دستورالملوک میرزا رفیعا: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۱۳۳: خط ۱۳۳:
    [[رده:تاریخ]]
    [[رده:تاریخ]]
    [[رده:تاریخ ایران]]
    [[رده:تاریخ ایران]]
    [[رده:سلسله ها، تقسیم بندی دوره ای]]
    [[رده:سلسله‌ها، تقسیم‌بندی دوره‌ای]]
    [[رده:سلسله های پس از اسلام]]
    [[رده:سلسله‌های پس از اسلام]]
     
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 آبان 1404]]
    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ آبان 1404 توسط سید حمید رضا حسینی هاشمی]]
    [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ آبان 1404 توسط سید حمید رضا حسینی هاشمی]]
    [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ آبان 1404 توسط محسن عزیزی]]
    [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ آبان 1404 توسط محسن عزیزی]]

    نسخهٔ ‏۱ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۵۷

    دستورالملوک میرزا رفیعا
    دستورالملوک میرزا رفیعا
    پدیدآورانم‍ی‍رزا رف‍ی‍ع‍ا، م‍ح‍م‍درف‍ی‍ع‌ بن ح‍س‍ن‌ (نويسنده)

    م‍ارت‍س‍ی‍ن‍ک‍ووس‍ک‍ی‌، م‍ح‍م‍داس‍م‍اع‍ی‍ل‌ (مصحح) کردآبادی، علی ( مترجم) صفت‌گل، منصور ( مقدمه‌نويس)

    ایران. وزارت امور خارجه. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی ( سایر)
    ناشرایران. وزارت امور خارجه. مرکز چاپ و انتشارات
    مکان نشرایران - تهران
    سال نشر1385ش
    چاپ1
    شابک964-361-339-9
    موضوعایران - تاریخ - صفویان، 907 - 1148ق. - ایران - سیاست و حکومت - 907 - 1148ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    5د9م 1176 DSR
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    دستورالملوک میرزا رفیعا، نوشته میرزا رفیع‌الدین محمد انصاری اصفهانی (زیسته در قرن 12)، ملقّب به «مستوفی‌الممالک» است. این کتاب، یکی از مهم‌ترین و معتبرترین آثار دوره صفویه است که به شرح ساختار اداری، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران در آن دوره می‌پردازد و اطلاعات ارزشمندی را درباره دیوان‌سالاری و مناصب دولتی ارائه می‌دهد. محمداسماعیل مارچینکوفسکی (1964م)، پژوهش و تصحیح کتاب را انجام داده است و علی کردآبادی، این اثر را ترجمه نموده و منصور صفت‌گل (متولد 1340ش) نیز بر آن مقدمه نوشته است.

    اهمیت و ویژگی‌های کتاب

    دستورالملوک به‌مثابه نموداری از مبانی تمدنی جامعه ایرانی در روزگار صفویان است؛ ازاین‌رو، متن آن گزارشی بی‌روح از تشکیلات اداری عهد صفوی نیست. جزئیات و تفصیل‌هایی که حاکی از تاریخ اجتماعی، اقتصادی و تمدنی ایران است، گواهی بر گران‌سنگی این اثر است؛ دستورالملوک گزارشی کلان از ساختار اداری ایران عصر صفوی است و به نحوه اداره جامعه از چندین حیث می‌پردازد که عبارت است از: حفظ امنیت؛ سروسامان‌دادن به امور اقتصادی و کشاورزی؛ اداره امور روزمره و گردش کار ادارات صفویه؛ عرضه ساختار نظامی و چگونگی ترتیبات آن؛ ترسیم جغرافیای نظام سیاسی صفویان؛ عرضه جزئیات دقیق مربوط به مشاغل و مناصب به‌همراه وضع مالی و درآمدها و توضیحات مفید و با ذکر جزئیات مربوط به مشاغل و مناصب[۱]‏.

    «دستورالملوک»، که به‌اختصار «دسمل» خوانده می‌شود، پس از اثر مشابه خود «تذکرةالملوک»، که به‌اختصار «تذمل» نامیده می‌شود و به دست ولادیمیر فیودورویچ مینورسکی (1966-1877م)، ترجمه و تحقیق شده است، منتشر شد. دسمل در بسیاری از مباحث مفصل‌تر و دقیق‌تر از تذمل است[۲]‏.

    دستورالملوک پیش‌تر به دست محمدتقی دانش‌پژوه (۱۲۹۰-۱۳۷۵ش) پژوهش و عرضه شده بود و بار دیگر به دست ایرج افشار (1304-1389ش) به‌همراه اوراق نویافته‌ای از متن که در سال‌های اخیر در یزد پیدا شده‌اند، چاپ شد. متن این نسخه کامل‌تر از نسخه‌ای است که مارچینکوفسکی تصحیح نموده است. دستورالملوک متنی دشوار دارد و سرشار از اصطلاح‌های اداری عهد صفویان است که مانند دیگر متون دیوانی عهد صفویه، پرداختن به آن نیازمند دانشی وسیع و ژرف درباره ابعاد گوناگون تاریخ سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی ایران به‌طور عام و ایران عهد صفوی به‌طور خاص است. مارچینکوفسکی گویا بر آن بوده است تا از مینورسکی الگو گرفته، متن دستورالملوک را به همان شیوه‌ای که او تذکرةالملوک را چاپ کرد، ترجمه و منتشر کند[۳]‏.

    میرزا رفیع‌الدین، «دستورالملوک» را به نام شاه سلطان‌حسین صفوی (۱۱۱۵-۱۱۳۵ق) نوشته است[۴]‏.

    ساختار

    این کتاب از دو مقدمه، دو بخش اصلی، ملاحظات پایانی، واژه‌نامه، دو پیوست و یک نمایه سامان یافته است. بخش اول، ویژه متن اصلی است و بخش دوم منصب‌ها و مشاغل کتاب را توضیح می‌دهد.

    گزارش محتوا

    • دیباچه کتاب به اهمیت دوران صفوی در تاریخ ایران و جایگاه "دستورالملوک" و "تذکرةالملوک" به‌عنوان منابع مهم تاریخ‌نگاری آن دوره اشاره می‌کند[۵]‏.
    • در مقدمه اول، به دیدگاه‌های مختلف درباره تاریخ سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی دوران صفویه ‌پرداخته شده و به فعالیت‌های پژوهشی مارچینکوفسکی اشاره گردیده و مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است؛ مارچینکوفسکی با بهره‌گیری از منابع اصیل ایرانی و اروپایی، به بررسی جامع مسائل مربوط به ایران صفوی پرداخته است. ارزیابی انتقادی ترجمه‌ها و تعلیقات مینورسکی و توجه به اشتباهات موجود در آن‌ها شایان توجه است؛ برای همین، نگاهی به مقدمه او و زیرنویس‌های متن ترجمه‌شده انگلیسی «دستورالملوک» به‌همراه بررسی تحقیقات پایانی کتاب و بررسی‌های مارچینکوفسکی به روند دیوانی صفوی و اهمیت آن، ضروری است تا از هرگونه افزودن اطلاعات غیر مرتبط به متن اصلی، اجتناب شود‏. در این میان، به دیدگاه‌های مختلف درباره سیاست صفوی و نقش دیوان‌سالاری و تحولات دیوانی عهد صفوی و اهمیت آن نیز اشاره شده است. همچنین، بر ضرورت تحول نهادهای قضایی و دینی در ساختار حکومتی صفوی تأکید گردیده است که از این‌گونه مباحث می‌توان به نقش «ملاباشی» و «صدر» در حکومت صفوی، انتخاب قضات و وظایف آن‌ها اشاره کرد[۶]‏.

    همچنین بخشی از مقدمه مزبور، به مقایسه متن تصحیح‌شده ایرج افشار از دستورالملوک با متن پژوهشی مارچینکوفسکی ویژه نموده است و تفاوت‌ها را افزون بر برخی توضیحات در جدول‌هایی ارائه نموده است[۷]‏.

    • در مقدمه دوم، به اهمیت مطالعات تاریخ صفویه در بستر تاریخ تمدن اسلامی ‌پرداخته شده است. سپس، مقایسه‌ای میان «دستورالملوک» و «تذکرة‌الملوک»، که هر دو کتاب به جزئیات ساختار اداری، اقتصادی و فرهنگی ایران صفوی می‌پردازند، اما رویکردهای متفاوتی دارند، انجام گرفته است. همچنین از اهمیت و اهداف نگارش کتاب سخن رفته است[۸]‏ و در پایان، یادداشت‌هایی به مقدمه‌ افزوده شده است[۹]‏‏.
    • «ارجاعات سریع»: محقق پیش از بخش اول، بندی را با عنوان «ارجاعات سریع» ‌آورده است و به‌صورت طبقه‌بندی‌شده، برای بخش‌های مختلف "دستورالملوک" فهرست‌سازی نموده است. این فهرست، شامل عناوین بخش‌ها، ابواب، فصول و زیرمجموعه‌های آن‌هاست؛ برای مثال، به مناصب و مشاغل، دیباچه، ملاباشی، صدر، والیان، بیگلربیگیان، قاضی‌ عسکر اصفهان و دیگر عناوین اصلی کتاب ارجاع داده شده است[۱۰]‏.
    • بخش اول: در این بخش، متن دستورالملوک ذکر شده است.

    «دستورالملوک» به گواهی نامش به‌سان «بخش‌نامه‌ای» برای زیردستان در انجام حکمرانی پادشاهان صفوی است. ازآنجاکه بیان جزءبه‌جزء آن، سخن را به درازا می‌کشاند، فقط نمونه‌ای از منصب‌ها و وظایف کارگزاران در باب نخست از بخش اول بیان می‌شود و از بقیه به‌اشاره‌ای اجمالی و برای درک خواننده از فضای حکمرانی صفویان بسنده می‌گردد. دستورالملوک با ستایش پروردگار و درود بر پیامبر(ص) و خاندان او آغاز شده، تا به مدح پادشاهان صفوی و نقش آنان در حفظ قوانین و تنظیم امور کشور می‌رسد. سپس مناصب و وظایف گوناگون حکومتی در پانزده باب ارائه می‌شود.

    باب اول: این باب، به شرح شغل ملاباشی، متولیان آستان‌ها، علما و اهالی دارالسلطنه اصفهان می‌پردازد که در ده فصل تنظیم شده است[۱۱]:

    ‏فصل اول، به مقام «مُلاباشی» می‌پردازد و به ارتباط او با پادشاه و وظایف او در امور دینی و شرعی اشاره می‌کند. ملاباشی منصوب شاه سلطان‌حسین بوده و مسئولیت‌های گسترده‌ای را دارا بوده است. او وظیفه تدریس، قضاوت و ارشاد مردم را برعهده گرفته و از حمایت اربابان برخوردار بوده است؛ فصل دوم، وظایف و اختیارات «صدر خاصه و عامه» را، که مسئول نظارت بر اوقاف، موقوفات و امور شرعی بوده است، توضیح می‌دهد. صدر همچنین وظیفه رسیدگی به دعاوی، حفظ نظم و تربیت جامعه و نظارت بر علما و متشرعان را برعهده داشته است.

    فصل سوم، چهارم، پنجم، ششم و هفتم، وظایف متولیان مشهد مقدس و تولیت آستان قدس رضوی، آستانه حضرت معصومه(س) در قم و آستانه حضرت عبدالعظیم(ع) در شهر ری (تهران) و نیز متولی مزارات سلاطین صفویه واقع در قم و آستان‌های اردبیل را برمی‌شمرد. مقام متولی مسئول تنظیم امور مربوط به موقوفات، حفظ و نگهداری املاک و اراضی مربوط به آستان و جمع‌آوری عواید آن بوده است[۱۲]‏.

    فصل هشتم، نهم و دهم، به‌ترتیب از شغل شیخ‌الاسلام دارالسلطنه اصفهان، که مسئول رسیدگی به دعاوی شرعی، امر به معروف و نهی از منکر و نظارت بر امور دینی جامعه بوده است، شغل قاضی دارالسلطنه اصفهان، که مسئول اجرای احکام شرعی، رسیدگی به اختلافات و داوری بین مردم بوده است و شغل قاضی ‌عسکر، که مسئول رسیدگی به امور نظامی و قضایی سربازان بوده است، سخن می‌گوید[۱۳]‏.

    باب دوم: در بیان منصب هریک از امرای عظام است که لقب «عالی‌جاه» مخصوص ایشان است و آن بر یک مقدمه و پانزده فصل است. مقدمه، درباره امرای سرحد (والیان و بیگلربیگیان) و امرای درگاه است. فصل‌ها نیز عبارت است: وزیر دیوان اعلی یا وزیر اعظم؛ قورچی‌باشی؛ سپهسالار؛ قوللرآقاسی؛ ایشیک آقاسی‌باشی؛ تفنگ‌چی‌آقاسی؛ ناظر بیوتات؛ دیوان‌بیگی؛ امیرشکارباشی؛ انیس‌الدوله توپچی‌باشی؛ امیرآخورباشی جلو؛ مجلس‌نویس محفل بهشت‌آیین؛ مستوفی‌الممالک؛ حکیم‌باشی و امیرآخورباشی صحرا[۱۴]‏.

    باب سوم: در بیان شغل هریک از مقربان بساط است که لفظ «مقرب‌‌الخاقان» و «عالی‌جاه» مختص ایشان است و آن بر سه مقاله مشتمل است و هر مقاله بر پنج فصل بنا شده است: مقاله اول: در ذکر شغل خواجه‌سرایان سیاه و سفید است که به سبب زیادی تقرب و رتبه در رقم و غیره ایشان را «مقرّب ‌الخاقان» می‌نوشتند و «مجلس‌نشین» نبودند. ایشان عبارتند از: ریش‌سفید حرم؛ مهتر رکاب‌خانه؛ جبا‌دارباشی؛ صاحب‌‌جمع خزانه عامره و لَلَه غلامان خاصه و غلامان انباری[۱۵]‏.

    مقاله دوم: در ذکر شغل خواجه‌سرایان سفید است که به جهت تقرب و رتبه یوزباشی‌گری، «عالی‌جاه» می‌نویسند و عبارتند از: یوزباشی غلامان سفید و یوزباشی خواجه‌سرایان سیاه[۱۶]‏.

    مقاله سوم: در بیان شغل مقربان بساط اقدس است که در خدمت پادشاه معتبر بوده، ایشان را مقرب‌‌الخاقان (بدون عالی‌جاه) می‌نوشتند که عبارتند از: ایشیک‌ آقاسی‌باشی؛ خلیفة‌الخلفاء؛ منجم‌باشی؛ مُهر‌دار مُهر همایون؛ مُهر‌دار مُهر شرف ‌نَفاذ؛ مستوفی سرکار خاصه؛ معیرالممالک [ضرّاب‌خانه]؛ منشی‌الممالک؛ مستوفی خلاصه؛ قورچی رکاب و توشمال‌باشی[۱۷]‏.

    باب چهارم: در بیان شغل جمعی از عُمال، وزراء و کلانتران و غیرهم است که لقب «مقرب‌الخاقان» و «مقرب‌الحضره» نداشتند و مشارٌالیهم به‌نحوی که مذکور می‌شود، از جمله مجلس‌نشینان و محفل بهشت‌آیین بودند و این باب مشتمل است بر شانزده فصل که عبارتند از: شغل وزیر اصفهان؛ وزیر سرکار فیض‌آثار (یا وزیر موقوفات)؛ وزیر حلال؛ وزیر سرکار قورچی؛ وزیر سرکار غلام؛ وزیر سرکار تفنگ‌چی و وزیر توپ‌چی؛ مستوفی موقوفات ممالک؛ محتسب‌الممالک؛ لشکر‌نویس دیوان اعلی؛ کلانتر اصفهان؛ مستوفی قورچی؛ مستوفی سرکار غلام و تفنگ‌چی؛ مستوفی سرکار توپ‌خانه مبارکه؛ ضابط دوشلک وکیل؛ مستوفی اصفهان و ملک‌الشعراء[۱۸]‏.

    باب پنجم: در بیان شغل و خدمت مقربانی که لقب «مقرب‌الحضره» مختص ایشان بود و این باب مشتمل است بر شش مقاله:

    مقاله اول: در بیان شغل آنانی است که در مجلس بهشت‌آیین می‌نشستند که عبارتند از: مقرب‌الحضرة العلّیة العالیه ناظر دفترخانه همایون اعلی و مقرب‌الحضرة العلیة العالیه داروغه دفترخانه[۱۹]‏.

    مقاله دوم: در بیان شغل آنانی است که در مجلس بهشت‌آیین می‌ایستادند، سوای توشمال‌باشی که «مقرّب‌الخاقان» بود و می‌ایستاد و در باب سیم در تحت اسم جمعی که «مقرب‌الخاقان» بودند، مرقوم شده است. ایشان عبارتند از مقربان الحضرة العلّیة العالیه: سفره‌چی‌باشی؛ جلودارباشی و مهمان‌دارباشی[۲۰]‏.

    مقاله سیم: در بیان شغل آنانی است که از جمله مقیمان مجلس بهشت‌آیین بودند. این مقربان حضرت علّیه عالیه عبارتند از: داروغه اصفهان؛ داروغه فراش‌خانه؛ دوات‌دار مُهر بزرگ؛ دوات‌دار مُهر ‌انگشتر آفتاب‌اثر؛ مین‌باشی غلامان جزایری؛ مین‌باشیان تفنگچی قلجی‌ جلو؛ مین‌باشی تفنگچی اصفهان؛ میراب دارالسلطنه اصفهان و ناظر دواب[۲۱]‏.

    مقاله چهارم: در ذکر شغل قورچیان یراق و غیره است، سوای قورچی رکاب، که در باب سیم در تحت جمعی که ملقّب به لقب «مقرّب‌الخاقان» بودند، نوشته شده است:

    نخست، کسانی که «مقرّب‌الحضرة العلّیّه» بودند، در مجلس بهشت‌آیین بدین ترتیب می‌ایستادند: قورچیانِ شمشیر، صدق، تیر و کمان، شش‌پر، خنجر، زره، سپر، تفنگ، مزراق و نجق. دوم، کسانی که مقرب‌الحضره نبودند و در رتبه کمتر از قورچیان فوقند، بدین ترتیب می‌ایستادند: قورچیانِ کفش، نیزه، چتر، قلیون، صندلی، چوگان و جرید[۲۲]‏.

    مقاله پنجم: در بیان شغل و خدمت صاحب‌جمعان بیوتات است، که «مقرّب‌الحضرة» بودند، سوای صاحب‌جمع خزانه عامره و قورخانه که در باب سیم در تحت جمعی که ملقب به لقب «مقرّب‌الخاقان» بودند، نوشته شده است. آنان عبارتند از: فراش‌باشی؛ شیره‌چی‌باشی؛ رکاب‌دارباشی؛ کتاب‌دارباشی؛ قیچاچی‌باشی؛ ملکُ‌التجار ممالک محروسه و صاحب‌جمع قیچاچی‌خانه خاصه و خیاط‌خانه؛ آبدارباشی؛ قهوه‌چی‌باشی؛ ‌چینی‌کش‌‌باشی؛ زین‌دار‌باشی؛ شربت‌دارباشی؛ مشعل‌دارباشی؛ بیل‌دارباشی؛ حویج‌دارباشی؛ نقاش‌باشی؛ صاحب‌جمع شترخان و انباردارباشی[۲۳]‏.

    مقاله ششم: در بیان شغل و خدمت توابین عالی‌جاه ایشیک آقاسی‌باشی دیوان اعلی است:

    1. نخست آنان که مقرب‌الحضرة العلیّة العالیه‌اند و جای ایشان سوای قاپوچی‌باشی در وسط مجلس بهشت‌آیین می‌باشد. شغل ایشان عبارت است از: یساولان صحبت، ایشیک‌ آقاسیان دیوان و قاپوچی‌باشی.
    2. دوم، بیان شغل آنانی که «مقرب‌الحضره» نیستند و توابین عالی‌جاه ایشیک آقاسی‌باشی دیوان و مقرب‌الخاقان ایشیک آقاسی‌باشی دیوان اعلی و مقرب‌الخاقان ایشیک آقاسی‌باشی حرمند. شغل ایشان عبارت است از: یساول‌باشیان و غیره (همیشه‌کشیک و سفری) و ایشیک آقاسیان حرم محترم[۲۴]‏.

    باب ششم: در ذکر شغل اصحاب دفترخانه همایون اعلی و غیره، ارباب قلم و وزرا و غیرهم و این باب، چهار مقاله دارد:

    مقاله اول: در بیان شغل اصحاب دفترخانه است که «مجلس‌نشین» نیستند. شغل ایشان عبارت است از: صاحب توجیه؛ ضابطه‌‌نویس؛ سرخط‌نویس؛ اوراجه‌نویس؛ رقم‌نویس دیوان اعلی و غیره؛ کشیک‌نویسان؛ پیشکش‌نویس؛ منشی دیوان؛ نامه‌نویس و منشیان دارالانشاء[۲۵]‏.

    مقاله دوم: در بیان شغل وزرا و مستوفیان و غیره است که مجلس‌نشین نیستند و مشتمل بر سه فصل است:

    1. وزیران (سوای وزرایی که مجلس‌نشین بودند و در باب چهارم مذکور شد) که عبارتند از: وزیر بیوتات، وزیر قراآلوس، وزیر دیوان، وزیر سرحد و وزیر محالّ ارامنه.
    2. مستوفیان (سوای مستوفیانی که مجلس‌نشین بودند و در باب چهارم مذکور شد) که عبارتند از: مستوفی سرکار اربابُ‌التحاویل؛ مستوفی سرکار ارباب‌التحاصیل؛ مستوفی سرکار فیض‌آثار؛ مستوفی محال انتقالی؛ مستوفی سرحد و مستوفی محال ارامنه.
    3. سایر جماعات نیز نامشان چنین است: نقیب‌الاشراف؛ خاصه‌تراش؛ پروان‌چی؛ متصدی باغات؛ عسس؛ محصّص مملکت؛ ریّاع؛ مسّاح؛ خطیب و معرّف[۲۶]‏.

    مقاله سوم: در بیان جمعی است که بعضی از ایشان صاحب‌جمع بیوتات خاصه شریفه‌اند و بعضی نیستند:

    1. نخست، آنانی که صاحب‌جمعند و ریش‌سفیدِ ایشان عالی‌جاه ناظر بیوتات است و مقرب‌الحضرة نیستند که عبارتند از: ضرّاب‌باشی، زرگرباشی، مسگرباشی، عطارباشی، اَدونچی‌باشی، یمیشچی‌باشی، طاوقچی‌باشی، سلاخ‌باشی، صاحب‌جمع اصطبل؛ تحویل‌دار غزقان (دیگ)، ایاغچی‌باشی و سقّاباشی.
    2. دوم، آنانی که صاحب جمع نیستند و از اهل صنعت و حرفه‌اند: قطاع‌باشی، چالیچی‌باشی و معمار‌باشی[۲۷]‏.

    بخش اول کتاب، با یادداشت‌های محقق پایان می‌یابد[۲۸]‏.

    • بخش دوم: توضیحاتی درباره منصب‌ها و شغل‌ها در دستورالملوک: محقق در آغاز به منابعی که درباره نظام اداری دوران صفویه، پژوهش کرده‌اند، اشاره می‌کند. بیشتر آن‌ها به زبان آلمانی است؛ آثار کلاوس روربورن، سیوری، مینورسکی و هریبرت بوسه در این شمارند.

    والتر هینتس (که پرکارترین پژوهشگر آلمانی در اقتصاد ایران است)، لمبتون و برت فراگنر نیز درباره نظام اقتصادی این دوران مطلب نوشته‌اند[۲۹]‏.

    محقق برای ترجمه کتاب «دسمل» و تعلیقه‌زنی بر آن از کتاب چهارجلدی Turkasche und Mongolische Elemente im Neupersischrn (TMENP) نوشته «گرهارد دوئرفر» (محقق برجسته آلمانی) بهره گرفته است. محقق در اهمیت این کتاب می‌گوید: «مسلما بدون این کتاب آوردن ملاحظاتی مهم در دسمل غیر ممکن بود»[۳۰]‏. او آنگاه به‌طور مبسوط، بندبند کتاب را شرح می‌کند[۳۱]‏.

    محقق، «یادداشت‌های» خود را در پایان بخش دوم درج کرده است[۳۲]‏. سپس در «ملاحظات پایانیِ» کتاب به این نکته توجه نموده است که «ویژگی‌های گوناگون جغرافیایی و ریشه‌شناسی و اطلاعات فراوانی که در دستورالملوک درباره منصب‌ها و شغل‌های به‌ظاهر کم‌اهمیت آمده است، برای من جذاب‌ترین ویژگی‌ها در پژوهش حاضر بوده است. گذشته از این، همسانی برخی اصطلاح‌های فنی در چهار زبان فارسی، ترکی، مغولی و عربی و کاربرد زبان ترکی به‌عنوان زبان رسمی دربار تا اواخر سال‌های حاکمیت صفویان، عاملی غیر قابل انکار است که شواهد بسیاری در تأیید آن وجود دارد[۳۳]‏.

    این بخشِ کتاب با درج پیوست‌ها و منابع، که فهرستی فراهم‌آمده از واژه‌نامه، کتاب‌نامه و نمایه‌هایی از سلسله، مذهب، زبان، اقوام، مکان‌ها، شهرها، ایالات، بناها، مقام‌ها، مناصب و مشاغل است، ادامه یافته است. افزون بر این، واژه‌نامه‌ای از اصطلاحات فنی دستورالملوک، که در آن فقط به منصب‌ها و شغل‌های اصلی کتاب ‌پرداخته شده، آمده است‏. درج پیوستی از اندازه‌ها، وزن‌ها و واحدهای رایج پول، جدول زمانی پادشاهان صفوی و معادل انگلیسی واژگان و اصطلاحات از کارهای شایان توجه محقق است[۳۴]‏.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه اول، ص11-12
    2. ر.ک: دیباچه، ص1
    3. ر.ک: مقدمه اول، ص4-3
    4. ر.ک: همان، ص9
    5. ر.ک: دیباچه، ص1-2
    6. ر.ک: مقدمه اول، ص3-81
    7. ر.ک: همان، ص39-17
    8. ر.ک: مقدمه دوم، ص117-82
    9. ر.ک: همان، ص160-117
    10. ر.ک: متن کتاب، ص168-160
    11. ر.ک: همان، ص172-169
    12. ر.ک: همان، ص179-172
    13. ر.ک: همان، ص180-179
    14. ر.ک: همان، ص209-181
    15. ر.ک: همان، ص215-210
    16. ر.ک: همان، ص216
    17. ر.ک: همان، ص230-217
    18. ر.ک: همان، ص244-231
    19. ر.ک: همان، ص247-245
    20. ر.ک: همان، ص249-247
    21. ر.ک: همان، ص256-249
    22. ر.ک: همان، ص258-256
    23. ر.ک: همان، ص260-258
    24. ر.ک: همان، ص264-260
    25. ر.ک: همان، ص273-265
    26. ر.ک: همان، ص281-273
    27. ر.ک: همان، ص287-281
    28. ر.ک: همان، ص331-288
    29. ر.ک: همان، ص336-333
    30. ر.ک: همان، ص335
    31. ر.ک: همان، ص461-337
    32. ر.ک: همان، ص546-462
    33. ر.ک: همان، ص547
    34. ر.ک: همان، ص584-551

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها