عیار نقد: بررسی انتقادی روایات ناظر به نقد تصوف و عرفان: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''عیار نقد: بررسی انتقادی روایات ناظر به نقد تصوف و عرفان''' تألیف محمدعیسی | '''عیار نقد: بررسی انتقادی روایات ناظر به نقد تصوف و عرفان''' تألیف [[جعفری، محمدعیسی|محمدعیسی جعفری]]، این کتاب به بررسی چالشهای تاریخی تصوف و عرفان اسلامی میپردازد، با تمرکز بر سه عامل اصلی: ابهام در خاستگاه، ماندگاری تأثیرگذار و دشواری فهم آموزهها. نویسنده با تحلیل روایات ناظر بر نقد عرفان، به بررسی اعتبار این روایات و انگیزههای مخالفان و مدافعان میپردازد. کتاب در پنج فصل به تبیین مفاهیم پایه، بررسی روایات کلی و شخصمحور، تحلیل منبع «[[حديقة الشيعة|حدیقة الشیعة]]» و واکاوی بسترهای تاریخی نقد عرفان میپردازد. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
| خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
روشن است که روایات معتبر یکی از اثرگذارترین و قویترین سند و پشتوانهها در ردیهها و تأییدیهها به شمار میآیند. روایات ناظر به نفی و نقد عرفان و تصوف در این کتاب بررسی و تحلیل شدهاند؛ روایاتی که گمان میرود در جهت غیراسلامیبودن تصوف و عرفان و تخطئۀ عارفان توسط پیشوایان معصوم وارد شدهاند. محقق در این نوشتار به بررسی این روایات میپردازد و میکوشد برای پرسشهایی به پاسخ مطلوب دست یابد؛ پرسشهایی از قبیل اینکه چرا عالمان طرفدار عرفان و تصوف با وجود این روایات، به طرفداری از این گروه برخاستهاند؟ آیا روایات ناظر به نقد کلی عرفان و تصوف از آن درجه اعتبار برخوردار است که بر اساس آنها بتوان به نفی این جریان برخاست؟ آیا روایات ناظر به افراد خاصی از عرفان آن میزان و قوت و وثاقت را دارد که در گام اول نقد این افراد و در گام دوم نقد تصوف و عرفان باشد؟ | روشن است که روایات معتبر یکی از اثرگذارترین و قویترین سند و پشتوانهها در ردیهها و تأییدیهها به شمار میآیند. روایات ناظر به نفی و نقد عرفان و تصوف در این کتاب بررسی و تحلیل شدهاند؛ روایاتی که گمان میرود در جهت غیراسلامیبودن تصوف و عرفان و تخطئۀ عارفان توسط پیشوایان معصوم وارد شدهاند. محقق در این نوشتار به بررسی این روایات میپردازد و میکوشد برای پرسشهایی به پاسخ مطلوب دست یابد؛ پرسشهایی از قبیل اینکه چرا عالمان طرفدار عرفان و تصوف با وجود این روایات، به طرفداری از این گروه برخاستهاند؟ آیا روایات ناظر به نقد کلی عرفان و تصوف از آن درجه اعتبار برخوردار است که بر اساس آنها بتوان به نفی این جریان برخاست؟ آیا روایات ناظر به افراد خاصی از عرفان آن میزان و قوت و وثاقت را دارد که در گام اول نقد این افراد و در گام دوم نقد تصوف و عرفان باشد؟ | ||
در فصل نخست کتاب، نسبت عرفان و تصوف، برخی اصطلاحات روایی، آشنایی با برخی راویان و اوصاف آنان و برخی مطالبی که فهم بحثها را تسهیل میکند، تبیین و توضیح داده شدهاند. در فصل دوم روایاتی که با کلیت عرفان و تصوف ارتباط مییابند و به افراد خاصی نظر ندارد، بررسی شدهاند. در فصل سوم روایات ناظر به نقد افراد خاصی از عارفان از جمله حسن | در فصل نخست کتاب، نسبت عرفان و تصوف، برخی اصطلاحات روایی، آشنایی با برخی راویان و اوصاف آنان و برخی مطالبی که فهم بحثها را تسهیل میکند، تبیین و توضیح داده شدهاند. در فصل دوم روایاتی که با کلیت عرفان و تصوف ارتباط مییابند و به افراد خاصی نظر ندارد، بررسی شدهاند. در فصل سوم روایات ناظر به نقد افراد خاصی از عارفان از جمله [[بصری، حسن|حسن بصری]]، [[حلاج، حسین بن منصور|حسین بن منصور حلاج]]، [[ثوری، سفیان بن سعید|سفیان ثوری]] و ... تحلیل شده است. فصل چهارم به بررسی منبعی مهم به نام «[[حديقة الشيعة|حدیقة الشیعة]]» اختصاص یافته است که برخی روایات یادشده برای نخستین بار در این کتاب مطرح شدهاند و آثار بعدی از این کتاب نقل کردهاند. در فصل پایانی نیز به اوضاع و بسترهایی توجه میشود که روایات نقد در آن سر برآوردهاند.<ref>[https://literaturelib.com/books/13326 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references /> | ||
نسخهٔ ۳۰ آوریل ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۳۴
| عیار نقد | |
|---|---|
| پدیدآوران | جعفری، محمدعیسی (نویسنده) |
| ناشر | مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران |
| مکان نشر | تهران |
| سال نشر | 1403 |
| شابک | 1ـ53ـ6331ـ622ـ978 |
| کد کنگره | |
عیار نقد: بررسی انتقادی روایات ناظر به نقد تصوف و عرفان تألیف محمدعیسی جعفری، این کتاب به بررسی چالشهای تاریخی تصوف و عرفان اسلامی میپردازد، با تمرکز بر سه عامل اصلی: ابهام در خاستگاه، ماندگاری تأثیرگذار و دشواری فهم آموزهها. نویسنده با تحلیل روایات ناظر بر نقد عرفان، به بررسی اعتبار این روایات و انگیزههای مخالفان و مدافعان میپردازد. کتاب در پنج فصل به تبیین مفاهیم پایه، بررسی روایات کلی و شخصمحور، تحلیل منبع «حدیقة الشیعة» و واکاوی بسترهای تاریخی نقد عرفان میپردازد.
ساختار
کتاب در پنج فصل تدوین شده است.
گزارش کتاب
تصوف و عرفان در همزیستیاش با دیگر جریانهای فکری و عقیدتی در قلمرو باورهای اسلامی از گذشتههای دور تا کنون با مشکلاتی روبرو بوده و مزاحمتهایی را از سوی رقیبان دیده است. در چرایی این امر، توجه به سه امر مهم مینماید: خاستگاه عرفان و تصوف، تأثیرگذاری و ماندگاری آن و ابهام زبانی و دیریابی آموزهای این جریان. هر یک از این سه امر، زمینهای برای هجمۀ مخالفان بوده است.
به لحاظ خاستگاه، تصوف و عرفانی با ابهامهایی روبرو بوده است؛ از اینرو عدهای از گروههای رقیب و غیررقیب ریشههای آن را در خارج از اسلام جستجو کرده و با گردآوری شواهدی با یک یا چند جریان معنوی از جریانهای بیرونی همچون یونان باستان، اران قدیم، هند بودایی و مسیحیت پیوند دادهاند. در مقابل عارفان تأکید دارند خاستگاه آنان اسلام است و آموزههایشان از قرآن و سنت سرچشمه گرفته است. آنان برداشت مخالفان از مشابهتهای آموزهای و آدابی این گروه با جریانهای بیرونی را شتابزده و به دور از دقتهای لازم میدانند.
به لحاظ ماندگاری و تأثیرگذاری نیز عرفان مانند دیگر اندیشههای فکری توانسته است در شریان حیات فکری اسلامی دوام یابد و با وجود تلاش شدید مخالفان برای نابودی آن، سالها برپا مانده و با مخالفان درآویخته است و گاه بهویژه پس از ابنعربی، اندیشههای رقیب را به هماوردی طلبیده و حوزههای تأثیرگذاری خود را تا ورود به قلمرو برخی از آنها مانند فلسفه گسترانده است.
دربارۀ ابهام زبانی و دیریابی آموزهای نیز میتوان گفت آموزههای عرفان برای اندیشههای رقیب، دیریاب و زبان گزارهای آن از ابهام برخوردار بوده است. این ویژگی در پذیرفتن یا نپذیرفتن عرفان نزد دیگر نقش مهمی داشته است. عرفان به دلیل ابهام در زبان و دشواری انتقال به دیگران بیشترین آسیب را دیده است.
روشن است که روایات معتبر یکی از اثرگذارترین و قویترین سند و پشتوانهها در ردیهها و تأییدیهها به شمار میآیند. روایات ناظر به نفی و نقد عرفان و تصوف در این کتاب بررسی و تحلیل شدهاند؛ روایاتی که گمان میرود در جهت غیراسلامیبودن تصوف و عرفان و تخطئۀ عارفان توسط پیشوایان معصوم وارد شدهاند. محقق در این نوشتار به بررسی این روایات میپردازد و میکوشد برای پرسشهایی به پاسخ مطلوب دست یابد؛ پرسشهایی از قبیل اینکه چرا عالمان طرفدار عرفان و تصوف با وجود این روایات، به طرفداری از این گروه برخاستهاند؟ آیا روایات ناظر به نقد کلی عرفان و تصوف از آن درجه اعتبار برخوردار است که بر اساس آنها بتوان به نفی این جریان برخاست؟ آیا روایات ناظر به افراد خاصی از عرفان آن میزان و قوت و وثاقت را دارد که در گام اول نقد این افراد و در گام دوم نقد تصوف و عرفان باشد؟
در فصل نخست کتاب، نسبت عرفان و تصوف، برخی اصطلاحات روایی، آشنایی با برخی راویان و اوصاف آنان و برخی مطالبی که فهم بحثها را تسهیل میکند، تبیین و توضیح داده شدهاند. در فصل دوم روایاتی که با کلیت عرفان و تصوف ارتباط مییابند و به افراد خاصی نظر ندارد، بررسی شدهاند. در فصل سوم روایات ناظر به نقد افراد خاصی از عارفان از جمله حسن بصری، حسین بن منصور حلاج، سفیان ثوری و ... تحلیل شده است. فصل چهارم به بررسی منبعی مهم به نام «حدیقة الشیعة» اختصاص یافته است که برخی روایات یادشده برای نخستین بار در این کتاب مطرح شدهاند و آثار بعدی از این کتاب نقل کردهاند. در فصل پایانی نیز به اوضاع و بسترهایی توجه میشود که روایات نقد در آن سر برآوردهاند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات