تبارنامه اشراقیان: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURتبارنامه اشراقیانJ1.jpg | عنوان =تبارنامه اشراقیان | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = زارع، زهرا (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =هرمس | مکان نشر =تهران | سال نشر =1398 | کد اتوماسیون...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''تبارنامۀ اشراقیان''' تألیف زهرا | '''تبارنامۀ اشراقیان''' تألیف [[زارع، زهرا|زهرا زارع]]، وجهۀ همت نویسنده در این کتاب آن است که در پرتو نگاهی تاریخی و البته تحلیلی و با ارائۀ قرائن متنی و عقلی این تبارنامۀ معنوی شیخ اشراق را بررسی کند و مختصات روشنی از طریقۀ عرفانی ـ حکمی [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] را ترسیم کند. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
نیمۀ دوم سدۀ ششم هجری آراسته به حضور یکی از سرآمدان عرصۀ حکمت ذوقی و بحثی است که بنیانگذار دومین مکتب بزرگ فلسفۀ اسلامی یعنی حکمت اشراق است؛ حکمتی که در آن ساحت اندیشه و خردورزی با افق معرفت و عرفان به نیکویی همسو شده و با شالودۀ غنی خود که ریشه در تعالیم متعالی قرآنی و حکمت خسروانی مشرقی و فیثاغوری دارد، راه تکامل فلسفه و عرفان نظری را در سدههای بعد هموار کرده است و به تعبیر صدرالمتألهین «نور چشم اصحاب معارف» شده است. | نیمۀ دوم سدۀ ششم هجری آراسته به حضور یکی از سرآمدان عرصۀ حکمت ذوقی و بحثی است که بنیانگذار دومین مکتب بزرگ فلسفۀ اسلامی یعنی حکمت اشراق است؛ حکمتی که در آن ساحت اندیشه و خردورزی با افق معرفت و عرفان به نیکویی همسو شده و با شالودۀ غنی خود که ریشه در تعالیم متعالی قرآنی و حکمت خسروانی مشرقی و فیثاغوری دارد، راه تکامل فلسفه و عرفان نظری را در سدههای بعد هموار کرده است و به تعبیر صدرالمتألهین «نور چشم اصحاب معارف» شده است. | ||
اندک تأملی در گزارشهای مربوط به زندگی شیخ اشراق و سلوک عرفانی وی و نیز آثار گرانسنگ تمثیلی رسائل حکمی ـ فلسفی سهروردی که صبغۀ عرفانی به خود گرفتهاند، همسویی اندیشههای اشراقی سهروردی با آموزههای صوفیانه را مکشوف میدارد؛ ولی شواهد و مدارک موجود سندی دال بر ارتباط مرشد و مریدی سهروردی به دست نمیدهند. | اندک تأملی در گزارشهای مربوط به زندگی [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] و سلوک عرفانی وی و نیز آثار گرانسنگ تمثیلی رسائل حکمی ـ فلسفی سهروردی که صبغۀ عرفانی به خود گرفتهاند، همسویی اندیشههای اشراقی سهروردی با آموزههای صوفیانه را مکشوف میدارد؛ ولی شواهد و مدارک موجود سندی دال بر ارتباط مرشد و مریدی [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] به دست نمیدهند. | ||
اما مسئلۀ درخور توجه و شایستۀ تحقیق آن است که بنا بر اظهارات شیخ اشراق، بهویژه در کتاب «مطارحات» وی وامدار میراث معنوی ـ حکمی کهنی است که در قالب دو شاخۀ شرقی (ایرانی) و غربی (یونانی) حکمت به یکدیگر پیوستهاند و حکمت اشراق ثمرۀ این شجرۀ طیبه است. نخست شاخۀ غربی است که از خمیرۀ مقدسۀ ازلی مایه گرفته است و توسط هرمس (والدالحکما) از طریق وحی و مکاشفه دریافت شده و به وسیلۀ دانایان یونانی همچون اسقلبیوس، فیثاغورس، انباذقلس و افلاطون به ذوالنون از شهر اخمیم مصر و از او به سهل بن عبدالله تستری منتقل شده و آرای تستری نیز از طریق کتاب «قوت القلوب» ابوطالب مکی ترویج شده است که از منابع اصلی سهروردی بوده و وی بارها از جمله در «کلمة التصوف» و «لغت موران» از آن یاد کرده است. | اما مسئلۀ درخور توجه و شایستۀ تحقیق آن است که بنا بر اظهارات شیخ اشراق، بهویژه در کتاب «مطارحات» وی وامدار میراث معنوی ـ حکمی کهنی است که در قالب دو شاخۀ شرقی (ایرانی) و غربی (یونانی) حکمت به یکدیگر پیوستهاند و حکمت اشراق ثمرۀ این شجرۀ طیبه است. نخست شاخۀ غربی است که از خمیرۀ مقدسۀ ازلی مایه گرفته است و توسط هرمس (والدالحکما) از طریق وحی و مکاشفه دریافت شده و به وسیلۀ دانایان یونانی همچون اسقلبیوس، فیثاغورس، انباذقلس و افلاطون به ذوالنون از شهر اخمیم مصر و از او به سهل بن عبدالله تستری منتقل شده و آرای تستری نیز از طریق کتاب «قوت القلوب» ابوطالب مکی ترویج شده است که از منابع اصلی سهروردی بوده و وی بارها از جمله در «کلمة التصوف» و «لغت موران» از آن یاد کرده است. | ||
دوم شاخۀ شرقی حکمت است که از منظر سهروردی خمیرۀ «حکمای فرس» است که آن را خسروانیین نامیده است. چهرههای برجستۀ این حکمت، کیومرث و فریدون و کیخسرواند و این خمیره از طریق بایزید بسطامی به حسین بن منصور حلاج و از طریق او به ابوالعباس قصاب آملی و شیخ ابوالحسن خرقانی رسیده است. در این میان شیخ از دستهای از حکمای خسروانی سخن به میان میآورد که تعالیم آنها با خمیرۀ حکمای فیثاغوری ممزوج گشته است و وارث خمیرۀ مقدسۀ ازلیاند و واسطۀ میان حکمای شرقی و غربی با سهروردی و حکمت اشراق. | دوم شاخۀ شرقی حکمت است که از منظر [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] خمیرۀ «حکمای فرس» است که آن را خسروانیین نامیده است. چهرههای برجستۀ این حکمت، کیومرث و فریدون و کیخسرواند و این خمیره از طریق [[بایزید بسطامی، طیفور بن عیسى|بایزید بسطامی]] به [[حلاج، حسین بن منصور|حسین بن منصور حلاج]] و از طریق او به [[ابوالعباس قصاب آملی]] و شیخ [[ابوالحسن خرقانی، علی بن احمد|ابوالحسن خرقانی]] رسیده است. در این میان شیخ از دستهای از حکمای خسروانی سخن به میان میآورد که تعالیم آنها با خمیرۀ حکمای فیثاغوری ممزوج گشته است و وارث خمیرۀ مقدسۀ ازلیاند و واسطۀ میان حکمای شرقی و غربی با [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] و حکمت اشراق. | ||
وجهۀ همت نویسنده در این کتاب آن است که در پرتو نگاهی تاریخی و البته تحلیلی و با ارائۀ قرائن متنی و عقلی این تبارنامۀ معنوی شیخ اشراق را بررسی کند و مختصات روشنی از طریقۀ عرفانی ـ حکمی سهروردی را ترسیم کند. مسئلۀ محوری این تحقیق نیز چرایی و چگونگی چینش این گسترۀ وسیع از اشخاص متعلق به سنتهای گوناگون و نسبت اشراقی آنان با یکدیگر است. | وجهۀ همت نویسنده در این کتاب آن است که در پرتو نگاهی تاریخی و البته تحلیلی و با ارائۀ قرائن متنی و عقلی این تبارنامۀ معنوی [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] را بررسی کند و مختصات روشنی از طریقۀ عرفانی ـ حکمی سهروردی را ترسیم کند. مسئلۀ محوری این تحقیق نیز چرایی و چگونگی چینش این گسترۀ وسیع از اشخاص متعلق به سنتهای گوناگون و نسبت اشراقی آنان با یکدیگر است. | ||
در این کتاب پس از طرح بحث، فصل نخست به جانب شرقی حکمت از منظر کتاب | در این کتاب پس از طرح بحث، فصل نخست به جانب شرقی حکمت از منظر کتاب «[[المشارع و المطارحات|مطارحات]]» [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] اختصاص دارد. در این فصل که در دو بخش تنظیم شده، ابتدا به شخصیتهای اساطیری ایران باستان یعنی شهریاران روحانی و اشراقی ـ کیومرث، فریدون، کیخسرو ـ پرداخته شده و سپس خمیرۀ خسروانی در عرفان [[بایزید بسطامی، طیفور بن عیسى|بایزید بسطامی]]، [[حلاج، حسین بن منصور|حسین بن منصور حلاج]]، [[قصاب آملی]] و [[ابوالحسن خرقانی، علی بن احمد|ابوالحسن خرقانی]] بررسی شده است. گفتنی است به دلیل حفظ ابعاد شکلی این نگاشته، شاکلۀ کار بر ترتیبی سهگانه قرار دارد. در بخش نخست از فصل اول، این اشخاص در سنت اساطیری ایران و با تمرکز بر اوستا، متون پهلوی و دیگر منابع موثق بررسی شده و سپس به دلیل تحول و استحالهای که این افراد در سنت و منابع اسلامی یافتهاند گزارش مجملی از منابع و تواریخ دستاول اسلامی در باب آنها ارائه داده شده و سرانجام از چرایی و چگونگی قرارگرفتن اینان در تبارنامۀ اشراقیان سخن گفته شده است. به فراخور موضوع از تصنیفات [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] و نیز از شروح شارحانی چون [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] و [[قطبالدین شیرازی، محمود بن مسعود|قطبالدین شیرازی]] و تعلیقۀ [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] و گاه نیز از آثار نواشراقیان بهره گرفته شده است. در بخش دوم از فصل اول، نظر به تاریخی بودن این اعلام، نظام سهگانۀ مطالب در قالب سوانح حیات، مشرب عرفانی و دیدگاه حکمت اشراق در باب اینان سامان داده شده است. | ||
پس از استخراج مؤلفههای حکمت خسروانی و فیثاغوری همچون اهمیت نور، توحید شهودی و وجودی، معرفت نفس و جوانمردی، هر یک به سبب اشتراک این عناصر در همۀ اشخاص تبارنامه و به منظور پرهیز از تکرار، در ذیل یک شخصیت پرورانده شده است. | پس از استخراج مؤلفههای حکمت خسروانی و فیثاغوری همچون اهمیت نور، توحید شهودی و وجودی، معرفت نفس و جوانمردی، هر یک به سبب اشتراک این عناصر در همۀ اشخاص تبارنامه و به منظور پرهیز از تکرار، در ذیل یک شخصیت پرورانده شده است. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
همین رویکرد در فصل دوم نیز پی گرفته شده و به عنوان نمونه بحث از طباع تام و هادی آسمانی که در میان همۀ این افراد به مثابۀ آموزهای محوری و بنیادین مطرح بوده، در ذیل سنت هرمسی آورده شده است. در فصل دوم به مطالعۀ پیرامون حکمای متأله جانب غربی و حکمت تعالیم آنها پرداخته شده است. | همین رویکرد در فصل دوم نیز پی گرفته شده و به عنوان نمونه بحث از طباع تام و هادی آسمانی که در میان همۀ این افراد به مثابۀ آموزهای محوری و بنیادین مطرح بوده، در ذیل سنت هرمسی آورده شده است. در فصل دوم به مطالعۀ پیرامون حکمای متأله جانب غربی و حکمت تعالیم آنها پرداخته شده است. | ||
بالاخره در فصل سوم با رویکردی تاریخی ـ تحلیلی، یافتههای این کتاب در قالب فرضیۀ جدیدی طرح شده و با اتکا به شواهد بینی که در متن کتاب «المشارع» و نیز منابع مهم صوفیانۀ قرون نخستین از جمله طبقات الصوفیۀ سلمی و خواجه عبدالله | بالاخره در فصل سوم با رویکردی تاریخی ـ تحلیلی، یافتههای این کتاب در قالب فرضیۀ جدیدی طرح شده و با اتکا به شواهد بینی که در متن کتاب «المشارع» و نیز منابع مهم صوفیانۀ قرون نخستین از جمله [[طبقات الصوفية (للسلمي)|طبقات الصوفیۀ سلمی]] و [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصاری]]، [[حلية الأولياء و طبقات الأصفياء|حلیة الاولیاء]] [[ابونعیم، احمد بن عبدالله|ابونعیم اصفهانی]]، [[كشف المحجوب (تصنیف)|کشف المحجوب]] [[هجویری، علی بن عثمان|هجویری]] و [[الرسالة القشيرية|رسالۀ قشیریه]] موجود بوده است و نیز به مدد قرینۀ اصطلاحی «نور سکینه» و پیوند آن با ولایت، خمیرۀ ممزوجۀ خسروانی و فیثاغوری بازکاوی شده است.<ref>[https://literaturelib.com/books/4344 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references /> |
نسخهٔ ۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۴۵
تبارنامه اشراقیان | |
---|---|
پدیدآوران | زارع، زهرا (نویسنده) |
ناشر | هرمس |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1398 |
شابک | 9ـ068ـ456ـ600ـ978 |
کد کنگره | |
تبارنامۀ اشراقیان تألیف زهرا زارع، وجهۀ همت نویسنده در این کتاب آن است که در پرتو نگاهی تاریخی و البته تحلیلی و با ارائۀ قرائن متنی و عقلی این تبارنامۀ معنوی شیخ اشراق را بررسی کند و مختصات روشنی از طریقۀ عرفانی ـ حکمی سهروردی را ترسیم کند.
ساختار
کتاب در سه فصل تدوین شده است.
گزارش کتاب
نیمۀ دوم سدۀ ششم هجری آراسته به حضور یکی از سرآمدان عرصۀ حکمت ذوقی و بحثی است که بنیانگذار دومین مکتب بزرگ فلسفۀ اسلامی یعنی حکمت اشراق است؛ حکمتی که در آن ساحت اندیشه و خردورزی با افق معرفت و عرفان به نیکویی همسو شده و با شالودۀ غنی خود که ریشه در تعالیم متعالی قرآنی و حکمت خسروانی مشرقی و فیثاغوری دارد، راه تکامل فلسفه و عرفان نظری را در سدههای بعد هموار کرده است و به تعبیر صدرالمتألهین «نور چشم اصحاب معارف» شده است.
اندک تأملی در گزارشهای مربوط به زندگی شیخ اشراق و سلوک عرفانی وی و نیز آثار گرانسنگ تمثیلی رسائل حکمی ـ فلسفی سهروردی که صبغۀ عرفانی به خود گرفتهاند، همسویی اندیشههای اشراقی سهروردی با آموزههای صوفیانه را مکشوف میدارد؛ ولی شواهد و مدارک موجود سندی دال بر ارتباط مرشد و مریدی سهروردی به دست نمیدهند.
اما مسئلۀ درخور توجه و شایستۀ تحقیق آن است که بنا بر اظهارات شیخ اشراق، بهویژه در کتاب «مطارحات» وی وامدار میراث معنوی ـ حکمی کهنی است که در قالب دو شاخۀ شرقی (ایرانی) و غربی (یونانی) حکمت به یکدیگر پیوستهاند و حکمت اشراق ثمرۀ این شجرۀ طیبه است. نخست شاخۀ غربی است که از خمیرۀ مقدسۀ ازلی مایه گرفته است و توسط هرمس (والدالحکما) از طریق وحی و مکاشفه دریافت شده و به وسیلۀ دانایان یونانی همچون اسقلبیوس، فیثاغورس، انباذقلس و افلاطون به ذوالنون از شهر اخمیم مصر و از او به سهل بن عبدالله تستری منتقل شده و آرای تستری نیز از طریق کتاب «قوت القلوب» ابوطالب مکی ترویج شده است که از منابع اصلی سهروردی بوده و وی بارها از جمله در «کلمة التصوف» و «لغت موران» از آن یاد کرده است.
دوم شاخۀ شرقی حکمت است که از منظر سهروردی خمیرۀ «حکمای فرس» است که آن را خسروانیین نامیده است. چهرههای برجستۀ این حکمت، کیومرث و فریدون و کیخسرواند و این خمیره از طریق بایزید بسطامی به حسین بن منصور حلاج و از طریق او به ابوالعباس قصاب آملی و شیخ ابوالحسن خرقانی رسیده است. در این میان شیخ از دستهای از حکمای خسروانی سخن به میان میآورد که تعالیم آنها با خمیرۀ حکمای فیثاغوری ممزوج گشته است و وارث خمیرۀ مقدسۀ ازلیاند و واسطۀ میان حکمای شرقی و غربی با سهروردی و حکمت اشراق.
وجهۀ همت نویسنده در این کتاب آن است که در پرتو نگاهی تاریخی و البته تحلیلی و با ارائۀ قرائن متنی و عقلی این تبارنامۀ معنوی شیخ اشراق را بررسی کند و مختصات روشنی از طریقۀ عرفانی ـ حکمی سهروردی را ترسیم کند. مسئلۀ محوری این تحقیق نیز چرایی و چگونگی چینش این گسترۀ وسیع از اشخاص متعلق به سنتهای گوناگون و نسبت اشراقی آنان با یکدیگر است.
در این کتاب پس از طرح بحث، فصل نخست به جانب شرقی حکمت از منظر کتاب «مطارحات» سهروردی اختصاص دارد. در این فصل که در دو بخش تنظیم شده، ابتدا به شخصیتهای اساطیری ایران باستان یعنی شهریاران روحانی و اشراقی ـ کیومرث، فریدون، کیخسرو ـ پرداخته شده و سپس خمیرۀ خسروانی در عرفان بایزید بسطامی، حسین بن منصور حلاج، قصاب آملی و ابوالحسن خرقانی بررسی شده است. گفتنی است به دلیل حفظ ابعاد شکلی این نگاشته، شاکلۀ کار بر ترتیبی سهگانه قرار دارد. در بخش نخست از فصل اول، این اشخاص در سنت اساطیری ایران و با تمرکز بر اوستا، متون پهلوی و دیگر منابع موثق بررسی شده و سپس به دلیل تحول و استحالهای که این افراد در سنت و منابع اسلامی یافتهاند گزارش مجملی از منابع و تواریخ دستاول اسلامی در باب آنها ارائه داده شده و سرانجام از چرایی و چگونگی قرارگرفتن اینان در تبارنامۀ اشراقیان سخن گفته شده است. به فراخور موضوع از تصنیفات شیخ اشراق و نیز از شروح شارحانی چون سهروردی و قطبالدین شیرازی و تعلیقۀ ملاصدرا و گاه نیز از آثار نواشراقیان بهره گرفته شده است. در بخش دوم از فصل اول، نظر به تاریخی بودن این اعلام، نظام سهگانۀ مطالب در قالب سوانح حیات، مشرب عرفانی و دیدگاه حکمت اشراق در باب اینان سامان داده شده است.
پس از استخراج مؤلفههای حکمت خسروانی و فیثاغوری همچون اهمیت نور، توحید شهودی و وجودی، معرفت نفس و جوانمردی، هر یک به سبب اشتراک این عناصر در همۀ اشخاص تبارنامه و به منظور پرهیز از تکرار، در ذیل یک شخصیت پرورانده شده است.
همین رویکرد در فصل دوم نیز پی گرفته شده و به عنوان نمونه بحث از طباع تام و هادی آسمانی که در میان همۀ این افراد به مثابۀ آموزهای محوری و بنیادین مطرح بوده، در ذیل سنت هرمسی آورده شده است. در فصل دوم به مطالعۀ پیرامون حکمای متأله جانب غربی و حکمت تعالیم آنها پرداخته شده است.
بالاخره در فصل سوم با رویکردی تاریخی ـ تحلیلی، یافتههای این کتاب در قالب فرضیۀ جدیدی طرح شده و با اتکا به شواهد بینی که در متن کتاب «المشارع» و نیز منابع مهم صوفیانۀ قرون نخستین از جمله طبقات الصوفیۀ سلمی و خواجه عبدالله انصاری، حلیة الاولیاء ابونعیم اصفهانی، کشف المحجوب هجویری و رسالۀ قشیریه موجود بوده است و نیز به مدد قرینۀ اصطلاحی «نور سکینه» و پیوند آن با ولایت، خمیرۀ ممزوجۀ خسروانی و فیثاغوری بازکاوی شده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات