عیار نقد: بررسی انتقادی روایات ناظر به نقد تصوف و عرفان

عیار نقد: بررسی انتقادی روایات ناظر به نقد تصوف و عرفان تألیف محمدعیسی جعفری، این کتاب به بررسی چالش‌های تاریخی تصوف و عرفان اسلامی می‌پردازد، با تمرکز بر سه عامل اصلی: ابهام در خاستگاه، ماندگاری تأثیرگذار و دشواری فهم آموزه‌ها. نویسنده با تحلیل روایات ناظر بر نقد عرفان، به بررسی اعتبار این روایات و انگیزه‌های مخالفان و مدافعان می‌پردازد. کتاب در پنج فصل به تبیین مفاهیم پایه، بررسی روایات کلی و شخص‌محور، تحلیل منبع «حدیقة الشیعة» و واکاوی بسترهای تاریخی نقد عرفان می‌پردازد.

عیار نقد
عیار نقد: بررسی انتقادی روایات ناظر به نقد تصوف و عرفان
پدیدآورانجعفری، محمدعیسی (نویسنده)
ناشرمؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران
مکان نشرتهران
سال نشر1403
چاپيکم
شابک1ـ53ـ6331ـ622ـ978
موضوعتصوف -- احاديث -- نقد و تفسير عرفان -- احاديث -- نقد و تفسير
کد کنگره
‏9غ7ج / 295/4 BP

ساختار

کتاب در پنج فصل تدوین شده است.

گزارش کتاب

تصوف و عرفان در همزیستی‌اش با دیگر جریان‌های فکری و عقیدتی در قلمرو باورهای اسلامی از گذشته‌های دور تا کنون با مشکلاتی روبرو بوده و مزاحمت‌هایی را از سوی رقیبان دیده است. در چرایی این امر، توجه به سه امر مهم می‌نماید: خاستگاه عرفان و تصوف، تأثیرگذاری و ماندگاری آن و ابهام زبانی و دیریابی آموزه‌ای این جریان. هر یک از این سه امر، زمینه‌ای برای هجمۀ مخالفان بوده است.

به لحاظ خاستگاه، تصوف و عرفانی با ابهام‌هایی روبرو بوده است؛ از این‌رو عده‌ای از گروه‌های رقیب و غیررقیب ریشه‌های آن را در خارج از اسلام جستجو کرده و با گردآوری شواهدی با یک یا چند جریان معنوی از جریان‌های بیرونی همچون یونان باستان، اران قدیم، هند بودایی و مسیحیت پیوند داده‌اند. در مقابل عارفان تأکید دارند خاستگاه آنان اسلام است و آموزه‌هایشان از قرآن و سنت سرچشمه گرفته است. آنان برداشت مخالفان از مشابهت‌های آموزه‌ای و آدابی این گروه با جریان‌های بیرونی را شتاب‌زده و به دور از دقت‌های لازم می‌دانند.

به لحاظ ماندگاری و تأثیرگذاری نیز عرفان مانند دیگر اندیشه‌های فکری توانسته است در شریان حیات فکری اسلامی دوام یابد و با وجود تلاش شدید مخالفان برای نابودی آن، سال‌ها برپا مانده و با مخالفان درآویخته است و گاه به‌ویژه پس از ابن عربی، اندیشه‌های رقیب را به هماوردی طلبیده و حوزه‌های تأثیرگذاری خود را تا ورود به قلمرو برخی از آنها مانند فلسفه گسترانده است.

دربارۀ ابهام زبانی و دیریابی آموزه‌ای نیز می‌توان گفت آموزه‌های عرفان برای اندیشه‌های رقیب، دیریاب و زبان گزاره‌ای آن از ابهام برخوردار بوده است. این ویژگی در پذیرفتن یا نپذیرفتن عرفان نزد دیگر نقش مهمی داشته است. عرفان به دلیل ابهام در زبان و دشواری انتقال به دیگران بیشترین آسیب را دیده است.

روشن است که روایات معتبر یکی از اثرگذارترین و قوی‌ترین سند و پشتوانه‌ها در ردیه‌ها و تأییدیه‌ها به شمار می‌آیند. روایات ناظر به نفی و نقد عرفان و تصوف در این کتاب بررسی و تحلیل شده‌اند؛ روایاتی که گمان می‌رود در جهت غیراسلامی‌بودن تصوف و عرفان و تخطئۀ عارفان توسط پیشوایان معصوم وارد شده‌اند. محقق در این نوشتار به بررسی این روایات می‌پردازد و می‌کوشد برای پرسش‌هایی به پاسخ مطلوب دست یابد؛ پرسش‌هایی از قبیل اینکه چرا عالمان طرفدار عرفان و تصوف با وجود این روایات، به طرفداری از این گروه برخاسته‌اند؟ آیا روایات ناظر به نقد کلی عرفان و تصوف از آن درجه اعتبار برخوردار است که بر اساس آنها بتوان به نفی این جریان برخاست؟ آیا روایات ناظر به افراد خاصی از عرفان آن میزان و قوت و وثاقت را دارد که در گام اول نقد این افراد و در گام دوم نقد تصوف و عرفان باشد؟

در فصل نخست کتاب، نسبت عرفان و تصوف، برخی اصطلاحات روایی، آشنایی با برخی راویان و اوصاف آنان و برخی مطالبی که فهم بحث‌ها را تسهیل می‌کند، تبیین و توضیح داده شده‌اند. در فصل دوم روایاتی که با کلیت عرفان و تصوف ارتباط می‌یابند و به افراد خاصی نظر ندارد، بررسی شده‌اند. در فصل سوم روایات ناظر به نقد افراد خاصی از عارفان از جمله حسن بصری، حسین بن منصور حلاج، سفیان ثوری و... تحلیل شده است. فصل چهارم به بررسی منبعی مهم به نام «حدیقة الشیعة» اختصاص یافته است که برخی روایات یادشده برای نخستین بار در این کتاب مطرح‌ شده‌اند و آثار بعدی از این کتاب نقل کرده‌اند. در فصل پایانی نیز به اوضاع و بسترهایی توجه می‌شود که روایات نقد در آن سر برآورده‌اند.[۱]

پانويس


منابع مقاله

پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

وابسته‌ها