عیار نقد: بررسی انتقادی روایات ناظر به نقد تصوف و عرفان: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۸: خط ۸:
    |زبان  
    |زبان  
    | زبان =
    | زبان =
    | کد کنگره =
    | کد کنگره =‏9غ7ج / 295/4 BP
    | موضوع =
    | موضوع = تصوف -- احاديث -- نقد و تفسير
    عرفان -- احاديث -- نقد و تفسير
    |ناشر  
    |ناشر  
    | ناشر =مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران  
    | ناشر =مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران  
    خط ۱۵: خط ۱۶:
    | سال نشر =1403  
    | سال نشر =1403  


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE.....AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE156714AUTOMATIONCODE
    | چاپ =
    | چاپ =يکم
    | شابک =1ـ53ـ6331ـ622ـ978
    | شابک =1ـ53ـ6331ـ622ـ978
    | تعداد جلد =
    | تعداد جلد =
    خط ۵۳: خط ۵۴:


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده:تصوف و عرفان]]
    [[رده:رد و نقض تصوف و عرفان]]
    [[رده:مقالات(فروردین 1404) باقی زاده]]
    [[رده:مقالات(فروردین 1404) باقی زاده]]
    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 اردیبهشت 1404]]
    [[رده:فاقد اتوماسیون]]

    نسخهٔ ‏۳۰ آوریل ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۳۸

    عیار نقد
    عیار نقد: بررسی انتقادی روایات ناظر به نقد تصوف و عرفان
    پدیدآورانجعفری، محمدعیسی (نویسنده)
    ناشرمؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران
    مکان نشرتهران
    سال نشر1403
    چاپيکم
    شابک1ـ53ـ6331ـ622ـ978
    موضوعتصوف -- احاديث -- نقد و تفسير عرفان -- احاديث -- نقد و تفسير
    کد کنگره
    ‏9غ7ج / 295/4 BP

    عیار نقد: بررسی انتقادی روایات ناظر به نقد تصوف و عرفان تألیف محمدعیسی جعفری، این کتاب به بررسی چالش‌های تاریخی تصوف و عرفان اسلامی می‌پردازد، با تمرکز بر سه عامل اصلی: ابهام در خاستگاه، ماندگاری تأثیرگذار و دشواری فهم آموزه‌ها. نویسنده با تحلیل روایات ناظر بر نقد عرفان، به بررسی اعتبار این روایات و انگیزه‌های مخالفان و مدافعان می‌پردازد. کتاب در پنج فصل به تبیین مفاهیم پایه، بررسی روایات کلی و شخص‌محور، تحلیل منبع «حدیقة الشیعة» و واکاوی بسترهای تاریخی نقد عرفان می‌پردازد.

    ساختار

    کتاب در پنج فصل تدوین شده است.

    گزارش کتاب

    تصوف و عرفان در همزیستی‌اش با دیگر جریان‌های فکری و عقیدتی در قلمرو باورهای اسلامی از گذشته‌های دور تا کنون با مشکلاتی روبرو بوده و مزاحمت‌هایی را از سوی رقیبان دیده است. در چرایی این امر، توجه به سه امر مهم می‌نماید: خاستگاه عرفان و تصوف، تأثیرگذاری و ماندگاری آن و ابهام زبانی و دیریابی آموزه‌ای این جریان. هر یک از این سه امر، زمینه‌ای برای هجمۀ مخالفان بوده است.

    به لحاظ خاستگاه، تصوف و عرفانی با ابهام‌هایی روبرو بوده است؛ از این‌رو عده‌ای از گروه‌های رقیب و غیررقیب ریشه‌های آن را در خارج از اسلام جستجو کرده و با گردآوری شواهدی با یک یا چند جریان معنوی از جریان‌های بیرونی همچون یونان باستان، اران قدیم، هند بودایی و مسیحیت پیوند داده‌اند. در مقابل عارفان تأکید دارند خاستگاه آنان اسلام است و آموزه‌هایشان از قرآن و سنت سرچشمه گرفته است. آنان برداشت مخالفان از مشابهت‌های آموزه‌ای و آدابی این گروه با جریان‌های بیرونی را شتاب‌زده و به دور از دقت‌های لازم می‌دانند.

    به لحاظ ماندگاری و تأثیرگذاری نیز عرفان مانند دیگر اندیشه‌های فکری توانسته است در شریان حیات فکری اسلامی دوام یابد و با وجود تلاش شدید مخالفان برای نابودی آن، سال‌ها برپا مانده و با مخالفان درآویخته است و گاه به‌ویژه پس از ابن‌عربی، اندیشه‌های رقیب را به هماوردی طلبیده و حوزه‌های تأثیرگذاری خود را تا ورود به قلمرو برخی از آنها مانند فلسفه گسترانده است.

    دربارۀ ابهام زبانی و دیریابی آموزه‌ای نیز می‌توان گفت آموزه‌های عرفان برای اندیشه‌های رقیب، دیریاب و زبان گزاره‌ای آن از ابهام برخوردار بوده است. این ویژگی در پذیرفتن یا نپذیرفتن عرفان نزد دیگر نقش مهمی داشته است. عرفان به دلیل ابهام در زبان و دشواری انتقال به دیگران بیشترین آسیب را دیده است.

    روشن است که روایات معتبر یکی از اثرگذارترین و قوی‌ترین سند و پشتوانه‌ها در ردیه‌ها و تأییدیه‌ها به شمار می‌آیند. روایات ناظر به نفی و نقد عرفان و تصوف در این کتاب بررسی و تحلیل شده‌اند؛ روایاتی که گمان می‌رود در جهت غیراسلامی‌بودن تصوف و عرفان و تخطئۀ عارفان توسط پیشوایان معصوم وارد شده‌اند. محقق در این نوشتار به بررسی این روایات می‌پردازد و می‌کوشد برای پرسش‌هایی به پاسخ مطلوب دست یابد؛ پرسش‌هایی از قبیل اینکه چرا عالمان طرفدار عرفان و تصوف با وجود این روایات، به طرفداری از این گروه برخاسته‌اند؟ آیا روایات ناظر به نقد کلی عرفان و تصوف از آن درجه اعتبار برخوردار است که بر اساس آنها بتوان به نفی این جریان برخاست؟ آیا روایات ناظر به افراد خاصی از عرفان آن میزان و قوت و وثاقت را دارد که در گام اول نقد این افراد و در گام دوم نقد تصوف و عرفان باشد؟

    در فصل نخست کتاب، نسبت عرفان و تصوف، برخی اصطلاحات روایی، آشنایی با برخی راویان و اوصاف آنان و برخی مطالبی که فهم بحث‌ها را تسهیل می‌کند، تبیین و توضیح داده شده‌اند. در فصل دوم روایاتی که با کلیت عرفان و تصوف ارتباط می‌یابند و به افراد خاصی نظر ندارد، بررسی شده‌اند. در فصل سوم روایات ناظر به نقد افراد خاصی از عارفان از جمله حسن بصری، حسین بن منصور حلاج، سفیان ثوری و ... تحلیل شده است. فصل چهارم به بررسی منبعی مهم به نام «حدیقة الشیعة» اختصاص یافته است که برخی روایات یادشده برای نخستین بار در این کتاب مطرح‌ شده‌اند و آثار بعدی از این کتاب نقل کرده‌اند. در فصل پایانی نیز به اوضاع و بسترهایی توجه می‌شود که روایات نقد در آن سر برآورده‌اند.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها