ابن فارض، عمر بن علی: تفاوت میان نسخهها
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR04577.jpg|بندانگشتی» ایجاد کرد.) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
||
(۸۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR04577.jpg|بندانگشتی|ابن فارض، عمر بن علی ]] | [[پرونده:NUR04577.jpg|بندانگشتی|ابن فارض، عمر بن علی]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |ابن فارض، عمر بن علی | ||
|- | |- | ||
| | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | ابن الفارض، عمر بن علی | ||
عمر بن الفارض | عمر بن الفارض | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" |علی | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" |576ق | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" |قاهره | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |632 ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" |پدرش علی بن مرشد | ||
بهاءالدين قاسم بن عساكر | |||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |دیوان ابن الفارض | ||
|-class= | |||
|کد | [[لوامع و لوایح در شرح قصیده خمریه ابن فارض و در بیان معارف و معانی عرفانی (سه رساله در تصوف)]] | ||
|data-type= | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |||
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE04577AUTHORCODE | |||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''ابن فارض، ابوحفص شرفالدين عمر بن على بن مرشد بن على''' (576 -632ق)، بزرگترين سراينده شعر صوفيانه در ادبيات عرب است. | |||
نسبت وى به گفته شيخ على، نواده دخترى او و به استناد خوابى كه او خود ديده بود، به قبيله بنى سعد (قبيله حليمه، مرضعه پيامبر(ص)) مىرسيد و اصل خاندانش به شهر حماه، در سرزمین شام تعلق داشت. پدرش از حماه به ديار مصر كه در آن روزگار، مهمترين مركز تمدن اسلامى بود، مهاجرت كرد و چون در محاكم قضايى سهم الارث زنان را بر مردان مىنوشت، به «فارض» مشهور شد. | |||
== ولادت == | |||
شيخ على، جامع ديوان ابن فارض، در ديباچه آن به نقل از منذرى مینویسد: «از ابن فارض درباره تاريخ ولادتش پرسيدم، پاسخ داد چهارم ذيقعده 577 در قاهره. از [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] نيز چنين شنيدم»، ولى ظاهراً در اينجا شيخ على را سهوى روى داده است، زيرا این سخن را نه تكمله منذرى تأييد مىكند و نه وفيات [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] و این هر دو ولادت ابن فارض را در 4 ذيقعده 576 ضبط كردهاند و قول ديگر مورخان نيز همین است. | |||
== تحصیلات == | |||
ابن فارض مقدمات علوم را نزد پدر فراگرفت. پدرش مردى عالم و زاهد و مدتى نايب الحكم ملك عزيز ايوبى در قاهره بود و گاهى فرزند خویش را هم با خود به مجالس حكم مىبرد. زهد و ورع او موجب شد كه دعوت سلطان را برای تصدى منصب قاضى القضاتى نپذيرد و سرانجام از امور دولتى دست شوید و در جامع الازهر به ارشاد مردم مشغول شود. | |||
ابن فارض در قاهره به استماع حديث از بهاءالدين قاسم بن عساكر پرداخت و مذهب شافعى را برگزيد. سپس به تصوف روى آورد و به وادى «مستضعفين» در كوه مقطّم رفت و به رياضت و مجاهدت پرداخت. گویند روزى، هنگامى كه به قاهره بازگشته بود و قصد ورود به مدرسه «سيوفيه» داشت، پيرمرد بقالى را ديد كه برخلاف قاعده مقرر وضو مىگرفت. ابن فارض به قصد اعتراض با او به سخن گفتن پرداخت، ولى پيرمرد كه از اولیاء الله بود، به او گفت كه اى عمر! گشايش كار تو در مصر نخواهد بود بلكه در مكه به مقصود خواهى رسيد و اكنون هنگام آن فرارسيده است. | |||
پس از این ديدار، به حجاز رفت و مدت 15 سال در كوهستانهاى پيرامون مكه به تزكيه نفس پرداخت. سالهایى كه در این ناحيه به سرآورد، در زندگى روحانى و ذوقى وى تأثيرات عمیق برجاى گذارد، چنانكه در «تائيه صغرى»، اشارات بسيار به این دوران دارد و قصيده «داليه» او نيز كه در مصر و بعد از بازگشت از سفر حجاز سروده شده است، آكنده از اشارات و سخنان شورانگیز درباره مكه و اماكن متبرکه آنجاست. | |||
از آن شيخ بقال ديگر سخنى در میان نيست تا آنكه به گفته شيخ على، بعد از 15 سال روزى در باطن ابن فارض ندا مىدهد كه به قاهره بازآى و بر من نماز بگزار. ابن فارض به قاهره مىشتابد و بر جنازه او نماز مىگزارد و او را به ترتيبى كه خود وصيت كرده بود، در «قرافه»، در دامنه كوه مقطّم و در مسجد عارض به خاک مىسپارد. شيخ على و اكثر تذكرهنویسان، نام این شيخ را نگفته و از او تنها به عنوان «شيخ بقال» ياد كردهاند، اما ابن زيات، نام او را شيخ ابوالحسن على بقال ضبط كرده است و ابن اياس او را به نام شيخ محمد بقال مىشناسد. | |||
پس از | ابن فارض، پس از بازگشت از حجاز، در صحن خطابه جامع الازهر ساكن شد. وى مورد احترام خاص سلاطين ايوبى و امیران و درباريان بود، ولى هرگز به دربار و درباريان روى خوش نشان نداد و در مجالس آنان حاضر نشد و هرگونه اقدامى را كه از طرف سلاطين برای نزدیک شدن به او به عمل آمد، رد مىكرد. | ||
از | از آثار او و نيز از آنچه درباره او نوشتهاند، به روشنى برمىآيد كه وى یکى از درخشانترين چهرههاى عرفان اسلامى بوده است، اما هرگز نمىتوان او را یک صوفى به مفهوم متعارف آن به شمار آورد و در چهارچوب نظام تصوف خانقاهى قرار داد. چنانكه به گفته فرزندش، او لباس نیکو مىپوشيد و بوى خوش به كار مىبرد و نيز در ديدارى كه با شيخ شهابالدين سهروردى داشته است، سهروردى از وى مىخواهد كه اجازه دهد تا فرزندان او را خرقه بپوشاند و به طريقت خود درآورد، ولى او نخست نمىپذيرد و مىگوید كه «روش ما چنين نيست». | ||
ابن فارض، | نام ابن فارض، در حوزه عرفان و تصوف قرن 7ق، در كنار نام كسانى چون [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]] جاى مىگیرد و قصايد او مخصوصاًً «تائيه كبرى»، همراه با «فصوص الحكم» و «فكوك» در خانقاهها و حلقههاى صوفيه تدريس مىشده است. | ||
از | از سرسختترين مخالفان و دشمنان ابن فارض، تقىالدين [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيمیه]] (متوفای 728ق) عالم حنبلى است كه به شدت با رقص و سماع ابن فارض مخالف است و او را در كنار كسانى مانند [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]]، ابن سبعين و [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]] مىداند. | ||
با وجود مخالفان بسيار، بزرگانى هم بودهاند كه مقام ابن فارض را شناخته و از او با القاب و عناوینى چون سلطان عاشقان ياد كردهاند. یکى از مدافعان ابن فارض، [[سيوطى]] است كه به عقيده او اعتراض برخى از فقها بر اشعار ابن فارض، نه از سر دشمنى و اهانت است، بلكه به سبب بيم از آن است كه عوام، معناى حقيقى اشعار او را درك نكنند و معناى ظاهر ابيات، آنان را گمراه كند. | |||
== وفات == | |||
سرانجام وى در 56 سالگى، در روز سهشنبه، دوم جمادى الاول 632ق، در صحن خطابه جامع الازهر درگذشت و فرداى آن روز در قرافه، دامنه كوه مقطم، در كنار مسجد معروف به «عارض»، نزدیک آرامگاه شيخ بقال دفن شد. | |||
==آثار== | |||
#ديوان ابن فارض؛ | |||
#قصيده «تائيه كبرى» يا «نظم السلوك»؛ | |||
#قصيده عرفانى میمیه يا خمريه؛<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2688 جودی نعمتی، اکرم، ج4، ص373]</ref>. | |||
==پانویس== | |||
<references/> | |||
== | ==منابع مقاله== | ||
[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2688 جودی نعمتی، اکرم، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1378] | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[دیوان ابن الفارض]] | |||
[[شرح دیوان ابن الفارض]] | |||
[[شرح تائية إبن الفارض الکبري]] | |||
[[شرح تائية ابن فارض]] | |||
[[شرح التائية الکبری]] | |||
[[تائيه عبدالرحمان جامی]] | |||
[[ | |||
[[لوامع و لوایح در شرح قصیده خمریه ابن فارض و در بیان معارف و معانی عرفانی ( سه رساله در تصوف )]] | [[لوامع و لوایح در شرح قصیده خمریه ابن فارض و در بیان معارف و معانی عرفانی (سه رساله در تصوف)]] | ||
[[شرح | [[المحب المحبوب، أو، شرح تائية الحراق و إبن الفارض في الحب الإلهي]] | ||
[[ | [[تائية إبن الفارض و شرحها المسمی كشف الوجوه الغر لمعاني نظم الدر]] | ||
[[ | [[منتهي المدارک، شرح القصيدة التائية إبن الفارض]] | ||
[[ | [[ديوان ابن الفارض (طبع قديم)]] | ||
[[ | [[شرح ديوان ابن الفارض (قاهره)]] | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۵۷
نام | ابن فارض، عمر بن علی |
---|---|
نامهای دیگر | ابن الفارض، عمر بن علی
عمر بن الفارض |
نام پدر | علی |
متولد | 576ق |
محل تولد | قاهره |
رحلت | 632 ق |
اساتید | پدرش علی بن مرشد
بهاءالدين قاسم بن عساكر |
برخی آثار | دیوان ابن الفارض
لوامع و لوایح در شرح قصیده خمریه ابن فارض و در بیان معارف و معانی عرفانی (سه رساله در تصوف) |
کد مؤلف | AUTHORCODE04577AUTHORCODE |
ابن فارض، ابوحفص شرفالدين عمر بن على بن مرشد بن على (576 -632ق)، بزرگترين سراينده شعر صوفيانه در ادبيات عرب است.
نسبت وى به گفته شيخ على، نواده دخترى او و به استناد خوابى كه او خود ديده بود، به قبيله بنى سعد (قبيله حليمه، مرضعه پيامبر(ص)) مىرسيد و اصل خاندانش به شهر حماه، در سرزمین شام تعلق داشت. پدرش از حماه به ديار مصر كه در آن روزگار، مهمترين مركز تمدن اسلامى بود، مهاجرت كرد و چون در محاكم قضايى سهم الارث زنان را بر مردان مىنوشت، به «فارض» مشهور شد.
ولادت
شيخ على، جامع ديوان ابن فارض، در ديباچه آن به نقل از منذرى مینویسد: «از ابن فارض درباره تاريخ ولادتش پرسيدم، پاسخ داد چهارم ذيقعده 577 در قاهره. از ابن خلكان نيز چنين شنيدم»، ولى ظاهراً در اينجا شيخ على را سهوى روى داده است، زيرا این سخن را نه تكمله منذرى تأييد مىكند و نه وفيات ابن خلكان و این هر دو ولادت ابن فارض را در 4 ذيقعده 576 ضبط كردهاند و قول ديگر مورخان نيز همین است.
تحصیلات
ابن فارض مقدمات علوم را نزد پدر فراگرفت. پدرش مردى عالم و زاهد و مدتى نايب الحكم ملك عزيز ايوبى در قاهره بود و گاهى فرزند خویش را هم با خود به مجالس حكم مىبرد. زهد و ورع او موجب شد كه دعوت سلطان را برای تصدى منصب قاضى القضاتى نپذيرد و سرانجام از امور دولتى دست شوید و در جامع الازهر به ارشاد مردم مشغول شود.
ابن فارض در قاهره به استماع حديث از بهاءالدين قاسم بن عساكر پرداخت و مذهب شافعى را برگزيد. سپس به تصوف روى آورد و به وادى «مستضعفين» در كوه مقطّم رفت و به رياضت و مجاهدت پرداخت. گویند روزى، هنگامى كه به قاهره بازگشته بود و قصد ورود به مدرسه «سيوفيه» داشت، پيرمرد بقالى را ديد كه برخلاف قاعده مقرر وضو مىگرفت. ابن فارض به قصد اعتراض با او به سخن گفتن پرداخت، ولى پيرمرد كه از اولیاء الله بود، به او گفت كه اى عمر! گشايش كار تو در مصر نخواهد بود بلكه در مكه به مقصود خواهى رسيد و اكنون هنگام آن فرارسيده است.
پس از این ديدار، به حجاز رفت و مدت 15 سال در كوهستانهاى پيرامون مكه به تزكيه نفس پرداخت. سالهایى كه در این ناحيه به سرآورد، در زندگى روحانى و ذوقى وى تأثيرات عمیق برجاى گذارد، چنانكه در «تائيه صغرى»، اشارات بسيار به این دوران دارد و قصيده «داليه» او نيز كه در مصر و بعد از بازگشت از سفر حجاز سروده شده است، آكنده از اشارات و سخنان شورانگیز درباره مكه و اماكن متبرکه آنجاست.
از آن شيخ بقال ديگر سخنى در میان نيست تا آنكه به گفته شيخ على، بعد از 15 سال روزى در باطن ابن فارض ندا مىدهد كه به قاهره بازآى و بر من نماز بگزار. ابن فارض به قاهره مىشتابد و بر جنازه او نماز مىگزارد و او را به ترتيبى كه خود وصيت كرده بود، در «قرافه»، در دامنه كوه مقطّم و در مسجد عارض به خاک مىسپارد. شيخ على و اكثر تذكرهنویسان، نام این شيخ را نگفته و از او تنها به عنوان «شيخ بقال» ياد كردهاند، اما ابن زيات، نام او را شيخ ابوالحسن على بقال ضبط كرده است و ابن اياس او را به نام شيخ محمد بقال مىشناسد.
ابن فارض، پس از بازگشت از حجاز، در صحن خطابه جامع الازهر ساكن شد. وى مورد احترام خاص سلاطين ايوبى و امیران و درباريان بود، ولى هرگز به دربار و درباريان روى خوش نشان نداد و در مجالس آنان حاضر نشد و هرگونه اقدامى را كه از طرف سلاطين برای نزدیک شدن به او به عمل آمد، رد مىكرد.
از آثار او و نيز از آنچه درباره او نوشتهاند، به روشنى برمىآيد كه وى یکى از درخشانترين چهرههاى عرفان اسلامى بوده است، اما هرگز نمىتوان او را یک صوفى به مفهوم متعارف آن به شمار آورد و در چهارچوب نظام تصوف خانقاهى قرار داد. چنانكه به گفته فرزندش، او لباس نیکو مىپوشيد و بوى خوش به كار مىبرد و نيز در ديدارى كه با شيخ شهابالدين سهروردى داشته است، سهروردى از وى مىخواهد كه اجازه دهد تا فرزندان او را خرقه بپوشاند و به طريقت خود درآورد، ولى او نخست نمىپذيرد و مىگوید كه «روش ما چنين نيست».
نام ابن فارض، در حوزه عرفان و تصوف قرن 7ق، در كنار نام كسانى چون ابن عربى و صدرالدين قونوى جاى مىگیرد و قصايد او مخصوصاًً «تائيه كبرى»، همراه با «فصوص الحكم» و «فكوك» در خانقاهها و حلقههاى صوفيه تدريس مىشده است.
از سرسختترين مخالفان و دشمنان ابن فارض، تقىالدين ابن تيمیه (متوفای 728ق) عالم حنبلى است كه به شدت با رقص و سماع ابن فارض مخالف است و او را در كنار كسانى مانند ابن عربى، صدرالدين قونوى، ابن سبعين و حلاج مىداند.
با وجود مخالفان بسيار، بزرگانى هم بودهاند كه مقام ابن فارض را شناخته و از او با القاب و عناوینى چون سلطان عاشقان ياد كردهاند. یکى از مدافعان ابن فارض، سيوطى است كه به عقيده او اعتراض برخى از فقها بر اشعار ابن فارض، نه از سر دشمنى و اهانت است، بلكه به سبب بيم از آن است كه عوام، معناى حقيقى اشعار او را درك نكنند و معناى ظاهر ابيات، آنان را گمراه كند.
وفات
سرانجام وى در 56 سالگى، در روز سهشنبه، دوم جمادى الاول 632ق، در صحن خطابه جامع الازهر درگذشت و فرداى آن روز در قرافه، دامنه كوه مقطم، در كنار مسجد معروف به «عارض»، نزدیک آرامگاه شيخ بقال دفن شد.
آثار
- ديوان ابن فارض؛
- قصيده «تائيه كبرى» يا «نظم السلوك»؛
- قصيده عرفانى میمیه يا خمريه؛[۱].
پانویس
منابع مقاله