شناخت و شمار واژگان ناپارسی در شاهنامه فردوسی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
| خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
دلبستگان به شاهنامه و فردوسی همواره کنجکاو بودهاند که بدانند آیا در شاهنامه واژههای بیگانه وجود دارد؟ و اگر هست، شمار آنها و بهویژه شمار واژگان عربی تا چه اندازه است؟ از اینرو برخی از کسان کوشیدهاند با بررسی و کندوکاو در ویرایشهای در دسترس خود، پاسخی برای این کنجکاوی بیابند. اینان چه بیگانه و چه ایرانی، همۀ کوشششان را تنها در شناخت، شمار و درصد واژگان عربی به کار بردهاند و هر کسی، شمار و درصدی یا یافته و به خوانش گذاشته است. این بررسیها و برآوردها همچنان دنبال میشود بیآنکه نگاهی به واژهها و شمار و درصد واژههای زبانهای دیگر در شاهنامه داشته باشند. | دلبستگان به شاهنامه و فردوسی همواره کنجکاو بودهاند که بدانند آیا در شاهنامه واژههای بیگانه وجود دارد؟ و اگر هست، شمار آنها و بهویژه شمار واژگان عربی تا چه اندازه است؟ از اینرو برخی از کسان کوشیدهاند با بررسی و کندوکاو در ویرایشهای در دسترس خود، پاسخی برای این کنجکاوی بیابند. اینان چه بیگانه و چه ایرانی، همۀ کوشششان را تنها در شناخت، شمار و درصد واژگان عربی به کار بردهاند و هر کسی، شمار و درصدی یا یافته و به خوانش گذاشته است. این بررسیها و برآوردها همچنان دنبال میشود بیآنکه نگاهی به واژهها و شمار و درصد واژههای زبانهای دیگر در شاهنامه داشته باشند. | ||
در این کتاب که حاصل سالیان کار پیوستۀ نگارنده در زمینههای جستجو، خوانش، کندوکاو، واژهشناسی، واژهیابی، ریشهشناسی واژگان و ... بوده است، نویسنده میکوشد افزون بر واژههای پارسی و عربی شاهنامه، واژههای زبانهای دیگری که در شاهنامه به کار رفتهاند را بیابد و به خوانش بگذارد. دستاورد این پژوهش، چهارده زبان دیگر بوده است که بیگمان فردوسی بهجز زبان پارسی و عربی و اندکی ترکی، شناختی از واژگان دیگر نداشته و همچون بیشتر نویسندگان و سرایندگان، آنها را از شمار واژگان پارسی پنداشته و کم یا بسیار به کار برده است. | در این کتاب که حاصل سالیان کار پیوستۀ نگارنده در زمینههای جستجو، خوانش، کندوکاو، واژهشناسی، واژهیابی، ریشهشناسی واژگان و... بوده است، نویسنده میکوشد افزون بر واژههای پارسی و عربی شاهنامه، واژههای زبانهای دیگری که در شاهنامه به کار رفتهاند را بیابد و به خوانش بگذارد. دستاورد این پژوهش، چهارده زبان دیگر بوده است که بیگمان فردوسی بهجز زبان پارسی و عربی و اندکی ترکی، شناختی از واژگان دیگر نداشته و همچون بیشتر نویسندگان و سرایندگان، آنها را از شمار واژگان پارسی پنداشته و کم یا بسیار به کار برده است. | ||
این پژوهش بر اساس ویرایش چاپ مسکو فراهم آمده است که برای کاستن از نادرستیها با فرهنگهای واژگانی که از شاهنامه بهرۀ فراوان بردهاند و فرهنگ شاهنامۀ ولف و دیگر فرهنگهای شاهنامه، برابر نهاده و سنجیده شده است. | این پژوهش بر اساس ویرایش چاپ مسکو فراهم آمده است که برای کاستن از نادرستیها با فرهنگهای واژگانی که از شاهنامه بهرۀ فراوان بردهاند و فرهنگ شاهنامۀ ولف و دیگر فرهنگهای شاهنامه، برابر نهاده و سنجیده شده است. | ||
| خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
برخی واژگان شاهنامه که بیگانه دانسته شدهاند، بیگانهبودنشان پرسشبرانگیز است و چون پژوهشگر در بیگانهبودن آنها دچار دودلی بوده است و هنگام بررسی و شناخت ریشه و تبار آنها به برآمدی درست و منطقی و پاسخگو دست نیافته است، و نیز برخی از اندیشمندان ایرانی و بیگانه از پارسیبودن آنها سخن گفتهاند؛ از اینرو این واژگان در ادامۀ بخش نخست آورده شدهاند تا ریشه و تبار آنها مشخص شود. | برخی واژگان شاهنامه که بیگانه دانسته شدهاند، بیگانهبودنشان پرسشبرانگیز است و چون پژوهشگر در بیگانهبودن آنها دچار دودلی بوده است و هنگام بررسی و شناخت ریشه و تبار آنها به برآمدی درست و منطقی و پاسخگو دست نیافته است، و نیز برخی از اندیشمندان ایرانی و بیگانه از پارسیبودن آنها سخن گفتهاند؛ از اینرو این واژگان در ادامۀ بخش نخست آورده شدهاند تا ریشه و تبار آنها مشخص شود. | ||
وامواژههایی را که در شاهنامه دیده میشوند، میتوان به سه گروه بخش کرد: واژگانی از تبار زبانهای نامبردار به هندواروپایی، واژگانی از تبار زبانهای نامبردار به سامی، واژگانی از تبار زبانهای دیگر و تکخانواده. فردوسی بیگمان با نامهای بیگانۀ کسان و جایها و نیز تا اندازهای با نامها و واژگان کشورهای نزدیک و همسایه چون عربی، ترکی، مغولی و ... که به سرزمین ایران راه یافته بودند، آشنایی داشته است. در بخش دوم کتاب نویسنده به سراغ این واژگان در شاهنامه رفته است و این واژگان را به خوانش گذاشته است. | وامواژههایی را که در شاهنامه دیده میشوند، میتوان به سه گروه بخش کرد: واژگانی از تبار زبانهای نامبردار به هندواروپایی، واژگانی از تبار زبانهای نامبردار به سامی، واژگانی از تبار زبانهای دیگر و تکخانواده. فردوسی بیگمان با نامهای بیگانۀ کسان و جایها و نیز تا اندازهای با نامها و واژگان کشورهای نزدیک و همسایه چون عربی، ترکی، مغولی و... که به سرزمین ایران راه یافته بودند، آشنایی داشته است. در بخش دوم کتاب نویسنده به سراغ این واژگان در شاهنامه رفته است و این واژگان را به خوانش گذاشته است. | ||
در پیوستهای کتاب، شمار و بسامد واژگان بیتهایی از شاهنامه که در ویرایش چاپ مسکو به ملحقات افزوده شدهاند، فهرست و شمار و بسامد واژگان بیتهای سرودۀ دقیقی، آمار و دادههایی که میتوانند برای پژوهشهای شاهنامه سودمند باشند و .... فراهم آمده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/7466 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref> | در پیوستهای کتاب، شمار و بسامد واژگان بیتهایی از شاهنامه که در ویرایش چاپ مسکو به ملحقات افزوده شدهاند، فهرست و شمار و بسامد واژگان بیتهای سرودۀ دقیقی، آمار و دادههایی که میتوانند برای پژوهشهای شاهنامه سودمند باشند و.... فراهم آمده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/7466 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ آوریل ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۵۶
| شناخت و شمار واژگان ناپارسی در شاهنامه فردوسی | |
|---|---|
| پدیدآوران | پریشروی، عباس (نویسنده) |
| ناشر | صدای معاصر |
| مکان نشر | تهران |
| سال نشر | ۱۴۰۲ش |
| شابک | 2ـ05ـ5727ـ622ـ978 |
| کد کنگره | |
شناخت و شمار واژگان ناپارسی در شاهنامه فردوسی تألیف عباس پریشروی، در این پژوهش آنچه در کار گمانزدایی از واژگان پارسی و بیگانه یاد شده، نخست برآمده از پژوهش اندیشمندان ایرانی و انیرانی زبان و فرهنگ و دوم سگالش و بازاندیشی پژوهشگر در زمینۀ ریشه و ساختار واژگان است.
گزارش محتوا
دلبستگان به شاهنامه و فردوسی همواره کنجکاو بودهاند که بدانند آیا در شاهنامه واژههای بیگانه وجود دارد؟ و اگر هست، شمار آنها و بهویژه شمار واژگان عربی تا چه اندازه است؟ از اینرو برخی از کسان کوشیدهاند با بررسی و کندوکاو در ویرایشهای در دسترس خود، پاسخی برای این کنجکاوی بیابند. اینان چه بیگانه و چه ایرانی، همۀ کوشششان را تنها در شناخت، شمار و درصد واژگان عربی به کار بردهاند و هر کسی، شمار و درصدی یا یافته و به خوانش گذاشته است. این بررسیها و برآوردها همچنان دنبال میشود بیآنکه نگاهی به واژهها و شمار و درصد واژههای زبانهای دیگر در شاهنامه داشته باشند.
در این کتاب که حاصل سالیان کار پیوستۀ نگارنده در زمینههای جستجو، خوانش، کندوکاو، واژهشناسی، واژهیابی، ریشهشناسی واژگان و... بوده است، نویسنده میکوشد افزون بر واژههای پارسی و عربی شاهنامه، واژههای زبانهای دیگری که در شاهنامه به کار رفتهاند را بیابد و به خوانش بگذارد. دستاورد این پژوهش، چهارده زبان دیگر بوده است که بیگمان فردوسی بهجز زبان پارسی و عربی و اندکی ترکی، شناختی از واژگان دیگر نداشته و همچون بیشتر نویسندگان و سرایندگان، آنها را از شمار واژگان پارسی پنداشته و کم یا بسیار به کار برده است.
این پژوهش بر اساس ویرایش چاپ مسکو فراهم آمده است که برای کاستن از نادرستیها با فرهنگهای واژگانی که از شاهنامه بهرۀ فراوان بردهاند و فرهنگ شاهنامۀ ولف و دیگر فرهنگهای شاهنامه، برابر نهاده و سنجیده شده است.
در این پژوهش آنچه در کار گمانزدایی از واژگان پارسی و بیگانه یاد شده، نخست برآمده از پژوهش اندیشمندان ایرانی و انیرانی زبان و فرهنگ و دوم سگالش و بازاندیشی پژوهشگر در زمینۀ ریشه و ساختار واژگان است.
در بخش نخست نویسنده کوشیده است تا واژگانی را که گمانبرانگیزند، شناسایی و بررسی کند؛ واژگانی که شاید در ویر و اندیشۀ خواننده نیز پرسشآفرین باشند و از دیگر واژگان شاهنامه که پارسیبودن آنها بر همگان روشن است و از سوی فرهنگنویسان پارسی شناخته شدهاند، چشمپوشی شده است.
برخی واژگان شاهنامه که بیگانه دانسته شدهاند، بیگانهبودنشان پرسشبرانگیز است و چون پژوهشگر در بیگانهبودن آنها دچار دودلی بوده است و هنگام بررسی و شناخت ریشه و تبار آنها به برآمدی درست و منطقی و پاسخگو دست نیافته است، و نیز برخی از اندیشمندان ایرانی و بیگانه از پارسیبودن آنها سخن گفتهاند؛ از اینرو این واژگان در ادامۀ بخش نخست آورده شدهاند تا ریشه و تبار آنها مشخص شود.
وامواژههایی را که در شاهنامه دیده میشوند، میتوان به سه گروه بخش کرد: واژگانی از تبار زبانهای نامبردار به هندواروپایی، واژگانی از تبار زبانهای نامبردار به سامی، واژگانی از تبار زبانهای دیگر و تکخانواده. فردوسی بیگمان با نامهای بیگانۀ کسان و جایها و نیز تا اندازهای با نامها و واژگان کشورهای نزدیک و همسایه چون عربی، ترکی، مغولی و... که به سرزمین ایران راه یافته بودند، آشنایی داشته است. در بخش دوم کتاب نویسنده به سراغ این واژگان در شاهنامه رفته است و این واژگان را به خوانش گذاشته است.
در پیوستهای کتاب، شمار و بسامد واژگان بیتهایی از شاهنامه که در ویرایش چاپ مسکو به ملحقات افزوده شدهاند، فهرست و شمار و بسامد واژگان بیتهای سرودۀ دقیقی، آمار و دادههایی که میتوانند برای پژوهشهای شاهنامه سودمند باشند و.... فراهم آمده است.[۱]
پانويس