حدیث کرامت: پاسخی منطقی به پرسش‌ها: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURحدیث کرامتJ1.jpg | عنوان =حدیث کرامت | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = استعلامی، محمد (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره =‏ | موضوع = |ناشر | ناشر =فرهنگ معاصر | مکان نشر =تهران | سال نشر =1402 | کد اتوماسیون =AUTOM...» ایجاد کرد)
     
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    (یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
    خط ۸: خط ۸:
    |زبان  
    |زبان  
    | زبان =
    | زبان =
    | کد کنگره =
    | کد کنگره =‏4ح5الف / 287/4 BP
    | موضوع =
    | موضوع =کرامت
    تصوف - دفاعيه‎ها و رديه‎ها
    |ناشر  
    |ناشر  
    | ناشر =فرهنگ معاصر  
    | ناشر =فرهنگ معاصر  
    خط ۱۵: خط ۱۶:
    | سال نشر =1402  
    | سال نشر =1402  


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE.....AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE146550AUTOMATIONCODE
    | چاپ =
    | چاپ =اول
    | شابک =9ـ298ـ105ـ600ـ978
    | شابک =9ـ298ـ105ـ600ـ978
    | تعداد جلد =
    | تعداد جلد =
    خط ۲۵: خط ۲۶:
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''حدیث کرامت: پاسخی منطقی به پرسش‌ها''' تألیف محمد استعلامی، نقد رویه‌های منفی در عوامل درویشان و شاعران و هنرمندان، می‌تواند گامی در راه بیداری مردم باشد؛ اما نه اینکه تنها از رویه‌های منفی سخن گفته شود و ارزش‌های مثبت ناگفته بماند.
    '''حدیث کرامت: پاسخی منطقی به پرسش‌ها''' تألیف [[استعلامی، محمد|محمد استعلامی]]، نقد رویه‌های منفی در عوامل درویشان و شاعران و هنرمندان، می‌تواند گامی در راه بیداری مردم باشد؛ اما نه اینکه تنها از رویه‌های منفی سخن گفته شود و ارزش‌های مثبت ناگفته بماند.


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    خط ۳۱: خط ۳۲:


    ==گزارش کتاب==
    ==گزارش کتاب==
    عنوان «حدیث کرامت» می‌تواند این برداشت را به ذهن بیاورد که این کتاب مقابله‌ای است با مقبولات کسانی که به مکتب صوفیان دل سپرده‌اند یا نفی وجهۀ روحانی و انسان‌ساز مکتب عرفان است که در همۀ مذاهب تاریخ بشر و در همۀ روزگاران مطرح بوده و در این روزگار هم که صنعت و تکنولوژی بسیاری از روابط معنوی و انسانی را به دکمه‌های بی‌احساس کامپیوتر سروده، روی‌آوردن به بارگاه مولانا جلال‌الدین، رهایی از فشار روانی صنعت‌زدگی شده است. اما این کتاب نه برای ستایش بی‌قیدوشرط مقبولات صوفیان خانقاهی، نه برای تأیید و اثبات همۀ اندیشه‌هایی است که در زیر واژه‌هایی چون تصوف و عرفان خلاصه می‌شود و نه برای رد و نفی آن اقیانوس اندیشه‌ها و سخنان است که در همۀ روزگاران بیش‌وکم فرزندان آدم را به آدمیت راه نموده است. انسان این زمانه باید چشم و گوش خود را گشوده نگه دارد تا خرافه‌ها بر دل او ننشیند و از سوی دیگر اندیشه‌های والای انسانی در چشم او شطح و طامات ننماید.
    عنوان «حدیث کرامت» می‌تواند این برداشت را به ذهن بیاورد که این کتاب مقابله‌ای است با مقبولات کسانی که به مکتب صوفیان دل سپرده‌اند یا نفی وجهۀ روحانی و انسان‌ساز مکتب عرفان است که در همۀ مذاهب تاریخ بشر و در همۀ روزگاران مطرح بوده و در این روزگار هم که صنعت و تکنولوژی بسیاری از روابط معنوی و انسانی را به دکمه‌های بی‌احساس کامپیوتر سروده، روی‌آوردن به بارگاه [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا جلال‌الدین]]، رهایی از فشار روانی صنعت‌زدگی شده است. اما این کتاب نه برای ستایش بی‌قیدوشرط مقبولات صوفیان خانقاهی، نه برای تأیید و اثبات همۀ اندیشه‌هایی است که در زیر واژه‌هایی چون تصوف و عرفان خلاصه می‌شود و نه برای رد و نفی آن اقیانوس اندیشه‌ها و سخنان است که در همۀ روزگاران بیش‌وکم فرزندان آدم را به آدمیت راه نموده است. انسان این زمانه باید چشم و گوش خود را گشوده نگه دارد تا خرافه‌ها بر دل او ننشیند و از سوی دیگر اندیشه‌های والای انسانی در چشم او شطح و طامات ننماید.


    نویسنده در مقدمه می‌گوید: «من برای هر پرسش در پی پاسخ معقول و منطقی‌ام و نگران آن نیستم که آن پاسخ معقول و منطقی با سود و زیان کسانی سازگار و مناسب باشد یا سازگار و مناسب نباشد، این یک مسئولیت انسانی و ملی و فرهنگی است که ما راه درست‌آموختن و درست‌فهمیدن را برای دیگران هموار کنیم. پنجاه سال آموختن و اندوختن و بر آن اندوخته‌ها افزودن و به تعبیر طنزگونۀ خیام "یک چند به استادی خود شادشدن!" در سینۀ من همیشه با ستایش ارزش‌های معنوی و روحانی عرفان چندهزارسالۀ ایران همراه بوده است».
    نویسنده در مقدمه می‌گوید: «من برای هر پرسش در پی پاسخ معقول و منطقی‌ام و نگران آن نیستم که آن پاسخ معقول و منطقی با سود و زیان کسانی سازگار و مناسب باشد یا سازگار و مناسب نباشد، این یک مسئولیت انسانی و ملی و فرهنگی است که ما راه درست‌آموختن و درست‌فهمیدن را برای دیگران هموار کنیم. پنجاه سال آموختن و اندوختن و بر آن اندوخته‌ها افزودن و به تعبیر طنزگونۀ خیام "یک چند به استادی خود شادشدن!" در سینۀ من همیشه با ستایش ارزش‌های معنوی و روحانی عرفان چندهزارسالۀ ایران همراه بوده است».
    خط ۳۷: خط ۳۸:
    نقد رویه‌های منفی در عوامل درویشان و شاعران و هنرمندان، می‌تواند گامی در راه بیداری مردم باشد؛ اما نه اینکه تنها از رویه‌های منفی سخن گفته شود و ارزش‌های مثبت ناگفته بماند. فصل نخست کتاب به‌تمامی مستند به آیات قرآن است و نه به آن برداشت‌هایی که مفسران و متفکران قرن‌ها دربارۀ هر کلمه و هر تعبیر و مفاد هر آیۀ قرآن گفته‌اند و نوشته‌اند و گاه دست‌وپای خودشان در همان گفته‌ها و نوشته‌ها گیر کرده، به پاسخ روشنی نرسیده‌اند و همواره با پرسش‌هایی روبرو بوده‌اند. در این فصل سخن در مضمون و محتوای آیاتی است که در آنها معجزات انبیا به اشاره یا به تصریح مطرح شده است و می‌تواند پایه‌ای برای بحث در کرامات صوفیان در گفتارهای دیگر این حدیث کرامت باشد.
    نقد رویه‌های منفی در عوامل درویشان و شاعران و هنرمندان، می‌تواند گامی در راه بیداری مردم باشد؛ اما نه اینکه تنها از رویه‌های منفی سخن گفته شود و ارزش‌های مثبت ناگفته بماند. فصل نخست کتاب به‌تمامی مستند به آیات قرآن است و نه به آن برداشت‌هایی که مفسران و متفکران قرن‌ها دربارۀ هر کلمه و هر تعبیر و مفاد هر آیۀ قرآن گفته‌اند و نوشته‌اند و گاه دست‌وپای خودشان در همان گفته‌ها و نوشته‌ها گیر کرده، به پاسخ روشنی نرسیده‌اند و همواره با پرسش‌هایی روبرو بوده‌اند. در این فصل سخن در مضمون و محتوای آیاتی است که در آنها معجزات انبیا به اشاره یا به تصریح مطرح شده است و می‌تواند پایه‌ای برای بحث در کرامات صوفیان در گفتارهای دیگر این حدیث کرامت باشد.


    در فصل دوم سخن در مفهوم و معنای کرامت است و اینکه مؤلفان منابع صوفیه در تعریف کرامت چه گفته‌اند؟ در میان کتاب‌ها و رساله‌هایی که از نامدارانی چون ابونصر سراج طوسی، ابوعبدالرحمان سلمی، قشیری، ابن‌جوزی، ابوطالب مکی، ابونعیم اصفهانی، شهاب‌الدین سهروردی، نجم‌الدین رازی و عزالدین محمود کاشانی آنچه در تعریف یا در توجیه کرامات صوفیان آمده است، عباراتی است بیشتر همانند و آن نامداران بیش از یک نیمۀ هر کتابشان ترجمه یا رونویسی از آثاری است که دیگران پیش از آنها گردآوری کرده‌اند. نویسنده در این فصل برای تعریف کرامت ابتدا به سراغ «رسالۀ قشریه» رفته و پس از آن به سراغ بوسعید و «اسرار التوحید»، عطار و «تذکرة»، نجم دایه و «مرصاد العباد» و «مصباح الهدایة» محمود کاشانی رفته است و آنچه در هر یک از این منابع در تعریف کرامت یا در کوشش برای اثبات درستی کرامت صوفیان نقل شده است، بیان کرده است.
    در فصل دوم سخن در مفهوم و معنای کرامت است و اینکه مؤلفان منابع صوفیه در تعریف کرامت چه گفته‌اند؟ در میان کتاب‌ها و رساله‌هایی که از نامدارانی چون [[ابونصر سراج، عبدالله بن علی|ابونصر سراج طوسی]]، [[سلمی، محمد بن حسین|ابوعبدالرحمان سلمی]]، [[قشیری، عبدالکریم بن هوازن|قشیری]]، [[ابن‌ جوزی، یوسف‌ بن‌ عبدالرحمن‌|ابن‌ جوزی]]، [[ابوطالب مکی، محمد بن علی|ابوطالب مکی]]، [[ابونعیم، احمد بن عبدالله|ابونعیم اصفهانی]]، [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهاب‌الدین سهروردی]]، [[نجم رازی، عبدالله بن محمد|نجم‌الدین رازی]] و [[عزالدین کاشانی، محمود بن علی|عزالدین محمود کاشانی]] آنچه در تعریف یا در توجیه کرامات صوفیان آمده است، عباراتی است بیشتر همانند و آن نامداران بیش از یک نیمۀ هر کتابشان ترجمه یا رونویسی از آثاری است که دیگران پیش از آنها گردآوری کرده‌اند. نویسنده در این فصل برای تعریف کرامت ابتدا به سراغ «رسالۀ قشریه» رفته و پس از آن به سراغ بوسعید و «اسرار التوحید»، عطار و «تذکرة»، نجم دایه و «[[مرصاد العباد]]» و «[[مصباح الهداية و مفتاح الكفاية|مصباح الهدایة]]» [[عزالدین کاشانی، محمود بن علی|محمود کاشانی]] رفته است و آنچه در هر یک از این منابع در تعریف کرامت یا در کوشش برای اثبات درستی کرامت صوفیان نقل شده است، بیان کرده است.


    فصل سوم با عنوان «نقد روایات کرامت»، کوششی است برای رسیدن به یک داوری معقول و منطقی که در آن کمال روحانی مردان حق، بیرون از دکان فریب و ریا پیش چشم جویندگان بیاید و این نقد هرگز به معنای رد هرگونه کرامت نیست.
    فصل سوم با عنوان «نقد روایات کرامت»، کوششی است برای رسیدن به یک داوری معقول و منطقی که در آن کمال روحانی مردان حق، بیرون از دکان فریب و ریا پیش چشم جویندگان بیاید و این نقد هرگز به معنای رد هرگونه کرامت نیست.


    اهل ملامت کدام‌اند؟ آنها که خود را به ملامت خلق گرفتار کرده‌اند؟ یا آنها که در پناه این ملامت‌پذیری به ملامت ریاکاران و مدعیان کرامت برخاسته و در برابر فریب و ریا ایستاده‌اند؟ آخرین فصل کتاب به بررسی حدیث کرامت در نگاه اهل ملامت پرداخته است.<ref> [https://literaturelib.com/books/13175 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>
    اهل ملامت کدام‌اند؟ آنها که خود را به ملامت خلق گرفتار کرده‌اند؟ یا آنها که در پناه این ملامت‌پذیری به ملامت ریاکاران و مدعیان کرامت برخاسته و در برابر فریب و ریا ایستاده‌اند؟ آخرین فصل کتاب به بررسی حدیث کرامت در نگاه اهل ملامت پرداخته است.<ref> [https://literaturelib.com/books/13175 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>
    ==پانويس ==
    ==پانويس ==
    <references />
    <references />
    خط ۵۵: خط ۵۴:


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده: تصوف و عرفان]]
    [[رده:مباحث خاص تصوف و عرفان]]
    [[رده:مقالات(آذر) باقی زاده]]  
    [[رده:مقالات(آذر) باقی زاده]]  
    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 آذر 1403]]
    [[رده:فاقد اتوماسیون]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۳ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۹

    حدیث کرامت
    حدیث کرامت: پاسخی منطقی به پرسش‌ها
    پدیدآوراناستعلامی، محمد (نویسنده)
    ناشرفرهنگ معاصر
    مکان نشرتهران
    سال نشر1402
    چاپاول
    شابک9ـ298ـ105ـ600ـ978
    موضوعکرامت تصوف - دفاعيه‎ها و رديه‎ها
    کد کنگره
    ‏4ح5الف / 287/4 BP

    حدیث کرامت: پاسخی منطقی به پرسش‌ها تألیف محمد استعلامی، نقد رویه‌های منفی در عوامل درویشان و شاعران و هنرمندان، می‌تواند گامی در راه بیداری مردم باشد؛ اما نه اینکه تنها از رویه‌های منفی سخن گفته شود و ارزش‌های مثبت ناگفته بماند.

    ساختار

    کتاب در چهار فصل تدوین شده است.

    گزارش کتاب

    عنوان «حدیث کرامت» می‌تواند این برداشت را به ذهن بیاورد که این کتاب مقابله‌ای است با مقبولات کسانی که به مکتب صوفیان دل سپرده‌اند یا نفی وجهۀ روحانی و انسان‌ساز مکتب عرفان است که در همۀ مذاهب تاریخ بشر و در همۀ روزگاران مطرح بوده و در این روزگار هم که صنعت و تکنولوژی بسیاری از روابط معنوی و انسانی را به دکمه‌های بی‌احساس کامپیوتر سروده، روی‌آوردن به بارگاه مولانا جلال‌الدین، رهایی از فشار روانی صنعت‌زدگی شده است. اما این کتاب نه برای ستایش بی‌قیدوشرط مقبولات صوفیان خانقاهی، نه برای تأیید و اثبات همۀ اندیشه‌هایی است که در زیر واژه‌هایی چون تصوف و عرفان خلاصه می‌شود و نه برای رد و نفی آن اقیانوس اندیشه‌ها و سخنان است که در همۀ روزگاران بیش‌وکم فرزندان آدم را به آدمیت راه نموده است. انسان این زمانه باید چشم و گوش خود را گشوده نگه دارد تا خرافه‌ها بر دل او ننشیند و از سوی دیگر اندیشه‌های والای انسانی در چشم او شطح و طامات ننماید.

    نویسنده در مقدمه می‌گوید: «من برای هر پرسش در پی پاسخ معقول و منطقی‌ام و نگران آن نیستم که آن پاسخ معقول و منطقی با سود و زیان کسانی سازگار و مناسب باشد یا سازگار و مناسب نباشد، این یک مسئولیت انسانی و ملی و فرهنگی است که ما راه درست‌آموختن و درست‌فهمیدن را برای دیگران هموار کنیم. پنجاه سال آموختن و اندوختن و بر آن اندوخته‌ها افزودن و به تعبیر طنزگونۀ خیام "یک چند به استادی خود شادشدن!" در سینۀ من همیشه با ستایش ارزش‌های معنوی و روحانی عرفان چندهزارسالۀ ایران همراه بوده است».

    نقد رویه‌های منفی در عوامل درویشان و شاعران و هنرمندان، می‌تواند گامی در راه بیداری مردم باشد؛ اما نه اینکه تنها از رویه‌های منفی سخن گفته شود و ارزش‌های مثبت ناگفته بماند. فصل نخست کتاب به‌تمامی مستند به آیات قرآن است و نه به آن برداشت‌هایی که مفسران و متفکران قرن‌ها دربارۀ هر کلمه و هر تعبیر و مفاد هر آیۀ قرآن گفته‌اند و نوشته‌اند و گاه دست‌وپای خودشان در همان گفته‌ها و نوشته‌ها گیر کرده، به پاسخ روشنی نرسیده‌اند و همواره با پرسش‌هایی روبرو بوده‌اند. در این فصل سخن در مضمون و محتوای آیاتی است که در آنها معجزات انبیا به اشاره یا به تصریح مطرح شده است و می‌تواند پایه‌ای برای بحث در کرامات صوفیان در گفتارهای دیگر این حدیث کرامت باشد.

    در فصل دوم سخن در مفهوم و معنای کرامت است و اینکه مؤلفان منابع صوفیه در تعریف کرامت چه گفته‌اند؟ در میان کتاب‌ها و رساله‌هایی که از نامدارانی چون ابونصر سراج طوسی، ابوعبدالرحمان سلمی، قشیری، ابن‌ جوزی، ابوطالب مکی، ابونعیم اصفهانی، شهاب‌الدین سهروردی، نجم‌الدین رازی و عزالدین محمود کاشانی آنچه در تعریف یا در توجیه کرامات صوفیان آمده است، عباراتی است بیشتر همانند و آن نامداران بیش از یک نیمۀ هر کتابشان ترجمه یا رونویسی از آثاری است که دیگران پیش از آنها گردآوری کرده‌اند. نویسنده در این فصل برای تعریف کرامت ابتدا به سراغ «رسالۀ قشریه» رفته و پس از آن به سراغ بوسعید و «اسرار التوحید»، عطار و «تذکرة»، نجم دایه و «مرصاد العباد» و «مصباح الهدایة» محمود کاشانی رفته است و آنچه در هر یک از این منابع در تعریف کرامت یا در کوشش برای اثبات درستی کرامت صوفیان نقل شده است، بیان کرده است.

    فصل سوم با عنوان «نقد روایات کرامت»، کوششی است برای رسیدن به یک داوری معقول و منطقی که در آن کمال روحانی مردان حق، بیرون از دکان فریب و ریا پیش چشم جویندگان بیاید و این نقد هرگز به معنای رد هرگونه کرامت نیست.

    اهل ملامت کدام‌اند؟ آنها که خود را به ملامت خلق گرفتار کرده‌اند؟ یا آنها که در پناه این ملامت‌پذیری به ملامت ریاکاران و مدعیان کرامت برخاسته و در برابر فریب و ریا ایستاده‌اند؟ آخرین فصل کتاب به بررسی حدیث کرامت در نگاه اهل ملامت پرداخته است.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها