مقدسی، مطهر بن طاهر: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    جز (جایگزینی متن - 'مقدسی (ابهام زدایی)' به 'مقدسی (ابهام‌زدایی)')
     
    (۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۵: خط ۵:
    ! نام!! data-type="authorName" |مقدسی، مطهر بن طاهر
    ! نام!! data-type="authorName" |مقدسی، مطهر بن طاهر
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام‌های دیگر  
    | data-type="authorOtherNames" |  
    | data-type="authorOtherNames" |  
    |-
    |-
    خط ۱۸: خط ۱۸:
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    | data-type="authorDeathDate" |381 هـ.ق
    | data-type="authorDeathDate" |381 ق
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    خط ۲۸: خط ۲۸:
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    | data-type="authorWritings" |[[البدء و التاريخ]]
    | data-type="authorWritings" |[[البدء و التاريخ|البدء و التاریخ]]
    |- class="articleCode"
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف
    |کد مؤلف
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE409AUTHORCODE
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE00409AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>
    {{کاربردهای دیگر|مقدسی (ابهام‌زدایی)}}


    '''ابونصر مُطَهَّر بن طاهر مَقْدِسی'''، از مؤلفان و مورخان قرن چهارم، از کتاب‌های مهم او می‌توان به [[البدء و التاريخ|البدء و التاریخ]] اشاره کرد.


    '''مطهر بن طاهر مقدسى'''، از مؤلفان و مورخان قرن چهارم، از کتابهای مهم او می‌توان به [[البدء و التاريخ]] اشاره کرد.
    == نام ==
    نام او را مطهر بن مطهر نیز ثبت کرده‌اند و کنیه او بنابر ضبط بعضى از نسخه‌هاى طبقات ناصرى، «ابونصر» است.


    نام او را مطهر بن مطهر نيز ثبت كرده‌اند و كنيه او بنا بر ضبط بعضى از نسخه‌هاى طبقات ناصرى، «ابونصر» است.
    جز آنچه از خلال کتابش، «[[البدء و التاريخ|البدء و التاریخ]]» به دست مى‌آید، در هیچ‌یک از کتب رجال و تاریخ و ادب، کوچک‌ترین اطلاعى در باب زندگى‌نامه وى نمى‌توان یافت. آنچه مسلّم است این است که وى در سال 355 در نواحى شرقى ایران و احتمالا بست سیستان، کتاب «[[البدء و التاريخ|البدء و التاریخ]]» را تألیف کرده است.


    جز آنچه از خلال كتابش، «[[البدء و التاريخ]]» به دست مى‌آيد، در هيچ‌يك از كتب رجال و تاريخ و ادب، كوچك‌ترين اطلاعى در باب زندگى‌نامه وى نمى‌توان يافت. آنچه مسلّم است اين است كه وى در سال 355 در نواحى شرقى ايران و احتمالا بست سيستان، كتاب «[[البدء و التاريخ]]» را تأليف كرده است.
    == ولادت و وفات ==
    سال تولّد و وفات او، به‌هیچ‌روى، دانسته نیست و احتمالا چند سالى پس از تألیف این کتاب زنده بوده است؛ به دلیل اینکه در خلال این کتاب، بارها از قصد تألیف کتاب‌هایى دیگر سخن مى‌گوید و نشان مى‌دهد که در وى نشاط کار و تألیف هنوز باقى بوده است. قدیم‌ترین تاریخى که از زندگى او در دست است اشارتى است که به دیدار خود با احمد بن محمد بن حجّاج معروف به سجزى در تاریخ 325ق در سیرجان داشته است و از آنجا که در طرابلس با خیثمة بن سلیمان طرابلسى (متولد 255 و متوفى 343) دیدار داشته است و از او سماع حدیث کرده است، باید سال تولّد او در اوایل قرن چهارم یا اواخر قرن سوم باشد؛ زیرا براى سماع حدیث، آن‌هم در شهرى دیگر جز زادگاه مؤلف، او باید در حدود بیست سالگى بوده باشد و اگر چنین محاسبه‌اى را بپذیریم، نتیجه آن خواهد بود که وى در اوایل قرن چهارم، حدود سیصد هجرى، یا کمى قبل از آن متولّد شده است.


    سال تولّد و وفات او، به‌هيچ‌روى، دانسته نيست و احتمالا چند سالى پس از تأليف اين كتاب زنده بوده است؛ به دليل اينكه در خلال اين كتاب، بارها از قصد تأليف كتاب‌هايى ديگر سخن مى‌گويد و نشان مى‌دهد كه در وى نشاط كار و تأليف هنوز باقى بوده است. قديم‌ترين تاريخى كه از زندگى او در دست است اشارتى است كه به ديدار خود با احمد بن محمد بن حجّاج معروف به سجزى در تاريخ 325ق در سيرجان داشته است و از آنجا كه در طرابلس با خيثمة بن سليمان طرابلسى (متولد 255 و متوفى 343) ديدار داشته است و از او سماع حديث كرده است، بايد سال تولّد او در اوايل قرن چهارم يا اواخر قرن سوم باشد؛ زيرا براى سماع حديث، آن‌هم در شهرى ديگر جز زادگاه مؤلف، او بايد در حدود بيست سالگى بوده باشد و اگر چنين محاسبه‌اى را بپذيريم، نتيجه آن خواهد بود كه وى در اوايل قرن چهارم، حدود سيصد هجرى، يا كمى قبل از آن متولّد شده است.
    از اشارات او و نیز از تصریح ثعالبى در «غرر السیر» دانسته مى‌شود که وى در بست مقیم بوده و شاید هم متولد همان جا بوده است. نام پدرش طاهر است و بعضى هم مطهر نوشته‌اند و نسبت مقدسى او، نشان مى‌دهد که او، یا از مردم ناحیه بیت‌المقدس بوده که به خراسان کوچ کرده‌اند یا اقامتى طولانى در آن حوالى داشته است که نسبت «مقدسى» را بر او توجیه کند. آنچه مسلم است این است که وى یک چند در بیت‌المقدس و آن حوالى زیسته است و از مشاهدات خویش در آن حدود سخن مى‌گوید و سماع حدیث وى از خیثمة بن سلیمان طرابلسى هم دلیلى است بر حضور او در آن نواحى.


    از اشارات او و نيز از تصريح ثعالبى در «غرر السير» دانسته مى‌شود كه وى در بست مقيم بوده و شايد هم متولد همان جا بوده است. نام پدرش طاهر است و بعضى هم مطهر نوشته‌اند و نسبت مقدسى او، نشان مى‌دهد كه او، يا از مردم ناحيه بيت‌المقدس بوده كه به خراسان كوچ كرده‌اند يا اقامتى طولانى در آن حوالى داشته است كه نسبت «مقدسى» را بر او توجيه كند. آنچه مسلم است اين است كه وى يك چند در بيت‌المقدس و آن حوالى زيسته است و از مشاهدات خويش در آن حدود سخن مى‌گويد و سماع حديث وى از خيثمة بن سليمان طرابلسى هم دليلى است بر حضور او در آن نواحى.
    چنان‌که از مطاوى کتاب او دانسته مى‌شود، وى بر مجموعه دانش‌هاى عصر خویش، به‌ویژه منطق و کلام و فلسفه و نجوم و ادب عرب و فقه و تفسیر و حدیث و تاریخ و جغرافیا، احاطه‌اى کامل دارد و مردى است «دایرةالمعارفى» و در بعضى از رشته‌ها تسلّطى چشمگیر دارد.


    چنان‌كه از مطاوى كتاب او دانسته مى‌شود، وى بر مجموعه دانش‌هاى عصر خويش، به‌ويژه منطق و كلام و فلسفه و نجوم و ادب عرب و فقه و تفسير و حديث و تاريخ و جغرافيا، احاطه‌اى كامل دارد و مردى است «دايرةالمعارفى» و در بعضى از رشته‌ها تسلّطى چشمگير دارد.
    وى چنان‌که خود تصریح مى‌کند و از خلال اشارات غیر مستقیم او نیز دانسته مى‌شود، چندین زبان مى‌دانسته است. گذشته از زبان عربى که در آن مردى ادیب و فرهیخته است، به زبان فارسى درى نیز آشنایى داشته و شعرها و عباراتى فارسى در خلال کتاب خویش، گاه به تناسب، نقل مى‌کند.


    وى چنان‌كه خود تصريح مى‌كند و از خلال اشارات غير مستقيم او نيز دانسته مى‌شود، چندين زبان مى‌دانسته است. گذشته از زبان عربى كه در آن مردى اديب و فرهيخته است، به زبان فارسى درى نيز آشنايى داشته و شعرها و عباراتى فارسى در خلال كتاب خويش، گاه به تناسب، نقل مى‌كند.
    زبان عبرى را به‌خوبى مى‌دانسته و عباراتى از انجیل و تورات را به خط عبرى در خلال کتاب خویش نقل مى‌کند. از مقایسه‌اى که میان زبان سریانى و عبرانى مى‌کند، اطلاع او را از این زبان نیز مى‌توانیم دریابیم.
     
    زبان عبرى را به‌خوبى مى‌دانسته و عباراتى از انجيل و تورات را به خط عبرى در خلال كتاب خويش نقل مى‌كند. از مقايسه‌اى كه ميان زبان سريانى و عبرانى مى‌كند، اطلاع او را از اين زبان نيز مى‌توانيم دريابيم.
     
    == اساتيد و شيوخ ==


    == اساتید و شیوخ ==
    {{ستون-شروع|2}}


    #ابوالعباس سامرى؛
    #ابوالعباس سامرى؛
    #احمد بن محمد بن حجّاج سجزى؛
    #احمد بن محمد بن حجّاج سجزى؛
    #خيثمة بن سليمان طرابلسى؛
    #خیثمة بن سلیمان طرابلسى؛
    #عبدالرحمن بن احمد مروزى؛
    #عبدالرحمن بن احمد مروزى؛
    #حسن بن هشام؛
    #حسن بن هشام؛
    خط ۶۳: خط ۶۵:
    #محمد بن سهل؛
    #محمد بن سهل؛
    #ابوجعفر رازى؛
    #ابوجعفر رازى؛
    #محمد بن خالويه؛
    #محمد بن خالویه؛
    #هارون بن كامل؛
    #هارون بن کامل؛
    #ابونصر حرشى؛
    #ابونصر حرشى؛
    #احمد بن مالك؛
    #احمد بن مالک؛
    #ابوعبدالله اندلسى؛
    #ابوعبدالله اندلسى؛
    #ابوطالب اخميمى.
    #ابوطالب اخمیمى.
    {{پایان}}


    == آثار ==
    == آثار ==


    به‌جز «[[البدء و التاريخ|البدء و التاریخ]]» که امروز در دست ماست، اثر دیگرى از مؤلف، ظاهرا برجاى نمانده است یا مانده و ما از آن بى‌خبریم؛ اما در خلال مباحث همین کتاب گاه به کتاب‌هاى دیگر خویش اشاراتى دارد، از جمله:


    به‌جز «[[البدء و التاريخ]]» كه امروز در دست ماست، اثر ديگرى از مؤلف، ظاهرا برجاى نمانده است يا مانده و ما از آن بى‌خبريم؛ اما در خلال مباحث همين كتاب گاه به كتاب‌هاى ديگر خويش اشاراتى دارد، از جمله:
    #کتاب المعانی: در موارد متعددى از کتاب «[[البدء و التاريخ|البدء و التاریخ]]»، مطهر بن طاهر، به «کتاب المعانی» یا «کتاب معانی القرآن» خویش ارجاع مى‌دهد. از نوع مسائلى که نقل مى‌کند و یا آن مسائل را بدان کتاب ارجاع مى‌دهد، مى‌توان دانست که موضوع آن کتاب بیشتر قصص و حکایاتى بوده است پیرامون اشارات قرآنى و قصص قرآن و گاه در اعراب و وجوه آن آیات نیز وارد بحث شده است و ظاهرا کتابى بوده است بسیار مفصل، چون پس از نقل مطالب به‌گونه نسبتا مفصل باز ارجاع مى‌دهد به آن کتاب براى تفصیل بیشتر. بیش از بیست مورد به این کتاب ارجاع داده شده است.
     
    #کتاب العلم و التعلیم: این کتاب در حوزه علم کلام و فلسفه بوده است و مباحث آن در دایره معارف عقلى و نقد ادله اهل تعطیل و الحاد.
    #كتاب المعاني: در موارد متعددى از كتاب «[[البدء و التاريخ]]»، مطهر بن طاهر، به «كتاب المعاني» يا «كتاب معاني القرآن» خويش ارجاع مى‌دهد. از نوع مسائلى كه نقل مى‌كند و يا آن مسائل را بدان كتاب ارجاع مى‌دهد، مى‌توان دانست كه موضوع آن كتاب بيشتر قصص و حكاياتى بوده است پيرامون اشارات قرآنى و قصص قرآن و گاه در اعراب و وجوه آن آيات نيز وارد بحث شده است و ظاهرا كتابى بوده است بسيار مفصل، چون پس از نقل مطالب به‌گونه نسبتا مفصل باز ارجاع مى‌دهد به آن كتاب براى تفصيل بيشتر. بيش از بيست مورد به اين كتاب ارجاع داده شده است.
    #کتاب الدیانة و الأمانة: موضوع این کتاب نیز نقد اندیشه‌ها و آراى اهل تعطیل بوده است. به‌درستى دانسته نیست که این کتاب را نوشته بوده است یا قصد تألیف آن را داشته است؛ زیرا در دنباله نقد آراى منکران توحید مى‌گوید: «زیرا قصد ما این است که در این‌باره با استقصا و ایضاح تمام و کمال به این مسئله بپردازیم، در کتابى که آن را «الدیانة و الأمانه» نامیده‌ایم، تا سپاسى باشد در برابر آن‌که بر ما نعمت توحید را ارزانى داشته است».
    #كتاب العلم و التعليم: اين كتاب در حوزه علم كلام و فلسفه بوده است و مباحث آن در دايره معارف عقلى و نقد ادله اهل تعطيل و الحاد.
    #کتاب المعدّلة: گویا این کتاب را به هنگام تألیف «البدء و التاریخ» تألیف نکرده بوده است؛ زیرا در دنباله نقد آراى ثنویه مى‌گوید: «و به همین اندازه که تناقض‌هاى ایشان را روشن کند، در اینجا بسنده مى‌کنیم، چندان که در تناسب این کتاب ما باشد، پس از آنکه آن را در کتاب المعدلة استقصا خواهیم کرد و به مشیت خداوندى، سخن را در آن به‌اشباع خواهیم آورد».
    #كتاب الديانة و الأمانة: موضوع اين كتاب نيز نقد انديشه‌ها و آراى اهل تعطيل بوده است. به‌درستى دانسته نيست كه اين كتاب را نوشته بوده است يا قصد تأليف آن را داشته است؛ زيرا در دنباله نقد آراى منكران توحيد مى‌گويد: «زيرا قصد ما اين است كه در اين‌باره با استقصا و ايضاح تمام و كمال به اين مسئله بپردازيم، در كتابى كه آن را «الديانة و الأمانه» ناميده‌ايم، تا سپاسى باشد در برابر آن‌كه بر ما نعمت توحيد را ارزانى داشته است».
    #کتاب النفس و الروح: این کتاب که موضوع آن مباحث پیرامون ماهیت روح و روابط جسم و روح و مسئله فنا و بقاى ارواح بوده است گویا تألیف نشده یا تألیف آن به کمال نرسیده بوده است؛ زیرا در دنباله بحث از ماهیّت روح مى‌گوید: «هرچه مى‌نگرم چاره‌اى نمى‌بینم مگر آنکه کتابى مفرد در این‌باره بپردازم و نام آن را کتاب النفس و الروح نهم؛ زیرا اگر در اینجا به‌درازى سخن گویم، با آنچه در آغاز شرط کرده‌ام سازگار نیست».
    #كتاب المعدّلة: گويا اين كتاب را به هنگام تأليف «البدء و التاريخ» تأليف نكرده بوده است؛ زيرا در دنباله نقد آراى ثنويه مى‌گويد: «و به همين اندازه كه تناقض‌هاى ايشان را روشن كند، در اينجا بسنده مى‌كنيم، چندان كه در تناسب اين كتاب ما باشد، پس از آنكه آن را در كتاب المعدلة استقصا خواهيم كرد و به مشيت خداوندى، سخن را در آن به‌اشباع خواهيم آورد».
    #کتابى در نجوم: در بحثى که پیرامون ستارگان و احکام و منسوبات آنها دارد و از کمال اطلاع مؤلف در این‌باره خبر مى‌دهد، مى‌گوید: «و سنفرد بمشیّة اللّه و عونه کتابا لطیفا فی ذکر النجوم و ما یصحّ فیها و یوافق قول الحقّ»؛ یعنى «به‌زودى، به یارى و خواست ایزد تعالى، کتابى لطیف در یادکرد نجوم و آنچه در آن باب درست است و با سخن اهل حق هماهنگ، خواهیم پرداخت». متأسفانه از مجموعه‌این آثار، هیچ‌گونه نشانى امروز باقى نیست و در تألیفات قدما نیز اشارتى بدانها دیده نمى‌شود<ref>ر.ک: [[شفیعی کدکنی، محمدرضا|شفيعى كدكنى]]، محمدرضا، ج1، ص39-49</ref>
    #كتاب النفس و الروح: اين كتاب كه موضوع آن مباحث پيرامون ماهيت روح و روابط جسم و روح و مسئله فنا و بقاى ارواح بوده است گويا تأليف نشده يا تأليف آن به كمال نرسيده بوده است؛ زيرا در دنباله بحث از ماهيّت روح مى‌گويد: «هرچه مى‌نگرم چاره‌اى نمى‌بينم مگر آنكه كتابى مفرد در اين‌باره بپردازم و نام آن را كتاب النفس و الروح نهم؛ زيرا اگر در اينجا به‌درازى سخن گويم، با آنچه در آغاز شرط كرده‌ام سازگار نيست».
    #كتابى در نجوم: در بحثى كه پيرامون ستارگان و احكام و منسوبات آنها دارد و از كمال اطلاع مؤلف در اين‌باره خبر مى‌دهد، مى‌گويد: «و سنفرد بمشيّة اللّه و عونه كتابا لطيفا في ذكر النجوم و ما يصحّ فيها و يوافق قول الحقّ»؛ يعنى «به‌زودى، به يارى و خواست ايزد تعالى، كتابى لطيف در يادكرد نجوم و آنچه در آن باب درست است و با سخن اهل حق هماهنگ، خواهيم پرداخت». متأسفانه از مجموعه اين آثار، هيچ‌گونه نشانى امروز باقى نيست و در تأليفات قدما نيز اشارتى بدانها ديده نمى‌شود<ref>ر.ک: [[شفیعی کدکنی، محمدرضا|شفيعى كدكنى]]، محمدرضا، ج1، ص39-49</ref>


    ==پانويس ==
    ==پانویس ==
    <references />
    <references />
    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==


    [[شفیعی کدکنی، محمدرضا|شفيعى كدكنى]]، محمدرضا، «آفرينش و تاريخ»، ترجمه «البدء و التاريخ»، مطهر بن طاهر مقدسى، تهران، آگه، 1374ش.
    [[شفیعی کدکنی، محمدرضا|شفیعى کدکنى]]، محمدرضا، «آفرینش و تاریخ»، ترجمه «البدء و التاریخ»، مطهر بن طاهر مقدسى، تهران، آگه، 1374ش.
     


    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    == وابسته‌ها ==
    [[البدء و التاريخ]]  
    [[البدء و التاريخ]]  


    [[آفرینش و تاریخ]]  
    [[آفرینش و تاریخ]]  


    [[الحافظ محمد بن طاهر المقدسي 448 - 507 هـ و منهجه في العقيدة و هو شرح عقيدة... محمد بن طاهر المقدسي]]  
    [[الحافظ محمد بن طاهر المقدسي 448 - 507 ه و منهجه في العقيدة و هو شرح عقيدة... محمد بن طاهر المقدسي]]  


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:25 اسفند الی 24 فروردین]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۳۳

    مقدسی، مطهر بن طاهر
    نام مقدسی، مطهر بن طاهر
    نام‌های دیگر
    نام پدر طاهر
    متولد قرن 4
    محل تولد بیت المقدس
    رحلت 381 ق
    اساتید ابوالعباس سامرى

    احمد بن محمد بن حجّاج سجزى

    حسن بن هشام

    برخی آثار البدء و التاریخ
    کد مؤلف AUTHORCODE00409AUTHORCODE

    ابونصر مُطَهَّر بن طاهر مَقْدِسی، از مؤلفان و مورخان قرن چهارم، از کتاب‌های مهم او می‌توان به البدء و التاریخ اشاره کرد.

    نام

    نام او را مطهر بن مطهر نیز ثبت کرده‌اند و کنیه او بنابر ضبط بعضى از نسخه‌هاى طبقات ناصرى، «ابونصر» است.

    جز آنچه از خلال کتابش، «البدء و التاریخ» به دست مى‌آید، در هیچ‌یک از کتب رجال و تاریخ و ادب، کوچک‌ترین اطلاعى در باب زندگى‌نامه وى نمى‌توان یافت. آنچه مسلّم است این است که وى در سال 355 در نواحى شرقى ایران و احتمالا بست سیستان، کتاب «البدء و التاریخ» را تألیف کرده است.

    ولادت و وفات

    سال تولّد و وفات او، به‌هیچ‌روى، دانسته نیست و احتمالا چند سالى پس از تألیف این کتاب زنده بوده است؛ به دلیل اینکه در خلال این کتاب، بارها از قصد تألیف کتاب‌هایى دیگر سخن مى‌گوید و نشان مى‌دهد که در وى نشاط کار و تألیف هنوز باقى بوده است. قدیم‌ترین تاریخى که از زندگى او در دست است اشارتى است که به دیدار خود با احمد بن محمد بن حجّاج معروف به سجزى در تاریخ 325ق در سیرجان داشته است و از آنجا که در طرابلس با خیثمة بن سلیمان طرابلسى (متولد 255 و متوفى 343) دیدار داشته است و از او سماع حدیث کرده است، باید سال تولّد او در اوایل قرن چهارم یا اواخر قرن سوم باشد؛ زیرا براى سماع حدیث، آن‌هم در شهرى دیگر جز زادگاه مؤلف، او باید در حدود بیست سالگى بوده باشد و اگر چنین محاسبه‌اى را بپذیریم، نتیجه آن خواهد بود که وى در اوایل قرن چهارم، حدود سیصد هجرى، یا کمى قبل از آن متولّد شده است.

    از اشارات او و نیز از تصریح ثعالبى در «غرر السیر» دانسته مى‌شود که وى در بست مقیم بوده و شاید هم متولد همان جا بوده است. نام پدرش طاهر است و بعضى هم مطهر نوشته‌اند و نسبت مقدسى او، نشان مى‌دهد که او، یا از مردم ناحیه بیت‌المقدس بوده که به خراسان کوچ کرده‌اند یا اقامتى طولانى در آن حوالى داشته است که نسبت «مقدسى» را بر او توجیه کند. آنچه مسلم است این است که وى یک چند در بیت‌المقدس و آن حوالى زیسته است و از مشاهدات خویش در آن حدود سخن مى‌گوید و سماع حدیث وى از خیثمة بن سلیمان طرابلسى هم دلیلى است بر حضور او در آن نواحى.

    چنان‌که از مطاوى کتاب او دانسته مى‌شود، وى بر مجموعه دانش‌هاى عصر خویش، به‌ویژه منطق و کلام و فلسفه و نجوم و ادب عرب و فقه و تفسیر و حدیث و تاریخ و جغرافیا، احاطه‌اى کامل دارد و مردى است «دایرةالمعارفى» و در بعضى از رشته‌ها تسلّطى چشمگیر دارد.

    وى چنان‌که خود تصریح مى‌کند و از خلال اشارات غیر مستقیم او نیز دانسته مى‌شود، چندین زبان مى‌دانسته است. گذشته از زبان عربى که در آن مردى ادیب و فرهیخته است، به زبان فارسى درى نیز آشنایى داشته و شعرها و عباراتى فارسى در خلال کتاب خویش، گاه به تناسب، نقل مى‌کند.

    زبان عبرى را به‌خوبى مى‌دانسته و عباراتى از انجیل و تورات را به خط عبرى در خلال کتاب خویش نقل مى‌کند. از مقایسه‌اى که میان زبان سریانى و عبرانى مى‌کند، اطلاع او را از این زبان نیز مى‌توانیم دریابیم.

    اساتید و شیوخ

    1. ابوالعباس سامرى؛
    2. احمد بن محمد بن حجّاج سجزى؛
    3. خیثمة بن سلیمان طرابلسى؛
    4. عبدالرحمن بن احمد مروزى؛
    5. حسن بن هشام؛
    6. حاتم بن سندى؛
    7. محمد بن سهل؛
    8. ابوجعفر رازى؛
    9. محمد بن خالویه؛
    10. هارون بن کامل؛
    11. ابونصر حرشى؛
    12. احمد بن مالک؛
    13. ابوعبدالله اندلسى؛
    14. ابوطالب اخمیمى.

    آثار

    به‌جز «البدء و التاریخ» که امروز در دست ماست، اثر دیگرى از مؤلف، ظاهرا برجاى نمانده است یا مانده و ما از آن بى‌خبریم؛ اما در خلال مباحث همین کتاب گاه به کتاب‌هاى دیگر خویش اشاراتى دارد، از جمله:

    1. کتاب المعانی: در موارد متعددى از کتاب «البدء و التاریخ»، مطهر بن طاهر، به «کتاب المعانی» یا «کتاب معانی القرآن» خویش ارجاع مى‌دهد. از نوع مسائلى که نقل مى‌کند و یا آن مسائل را بدان کتاب ارجاع مى‌دهد، مى‌توان دانست که موضوع آن کتاب بیشتر قصص و حکایاتى بوده است پیرامون اشارات قرآنى و قصص قرآن و گاه در اعراب و وجوه آن آیات نیز وارد بحث شده است و ظاهرا کتابى بوده است بسیار مفصل، چون پس از نقل مطالب به‌گونه نسبتا مفصل باز ارجاع مى‌دهد به آن کتاب براى تفصیل بیشتر. بیش از بیست مورد به این کتاب ارجاع داده شده است.
    2. کتاب العلم و التعلیم: این کتاب در حوزه علم کلام و فلسفه بوده است و مباحث آن در دایره معارف عقلى و نقد ادله اهل تعطیل و الحاد.
    3. کتاب الدیانة و الأمانة: موضوع این کتاب نیز نقد اندیشه‌ها و آراى اهل تعطیل بوده است. به‌درستى دانسته نیست که این کتاب را نوشته بوده است یا قصد تألیف آن را داشته است؛ زیرا در دنباله نقد آراى منکران توحید مى‌گوید: «زیرا قصد ما این است که در این‌باره با استقصا و ایضاح تمام و کمال به این مسئله بپردازیم، در کتابى که آن را «الدیانة و الأمانه» نامیده‌ایم، تا سپاسى باشد در برابر آن‌که بر ما نعمت توحید را ارزانى داشته است».
    4. کتاب المعدّلة: گویا این کتاب را به هنگام تألیف «البدء و التاریخ» تألیف نکرده بوده است؛ زیرا در دنباله نقد آراى ثنویه مى‌گوید: «و به همین اندازه که تناقض‌هاى ایشان را روشن کند، در اینجا بسنده مى‌کنیم، چندان که در تناسب این کتاب ما باشد، پس از آنکه آن را در کتاب المعدلة استقصا خواهیم کرد و به مشیت خداوندى، سخن را در آن به‌اشباع خواهیم آورد».
    5. کتاب النفس و الروح: این کتاب که موضوع آن مباحث پیرامون ماهیت روح و روابط جسم و روح و مسئله فنا و بقاى ارواح بوده است گویا تألیف نشده یا تألیف آن به کمال نرسیده بوده است؛ زیرا در دنباله بحث از ماهیّت روح مى‌گوید: «هرچه مى‌نگرم چاره‌اى نمى‌بینم مگر آنکه کتابى مفرد در این‌باره بپردازم و نام آن را کتاب النفس و الروح نهم؛ زیرا اگر در اینجا به‌درازى سخن گویم، با آنچه در آغاز شرط کرده‌ام سازگار نیست».
    6. کتابى در نجوم: در بحثى که پیرامون ستارگان و احکام و منسوبات آنها دارد و از کمال اطلاع مؤلف در این‌باره خبر مى‌دهد، مى‌گوید: «و سنفرد بمشیّة اللّه و عونه کتابا لطیفا فی ذکر النجوم و ما یصحّ فیها و یوافق قول الحقّ»؛ یعنى «به‌زودى، به یارى و خواست ایزد تعالى، کتابى لطیف در یادکرد نجوم و آنچه در آن باب درست است و با سخن اهل حق هماهنگ، خواهیم پرداخت». متأسفانه از مجموعه‌این آثار، هیچ‌گونه نشانى امروز باقى نیست و در تألیفات قدما نیز اشارتى بدانها دیده نمى‌شود[۱]

    پانویس

    1. ر.ک: شفيعى كدكنى، محمدرضا، ج1، ص39-49

    منابع مقاله

    شفیعى کدکنى، محمدرضا، «آفرینش و تاریخ»، ترجمه «البدء و التاریخ»، مطهر بن طاهر مقدسى، تهران، آگه، 1374ش.


    وابسته‌ها