میزان العقاید: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' .' به '.'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۰: خط ۱۰:
|زبان  
|زبان  
| زبان =
| زبان =
| کد کنگره =
| کد کنگره =‏BP ۲۸۲/۶/غ۴م۹ ۱۴۰۰
| موضوع =
| موضوع =
|ناشر  
|ناشر  
خط ۳۴: خط ۳۴:
آثار فارسی [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] مربوط به سال‌های بازگشت به خراسان است و احتمالاً در دورانی نوشته شده که او در نظامیۀ نیشابور به تدریس معارف اسلامی مشغول بوده و مخاطبانی فارسی‌زبان داشته است. به نظر می‌رسد [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] در سال‌های بازگشت به خراسان به ترجمۀ آثار پیشین خود در موضوع اخلاق و عرفان روی می‌آورد. نگارش کتاب «[[كیمیای سعادت|کیمیای سعادت]]» که مهم‌ترین اثر فارسی [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] است و ترجمه و مختصر «[[إحياء علوم الدين|احیاء علوم الدین]]» به شمار می‌رود، احتمالاً در حدود سال 500 هجری به پایان رسده باشد. تاریخ نگارش «[[التبر المسبوك في نصيحة الملوك|نصیحة الملوک]]» هم بنا بر نظر [[همایی، جلال‌الدین|جلال‌ همایی]] احتمالا «در ایام اقامت وی در طول مابین سنوات 500 ـ 505 هجری و بعد از تألیف [[إحياء علوم الدين|احیاء علوم الدین]] و [[كیمیای سعادت|کیمیای سعادت]] و به بعض قرائن در حدود سال 502 ـ 503 بوده است».
آثار فارسی [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] مربوط به سال‌های بازگشت به خراسان است و احتمالاً در دورانی نوشته شده که او در نظامیۀ نیشابور به تدریس معارف اسلامی مشغول بوده و مخاطبانی فارسی‌زبان داشته است. به نظر می‌رسد [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] در سال‌های بازگشت به خراسان به ترجمۀ آثار پیشین خود در موضوع اخلاق و عرفان روی می‌آورد. نگارش کتاب «[[كیمیای سعادت|کیمیای سعادت]]» که مهم‌ترین اثر فارسی [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] است و ترجمه و مختصر «[[إحياء علوم الدين|احیاء علوم الدین]]» به شمار می‌رود، احتمالاً در حدود سال 500 هجری به پایان رسده باشد. تاریخ نگارش «[[التبر المسبوك في نصيحة الملوك|نصیحة الملوک]]» هم بنا بر نظر [[همایی، جلال‌الدین|جلال‌ همایی]] احتمالا «در ایام اقامت وی در طول مابین سنوات 500 ـ 505 هجری و بعد از تألیف [[إحياء علوم الدين|احیاء علوم الدین]] و [[كیمیای سعادت|کیمیای سعادت]] و به بعض قرائن در حدود سال 502 ـ 503 بوده است».


مهم‌ترین مقصد و مقصود [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] در بیشتر آثارش، روشن‌کردن مسیر خوشبختی برای جماعت مردمانی است که با مطالعۀ آثار وی راه‌های رسیدن به سعادت را بیابند. رسالۀ «میزان العقاید» با قول «لا اله الا الله» آغاز می‌شود و با همین عبارت پایان می‌یابد. گویا غرض غزالی از بیان شجرۀ طیبه همان کلمۀ طیبۀ «لا اله الا الله» باشد. وی در ابتدای رساله می‌نویسد: «عقیدۀ دل‌ها به علم و عمل ثابت و قوام این هر دو اصل در قول «لا اله الا الله» مندرج. و در بند 24 رساله در عبارت‌های پایانی کتاب دوباره به قول «لا اله الا الله» بازمی‌گردد: «و آنکه از نور عقیدت پاک به وادی کلمۀ طیبه درآید و در دریای «لا اله الا الله» گذاره کند و به زیر شجرۀ طیبه آید ....».
مهم‌ترین مقصد و مقصود [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] در بیشتر آثارش، روشن‌کردن مسیر خوشبختی برای جماعت مردمانی است که با مطالعۀ آثار وی راه‌های رسیدن به سعادت را بیابند. رسالۀ «میزان العقاید» با قول «لا اله الا الله» آغاز می‌شود و با همین عبارت پایان می‌یابد. گویا غرض غزالی از بیان شجرۀ طیبه همان کلمۀ طیبۀ «لا اله الا الله» باشد. وی در ابتدای رساله می‌نویسد: «عقیدۀ دل‌ها به علم و عمل ثابت و قوام این هر دو اصل در قول «لا اله الا الله» مندرج. و در بند 24 رساله در عبارت‌های پایانی کتاب دوباره به قول «لا اله الا الله» بازمی‌گردد: «و آنکه از نور عقیدت پاک به وادی کلمۀ طیبه درآید و در دریای «لا اله الا الله» گذاره کند و به زیر شجرۀ طیبه آید....».


[[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] در ابتدای این رساله و بر سر اولین شاخۀ این شجرۀ طیبه، «نطق» را می‌نشاند و آن را اساسی‌ترین وجه فارق میان آدمی و بهائم می‌خواند و در باب حقیقت سخن حرف می‌زند. او شاخۀ دوم درخت طیبه را شاخۀ «عقل» می‌داند که وجود اولی و اشراف جواهر و آینۀ قدس است. [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] بر ساخۀ سوم درخت طیبه «علم» را می‌نشاند و آن را نزد حق‌تعالی شریف‌تر از عقل می‌داند؛ زیرا که خداوند را عالِم گویند و عاقل نگویند؛ ولی دربارۀ آدمیان این طبقه‌بندی را صحیح نمی‌داند و نزد ایشان عقل را شریف‌تر از علم می‌داند؛ زیرا معتقد است آدمیان به واسطۀ عقل می‌توانند به علم دست یابند.
[[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] در ابتدای این رساله و بر سر اولین شاخۀ این شجرۀ طیبه، «نطق» را می‌نشاند و آن را اساسی‌ترین وجه فارق میان آدمی و بهائم می‌خواند و در باب حقیقت سخن حرف می‌زند. او شاخۀ دوم درخت طیبه را شاخۀ «عقل» می‌داند که وجود اولی و اشراف جواهر و آینۀ قدس است. [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] بر ساخۀ سوم درخت طیبه «علم» را می‌نشاند و آن را نزد حق‌تعالی شریف‌تر از عقل می‌داند؛ زیرا که خداوند را عالِم گویند و عاقل نگویند؛ ولی دربارۀ آدمیان این طبقه‌بندی را صحیح نمی‌داند و نزد ایشان عقل را شریف‌تر از علم می‌داند؛ زیرا معتقد است آدمیان به واسطۀ عقل می‌توانند به علم دست یابند.
خط ۴۰: خط ۴۰:
«حکمت» از نظر [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] در مرتبه و شاخۀ چهارم جای دارد. ترکیبات «چشمۀ حکمت»، «معدن حکمت»، «آفتاب حکمت» و «نور حکمت» که در این بند جای دارند، مفهوم زیبایی‌شناسانۀ حکمت از نظر وی را بازمی‌نمایانند. شاخۀ پنجم درخت طیبه، شاخۀ «فکرت» است و تفکر حرکت دل است. در این بخش غزالی حرکت دل را به گام سپردن فردی در بادیه تشبیه می‌کند که برای طی مسافت به‌ناچار آن سرزمین را به پا می‌پیماید. شاخۀ ششم این درخت طیبه، «همت» است. غزالی برترین اخلاق حمیده از خصال را همت می‌داند. همت را جنبانندۀ چیزها در طلب کمال می‌خواند و ثمرۀ آن را سخاوت می‌داند که به نظر او از خصلت‌های آدمی هیچ بهتر از سخاوت نیست.
«حکمت» از نظر [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] در مرتبه و شاخۀ چهارم جای دارد. ترکیبات «چشمۀ حکمت»، «معدن حکمت»، «آفتاب حکمت» و «نور حکمت» که در این بند جای دارند، مفهوم زیبایی‌شناسانۀ حکمت از نظر وی را بازمی‌نمایانند. شاخۀ پنجم درخت طیبه، شاخۀ «فکرت» است و تفکر حرکت دل است. در این بخش غزالی حرکت دل را به گام سپردن فردی در بادیه تشبیه می‌کند که برای طی مسافت به‌ناچار آن سرزمین را به پا می‌پیماید. شاخۀ ششم این درخت طیبه، «همت» است. غزالی برترین اخلاق حمیده از خصال را همت می‌داند. همت را جنبانندۀ چیزها در طلب کمال می‌خواند و ثمرۀ آن را سخاوت می‌داند که به نظر او از خصلت‌های آدمی هیچ بهتر از سخاوت نیست.


شاخۀ هفتم درخت طیبه، «معرفت» است. از نظر غزالی معرفت حقیقت شناختن چیزهاست که جز به فکر و بصیرت حاصل نمی‌شود. شاخۀ هشتم درخت طیبه، «اخلاص» است. کلمات کلیدی در این بند اخلاص و نیت هستند که غزالی نشان اخلاص را نیت درست می‌داند. شاخه و ثمرۀ نهم «محبت» و «عشق» هستند. اصل نهم در «کیمیای سعادت» و «احیاء ...» هم محبت و شوق و عشق است. در ایند هم واژه‌های کلیدی مودت و شوق است. [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] مراتب محبت را از الفت ارواح و مودت و موافقت آغاز می‌کند تا به مرتبۀ شوق برسد و مرتبۀ بالاتر از آن را محبت و مرتبۀ عالی و آخر آن را عشق می‌داند و در باب هر یک سخن می‌گوید.
شاخۀ هفتم درخت طیبه، «معرفت» است. از نظر غزالی معرفت حقیقت شناختن چیزهاست که جز به فکر و بصیرت حاصل نمی‌شود. شاخۀ هشتم درخت طیبه، «اخلاص» است. کلمات کلیدی در این بند اخلاص و نیت هستند که غزالی نشان اخلاص را نیت درست می‌داند. شاخه و ثمرۀ نهم «محبت» و «عشق» هستند. اصل نهم در «کیمیای سعادت» و «احیاء...» هم محبت و شوق و عشق است. در ایند هم واژه‌های کلیدی مودت و شوق است. [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] مراتب محبت را از الفت ارواح و مودت و موافقت آغاز می‌کند تا به مرتبۀ شوق برسد و مرتبۀ بالاتر از آن را محبت و مرتبۀ عالی و آخر آن را عشق می‌داند و در باب هر یک سخن می‌گوید.


شاخۀ دهم و آخرین و بالاترین مرتبه که نتیجۀ محبت است، «رضا» نام دارد. از نظر غزالی هر روحی که محل محبت حق شود، به احکام و مقدورات الهی راضی شود و این مرتبه را نهایت مراتب تعالی می‌داند؛ زیرا عدل نتیجه و ثمرۀ ان است که هرکه بدین مرتبه رسد، بر ظاهر و باطن خود به عدل ولایت راند.
شاخۀ دهم و آخرین و بالاترین مرتبه که نتیجۀ محبت است، «رضا» نام دارد. از نظر غزالی هر روحی که محل محبت حق شود، به احکام و مقدورات الهی راضی شود و این مرتبه را نهایت مراتب تعالی می‌داند؛ زیرا عدل نتیجه و ثمرۀ ان است که هرکه بدین مرتبه رسد، بر ظاهر و باطن خود به عدل ولایت راند.
خط ۶۴: خط ۶۴:


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
[[رده: تصوف و عرفان]]
[[رده:آثار کلی تصوف و عرفان]]
[[رده:مقالات(شهریور) باقی زاده]]  
[[رده:مقالات(شهریور) باقی زاده]]  
[[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
[[رده:مقالات بازبینی شده2 شهریور 1403]]
[[رده:فاقد اتوماسیون]]
[[رده:فاقد اتوماسیون]]