هرمنوتیک به زبان ساده: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'هـ' به 'ه'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هـ' به 'ه')
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۹: خط ۹:
|زبان  
|زبان  
| زبان =
| زبان =
| کد کنگره =BD ۲۴۱/ت۵هـ۴‏
| کد کنگره =BD ۲۴۱/ت۵ه۴‏
| موضوع =هرمنوتیک‌
| موضوع =هرمنوتیک‌
|ناشر  
|ناشر  
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''هرمنوتیک به زبان ساده''' [[زیمرمن، ینس|ینس زیمرمن]]، با ترجمه [[مجتبی پردل]]؛ [[زیمرمن، ینس|ینس زیمرمن]] در این کتاب یکی از بهترین درآمدها را بر هرمنوتیک مدرن عرضه داشته است. نثرش همه جا موجز، روشن و جذاب است. مؤلف به گونه ای درخشان غنای این سنت فکری اصلی را ارزیابی کرده و تأثیر خلاقانۀ جاری و مستمر آن را نیز بر تفکر معاصر آشکار کرده است.
'''هرمنوتیک به زبان ساده''' [[زیمرمن، ینس|ینس زیمرمن]]، با ترجمه [[مجتبی پردل]]؛ [[زیمرمن، ینس|ینس زیمرمن]] در این کتاب یکی از بهترین درآمدها را بر هرمنوتیک مدرن عرضه داشته است. نثرش همه جا موجز، روشن و جذاب است. مؤلف به گونه‌ای درخشان غنای این سنت فکری اصلی را ارزیابی کرده و تأثیر خلاقانۀ جاری و مستمر آن را نیز بر تفکر معاصر آشکار کرده است.
==ساختار==
==ساختار==
کتاب در هفت فصل به نگارش درآمده است.
کتاب در هفت فصل به نگارش درآمده است.
خط ۳۵: خط ۳۵:
واژۀ «هرمنوتیک» ریشه در زبان یونانی دارد به معنای بیان کردن، توضیح دادن، ترجمه کردن و نخستین بار از سوی متفکرانی به کار رفت که دربارۀ چگونگی بیان پیام‌های خدایان یا ایده‌های ذهنی به زبان بشری بحث می‌کردند. برای نمونه افلاطون ـ فیلسوف یونان باستان ـ واژۀ هرمنوتیک را هنگام پرداختن به شعرا در مقام «هرمنوت‌های امر الوهی» به کار می‌برد و شاگرد او ارسطو نخستین رسالۀ برجای‌مانده در باب هرمنوتیک را به نگارش درآورد. رساله‌ای که در آن وی نشان می‌دهد چگونه گفته‌های شفاهی و مکتوب بروز و ظهور افکار درونی هستند.
واژۀ «هرمنوتیک» ریشه در زبان یونانی دارد به معنای بیان کردن، توضیح دادن، ترجمه کردن و نخستین بار از سوی متفکرانی به کار رفت که دربارۀ چگونگی بیان پیام‌های خدایان یا ایده‌های ذهنی به زبان بشری بحث می‌کردند. برای نمونه افلاطون ـ فیلسوف یونان باستان ـ واژۀ هرمنوتیک را هنگام پرداختن به شعرا در مقام «هرمنوت‌های امر الوهی» به کار می‌برد و شاگرد او ارسطو نخستین رسالۀ برجای‌مانده در باب هرمنوتیک را به نگارش درآورد. رساله‌ای که در آن وی نشان می‌دهد چگونه گفته‌های شفاهی و مکتوب بروز و ظهور افکار درونی هستند.


بنابراین موضوع این کتاب، اتکای فهم آدمی بر سنت و مرجعیت است که از طریق متون پیشین و نیز دیگر رسم و روال‌های اجتماعی ـ فرهنگی نسل به نسل گشته و امروز به دست ما رسیده است: فهم با ذهن خالی امکان‌پذیر نیست، بلکه به رسم‌وروال‌های سنتی موجود در فرهنگ یک جامعه متکی است؛ رسم‌وروال‌هایی که برخی افراد در آنها صاحب‌نظرند و دیگران می بایستی برای راهنمایی به آنها رجوع کنند.
بنابراین موضوع این کتاب، اتکای فهم آدمی بر سنت و مرجعیت است که از طریق متون پیشین و نیز دیگر رسم و روال‌های اجتماعی ـ فرهنگی نسل به نسل گشته و امروز به دست ما رسیده است: فهم با ذهن خالی امکان‌پذیر نیست، بلکه به رسم‌وروال‌های سنتی موجود در فرهنگ یک جامعه متکی است؛ رسم‌وروال‌هایی که برخی افراد در آنها صاحب‌نظرند و دیگران می‌بایستی برای راهنمایی به آنها رجوع کنند.


به طور سنتی در حوزۀ علوم دینی در فرهنگ ما و اساساً در تمامی حوزه‌های آن به‌ویژه ادبیات کلاسیک، نقش سنت و مرجعیت همواره از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است و عالمان دینی همواره در تفکر و مطالعۀ خود نظرات پیشینیان را مورد توجه قرار می‌داده‌اند؛ چنان‌که مؤلف نیز در این کتاب دربارۀ سه دین توحیدی یهودیت، مسیحیت و اسلام نشان داده است. اساساً پیشرفت در یک حوزۀ معرفتی و طرح نظرات جدید در آن بدون آگاهی از سنت و از آنِ خود ساختن سنت امکان‌پذیر نیست.
به طور سنتی در حوزۀ علوم دینی در فرهنگ ما و اساساً در تمامی حوزه‌های آن به‌ویژه ادبیات کلاسیک، نقش سنت و مرجعیت همواره از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است و عالمان دینی همواره در تفکر و مطالعۀ خود نظرات پیشینیان را مورد توجه قرار می‌داده‌اند؛ چنان‌که مؤلف نیز در این کتاب دربارۀ سه دین توحیدی یهودیت، مسیحیت و اسلام نشان داده است. اساساً پیشرفت در یک حوزۀ معرفتی و طرح نظرات جدید در آن بدون آگاهی از سنت و از آنِ خود ساختن سنت امکان‌پذیر نیست.


ینس زیمرمن در این کتاب یکی از بهترین درآمدها را بر هرمنوتیک مدرن عرضه داشته است. نثرش همه جا موجز، روشن و جذاب است. مؤلف به گونه ای درخشان غنای این سنت فکری اصلی را ارزیابی کرده و تأثیر خلاقانۀ جاری و مستمر آن را نیز بر تفکر معاصر آشکار کرده است.
ینس زیمرمن در این کتاب یکی از بهترین درآمدها را بر هرمنوتیک مدرن عرضه داشته است. نثرش همه جا موجز، روشن و جذاب است. مؤلف به گونه‌ای درخشان غنای این سنت فکری اصلی را ارزیابی کرده و تأثیر خلاقانۀ جاری و مستمر آن را نیز بر تفکر معاصر آشکار کرده است.


از این‌رو موضوع این کتاب در واقع تأییدی امروزی و مدرن از آموزه‌ها و رسم‌وروال‌های سنت دینی و نیز دیگر سنت‌های معرفتی موجود در فرهنگ ماست، تأییدی که در چارچوب فلسفی مهمی صورت می‌گیرد که یکی از بزرگ‌ترین فلاسفۀ سدۀ بیستم بانی آن بوده است. البته چنان‌که اشاره‌های مؤلف در جای‌جای کتاب نشان می‌دهد، او مدافع معرفتی است که از طریق متون مذهبی، ادبی قابل اکتساب است و نه مشاهدۀ تجربی حسی از نظر دور می‌دارد. بنابراین از این حیث نیز این کتاب نه‌تنها مغایرتی با آموزه‌های اسلامی ندارد، بلکه تأییدی مدرن و امروزی از صحت و اعتبار آنهاست؛ تأییدی که از دریچۀ هرمنوتیک فلسفی صورت می‌گیرد.
از این‌رو موضوع این کتاب در واقع تأییدی امروزی و مدرن از آموزه‌ها و رسم‌وروال‌های سنت دینی و نیز دیگر سنت‌های معرفتی موجود در فرهنگ ماست، تأییدی که در چارچوب فلسفی مهمی صورت می‌گیرد که یکی از بزرگ‌ترین فلاسفۀ سدۀ بیستم بانی آن بوده است. البته چنان‌که اشاره‌های مؤلف در جای‌جای کتاب نشان می‌دهد، او مدافع معرفتی است که از طریق متون مذهبی، ادبی قابل اکتساب است و نه مشاهدۀ تجربی حسی از نظر دور می‌دارد. بنابراین از این حیث نیز این کتاب نه‌تنها مغایرتی با آموزه‌های اسلامی ندارد، بلکه تأییدی مدرن و امروزی از صحت و اعتبار آنهاست؛ تأییدی که از دریچۀ هرمنوتیک فلسفی صورت می‌گیرد.