شناخت و شمار واژگان ناپارسی در شاهنامه فردوسی

    از ویکی‌نور
    شناخت و شمار واژگان ناپارسی در شاهنامه فردوسی
    شناخت و شمار واژگان ناپارسی در شاهنامه فردوسی
    پدیدآورانپریش‌روی، عباس (نویسنده)
    ناشرصدای معاصر
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۴۰۲ش
    شابک2ـ05ـ5727ـ622ـ978
    کد کنگره

    شناخت و شمار واژگان ناپارسی در شاهنامه فردوسی تألیف عباس پریش‌روی، در این پژوهش آنچه در کار گمان‌زدایی از واژگان پارسی و بیگانه یاد شده، نخست برآمده از پژوهش اندیشمندان ایرانی و انیرانی زبان و فرهنگ و دوم سگالش و بازاندیشی پژوهشگر در زمینۀ ریشه و ساختار واژگان است.

    گزارش محتوا

    دلبستگان به شاهنامه و فردوسی همواره کنجکاو بوده‌اند که بدانند آیا در شاهنامه واژه‌های بیگانه وجود دارد؟ و اگر هست، شمار آنها و به‌ویژه شمار واژگان عربی تا چه اندازه است؟ از این‌رو برخی از کسان کوشیده‌اند با بررسی و کندوکاو در ویرایش‌های در دسترس خود، پاسخی برای این کنجکاوی بیابند. اینان چه بیگانه و چه ایرانی، همۀ کوشش‌شان را تنها در شناخت، شمار و درصد واژگان عربی به کار برده‌اند و هر کسی، شمار و درصدی یا یافته و به خوانش گذاشته است. این بررسی‌ها و برآوردها همچنان دنبال می‌شود بی‌آنکه نگاهی به واژه‌ها و شمار و درصد واژه‌های زبان‌های دیگر در شاهنامه داشته باشند.

    در این کتاب که حاصل سالیان کار پیوستۀ نگارنده در زمینه‌های جستجو، خوانش، کندوکاو، واژه‌شناسی، واژه‌یابی، ریشه‌شناسی واژگان و ... بوده است، نویسنده می‌کوشد افزون بر واژه‌های پارسی و عربی شاهنامه، واژه‌های زبان‌های دیگری که در شاهنامه به کار رفته‌اند را بیابد و به خوانش بگذارد. دستاورد این پژوهش، چهارده زبان دیگر بوده است که بی‌گمان فردوسی به‌جز زبان پارسی و عربی و اندکی ترکی، شناختی از واژگان دیگر نداشته و همچون بیشتر نویسندگان و سرایندگان، آنها را از شمار واژگان پارسی پنداشته و کم یا بسیار به کار برده است.

    این پژوهش بر اساس ویرایش چاپ مسکو فراهم آمده است که برای کاستن از نادرستی‌ها با فرهنگ‌های واژگانی که از شاهنامه بهرۀ فراوان برده‌اند و فرهنگ شاهنامۀ ولف و دیگر فرهنگ‌های شاهنامه، برابر نهاده و سنجیده شده است.

    در این پژوهش آنچه در کار گمان‌زدایی از واژگان پارسی و بیگانه یاد شده، نخست برآمده از پژوهش اندیشمندان ایرانی و انیرانی زبان و فرهنگ و دوم سگالش و بازاندیشی پژوهشگر در زمینۀ ریشه و ساختار واژگان است.

    در بخش نخست نویسنده کوشیده است تا واژگانی را که گمان‌برانگیزند، شناسایی و بررسی کند؛ واژگانی که شاید در ویر و اندیشۀ خواننده نیز پرسش‌آفرین باشند و از دیگر واژگان شاهنامه که پارسی‌بودن آنها بر همگان روشن است و از سوی فرهنگ‌نویسان پارسی شناخته شده‌اند، چشم‌پوشی شده است.

    برخی واژگان شاهنامه که بیگانه دانسته شده‌اند، بیگانه‌بودنشان پرسش‌برانگیز است و چون پژوهشگر در بیگانه‌بودن آنها دچار دودلی بوده است و هنگام بررسی و شناخت ریشه و تبار آنها به برآمدی درست و منطقی و پاسخگو دست نیافته است، و نیز برخی از اندیشمندان ایرانی و بیگانه از پارسی‌بودن آنها سخن گفته‌اند؛ از این‌رو این واژگان در ادامۀ بخش نخست آورده شده‌اند تا ریشه و تبار آنها مشخص شود.

    وام‌واژه‌هایی را که در شاهنامه دیده می‌شوند، می‌توان به سه گروه بخش کرد: واژگانی از تبار زبان‌های نامبردار به هندواروپایی، واژگانی از تبار زبان‌های نامبردار به سامی، واژگانی از تبار زبان‌های دیگر و تک‌خانواده. فردوسی بی‌گمان با نام‌های بیگانۀ کسان و جای‌ها و نیز تا اندازه‌ای با نام‌ها و واژگان کشورهای نزدیک و همسایه چون عربی، ترکی، مغولی و ... که به سرزمین ایران راه یافته بودند، آشنایی داشته است. در بخش دوم کتاب نویسنده به سراغ این واژگان در شاهنامه رفته است و این واژگان را به خوانش گذاشته است.

    در پیوست‌های کتاب، شمار و بسامد واژگان بیت‌هایی از شاهنامه که در ویرایش چاپ مسکو به ملحقات افزوده شده‌اند، فهرست و شمار و بسامد واژگان بیت‌های سرودۀ دقیقی، آمار و داده‌هایی که می‌توانند برای پژوهش‌های شاهنامه سودمند باشند و .... فراهم آمده است.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها