد استادان و مجتهدان برجسته‌اى نظیر [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|سید محمد کاظم یزدى]]، [[اصفهانی، سید ابوالحسن|سید ابوالحسن اصفهانى]]، [[شریعت اصفهانی، فتح‌الله|شیخ الشریعۀ اصفهانى]]، [[عراقی، ضیاء‎الدین|شیخ ضیاءالدین عراقى]] و [[نایینی، محمدحسین|میرزا حسین نائینى]] به تحصیل علوم دینى پرداخت.در اواخر 1338ق پس از احراز درجۀ اجتهاد به زنجان بازگشت و مدتى بعد به حج رفت.وى در همین سفر رهسپار سوریه، فلسطین و مصر شد و با دانشمندان آن نواحى ملاقات کرد و به ایران بازگشت.


اهل علم و فتوا زاده شد.پدرش،ميرزا نصر الله،شيخ الاسلام زنجان
در محرم 1347 به عنوان اولین ایرانى، به عضویت «المجمع العلمى العربى» دمشق برگزیده شد و رسالۀ ورودى او با عنوان «الفیلسوف الفارسى الکبیر، صدرالدین الشیرازى» در مجلة المجمع العلمى العربى به چاپ رسید'


بود(مشار،3323/2).ابو عبد اللّه علوم متعارف زمان را در همان شهر
در اواخر 1353ق یا اوایل 1354ق دوباره به کشورهاى عربى رفت و در مصر با استقبال دانشمندان آن دیار روبه‌رو شد و طى سخنرانی‌هایى در الازهر مسلمانان را به اتحاد فرا خواند.  


آموخت و در فلسفه و كلام و فلكيات،خاصه از ميرزا ابراهيم زنجانى
سپس به ایران بازگشت و مدت 4 سال تا 1358ق در دانشکدۀ معقول و منقول و یک سال در دانشسراى عالى به تدریس تفسیر و فلسفه پرداخت، اما به سبب سکتۀ قلبى به زنجان رفت و همانجا سکنى گزید تا در گذشت. ابوعبدالله زنجانى از کسانى چون [[صدر، سید حسن|سید حسن صدر]] عاملى، [[آلوسی، محمود بن عبدالله|سید محمود شکرى آلوسى]] و سید محمد بدرالدین مغربى محدث دمشقى اجازۀ روایت داشت و طى سالها تحقیق و تألیف و تدریس، مجموعۀ بسیار نفیسى از کتب خطى و چاپى گرد آورد که پس از مرگش، کتابخانۀ مجلس شوراى ملى آن را خریدارى کرد. برادر او میرزا فضل‌الله نیز از دانشمندان برجسته و شیخ‌الاسلام زنجان بود.


فلكى،از شاگردان برجستۀ ميرزا ابو الحسن جلوه،از 1326 تا 1329 ق
==آثار==
ابوعبدالله کتاب‌ها و رساله‌ها و مقالات متعددى در زمینه‌هاى فلسفى و دینى و اجتماعى نوشت یا ترجمه کرد که بسیارى از آنها چاپ و منتشر شده است.این آثار عبارتند از: الافکار، به زبان عربى در عقاید اسلامى؛ الاسلام و الاروبیون، رساله‌اى مختصر در دعوت مسلمانان به اتحاد و استقلال؛ اصول القرآن الاجتماعیة، به عربى؛ اندرز [[ارسطو]] به اسکندر، که آن را از عربى به فارسى ترجمه کرد و در مجلۀ دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران منتشر شده است؛ تاریخ القرآن، به عربى که معروف‌ترین اثر ابوعبدالله زنجانى است و بارها در تهران، تبریز و قاهره با مقدمۀ [[احمد امين|احمد امین]] به چاپ رسیده است.


بهره جست(مدرس،384/2؛مشكور،201-202).وى سپس براى
ترجمۀ فارسى این کتاب نیز توسط ابوالقاسم سحاب در 1317‌ش در تهران منتشر شد.این کتاب از مآخذ مهم نویسندگان پس از ابوعبدالله در زمینۀ تاریخ و تحقیقات قرآنى است و برخى از کسانى که در این موضوعات آثارى پدید آوردند، به آن کتاب استناد جسته‌اند؛«توضیحاتى راجع به عین القضاة همدانى»، مقاله‌اى است به فارسى که در مجلۀ یادگار منتشر شد؛ دین الفطرة، به فارسى؛ رسالة فى التصوف؛ رسالة فى قاعدة فلسفیة اغریقیة الاصل: الواحد لا یصدر عنه الا الواحد؛ رسالة فى لزوم الحجاب یا فلسفۀ حجاب، به فارسى که در 1302‌ش در نجف چاپ شد؛زندگانى محمد(ص)، ترجمه از کتاب الابطال(قهرمانان) نوشتۀ توماس کارلایل.این کتاب چندین بار و از جمله در 1312‌ش در تبریز چاپ شد؛ سر انتشار اسلام، به فارسى؛ بقاء النفس بعد فناء الجسد.اصل این اثر از [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسى]] است و ابوعبدالله زنجانى شرحى بر آن نوشته است.این کتاب که در 1340ق نوشته شده بود، در 1343ق در قاهره به چاپ رسید؛ طهارة اهل الکتاب، که گویا سخنرانى ابوعبدالله به عربى بوده و در 1345ق در بغداد چاپ و منتشر شده است؛ عظمت حسین بن على(ع) به فارسى که چندین بار در تبریز انتشار یافته است؛ الفیلسوف الفارسى الکبیر، صدرالدین الشیرازى، به عربى که در مجلة المجمع العلمى العربى چاپ شده است؛ نور المنابر، گرد آورى شده از کتب مقاتل، به فارسى که در 1312‌ش در تهران به چاپ رسیده است.مقالات متعددى نیز از او در مجله‌هاى الزهراء مصر و لغة العرب بغداد منتشر شده است. ابوعبدالله همچنین بر مقالۀ «اسراء»چاپ اول«دائرةالمعارف اسلام» حواشى و توضیحاتى نوشت که در ترجمۀ عربى آن چاپ شده است.براى فهرست مقالات و دیگر آثار او مى‌توان به مشکور و عواد مراجعه کرد.


ادامۀ تحصيل به تهران رفت،ولى اندكى بعد همراه برادر بزرگ‌تر خود
==منابع مقاله==


ميرزا فضل اللّه عزم نجف كرد و سالها نزد استادان و مجتهدان
[https://www.cgie.org.ir/fa/article/226755/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 5، ص 5-684، سید جعفر سجادى].


برجسته‌اى نظير سيد محمد كاظم يزدى،سيد ابو الحسن اصفهانى،
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}


شيخ الشريعۀ اصفهانى،شيخ ضياء الدين عراقى و ميرزا حسين نائينى
[[تاريخ القرآن (زنجانی)]]


به تحصيل علوم دينى پرداخت.در اواخر 1338 ق پس از احراز درجۀ
[[بقاء النفس بعد فناء الجسد]]


اجتهاد به زنجان بازگشت(همو،202؛قس:امين،378/2)و مدتى بعد
[[الفيلسوف الإيراني الکبير صدرالدين الشیرازی، ملا صدرا(حياته و أصول فلسفته)]]


به حج رفت.وى در همين سفر رهسپار سوريه،فلسطين و مصر شد و با
[[الفیلسوف الفارسی الکبیر]]  
 
دانشمندان آن نواحى ملاقات كرد و به ايران بازگشت.در محرم 1347
 
به عنوان اولين ايرانى،به عضويت«المجمع العلمى العربى»دمشق
 
برگزيده شد و رسالۀ ورودى او با عنوان«الفيلسوف الفارسى الكبير،
 
صدر الدين الشيرازى»در مجلة المجمع العلمى العربى به چاپ رسيد
 
(نك:آثار).در اواخر 1353 ق يا اوايل 1354 ق دوباره به كشورهاى
 
عربى رفت و در مصر با استقبال دانشمندان آن ديار روبه‌رو شد و طى
 
سخنرانيهايى در الازهر مسلمانان را به اتحاد فرا خواند(مدرس،امين،
 
همانجاها؛مشكور،202،203).سپس به ايران بازگشت و مدت 4
 
سال تا 1358 ق در دانشكدۀ معقول و منقول و يك سال در دانشسراى
 
عالى به تدريس تفسير و فلسفه پرداخت،اما به سبب سكتۀ قلبى به
 
زنجان رفت و همانجا سكنى گزيد تا در گذشت(مدرس،همانجا).ابو
 
عبد الله زنجانى از كسانى چون سيد حسن صدر عاملى،سيد محمود
 
شكرى آلوسى و سيد محمد بدر الدين مغربى محدث دمشقى اجازۀ
 
روايت داشت(امين،همانجا)و طى سالها تحقيق و تأليف و تدريس،
 
مجموعۀ بسيار نفيسى از كتب خطى و چاپى گرد آورد(اقبال،13؛
 
نعمه،427؛صفا،346/1)كه پس از مرگش،كتابخانۀ مجلس شوراى
 
ملى آن را خريدارى كرد(مشكور،201).برادر او ميرزا فضل الله نيز
 
از دانشمندان برجسته و شيخ الاسلام زنجان بود.
 
==آثار:==
 
 
ابو عبد الله كتابها و رساله‌ها و مقالات متعددى در زمينه‌هاى
 
فلسفى و دينى و اجتماعى نوشت يا ترجمه كرد كه بسيارى از آنها چاپ
 
و منتشر شده است.اين آثار عبارتند از:الافكار،به زبان عربى در
 
عقايد اسلامى(مدرس،همانجا)؛الاسلام و الاروبيون،رساله‌اى مختصر
 
در دعوت مسلمانان به اتحاد و استقلال(مشكور،205)؛اصول القرآن
 
الاجتماعية،به عربى(مدرس،همانجا)؛اندرز ارسطو به اسكندر،كه
 
آن را از عربى به فارسى ترجمه كرد و در مجلۀ دانشكدۀ ادبيات
 
دانشگاه تهران(س 17،شم‍ 3 و 4)منتشر شده است؛تاريخ القرآن،به
 
عربى كه معروف‌ترين اثر ابو عبد الله زنجانى است و بارها در تهران،تبريز و قاهره با مقدمۀ احمد امين به چاپ رسيده است.ترجمۀ فارسى
 
اين كتاب نيز توسط ابو القاسم سحاب در 1317 ش در تهران منتشر
 
شد.اين كتاب از مآخذ مهم نويسندگان پس از ابو عبد الله در زمينۀ
 
تاريخ و تحقيقات قرآنى است و برخى از كسانى كه در اين موضوعات
 
آثارى پديد آوردند،به آن كتاب استناد جسته‌اند(مثلا شاهين،78،79؛
 
صغير،52،59،95-96؛راميار،717)؛«توضيحاتى راجع به
 
عين القضاة همدانى»،مقاله‌اى است به فارسى كه در مجلۀ يادگار(س
 
3،شم‍ 4)منتشر شد؛دين الفطرة،به فارسى(مدرس،همانجا)؛رسالة
 
فى التصوف(كحاله،159/6)؛رسالة فى قاعدة فلسفية اغريقية
 
الاصل:الواحد لا يصدر عنه الا الواحد(امين،همانجا)؛رسالة فى لزوم
 
الحجاب يا فلسفۀ حجاب،به فارسى كه در 1302 ش در نجف چاپ
 
شد؛زندگانى محمد(ص)،ترجمه از كتاب الابطال( قهرمانان)
 
نوشتۀ توماس كارلايل.اين كتاب چندين بار و از جمله در 1312 ش
 
در تبريز چاپ شد؛سر انتشار اسلام،به فارسى(مدرس،همانجا)؛بقاء
 
النفس بعد فناء الجسد.اصل اين اثر از خواجه نصير الدين طوسى
 
است و ابو عبد الله زنجانى شرحى بر آن نوشته است.اين كتاب كه در
 
1340 ق نوشته شده بود،در 1343 ق در قاهره به چاپ رسيد(واعظ،
 
«يد»؛مجلة المجمع العلمى،4(10)528/)؛طهارة اهل الكتاب،كه گويا
 
سخنرانى ابو عبد الله به عربى بوده(مشكور،204)و در 1345 ق در
 
بغداد چاپ و منتشر شده است؛عظمت حسين بن على(ع)به فارسى كه
 
چندين بار در تبريز انتشار يافته است؛الفيلسوف الفارسى الكبير،
 
صدر الدين الشيرازى،به عربى كه در مجلة المجمع العلمى العربى(س
 
1929،1930 م،شم‍ 9 و 10)چاپ شده است؛نور المنابر،گرد آورى
 
شده از كتب مقاتل،به فارسى كه در 1312 ش در تهران به چاپ
 
رسيده است.مقالات متعددى نيز از او در مجله‌هاى الزهراء مصر و لغة
 
العرب بغداد منتشر شده است(واعظ،«يه»).ابو عبد الله همچنين بر
 
مقالۀ«اسراء»چاپ اول«دائرة المعارف اسلام»حواشى و توضيحاتى
 
نوشت كه در ترجمۀ عربى آن(دائرة المعارف الاسلامية،107/2-
 
110)چاپ شده است.براى فهرست مقالات و ديگر آثار او مى‌توان به
 
مشكور(ص 205،206)و عواد(179/1،194،218)مراجعه كرد.[1]
 
(1)منبع:دائرة المعارف بزرگ اسلامى،ج 5،ص 5-684،سيد جعفر سجادى.
== وابسته‌ها ==
[[تاریخ القرآن]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
 
[[بقاء النفس بعد فناء الجسد]] / نوع اثر: کتاب / نقش: شارح
 
[[الفيلسوف الإيراني الکبير صدرالدين الشيرازي، ملا صدرا (حياته و أصول فلسفته)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
 
[[ الفیلسوف الفارسی الکبیر]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده


[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:زندگی‌نامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۲۰

ابوعبدالله زنجانى (1309-جمادى الآخر 1360 ق)، فقیه، مفسر، قرآن شناس و نویسندۀ برجستۀ معاصر ایرانى.

زنجانی، ابوعبدالله
نام زنجانی، ابوعبدالله
نام‎های دیگر زنگانی، ابوعبدالله

مجتهد زنجانی، ابوعبدالله

نام پدر میرزا نصرالله شیخ‌الاسلام
متولد 1270 ش
محل تولد زنجان
رحلت 1319 ش یا 1360ق
اساتید سید ابوالحسن اصفهانى،شیخ الشریعۀ اصفهانى، شیخ ضیاءالدین عراقى
برخی آثار تاريخ القرآن (زنجانی)

بقاء النفس بعد فناء الجسد

کد مؤلف AUTHORCODE01204AUTHORCODE

ولادت

او در سال 1309ق در زنجان در خاندانى اهل علم و فتوا زاده شد.پدرش، میرزا نصرالله، شیخ‌الاسلام زنجان بود.

تحصیلات

ابوعبداللّه علوم متعارف زمان را در همان شهر آموخت و در فلسفه و کلام و فلکیات، خاصه از میرزا ابراهیم زنجانى فلکى، از شاگردان برجستۀ میرزا ابوالحسن جلوه، از 1326 تا 1329 ق بهره جست.

وى سپس براى ادامۀ تحصیل به تهران رفت، ولى اندکى بعد همراه برادر بزرگ‌تر خود میرزا فضل‌للّه عزم نجف کرد و سالها نزد استادان و مجتهدان برجسته‌اى نظیر سید محمد کاظم یزدى، سید ابوالحسن اصفهانى، شیخ الشریعۀ اصفهانى، شیخ ضیاءالدین عراقى و میرزا حسین نائینى به تحصیل علوم دینى پرداخت.در اواخر 1338ق پس از احراز درجۀ اجتهاد به زنجان بازگشت و مدتى بعد به حج رفت.وى در همین سفر رهسپار سوریه، فلسطین و مصر شد و با دانشمندان آن نواحى ملاقات کرد و به ایران بازگشت.

در محرم 1347 به عنوان اولین ایرانى، به عضویت «المجمع العلمى العربى» دمشق برگزیده شد و رسالۀ ورودى او با عنوان «الفیلسوف الفارسى الکبیر، صدرالدین الشیرازى» در مجلة المجمع العلمى العربى به چاپ رسید'

در اواخر 1353ق یا اوایل 1354ق دوباره به کشورهاى عربى رفت و در مصر با استقبال دانشمندان آن دیار روبه‌رو شد و طى سخنرانی‌هایى در الازهر مسلمانان را به اتحاد فرا خواند.

سپس به ایران بازگشت و مدت 4 سال تا 1358ق در دانشکدۀ معقول و منقول و یک سال در دانشسراى عالى به تدریس تفسیر و فلسفه پرداخت، اما به سبب سکتۀ قلبى به زنجان رفت و همانجا سکنى گزید تا در گذشت. ابوعبدالله زنجانى از کسانى چون سید حسن صدر عاملى، سید محمود شکرى آلوسى و سید محمد بدرالدین مغربى محدث دمشقى اجازۀ روایت داشت و طى سالها تحقیق و تألیف و تدریس، مجموعۀ بسیار نفیسى از کتب خطى و چاپى گرد آورد که پس از مرگش، کتابخانۀ مجلس شوراى ملى آن را خریدارى کرد. برادر او میرزا فضل‌الله نیز از دانشمندان برجسته و شیخ‌الاسلام زنجان بود.

آثار

ابوعبدالله کتاب‌ها و رساله‌ها و مقالات متعددى در زمینه‌هاى فلسفى و دینى و اجتماعى نوشت یا ترجمه کرد که بسیارى از آنها چاپ و منتشر شده است.این آثار عبارتند از: الافکار، به زبان عربى در عقاید اسلامى؛ الاسلام و الاروبیون، رساله‌اى مختصر در دعوت مسلمانان به اتحاد و استقلال؛ اصول القرآن الاجتماعیة، به عربى؛ اندرز ارسطو به اسکندر، که آن را از عربى به فارسى ترجمه کرد و در مجلۀ دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران منتشر شده است؛ تاریخ القرآن، به عربى که معروف‌ترین اثر ابوعبدالله زنجانى است و بارها در تهران، تبریز و قاهره با مقدمۀ احمد امین به چاپ رسیده است.

ترجمۀ فارسى این کتاب نیز توسط ابوالقاسم سحاب در 1317‌ش در تهران منتشر شد.این کتاب از مآخذ مهم نویسندگان پس از ابوعبدالله در زمینۀ تاریخ و تحقیقات قرآنى است و برخى از کسانى که در این موضوعات آثارى پدید آوردند، به آن کتاب استناد جسته‌اند؛«توضیحاتى راجع به عین القضاة همدانى»، مقاله‌اى است به فارسى که در مجلۀ یادگار منتشر شد؛ دین الفطرة، به فارسى؛ رسالة فى التصوف؛ رسالة فى قاعدة فلسفیة اغریقیة الاصل: الواحد لا یصدر عنه الا الواحد؛ رسالة فى لزوم الحجاب یا فلسفۀ حجاب، به فارسى که در 1302‌ش در نجف چاپ شد؛زندگانى محمد(ص)، ترجمه از کتاب الابطال(قهرمانان) نوشتۀ توماس کارلایل.این کتاب چندین بار و از جمله در 1312‌ش در تبریز چاپ شد؛ سر انتشار اسلام، به فارسى؛ بقاء النفس بعد فناء الجسد.اصل این اثر از خواجه نصیرالدین طوسى است و ابوعبدالله زنجانى شرحى بر آن نوشته است.این کتاب که در 1340ق نوشته شده بود، در 1343ق در قاهره به چاپ رسید؛ طهارة اهل الکتاب، که گویا سخنرانى ابوعبدالله به عربى بوده و در 1345ق در بغداد چاپ و منتشر شده است؛ عظمت حسین بن على(ع) به فارسى که چندین بار در تبریز انتشار یافته است؛ الفیلسوف الفارسى الکبیر، صدرالدین الشیرازى، به عربى که در مجلة المجمع العلمى العربى چاپ شده است؛ نور المنابر، گرد آورى شده از کتب مقاتل، به فارسى که در 1312‌ش در تهران به چاپ رسیده است.مقالات متعددى نیز از او در مجله‌هاى الزهراء مصر و لغة العرب بغداد منتشر شده است. ابوعبدالله همچنین بر مقالۀ «اسراء»چاپ اول«دائرةالمعارف اسلام» حواشى و توضیحاتى نوشت که در ترجمۀ عربى آن چاپ شده است.براى فهرست مقالات و دیگر آثار او مى‌توان به مشکور و عواد مراجعه کرد.

منابع مقاله

دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 5، ص 5-684، سید جعفر سجادى.

وابسته‌ها