التفسير الكبير (فخر رازی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد'
جز (جایگزینی متن - ']] ،' به ']]،')
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد')
خط ۶۷: خط ۶۷:




يكى از دلايل شهرت و اعتبار تفسير كبير، تأثير آن بر تفاسير بعدى است. برخى از مفسرانى كه از محتواى تفسير كبير و روش آن استفاده كرده يا تأثير پذيرفته‌اند، عبارت‌اند از: نيشابورى در غرائب القرآن، بيضاوى در انوار التنزيل، [[آلوسی، محمود بن عبدالله|آلوسى]] در روح المعانى، قاسمى در محاسن التأويل، طباطبائى در الميزان و سيد محمد رشيد رضا در المنار<ref>ايازى، ص 655؛ عبد الحميد، ص 169-191</ref>.
يكى از دلايل شهرت و اعتبار تفسير كبير، تأثير آن بر تفاسير بعدى است. برخى از مفسرانى كه از محتواى تفسير كبير و روش آن استفاده كرده يا تأثير پذيرفته‌اند، عبارت‌اند از: نيشابورى در غرائب القرآن، بيضاوى در انوار التنزيل، [[آلوسی، محمود بن عبدالله|آلوسى]] در روح المعانى، قاسمى در محاسن التأويل، طباطبائى در الميزان و سيد محمد رشيد رضا در المنار<ref>ايازى، ص 655؛ عبدالحميد، ص 169-191</ref>.


رشيدرضا كه عالمى سلفى و پيرو ابن تيميّه است، در المنار از شيوۀ استدلال و محتواى تفسير كبير بسيار استفاده كرده و طنطاوى نيز در الجواهر، قرآن را به همان شيوۀ فخر رازى تفسير كرده است<ref>عبدالحميد، ص 182-188؛ فخر رازى، ج 1،مقدمۀ حلبى، ص 37</ref>.
رشيدرضا كه عالمى سلفى و پيرو ابن تيميّه است، در المنار از شيوۀ استدلال و محتواى تفسير كبير بسيار استفاده كرده و طنطاوى نيز در الجواهر، قرآن را به همان شيوۀ فخر رازى تفسير كرده است<ref>عبدالحميد، ص 182-188؛ فخر رازى، ج 1،مقدمۀ حلبى، ص 37</ref>.
خط ۹۹: خط ۹۹:
تفسير فخر رازى با وجود صبغۀ كلامى، از اشارات صوفيانه خالى نيست و در تفسير برخى آيات به ذكر طريق و شيوۀ عارفان در تفسير آيات نيز پرداخته است<ref>فخررازى، ج 16، ص 15؛ نيز- عبدالحميد، ص 321-330</ref>. سبكى<ref>ج 8، ص 86</ref> ضمن اشاره به اين كه فخر رازى در تفسير خود عبارت‌هايى دربارۀ تصوف آورده، از وى به عنوان فردى مبرّز در تصوف نيز ياد كرده است. از ويژگى‌هاى بارز روش فخررازى در تفسير كبير، اهتمام جدّى او به بيان مناسبات ميان آيات و سور قرآن كريم است. وى تنها به ذكر يك مناسبت اكتفا نمى‌كند، بلكه در بيشتر مواقع به بيان چند مناسبت مى‌پردازد<ref>عبدالحميد، ص 163-164؛ ذهبى، ج 1، ص 293-294</ref>. عنايت به نكات ادبى و بلاغى، از جمله استشهاد به شواهد شعرى دورۀ جاهليت در مباحث لغوى و نحوى و بلاغى، از ديگر ويژگى‌هاى روش تفسيرى فخر رازى محسوب مى‌شود<ref>عبدالحميد، ص 123-136</ref>. وى در اين خصوص، بيشترين استفاده را از كشاف [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] برده است <ref>همان، ص 110</ref>. توجه به مباحث فقهى نيز از جمله خصايص روش فخر رازى در تفسير كبير است. فخر رازى در برخورد با آيات احكام، ابتدا آراى مكاتب و مذاهب مختلف فقهى را در خصوص آنها مطرح مى‌كند و سپس به تفصيل به بيان گرايش فقهى خود، يعنى مذهب فقهى شافعى، مى‌پردازد و بر صحت آن استدلال مى‌كند<ref>ذهبى، ج 1، ص 295</ref>.
تفسير فخر رازى با وجود صبغۀ كلامى، از اشارات صوفيانه خالى نيست و در تفسير برخى آيات به ذكر طريق و شيوۀ عارفان در تفسير آيات نيز پرداخته است<ref>فخررازى، ج 16، ص 15؛ نيز- عبدالحميد، ص 321-330</ref>. سبكى<ref>ج 8، ص 86</ref> ضمن اشاره به اين كه فخر رازى در تفسير خود عبارت‌هايى دربارۀ تصوف آورده، از وى به عنوان فردى مبرّز در تصوف نيز ياد كرده است. از ويژگى‌هاى بارز روش فخررازى در تفسير كبير، اهتمام جدّى او به بيان مناسبات ميان آيات و سور قرآن كريم است. وى تنها به ذكر يك مناسبت اكتفا نمى‌كند، بلكه در بيشتر مواقع به بيان چند مناسبت مى‌پردازد<ref>عبدالحميد، ص 163-164؛ ذهبى، ج 1، ص 293-294</ref>. عنايت به نكات ادبى و بلاغى، از جمله استشهاد به شواهد شعرى دورۀ جاهليت در مباحث لغوى و نحوى و بلاغى، از ديگر ويژگى‌هاى روش تفسيرى فخر رازى محسوب مى‌شود<ref>عبدالحميد، ص 123-136</ref>. وى در اين خصوص، بيشترين استفاده را از كشاف [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] برده است <ref>همان، ص 110</ref>. توجه به مباحث فقهى نيز از جمله خصايص روش فخر رازى در تفسير كبير است. فخر رازى در برخورد با آيات احكام، ابتدا آراى مكاتب و مذاهب مختلف فقهى را در خصوص آنها مطرح مى‌كند و سپس به تفصيل به بيان گرايش فقهى خود، يعنى مذهب فقهى شافعى، مى‌پردازد و بر صحت آن استدلال مى‌كند<ref>ذهبى، ج 1، ص 295</ref>.


دربارۀ اين كه تمامى تفسير كبير را خود فخر رازى نوشته يا تنها بخشى از آن به قلم اوست، اختلاف نظر وجود دارد: يك نظر اين است كه فخر رازى، خود، تفسيرش را به اتمام رسانده است<ref>عمارى، ص 186-187؛ آل جعفر، ص 190؛ داوودى، ج 2، ص 217</ref>، زيرا تا پنجاه سال بعد از وفات او صحبتى از نقصان تفسير كبير نبوده و حتى شاگردان بزرگ رازى سخنى از آن به ميان نياورده‌اند. عبد الحميد<ref>ص 54-63</ref>، بر اساس شواهد فراوانى از تفسير كبير، نتيجه گرفته كه تمام آن را خود فخر رازى نوشته است. گروهى ديگر، بخشى از تفسير كبير را تأليف فخر رازى دانسته<ref>[[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، ج 4،ص 249؛ ابن قاضى شهبه، ج 2، ص 83</ref> و براى اثبات نظرشان به خود تفسير كبير استناد كرده‌اند، از جمله ذيل آيۀ '''«جزاء بما كانوا يعملون»'''<ref>واقعه:24</ref> كه آمده است: المسألة الاولى الاصولية، ذكرها الامام فخرالدين رحمه اللّه فى مواضع كثيرة و نحن نذكر بعضها<ref>فخر رازى، ج 21، ص 156</ref>. اين عبارت به روشنى گواه است بر اين كه فخر رازى در تفسيرش به اين جا نرسيده بوده و اين بخش از تفسير كبير را كس ديگرى نوشته است. به گفتۀ ابوبكر بن احمد معروف به ابن قاضى شهبه<ref>متوفى 851؛ ج 2، ص 333</ref> و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]] <ref>و1385، ج 1، ص 325</ref>، تكميل كنندۀ تفسير فخر رازى احمد بن محمد بن مكى قمولى(متوفى 725) بوده است. حاجى خليفه<ref>ج 2، ستون 756</ref> نوشته است كه قمولى و شهاب‌الدين بن خليل خويى(متوفى 631) تفسير فخر رازى را تكميل كرده‌اند. ذهبى<ref>ج 1، ص 293</ref> معتقد است كه بعد از فخر رازى، خويى شروع به تكميل تفسير كبير كرد؛ ولى قبل از اتمام آن درگذشت و قمولى آن را به اتمام رساند. وى همچنين به نظر ديگرى هم اشاره مى‌كند و آن اين كه خويى و قمولى هر يك به تنهايى تكمله‌اى مستقل بر تفسير كبير نوشتند. به اين ترتيب، مسلّم شده كه فخرالدين رازى خود تفسيرش را به پايان نرسانده، ولى مشخص نيست تا كجاى آن را نوشته است. به عقيدۀ ذهبى <ref>همانجا</ref> از ابتدا تا تفسير سورۀ انبياء، و به گفتۀ خرمشاهى <ref>ص 83</ref> تا سورۀ فتح اثر فخر رازى است. در نسخه‌اى خطى از تفسير فخر رازى آمده كه از بعد از تفسير سورۀ عنكبوت تأليف خويى است<ref>حدايق شيرازى،ج 1، ص 158</ref>.
دربارۀ اين كه تمامى تفسير كبير را خود فخر رازى نوشته يا تنها بخشى از آن به قلم اوست، اختلاف نظر وجود دارد: يك نظر اين است كه فخر رازى، خود، تفسيرش را به اتمام رسانده است<ref>عمارى، ص 186-187؛ آل جعفر، ص 190؛ داوودى، ج 2، ص 217</ref>، زيرا تا پنجاه سال بعد از وفات او صحبتى از نقصان تفسير كبير نبوده و حتى شاگردان بزرگ رازى سخنى از آن به ميان نياورده‌اند. عبدالحميد<ref>ص 54-63</ref>، بر اساس شواهد فراوانى از تفسير كبير، نتيجه گرفته كه تمام آن را خود فخر رازى نوشته است. گروهى ديگر، بخشى از تفسير كبير را تأليف فخر رازى دانسته<ref>[[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، ج 4،ص 249؛ ابن قاضى شهبه، ج 2، ص 83</ref> و براى اثبات نظرشان به خود تفسير كبير استناد كرده‌اند، از جمله ذيل آيۀ '''«جزاء بما كانوا يعملون»'''<ref>واقعه:24</ref> كه آمده است: المسألة الاولى الاصولية، ذكرها الامام فخرالدين رحمه اللّه فى مواضع كثيرة و نحن نذكر بعضها<ref>فخر رازى، ج 21، ص 156</ref>. اين عبارت به روشنى گواه است بر اين كه فخر رازى در تفسيرش به اين جا نرسيده بوده و اين بخش از تفسير كبير را كس ديگرى نوشته است. به گفتۀ ابوبكر بن احمد معروف به ابن قاضى شهبه<ref>متوفى 851؛ ج 2، ص 333</ref> و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]] <ref>و1385، ج 1، ص 325</ref>، تكميل كنندۀ تفسير فخر رازى احمد بن محمد بن مكى قمولى(متوفى 725) بوده است. حاجى خليفه<ref>ج 2، ستون 756</ref> نوشته است كه قمولى و شهاب‌الدين بن خليل خويى(متوفى 631) تفسير فخر رازى را تكميل كرده‌اند. ذهبى<ref>ج 1، ص 293</ref> معتقد است كه بعد از فخر رازى، خويى شروع به تكميل تفسير كبير كرد؛ ولى قبل از اتمام آن درگذشت و قمولى آن را به اتمام رساند. وى همچنين به نظر ديگرى هم اشاره مى‌كند و آن اين كه خويى و قمولى هر يك به تنهايى تكمله‌اى مستقل بر تفسير كبير نوشتند. به اين ترتيب، مسلّم شده كه فخرالدين رازى خود تفسيرش را به پايان نرسانده، ولى مشخص نيست تا كجاى آن را نوشته است. به عقيدۀ ذهبى <ref>همانجا</ref> از ابتدا تا تفسير سورۀ انبياء، و به گفتۀ خرمشاهى <ref>ص 83</ref> تا سورۀ فتح اثر فخر رازى است. در نسخه‌اى خطى از تفسير فخر رازى آمده كه از بعد از تفسير سورۀ عنكبوت تأليف خويى است<ref>حدايق شيرازى،ج 1، ص 158</ref>.


تفسير كبير به دليل مهارت فخر رازى در علوم مختلف، سرشار از مباحث كلامى، فلسفى، منطقى، فقهى، ادبى و غيره است و همين ويژگى آن را دايرةالمعارف گونه كرده است. اين گستردگى و اطناب تفسير فخر رازى مى‌تواند از آن جهت باشد كه وى آن را براى عموم ننوشته است. به نظر برخى از علماى تفسير، اشتمال تفسير فخر رازى بر اين حجم مطالب متنوع، از اهميت تفسيرى آن كاسته است. به گفتۀ ابوحيّان غرناطى، (مفسر قرن هفتم و هشتم)، در تفسير فخر رازى مطالبى هست كه در عالم تفسير نيازى به آنها نيست<ref>سيوطى، ج 4، ص 243</ref>. ابن تيميّه نيز آن را تفسيرى دانسته كه در آن، جز تفسير از هر موضوعى سخنى يافت مى‌شود<ref>سيوطى، همانجا؛ [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، ج 4، ص 254</ref>. به عقيدۀ سيوطى<ref>همانجا</ref>، اين تفسير مملو از سخنان حكما و فلاسفه است و بحث‌هاى تفسيرى‌اش بى‌ارتباط با آيات است. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]<ref>همانجا</ref> نيز مى‌گويد كه در آن مطالب غريب و نا آشناى فراوانى آمده است. سبكى در وصف اين كتاب گفته است كه در آن همه چيز، از جمله تفسير، وجود دارد <ref>[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، همانجا</ref>.
تفسير كبير به دليل مهارت فخر رازى در علوم مختلف، سرشار از مباحث كلامى، فلسفى، منطقى، فقهى، ادبى و غيره است و همين ويژگى آن را دايرةالمعارف گونه كرده است. اين گستردگى و اطناب تفسير فخر رازى مى‌تواند از آن جهت باشد كه وى آن را براى عموم ننوشته است. به نظر برخى از علماى تفسير، اشتمال تفسير فخر رازى بر اين حجم مطالب متنوع، از اهميت تفسيرى آن كاسته است. به گفتۀ ابوحيّان غرناطى، (مفسر قرن هفتم و هشتم)، در تفسير فخر رازى مطالبى هست كه در عالم تفسير نيازى به آنها نيست<ref>سيوطى، ج 4، ص 243</ref>. ابن تيميّه نيز آن را تفسيرى دانسته كه در آن، جز تفسير از هر موضوعى سخنى يافت مى‌شود<ref>سيوطى، همانجا؛ [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، ج 4، ص 254</ref>. به عقيدۀ سيوطى<ref>همانجا</ref>، اين تفسير مملو از سخنان حكما و فلاسفه است و بحث‌هاى تفسيرى‌اش بى‌ارتباط با آيات است. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]<ref>همانجا</ref> نيز مى‌گويد كه در آن مطالب غريب و نا آشناى فراوانى آمده است. سبكى در وصف اين كتاب گفته است كه در آن همه چيز، از جمله تفسير، وجود دارد <ref>[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، همانجا</ref>.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش