فقیه سبزواری، میرزا حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «بسم الله الرحمن الرحیم‌ '''<big>* == میرزا حسین فقیه سبزواری ==</big>''' میرزا حسین ف...» ایجاد کرد)
     
    جز (جایگزینی متن - 'سبزواری (ابهام زدایی)' به 'سبزواری (ابهام‌زدایی)')
     
    (۱۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    بسم الله الرحمن الرحیم‌
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR0000.jpg|بندانگشتی|فقیه سبزواری، میرزا حسین]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    ! نام!! data-type="authorName" |فقیه سبزواری، میرزا حسین
    |-
    |نام‌های دیگر
    | data-type="authorOtherNames" |
    آیت‌الله سبزواری


    '''<big>* == میرزا حسین فقیه سبزواری ==</big>'''
    میرزا حسین فقیه سبزواری
    |-
    |نام پدر
    | data-type="authorfatherName" |میرزا موسی
    |-
    |متولد
    | data-type="authorbirthDate" |رمضان هزار و سیصد و نه قمری برابر با فروردین 1271 شمسی
    |-
    |محل تولد
    | data-type="authorBirthPlace" |سامرا
    |-
    |رحلت
    | data-type="authorDeathDate" |1345شمسی
    |-
    |اساتید
    | data-type="authorTeachers" |[[نائینی، محمدحسین|میرزا حسین‌ نائينی]]، [[اصفهانی، سید ابوالحسن|سید ابوالحسن اصفهانی]]، [[عراقی، ضیاءالدین|آقا ضیاء عراقی]]
    |-
    |برخی آثار
    | data-type="authorWritings" |تقریرات اصول میرزای نایینی و تقریرات فقه آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی (غیر مطبوع)، هدایة الانام رساله عملیّه و مناسک حج (مطبوع)
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE07351AUTHORCODE
    |}
    </div>
    {{کاربردهای دیگر|فقیه سبزواری (ابهام‌زدایی)}}
    '''میرزا حسین فقیه سبزواری''' (1309-1386ق)، از فقهای نامدار و از مراجع دینی مشهد، [[سیادتی سبزواری، سید حسن|میرزا حسن سیادتى سبزوارى]] پسر عمو و شوهر خواهر ایشان است.


    == ولادت ==


    میرزا حسین فقیه سبزواری فرزند میرزا موسی ، از فقهای نامدار و از مراجع دینی مشهد در قرن چهاردهم هجری قمری است که در طول 40 سال ، منشأ خدمات و آثار بسیار بوده است .
    در سوم رمضان ۱۳۰۹ ه.ق (جمعه، ۱۳ فروردين۱۲۷۱ش) در شهر سامرا به دنیا آمد و در سال ۱۳۱۸ق همراه پدر خود [[فقیه سبزواری، میرزا موسی|آیت‌الله میرزا موسی]](از شاگردان مبرّز [[میرزای شیرازی، سید محمدحسن|میرزای شیرازی بزرگ]]) به سبزوار رفت.


    فقیه سبزواری ، 24 شوال 1386 قمری برابر با 15 بهمن 1345 در مشهد درگذشت و در باغ رضوان که اکنون صحن رضوان نامیده می شود ، در حرم رضوی ، به خاک سپرده شد .
    == تحصیلات ==
    باغ رضوان ، کوی طلاب مشهد ، درمانگاه رازی ، تکیه سیدها ، شبستان شرقی مسجد جامع سبزوار ، مدرسه علمیه در کویته پاکستان ، مدرسه محمدیه در سبزوار و مسجد فقیه سبزواری در کوی طلاب از آثار اوست .
    در آنجا به تحصیل علوم دینی پرداخت. وی درسال ۱۳۲۶ ه.ق برای ادامه تحصیل وارد مشهد شد و در مدرسه فاضلخان حجره گرفت و از محضر دانشورانی چون حاج شیخ حسن برسی، میرزا محمد باقر مدرس رضوی، میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری، حاج میرزا حسین از شاگردان [[میرزای شیرازی، سید محمدحسن|میرزای شیرازی]] و حاج میرزا اسماعیل مجتهد علم آموخت. فقیه در طول تحصیلات خود در حوزه مشهد، شاهد فاجعه به توپ بستن حرم در روز دهم ربیع الثانی ۱۳۳۰ ه.ق بود و این فاجعه را در یادداشتهای منتشر نشده خود منعکس کرده است.  


    میرزا حسین فقیه سبزواری ، پس از واقعه گوهرشاد ، حوزه علمیه مشهد را احیا و اقدام به تربیت شاگردان بسیار کرد .
    وی شعبان سال ۱۳۳۱ ه.ق با دختر میرزا حسین صدرالعلماء (۱۳۲۹-۱۲۹۵ ه.ق) یکی از علمای برجسته سبزوار ازدواج نمود و شش سال در سبزوار اقامت کرد. در این مدت ضمن تدریس، خارج فقه و اصول را از محضر [[فقیه سبزواری، میرزا موسی|پدر]] و حکمت را نزد افتخار الحکما شاگرد کم مانند حاج [[سبزواری، هادی|ملاهادی سبزواری]]، فراگرفت و سال ۱۳۳۸ ه.ق به نجف رفت و فقه و اصول را نزد آیات [[نائینی، محمدحسین|میرزا حسین نائینی]]، [[اصفهانی، سید ابوالحسن|سید ابوالحسن اصفهانی]]، [[عراقی، ضیاءالدین|آقا ضیاء عراقی]] و حاج سید محمد فیروز آبادی فراگرفت و از همه اساتید خود اجازه اجتهاد دریافت نمود و به “فقیه سبزواری” اشتهار یافت.  


    === برخی از شاگردان میرزا حسین فقیه سبزواری : ===
    وی علاوه بر درک محضر اساتید یادشده خود در سامرا، در نجف نیز از محضر [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانی]]، [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|سید محمدکاظم یزدی]]، [[مامقانی، محمدحسن|شیخ حسن مامقانی]]، آیت‌الله شربیانی، [[بحرالعلوم، سید محمد|آیت‌الله سید محمد بحرالعلوم]]، شیخ محمد طه نجف، [[نوری، حسین بن محمدتقی|میرزا حسین نوری]]، [[همدانی، رضا بن محمدهادی|حاج آقا رضا همدانی]]، شیخ علی گنابادی و شیخ علی قوچانی بهره برد.


    محمد تقی شریعتی ، محمد رضا شفیعی کدکنی ، علامه شهید بلخی ، میرزا مهدی الهی قمشه ای ، حجت هاشمی خراسانی ،عباس واعظ طبسی ، سید حسن صالحی و سیدمحمد تقی مقدم ، برخی از شاگردان فقیه سبزواری هستند .
    ==برخی از شاگردان==


    از جمله خدمات او ، می توان به چهل سال کلیدداری ضریح مطهر حضرت رضا علیه السلام ، اقامه نماز جماعت در مسجد گوهر شاد و بالاسر حضرت رضا علیه السلام ، توزیع ماهانه نان بین طلاب ، تدریس خارج فقه و اصول و رسیدگی به امور طلاب و کمک های شایان به فقرا و مستمندان اشاره کرد.
    [[شریعتی مزینانی، محمدتقی|محمدتقی شریعتی]]، [[شفیعی کدکنی، محمدرضا|دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی]]، علامه شهید بلخی (مؤسس نهضت اسلامی افغانستان)، [[الهی قمشه‌ای، مهدی|میرزا مهدی الهی قمشه‌ای]]، [[حجت هاشمی خراسانی، علی|آیت‌الله حجت هاشمی خراسانی]]، آیت‌الله عباس واعظ طبسی، آیت‌الله سیدحسن صالحی، سیدمحمدتقی مقدم، مرحوم آیت‌الله محمدرضا احمدی امام جمعه بیارجمند، مرحوم آیت‌الله سیدعلینقی امین امام جماعت مسجد تهران پارس، آیت‌الله محمود محقق دامغانی، [[آیتی، محمدابراهیم|دکتر محمد ابراهیم آیتی بیرجندی]]، [[موسوی اردبیلی، سید عبدالکریم|آیت‌الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی]]، آیت‌الله شیخ عباسعلی شاهرودی، آیت‌الله عزیزالله امامت، آیت‌الله فخرالدین افقهی، حجت‌الاسلام محمدتقی حسینی، آیت‌الله محمدتقی عندلیبی، حجت‌الاسلام شیخ ابراهیم غفاری، حجت‌الاسلام سیدحسن ابطحی، [[مرعشی، سید شهاب‌الدین|آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی]]، آیت‌الله سید محمدتقی آل هاشم امام جمعه موقت تبریز، [[فقیه سبزواری، سید محمدجواد|آیت‌الله حاج سید جواد فقیه سبزواری]]، آیت‌الله میرزا ابوالفضل فقاهتی، آیت‌الله مصطفی اشرفی شاهرودی، آیت‌الله  حاج شیخ مرتضی اشرفی شاهرودی، دکتر حسین بهروان، حاج سید شاه موسی رضوی، حاج شیخ عباس خالصی خراسانی، حجت‌الاسلام رضا تقوی بجنوردی، حجت‌الاسلام حاج سید محمدرضا رجایی صدرالشریعة، شیخ حسن داوری، شیخ حسین خوشنویس، شیخ حسین شکرانی، شیخ رضا مدرس غروی، شیخ محمد حیدری، دکتر [[صانعی، سید مهدی|سید مهدی صانعی]]، آیت‌الله سیّد محمّدتقی نقوی، [[واعظ موسوی (محب‌الاسلام)، سید علی‌اکبر|سيد على‌اكبر واعظ موسوى مشهدى]] معروف به (محب الاسلام)، علامه حاج شیخ جعفر زاهدی (جورابچی)، حجت‌الاسلام حاج سید عباس افتخار واعظ، دکتر محمد حسن میر عظیمیانی، آیت‌الله حاج شیخ ولی‌الله اسراری، استاد ذبیح‌الله صاحبکار، حجت‌الاسلام محمد باقر سنگانی، حجت‌الاسلام حاج شیخ ابراهیم سلطانی گلشیخی، حجت‌الاسلام حاج شیخ محمود انصاری واعظ، استاد محمد علی خاکساری، حجت‌الاسلام حاج شیخ عباسعلی علیزاده، حجت‌الاسلام دکتر عبدالعلی صاحبی شاهرودی، آیت‌الله میرزا حسن احقاقی، حجت‌الاسلام سید محمد مهدی قدمی دامغانی، دکتر غلامرضا جمشید نژاد و آیت‌الله محمودی واعظ، برخی از شاگردان فقیه سبزواری هستند.


    بسم الله الرحمن الرحیم‌
    ==برخی از علمایی که موفق به دریافت اجازه اجتهاد از مرحوم فقیه سبزواری شدند==
    الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی أعدائهم‌اجمعین‌
     
    و بعد، چون جمعی از تاریخ نگاران قرن چهاردهم قمری درخواست نموده که مختصری ‌از حالات خود نگارش نموده‌، اگرچه خود را قابل نمی ‌دانم‌، لکن چون از تبریز و قم و نجف وسایر بلاد که مشغول نوشتن احوال علما هستند طلب نمودند، لذا چاره ندیدم جز اطاعت‌. لذا به نحو فهرست نوشته می‌شود.
    [[حجت هاشمی خراسانی، علی|آیت‌الله حجت هاشمی خراسانی]]، [[فقیه سبزواری، سید محمدجواد|آیت‌الله حاج سید جواد فقیه سبزواری]]، [[مدیرشانه‌چی، کاظم|آیت‌الله کاظم مدیر شانه چی]]، علامه حاج شیخ جعفر زاهدی (جورابچی) و آیت‌الله سید محمد علی فقیه.
    المولد: شهر سامرا سوم ماه رمضان هزار و سیصد و نه قمری و فعلا رجب 1379 که درسوم ماه رمضان فعلی هفتاد سال تمام عمر حقیر است که خدا چه خواهد. و ما تدری نفس ماذا تکسب غدا.
     
    الوالد: مرحوم آیة‌الله آقا میرزا موسی که از قریه ایزی یک فرسخی سبزوار بوده‌، در سن‌ دوازده سالگی به سبزوار آمده و مشغول تحصیل مقدمات گردیده که مولد او در سنه 1265بوده‌. تا دوازده سالگی در سبزوار مشغول تحصیل و بعد به مشهد مسافرت فرموده‌. و تا سنه‌1300 در مشهد بوده و در 1300 به سبزوار آمده و با والده ازدواج و در همان سال مسافرت به‌ نجف و بعد از زیارت دوره اعتاب مقدسه به سامرا منتقل و در خدمت مرحوم آیة‌ الله حاجی ‌میرزا (محمد حسن) شیرازی‌ که از بزرگان علما و مرجع تقلید عموم مسلمین بوده، مشغول استفاده می‌شود تا سنه 1318 قمری‌. و بعد از آن به عنوان زیارت به نجف مشرف و تا سنه 1322 به نجف‌ اقامت نموده و بعد از آن بر حسب خواهش اهالی سبزوار، به سبزوار وارد و تا شعبان 1336مشغول تدریس و اقامه جماعت و در ماه مسطور فوت نموده و در طرف دروازه نیشابور، طرف شرقی شمالی سبزوار مدفون و مزار مجللی‌، خود این جانب ساختمان نمودم که محل توجه عموم اهالی سبزوار است و شبهای جمعه جمع کثیری در آن محل حاضر می‌شوند برای طلب مغفرت‌.
    ==خدمات==
    النسب‌: بر حسب آنچه از بزرگان شنیدم‌، مرحوم شاه سلطان حسین‌، هنگامی که عازم ‌زیارت مشهد می‌شود، در شاهزاده عبدالعظیم دو سید بزرگوار را که از سلسله سادات بلده‌ طیبه‌ (م: مدینه طیبه) بودند و از سلسله سادات آن بلده هستند، یکی به نام آقا میرزا محمد و دیگری به نام‌ آقا میرزاعبدالحسین که آقامیرزا محمد واعظ بی نظیر و آقا میرزا (م: شاید میرزا عبدالحسین) عالم بی نظیر، با خود به سفرمشهد می‌آورد و در سبزوار که وارد می‌شود، اهالی سبزوار از سلطان استدعا می ‌کنند که عالمی در این شهر نداریم‌. آقا میرزا عبدالحسین در سبزوار می ‌ماند که محل تدریس ایشان در محل، معروف بود و این بزرگوار جد والد مرحوم است و آقا میرزا محمد مشهد آمده و در مشهد اقامت می‌نماید و به مناسبتی، به قریه جاغرق که چهارفرسخی مشهد است منتقل و فعلا عده زیادی از اولاد آن مرحوم موجود هستند. و بر حسب آنچه معلوم ‌مرحوم والد به سی و نه طبقه منتهی می‌شود به حسین اصغر فرزند حضرت سجاد(ع‌) و در کوه نیشابور معروف به جبل اردلان مدفون و فعلا مزار عموم آن اطراف و دارای موقوفاتی‌ زیاد است‌.
     
    الام‌: علویه محترمه سکینه بیگم که از مقدسات علویات بود و در تمام حوادث با زوج‌ خود همراهی داشته و آن سلسله سادات حسینی که آن مخدره هم منتهی به حسین اصغرمی‌شود بر حسب ورقه‌ای که فعلا در نزد حقیر است‌.
    از جمله خدمات مرحوم آیت‌الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری، می‌توان به تأسیس حوزه علمیه مشهد، چهل سال کلیدداری ضریح مطهر حضرت رضا علیه‌السلام، اقامه نماز جماعت در مسجد گوهر شاد و بالاسر حضرت رضا علیه‌السلام، توزیع ماهانه حواله نان بین طلاب، تدریس خارج فقه و اصول، رسیدگی به امور طلاب، واگذاری دوهزار و پانصد قطعه زمین به طلاب (کوی طلاب)، کمک به تکمیل درمانگاه رازی، احداث ده‌ها خانه برای سیل‌زدگان، احداث مسجد بهار در نخریسی، احداث مسجد احمد آباد، احداث مدرسه علمیه محمدیه در سبزوار، احداث شبستان شرقی مسجد جامع سبزوار، احداث مدرسه علمیه در کویته پاکستان، احداث غسالخانه، احداث باغ رضوان و مدرسه رضوان، کمک به بیمارستان مسلولین، احداث تکیه سیدها و کمک‌های شایان به فقرا و مستمندان اشاره کرد.
    الاسفار: در سنه 1318 به اتفاق والد به سبزوار آمده و مشغول تحصیل مقدمات گردیده و در سنه 1328 مسافرت به مشهد جهت تحصیل سطوح و در سنه 1331 به سبزوار آمدم‌. درهمان سال مشهد مشرف و مشغول تدریس و اقامه جماعت گردیده در سنه 1353 مکه و مدینه مشرف و مراجعت به مشهد و ایضا در سال 1366 دو مرتبه مکه مشرف شدم‌.
     
    الاساطین‌: (م: اساتید) هنگام تحصیل مقدمات نزد اساطین مختلفه بوده و هنگام تحصیل ادبیات نزد ادیب نیشابوری که از اساطین ادب بود، و فقه نزد مرحوم آقا میرزا محمد باقر مدرس رضوی‌ و هنگام تحصیل فقه و اصول در سبزوار در وقت مراجعت از مشهد نزد والد ارجمند و آیة ‌الله آقا حاجی میرزا حسین که از بزرگان تلامذه مرحوم حاجی میرزا حسن شیرازی بود و آیة ‌الله حاجی میرزا اسماعیل مجتهد و مرحوم آیة ‌الله والد ماجد و منظومه حاجی ملاهادی ‌سبزواری نزد مرحوم افتخار (م: از مرحوم سبزواری در باره اش پرسیدم. چیزی نفرمودند) که از تلامذه بزرگ مرحوم حاجی ملاهادی سبزواری بود، درطب اول طبیب بود، و هنگام اقامه در نجف فقه و اصول نزد مرحوم آیة ‌الله آقا میرزا حسین‌ نائنی و مرحوم آیة‌ الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی و مرحوم آیة ‌الله آقا ضیاء عراقی که تمامی آنها اجازه اجتهاد داده که صورت آنها درج خواهد شد. (معلم: در این مرقومه صورت آن ها به نظر نرسید).
    میرزا حسین فقیه سبزواری، پس از واقعه گوهرشاد در سال 1314 شمسی، حوزه علمیه مشهد را احیا و اقدام به تربیت شاگردان بسیار کرد.
    العلماءالذین ادرکتهم و تلمذت عندهم او کانوا مصاحبین معی فی الابحاث‌:
     
    در سامرای مرحوم حاجی میرزا حسن شیرازی که هنگام طفولیت ملاقات شده‌ (متوفای شب 24 شعبان 1312) و مرحوم آیة‌ الله آقا میرزا محمد تقی شیرازی و در نجف مرحوم آیة‌ الله آخوند ملامحمد کاظم‌ خراسانی و مرحوم آقا سید کاظم یزدی و مرحوم آیة ‌الله مرحوم آقا شیخ حسن مامقانی ‌صاحب حاشیه مکاسب شیخ و مرحوم آیة‌ الله شربیانی و مرحوم آیة‌ الله آقا سید محمد بحرالعلوم و مرحوم آیة ‌الله شیخ محمد طه نجف و مرحوم آیة الله آقا رفیش عرب‌ (به صیغه تصغیر بخوانید) و مرحوم حاجی میرزا حسین نوری و مرحوم آیة ‌الله آقا میرزا حسین نائینی و مرحوم شعبان آیة ‌الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی و مرحوم آیة‌ الله آقا ضیاء عراقی و مرحوم آیة‌ الله آقا شیخ عبدالله مامقانی ‌فرزند آقا شیخ حسن مامقانی صاحب کتب متعدده من جمله رجال بزرگی تصنیف نموده و مرحوم آیة ‌الله آقا سید ابوتراب خوانساری و مرحوم آیة ‌الله حاجی آقا رضا همدانی صاحب شرح شرائع و آیة ‌الله شیخ علی گنابادی و مرحوم آیة‌ الله آقا شیخ علی قوچانی و سایرین ازعلما که بیان حالات و نصانیف آنها و تاریخ وفات آنها رساله جداگانه لازم است و علمای معاصرین آقای حاجی میرزا حسین آقای حاجی میرزا حسن‌، آقای حاجی میرزا اسماعیل آقای افتخار طبیب‌، آقای آخوند ملا محمد ابراهیم و معاصرین مشهدی حاجی سید عباس‌ شاهرودی‌، آقا شیخ حسن ترک‌، حاجی شیخ حسن پائین خیابانی‌، آقای حاجی سید رضا قوچانی‌، آقای حاجی رمضانعلی قوچانی‌، مرحوم حاجی شیخ علی اکبر نهاوندی صاحب ‌تصانیف کثیره‌، آقا شیخ محمد نهاوندی صاحب تفسیر قرآن‌، آقا شیخ حسن کاشی‌، و مرحوم ‌حاجی میرزا محمد فرزند مرحوم آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و مرحوم حاجی فاضل و مرحوم آقا میرزا محمد باقر مدرس رضوی و مرحوم حاجی میرزا حبیب الله و آقای حاجی ‌میرزا احمد خراسانی‌، آقا میرزا آقای اصطهباناتی‌، آقا شیخ محمد باقر اصطهباناتی‌، آقا میرزا ابراهیم شیرازی‌، آقا شیخ ابراهیم مازندرانی‌، آقا میرزا محسن تبریزی که در ماه مبارک رمضان 1316 در حمام وفات نمود.
    ==وفات==
    آقا شیخ حسین یزدی قاضی القضاة ) در سامرا، آقا میرزا سید حسین قمی‌، آقا شیخ حسن کاظمینی‌، آقا شیخ محسن تبریزی‌، آقا شیخ کاظم شیرازی‌، آقا شیخ محمد باقر اصطهباناتی‌، آقا میرزا ابراهیم شیرازی‌، آقا سید حسین یزدی قاضی‌ القضاة طهران‌، آقا شیخ حسین بروجردی‌، آقا صدر اصفهانی‌، آقا سید حسن صدر که ازبزرگان علم رجال بود، آقا میرزا محمد تهرانی‌، آقا شیخ آقا بزرگ طهرانی صاحب تاریخ‌علماء، آقا میرزا علی آقا فرزند آیة‌ الله آقا میرزا حسن شیرازی الی غیر ذلک من العلماء والفضلاء و المجتهدین‌. (یک صفحه نیم ورقی بیاض‌).
     
    الاصحاب البحث که با آنها مباحثه دروس می‌نمودم:
    فقیه سبزواری، 24 شوال 1386 قمری برابر با 15 بهمن 1345 در مشهد درگذشت و در باغ رضوان که اکنون صحن رضوان نامیده می‌شود، در حرم رضوی، به خاک سپرده شد.
    حجج اسلام آقا شیخ محمد علی ‌کاظمینی صاحب تقریرات مرحوم آقا میرزا حسین نائینی‌. آقا شیخ موسی خوانساری ‌صاحب حاشیه مکاسب‌. آقا سید محمود شاهرودی که فعلا مرجع تقلید هستند. حجة‌ الاسلام‌ آقا سیدعلی قائنی و آقا سید محمد کرمانشاهی و آقا شیخ علی محمد بروجردی و بقیه فضلاء(چند سطری بیاض‌).
     
    الحوادث الواقعة فی زماننا: 1 ـ آمدن ملخ در سامراء 1316. 2 ـ فوت میرزای شیرازی‌3 ـ قتل ناصرالدین شاه 4 ـ انقلاب مشروطیت 1324 5 ـ بروز وباء 1322. 6 ـ توپ بستن‌ مجلس روسیه‌. 7 ـ جنگ ژاپن با روس‌. 8 ـ شروع جنگ بین المللی‌. 9 ـ حمله روسها به طرف‌ رشت به توسط میرزا کوچک خان جنگلی‌. 10 ـ اتحاد شکل‌. 11 ـ حادثه تغییر دادن قبر مطهر.
    ==گزیده زندگی‌نامه میرزا حسین فقیه سبزواری به قلم خودش==
    تغییر دادن قبر مطهر
     
    در صفحه 13 رساله (آقای سبزواری) فرماید: به واسطه کهنه شدن صندوق مطهر روی قبر مطهر که در زمان ‌تولیت اسدی‌، ضریح مقدس را برداشته و میان حرم مطهر در حدود یک متر خاک دست رس‌بود که برداشته شد و چند صورت قبر از خوانین ازبک پیدا شد و پس از برداشتن خاک‌، تمام‌ میان حرم مطهر را شفته و بتون آرمه نمودند و متصدی آقای حاجی ملا هاشم صحاب‌«منتخب التواریخ‌» و آقای حاجی آقا حسین قمی و آقای حاجی میرزا احمد کفائی بود و اتفاقا روی قبر مطهر که خاک برداری شد روی قبر مطهر قبر گچی درآمد که هفت مرتبه گچ شده ‌بود، آن را برداشته سردابی ظاهر شد که معلوم شد قبر مطهر ثامن الائمه و قبر هارون میانسرداب است‌. دیگر تصرفی نکردند غیر آن که روی قبر مطهر را چند میل آهن گذاشته و با بتون آرمه محکم نموده و سنگ مرمر که حجار باشی ساخته بود روی قبر گذاشته و ضریح را گذاشته و این در سنه 1352 قمری بود.
    ===المولد===
    و ایضا در سنه 1379 ماه شعبان تحت نظر عده‌ای از علما که یکی خود حقیر بود، تعمیرقبر مطهر شد.
     
    در ص 15 از جمله حوادث اتصال راه آهن طهران به مشهد در فروردین 1337 شمسی‌.
    شهر سامرا سوم ماه رمضان هزار و سیصد و نه قمری
    از جمله حوادث زلزله عظیمی که در سنه 1311 قمری در قوچان رخ داد و دنباله آن زلزله‌1312 بود.
     
    در یک ورق به آخر مانده می‌فرماید:
    ===الوالد===
    المصنفات‌: تقیرات اصول مرحوم آیة‌ الله میرزا حسین نائینی یک دوره اصول که به طبع‌ نرسیده و مقدار زیادی از فقه و رساله قضاء فوائت از تقریرات آیة ‌الله سید ابوالحسن‌اصفهانی غیر مطبوع و رساله‌ای در مناسک حج مطبوع و رساله هدایة‌الانام که رساله عملیه‌است‌.
     
    الحوادث الواقعة من اول زمان عمری الی هذه السنة 1377.
    مرحوم [[فقیه سبزواری، میرزا موسی|آیت‌الله آقا میرزا موسی]] که از قریه ایزی یک فرسخی سبزوار بوده‌، در سن‌ دوازده سالگی به سبزوار آمده و مشغول تحصیل مقدمات گردیده که مولد او در سنه 1265بوده‌. تا دوازده سالگی در سبزوار مشغول تحصیل و بعد به مشهد مسافرت فرموده‌. و تا سنه‌1300 در مشهد بوده و در 1300 به سبزوار آمده و با والده ازدواج و در همان سال مسافرت به‌ نجف و بعد از زیارت دوره اعتاب مقدسه به سامرا منتقل و در خدمت مرحوم آیت‌الله حاجی ‌میرزا (محمد حسن) شیرازی‌ که از بزرگان علما و مرجع تقلید عموم مسلمین بوده، مشغول استفاده می‌شود تا سنه 1318 قمری‌. و بعد از آن به عنوان زیارت به نجف مشرف و تا سنه 1322 به نجف‌ اقامت نموده و بعد از آن بر حسب خواهش اهالی سبزوار، به سبزوار وارد و تا شعبان 1336مشغول تدریس و اقامه جماعت و در ماه مسطور فوت نموده و در طرف دروازه نیشابور، طرف شرقی شمالی سبزوار مدفون و مزار مجللی‌، خود این جانب ساختمان نمودم که محل توجه عموم اهالی سبزوار است و شبهای جمعه جمع کثیری در آن محل حاضر می‌شوند برای طلب مغفرت‌.
    در ص 16 علمائی را که ملاقات کرده غیر از سابق‌: میرزای آشتیانی‌، آقای شریعت‌، سیدمحمد فیروزآبادی‌، شیخ مهدی مازندرانی‌، در مشهد غیر از سابق‌، حاج سید عباس شاهرودی فاضل‌، ملاعباسعلی‌، شیخ مرتضی آشتیانی‌، شیخ حسن کاشی‌، آقا بزرگ حکمی‌.
     
    قضیه اتحاد شکل  و قیام گوهرشاد
    ===النسب‌===
    در ص 8 س 5 فرماید: حادثه دیگر اتحاد شکل بود که در فروردین 1348 (قمری‌) حکم ازطرف رضا شاه شد بر این که باید تمامی اهل ایران متحد الشکل باشند. به این معنی که کت وشلوار داشته باشند و عمامه به کلی نباشد مگر عده‌ای که از شهربانی جواز داشته باشند و جواز هم داده نمی‌شود مگر به کسانی که مجتهد باشند. و انقلابی عظیم رخ داد و بالاخره مردم‌ متحد الشکل شدند که هر کس عمامه داشت بدون جواز یا قبا و عبا داشت‌، آجان او را جلب به‌ شهربانی می‌کرد و عمامه او را بر می‌داشت و قبای او را قیچی می‌کرد.
    بر حسب آنچه از بزرگان شنیدم‌، مرحوم شاه سلطان حسین‌، هنگامی که عازم ‌زیارت مشهد می‌شود، در شاهزاده عبدالعظیم دو سید بزرگوار را که از سلسله سادات بلده‌ طیبه‌ (م: مدینه طیبه) بودند و از سلسله سادات آن بلده هستند، یکی به نام آقا میرزا محمد و دیگری به نام‌ آقا میرزاعبدالحسین که آقامیرزا محمد واعظ بی نظیر و آقا میرزا (م: شاید میرزا عبدالحسین) عالم بی نظیر، با خود به سفرمشهد می‌آورد و در سبزوار که وارد می‌شود، اهالی سبزوار از سلطان استدعا می‎‌کنند که عالمی در این شهر نداریم‌. آقا میرزا عبدالحسین در سبزوار می‎‌ماند که محل تدریس ایشان در محل، معروف بود و این بزرگوار جد والد مرحوم است و آقا میرزا محمد مشهد آمده و در مشهد اقامت می‌نماید و به مناسبتی، به قریه جاغرق که چهارفرسخی مشهد است منتقل و فعلا عده زیادی از اولاد آن مرحوم موجود هستند. و بر حسب آنچه معلوم ‌[[فقیه سبزواری، میرزا موسی|مرحوم والد]] به سی و نه طبقه منتهی می‌شود به حسین اصغر فرزند حضرت سجاد(ع‌) و در کوه نیشابور معروف به جبل اردلان مدفون و فعلا مزار عموم آن اطراف و دارای موقوفاتی‌ زیاد است‌.
    مدتی بدین منوال بود تا در سنه 1352 قمری حکم شد که باید کلاه بین المللی پوشیده‌ شود که عبارت از کلاه دوره بود و مردم همگی اطاعت کرده و پوشیدند، مگر مشهد که قیام کرده و مخالفت‌. و خلاصه قضیه آن که‌، عده‌ای با هم شرکت کردند و معلوم نشد که محرک‌ آنها کیست و بهلول فرزند آقا شیخ نظام گنابادی که در سبزوار ساکن بود و حقیر نزد او مقداری مطوّل خوانده‌ام و آن بهلول شخص فوق العاده بود و در سن بیست و پنج سالگی یا بیشتر و یک سر در حرکت بود، گاهی مکه بود که در سنه 1353 که حقیر مکه مشرف شدم، او را در منی دیدم و شبها منبر می ‌رفت و حافظه عجیبی داشت و منبر عوامی عجیبی داشت که ‌هر شهری که می ‌رفت مردم اقبال زیادی به او داشتند و همان سال مکه با هم در یک ماشین‌ بودیم‌، لکن چون او را شخص فوق العاده می ‌دانستم‌، همیشه در پرهیز بودم و چندان نزدیک‌ خود نمی ‌گذاشتم بیاید. تا آن که آمد سبزوار و یک شب نزد والد و والده خود بود.
     
    پس از آن به مشهد آمده و به طرف تربت حیدریه رفت و به فاصله چند روزی او را به ‌مشهد آورده و به منبر بالا بردند و تحریک آنها نمود که ایها الناس می‌خواهند حجاب را اززنها بگیرند. خورده خورده، هیجانی در مردم پیدا شد و کم ‌کم مبلغین مشهد مثل حاجی شیخ مهدی و حاجی محقق و حاجی شیخ مرتضی عبد گاهی و بقیه مبلغین منبر رفته و تهییج مردم‌ کرده تا بالاخره روز جمعه قشون اطراف صحن را گرفته و در دم بست پایین خیابان‌، قشون ‌جلوگیری از مردم نموده و مردم مخالفت کرده و دو نفر از مردم کشته شده و این قضیه بیشترباعت تهییج مردم شد تا آن که به کلی دکاکین تعطیل و ادارات بسته و ازدحام زیادی در مسجد جامع شد.
    ===الام‌===
    حقیر و مرحوم آیة‌ الله آقا حاجی شیخ علی اکبر نهاوندی چون می‌دانستیم که قضیه عادی‌ نیست‌، لذا گاهی در منزلی از منازل دوستان پنهان بودیم‌، لکن چون عموم علما در مسجد بودند مثل حاجی مرتضی آشتیانی‌، آقا شیخ حسن پایین خیابانی‌، آقا سید یونس اردبیلی و تمامی ائمه جماعت قریب سی نفر جمع شده بودند، لذا ناچار با یکدیگر رفتیم به مسجد. لکن آثار عذاب هویدا بود.
    علویه محترمه سکینه بیگم که از مقدسات علویات بود و در تمام حوادث با زوج‌ خود همراهی داشته و آن سلسله سادات حسینی که آن مخدره هم منتهی به حسین اصغرمی‌شود بر حسب ورقه‌ای که فعلا در نزد حقیر است‌.
    غبار فلک را گرفته و هوا قرمز شده و مردم همه مضطرب ولا ینقطع از دهات و اطراف جمعیت با چوب و چماق به طرف شهر آمده و شهرت دادند که علما حکم جهاد دادند تا آن که در مسجد دیگر جای پا نبود. حقیر با آقای نهاوندی که به ‌مسجد وارد شدیم‌، ملاحظه کردیم که علما همگی در ایوان مقصوره جمع و بهلول هم منبررفته و مردم را تشویق می‌کند که بروند به طرف لشکر و لشکر را متصرف شوند و لشکر هم عازم شده که اگر مردم حمله به طرف آنها بکنند توپ و مسلسل بسته و همگی را بکشند.
     
    حقیر جون این وضع را دیدم‌، به آقای نهاوندی گفتم که اوضاع خیلی بد شده‌، یا خود شما به منبر بروید و مردم را امر به سکوت کنید و یا حقیر می ‌روم‌. فرمودند: قلب من ضعیف است ‌و نمی‌توانم‌. گفتم شما استخاره کنید، چنانچه خوب باشد حقیر منبر می‌روم‌. استخاره کردند بسیار خوب بود، لذا حقیر حرکت کردم و رفتم و بهلول را از منبر به پله دوم قرار دادم و مردم‌ همین که دیدند من به منبر رفتم، هجوم به طرف منبر نمودند و حقیر با صدای رسا امر به‌ سکوت کردم‌. مردم همگی ساکت شدند کأن علی رؤوسهم الطیر.
    ===الاسفار===
    بعد از آن ابلاغ کردم به ‌عموم آنها که ایهاالناس‌! این هیاهو نتیجه ندارد. اگر بنا دارید کار پیش برود، خوب است به ‌خود اعلی حضرت رضا شاه تلگراف کنید. البته شاه شما مسلمان است و تقاضای شما را قبول ‌خواهد کرد. از این قبیل مواعظ زیاد نمودم‌.
    در سنه 1318 به اتفاق [[فقیه سبزواری، میرزا موسی|والد]] به سبزوار آمده و مشغول تحصیل مقدمات گردیده و در سنه 1328 مسافرت به مشهد جهت تحصیل سطوح و در سنه 1331 به سبزوار آمدم‌. درهمان سال مشهد مشرف و مشغول تدریس و اقامه جماعت گردیده در سنه 1353 مکه و مدینه مشرف و مراجعت به مشهد و ایضا در سال 1366 دو مرتبه مکه مشرف شدم‌.
    مثل این که پسند عقلا شد و قبول عموم قرار گرفت‌. پس از آن از منبر پایین آمدم و حضور علما که مجتمع بودند آمدم و عرض کردم‌، دیگر نشستن شما در این مکان صلاح ‌نیست‌، خوب است برویم به کشیک خانه مسجد و فکر چاره‌ای کنیم که این هیاهو نتیجه‌خوبی ندارد.
     
    قبول کردند و مجتمعا به کشیک خانه مسجد رفتیم و نتیجه گفتگوها بالاخره براین قرار گرفت که تلگرافی توسط آیة‌ الله آقای حاجی شیخ عبدالکریم حائری که در آن ایام ‌فی الجمله مرجعیت داشت بکنند که ایشان به اعلی حضرت تلگراف کنند که او صرف نظر ازپوشیدن کلاه دوره‌دار بنماید. حقیر با این تلگراف مخالف بودم و در آن تلگراف تهدید سختی نسبت به اعلی حضرت شده بود. آنچه اصرار کردم برای تغییر تلگراف اثری نکرد و تمامی علما تلگراف را امضا نمودند و این تلگراف که مخابره شد، آتش غیظ اعلی حضرت‌ افروخته شد و تلگرافی از شخص او صادر شد که یا متفرق شوید یا آن که با گلوله متفرق ‌خواهم کرد.
    ===الاساطین‌===
    آقای حاجی میرزا احمد کفائی در لشکر بود و مسجد نیامده بود. از لشکر به حقیر تلفن‌ کرد که قضیه وخیم شده و محتمل است که به ضرب گلوله مردم را متفرق کنند. هر چاره‌ای ‌دارید بکنید و مردم را متفرق کنید.
    (م: اساتید) هنگام تحصیل مقدمات نزد اساطین مختلفه بوده و هنگام تحصیل ادبیات نزد ادیب نیشابوری که از اساطین ادب بود، و فقه نزد مرحوم آقا میرزا محمد باقر مدرس رضوی‌ و هنگام تحصیل فقه و اصول در سبزوار در وقت مراجعت از مشهد نزد [[فقیه سبزواری، میرزا موسی|والد]] ارجمند و آیت‌الله آقا حاجی میرزا حسین که از بزرگان تلامذه مرحوم حاجی میرزا حسن شیرازی بود و آیت‌الله حاجی میرزا اسماعیل مجتهد و مرحوم [[فقیه سبزواری، میرزا موسی|آیت‌الله والد ماجد]] و منظومه [[سبزواری، هادی|حاجی ملاهادی ‌سبزواری]] نزد مرحوم افتخار که از تلامذه بزرگ مرحوم [[سبزواری، هادی|حاجی ملاهادی سبزواری]] بود، درطب اول طبیب بود، و هنگام اقامه در نجف فقه و اصول نزد مرحوم [[نائینی، محمدحسین|آیت‌الله آقا میرزا حسین‌ نائينی]] و مرحوم [[اصفهانی، سید ابوالحسن|آیت‌الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی]] و مرحوم [[عراقی، ضیاءالدین|آیت‌الله آقا ضیاء عراقی]] که تمامی آنها اجازه اجتهاد داده که صورت آنها درج خواهد شد.
    لکن به قدری آتش غیظ مردم مشتعل شده بود که کسی‌ قدرت نداشت که اسم این معنا را ببرد. به همین نحو بود و نهاری مختصر حاضر شد و عموما خوردند. غروب شد. علما یکان یکان فرار کردند، چند نفری باقی ماند. یک ساعت از شب‌ گذشته ثانیا آقای حاجی میرزا احمد به حقیر تلفن کرد که هر نحو هست مردم را متفرق کنید که حکم شدید صادر شده که به هر نحو هست مردم را متفرق کنند و قشون هم با مسلسل دورتا دور مسجد را محاصره کردند.
     
    در این اثنا جمعی دور حقیر را گرفتند که باید منبر بروی و مردم را امر کنی که متفرق‌ نشوند. حقیر ملاحظه کردم که اگر منبر نروم خطر قتل دارم‌. در این گفتگو بودم‌، یک وقت‌ ملاحظه کردم که حقیر را روی دوش گرفته و به طرف ایوان مقصوره می‌برند، خواهی‌ نخواهی منبر رفتم و بین محذورین گرفتار شدم‌.
    ===المصنفات‌===
    بالاخره بالای منبر گفتم که من آلان تب دارم ‌و حال حرف زندن ندارم‌. فقط می‌توانم که ختم أمن یجیب المضطر را بخوانم‌. ختمی گرفتم ‌و روضه علی اصغر خواندم و از منبر پایین آمدم‌. لکن مخفی نباشد که در اثنای آن که مرا به ‌طرف منبر می‌بردند، یک نفر ناشناس بال قبای مرا کشید و گفت‌: به مردم بگو اگر می‌خواهید آسوده شوید پناهنده به قنصول خانه روس شوید و من گوش به حرف او ندادم‌.
     
    به هر تقدیر کوشش کردم در تفرقه مردم‌. و شاید نه قسمت از ده قسمت را متفرق کردم‌. و علمایی که باقی مانده بودند به دارالتولیه فرستادم که از جمله آقا شیخ مرتضی آشتیانی‌، حاجی شیخ علی اکبر نهاوندی‌، آقای ملایری‌، و چند نفر دیگر از علما. وقتی که تمامی را فرستادم‌، مسجد مقداری خلوت شده‌، عده‌ای بربری و زوار در مسجد باقی ماند و آن چه ‌شهری باقی بود به خانه خود رفتند. لکن باقی باز هم بودند تا در آخر خودم رفتم به دارالتولیه‌.
    تقریرات اصول مرحوم [[نائینی، محمدحسین|آیت‌الله میرزا حسین نائینی]] یک دوره اصول که به طبع‌ نرسیده و مقدار زیادی از فقه و رساله قضاء فوائت از تقریرات [[اصفهانی، سید ابوالحسن|آیت‌الله سید ابوالحسن‌اصفهانی]] غیر مطبوع و رساله‌ای در مناسک حج مطبوع و رساله هدایة‌الانام که رساله عملیه‌است‌.
    به مجرد ورود حقیر، اسدی نیابت تولیت وارد اتاق شد و آمد روی زمین نشست و دست خود را به دامن حقیر زد که دستم به دامن تو. تو امروز شنیدم منبر رفتی و مردم را امر به‌آرامش کردی‌. حال هم چاره‌ای بکن که آستانه در خطر است و تمام زحمات من هدرمی‌شود. و همان قضیه توپ بندی روسها پیش خواهد آمد.
     
    حقیر گفتم‌: آنچه از دست من برآید حاضرم و جان فدائی خواهم کرد و آستانه محفوظ بماند ولو حقیر از بین بروم‌. بنای ‌مشورت شد. رأی بر این قرار گرفت که دو نفر نزد استاندار بروند و از او کسب تکلیف بنمایند. قرار به استخاره شد. نهاوندی استخاره کرد، آیت آمد: ان الملوک اذا دخلوا قریة ‌افسدوها و جعلوا اعزة اهلها اذلة‌.
    ==منابع مقاله==
    رأی بر این قرار گرفت که حقیر با آقای حاجی شیخ مرتضی آشتیانی برویم نزد استاندار که در آن وقت پاکروان بود. درشکه حاضر شد و به اتفاق رفتیم، وارد استانداری شدیم‌. پاکروان اتاق بالا بود و آن هنگام تقریبا ساعت شش از شب بود. آقای آشتیانی بدون هیچ گونه‌ توجهی از پله‌ها بالا رفت‌. اتفاق پاکروان با همسر خود در حجره نشسته بودند. یک مرتبه آقای آشتیانی پرده بلند کرده‌، همسر پاکروان از مملکت ایتالیا بود، وحشت می‌کند و فریاد می‌زند. آقای آشتیانی برگشت که به محلی که حقیر بودم با من‌. پاکروان زیاده عضب آلوده ‌می‌شود و به تعجیل آمد حجره پایین‌. گفت: شما این نصف شب آمده‌اید چه کار دارید؟ آقای‌آشتیانی فرمودند: سه مطلب داریم‌:
    #کتاب عمری پرافتخار، خاطرات زندگانی مرحوم آیت‌الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری تألیف آقایان ناصری و نوغانی.
    اول: آن که دستور بدهید دسته سینه زن بیایند به بازار وصحن‌.
    #مقاله " منادی رضوان، شمه‌ای از حیات معنوی مرحوم آیت‌الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری، نویسنده: استاد غلامرضا جلالی، منبع:  مجله نگاه حوزه مرداد و شهریور 1375 شماره 17 و 18
    دوم : آن دستور بدهید که مردم لباس فرنگی نپوشند و کلاه دوره ‌دار لباس کفر است‌.
    #کتاب مکارم الاثار تألیف مرحوم استاد معلم حبیب آبادی
    سوم: آن که حجاب از سر زنها برداشته نشود.
    #گنجینه دانشمندان تألیف حجت‌الاسلام شریف رازی
    پاکروان با کمال تعرض گفت‌: مسأله سینه زدن خودتان با آقای حاجی آقا حسین قمی‌ تقاضا کردید که در صحن سینه بزنند و حال هم بروند در ایام عاشورا در صحن سینه بزنند. واما کلاه دوره ‌دار جهت حفظ از آفتاب ضرری ندارد. شما که کلاه پهلوی را قبول و دوره جلو را قبول کردید، خوب (است‌) که دوره عقب را هم قبول کنید و این اجتماع را شما آوردید متفرق کنید. و اما مسأله حجاب‌، اگر یک کلمه از پهلوی‌، شما مدرکی آوردید که حکم رفع ‌حجاب نموده هرچه بخواهید به شما داده خواهد شد.
    #مرات الحجة تألیف [[حجت هاشمی خراسانی، علی|آیت‌الله حجت هاشمی خراسانی]]
    حقیر ملاحظه کردم که آقای آشتیانی مثل این که مطلب را گم کرده‌، رو به پاکروان کردم و گفتم‌: دو عرض دارم‌. گفت‌: شما کیستید؟ گفتم‌: من آقای سبزواری‌. گفت‌: بسیار خوب‌، شنیده‌ام شما به منبر رفتید و مردم را امر به آرامش کردید. گفتم‌: بلی‌. گفت‌: بگو. گفتم‌: غرض‌از آمدن بنده و حضرت آشتیانی از این است که این مردم اجتماعی کرده‌اند، با حق یا باطل‌. باید به هر نحو هست آنها را قانع کرد تا متفرق شوند. جواب گفت‌: شما که اینها را جمع کردید متفرق کنید. جواب دادم که ما جمع نکردیم‌. گفت‌: شما برای چه مسجد آمدید؟ جواب دادم ‌برای اصلاح و شاید بتوانم نحوی کنم که خون ریزی نشود. گفت‌: بکنید. جواب دادم راه فکر ما مسدود است‌. شما استاندار هستید. گفت‌: فکری ندارم‌. من گفتم‌: یک راه داریم و آن‌، این ‌است که صورت تلگرافی جعلی دروغ الان به من بدهید که بروم مسجد و مردم را متفرق کنم‌. جواب داد: چه تلگراف باشد؟ گفتم‌: تلگراف آن که اعلی حضرت عفو کرده و شما مردم متفرق شوید. جواب داد که بد رأیی نیست‌.
    #کتاب سبزوار، شهر دانشوران بیدار
    اتفاق اسدی آمده بود و در حجره فوقانی با طهران به توسط بی سیم لشکر مشغول مذاکره ‌بود. پاکروان رفت حجره فوقانی نزد اسدی‌. فاصله نشد برگشت و گفت کار از دست من واسدی خارج شده و خود اعلی حضرت با لشکر مخابره می‌کند که دستور داده که به هر نحو هست مردم را متفرقه کنید و سه دقیقه دیگر وقت نداریم و پاکروان به اسدی گفته بود که ‌فلانی رأی خوبی داد و به هر تقدیر شد سه دقیقه گذشت که صدای مسلسل بلند شد و فریاد مردم به یا علی یا علی بلند شد به نحوی که صدا به مسجد کاملا می ‌رسید.
    #کتاب سیمای سبزوار
    قریب نیم ساعت ‌طول کشید و صدا آرام شد و خورده خورده صبح طلوع کرد.
    #[http://faghihsabzevari.blogfa.com/ پایگاه اینترنتی زندگانی مرحوم فقیه سبزواری]
    برگشتیم به دارالتولیه و از آنجا متفرق شدیم و دو روز بود که به کلی صحن و مسجد و حرم بسته بود و معلوم نشد که چند نفرکشته شده و مردم متفرق شدند و دستور آمد که مسجد و صحن و حرم باز شود و سرتا سرشهر امن شد و قضیه کلاه هم بعد از چندی روزی عملی شد و بعد از چند روز شش نفر ازعلما را به طهران تحت الحفظ بردند: حاجی سید هاشم نجف آبادی‌، حاجی شیخ حبیب ‌ملکی‌، آقا سید زین العابدین سیستانی‌، شیخ آقا بزرگ شاهرودی حاجی شیخ هاشم قزوینی و مدتی زندان قجر زندانی بودند و بعد مرخص شدند و آقا میرزا یونس اردبیلی در نوقان ‌مخفی بود او را هم گرفتند و طهران بردند و مدتی در زندان بود. و بعد از بازرسیهای زیاد اسدی نیابت تولیت محکوم به اعدام شد در شب 26 ماه مبارک رمضان 1354 بعد از طلوع ‌فجر. این خلاصه حادثه مسجد.
     
    انتهی ما فی الرسالة المذکورة‌
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    25 ذی القعدة 1380 در مشهد مقدس تحریر شد. معلم‌
    [[رده:مراجع تقلید]]
    معلم: مرحوم آیة الله سبزواری به طوری که در مجله مکتب اسلام سال هشتم، شماره 4، مسلسل 88 (ذی قعده 1386، ص 25) نوشته در ماه شوال 1386 (مطابق دی – بهمن ) در مشهد وفات کرد.

    نسخهٔ کنونی تا ‏۶ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۲:۲۴

    فقیه سبزواری، میرزا حسین
    نام فقیه سبزواری، میرزا حسین
    نام‌های دیگر

    آیت‌الله سبزواری

    میرزا حسین فقیه سبزواری

    نام پدر میرزا موسی
    متولد رمضان هزار و سیصد و نه قمری برابر با فروردین 1271 شمسی
    محل تولد سامرا
    رحلت 1345شمسی
    اساتید میرزا حسین‌ نائينی، سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاء عراقی
    برخی آثار تقریرات اصول میرزای نایینی و تقریرات فقه آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی (غیر مطبوع)، هدایة الانام رساله عملیّه و مناسک حج (مطبوع)
    کد مؤلف AUTHORCODE07351AUTHORCODE

    میرزا حسین فقیه سبزواری (1309-1386ق)، از فقهای نامدار و از مراجع دینی مشهد، میرزا حسن سیادتى سبزوارى پسر عمو و شوهر خواهر ایشان است.

    ولادت

    در سوم رمضان ۱۳۰۹ ه.ق (جمعه، ۱۳ فروردين۱۲۷۱ش) در شهر سامرا به دنیا آمد و در سال ۱۳۱۸ق همراه پدر خود آیت‌الله میرزا موسی(از شاگردان مبرّز میرزای شیرازی بزرگ) به سبزوار رفت.

    تحصیلات

    در آنجا به تحصیل علوم دینی پرداخت. وی درسال ۱۳۲۶ ه.ق برای ادامه تحصیل وارد مشهد شد و در مدرسه فاضلخان حجره گرفت و از محضر دانشورانی چون حاج شیخ حسن برسی، میرزا محمد باقر مدرس رضوی، میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری، حاج میرزا حسین از شاگردان میرزای شیرازی و حاج میرزا اسماعیل مجتهد علم آموخت. فقیه در طول تحصیلات خود در حوزه مشهد، شاهد فاجعه به توپ بستن حرم در روز دهم ربیع الثانی ۱۳۳۰ ه.ق بود و این فاجعه را در یادداشتهای منتشر نشده خود منعکس کرده است.

    وی شعبان سال ۱۳۳۱ ه.ق با دختر میرزا حسین صدرالعلماء (۱۳۲۹-۱۲۹۵ ه.ق) یکی از علمای برجسته سبزوار ازدواج نمود و شش سال در سبزوار اقامت کرد. در این مدت ضمن تدریس، خارج فقه و اصول را از محضر پدر و حکمت را نزد افتخار الحکما شاگرد کم مانند حاج ملاهادی سبزواری، فراگرفت و سال ۱۳۳۸ ه.ق به نجف رفت و فقه و اصول را نزد آیات میرزا حسین نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاء عراقی و حاج سید محمد فیروز آبادی فراگرفت و از همه اساتید خود اجازه اجتهاد دریافت نمود و به “فقیه سبزواری” اشتهار یافت.

    وی علاوه بر درک محضر اساتید یادشده خود در سامرا، در نجف نیز از محضر آخوند خراسانی، سید محمدکاظم یزدی، شیخ حسن مامقانی، آیت‌الله شربیانی، آیت‌الله سید محمد بحرالعلوم، شیخ محمد طه نجف، میرزا حسین نوری، حاج آقا رضا همدانی، شیخ علی گنابادی و شیخ علی قوچانی بهره برد.


    برخی از شاگردان

    محمدتقی شریعتی، دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، علامه شهید بلخی (مؤسس نهضت اسلامی افغانستان)، میرزا مهدی الهی قمشه‌ای، آیت‌الله حجت هاشمی خراسانی، آیت‌الله عباس واعظ طبسی، آیت‌الله سیدحسن صالحی، سیدمحمدتقی مقدم، مرحوم آیت‌الله محمدرضا احمدی امام جمعه بیارجمند، مرحوم آیت‌الله سیدعلینقی امین امام جماعت مسجد تهران پارس، آیت‌الله محمود محقق دامغانی، دکتر محمد ابراهیم آیتی بیرجندی، آیت‌الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، آیت‌الله شیخ عباسعلی شاهرودی، آیت‌الله عزیزالله امامت، آیت‌الله فخرالدین افقهی، حجت‌الاسلام محمدتقی حسینی، آیت‌الله محمدتقی عندلیبی، حجت‌الاسلام شیخ ابراهیم غفاری، حجت‌الاسلام سیدحسن ابطحی، آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، آیت‌الله سید محمدتقی آل هاشم امام جمعه موقت تبریز، آیت‌الله حاج سید جواد فقیه سبزواری، آیت‌الله میرزا ابوالفضل فقاهتی، آیت‌الله مصطفی اشرفی شاهرودی، آیت‌الله حاج شیخ مرتضی اشرفی شاهرودی، دکتر حسین بهروان، حاج سید شاه موسی رضوی، حاج شیخ عباس خالصی خراسانی، حجت‌الاسلام رضا تقوی بجنوردی، حجت‌الاسلام حاج سید محمدرضا رجایی صدرالشریعة، شیخ حسن داوری، شیخ حسین خوشنویس، شیخ حسین شکرانی، شیخ رضا مدرس غروی، شیخ محمد حیدری، دکتر سید مهدی صانعی، آیت‌الله سیّد محمّدتقی نقوی، سيد على‌اكبر واعظ موسوى مشهدى معروف به (محب الاسلام)، علامه حاج شیخ جعفر زاهدی (جورابچی)، حجت‌الاسلام حاج سید عباس افتخار واعظ، دکتر محمد حسن میر عظیمیانی، آیت‌الله حاج شیخ ولی‌الله اسراری، استاد ذبیح‌الله صاحبکار، حجت‌الاسلام محمد باقر سنگانی، حجت‌الاسلام حاج شیخ ابراهیم سلطانی گلشیخی، حجت‌الاسلام حاج شیخ محمود انصاری واعظ، استاد محمد علی خاکساری، حجت‌الاسلام حاج شیخ عباسعلی علیزاده، حجت‌الاسلام دکتر عبدالعلی صاحبی شاهرودی، آیت‌الله میرزا حسن احقاقی، حجت‌الاسلام سید محمد مهدی قدمی دامغانی، دکتر غلامرضا جمشید نژاد و آیت‌الله محمودی واعظ، برخی از شاگردان فقیه سبزواری هستند.

    برخی از علمایی که موفق به دریافت اجازه اجتهاد از مرحوم فقیه سبزواری شدند

    آیت‌الله حجت هاشمی خراسانی، آیت‌الله حاج سید جواد فقیه سبزواری، آیت‌الله کاظم مدیر شانه چی، علامه حاج شیخ جعفر زاهدی (جورابچی) و آیت‌الله سید محمد علی فقیه.

    خدمات

    از جمله خدمات مرحوم آیت‌الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری، می‌توان به تأسیس حوزه علمیه مشهد، چهل سال کلیدداری ضریح مطهر حضرت رضا علیه‌السلام، اقامه نماز جماعت در مسجد گوهر شاد و بالاسر حضرت رضا علیه‌السلام، توزیع ماهانه حواله نان بین طلاب، تدریس خارج فقه و اصول، رسیدگی به امور طلاب، واگذاری دوهزار و پانصد قطعه زمین به طلاب (کوی طلاب)، کمک به تکمیل درمانگاه رازی، احداث ده‌ها خانه برای سیل‌زدگان، احداث مسجد بهار در نخریسی، احداث مسجد احمد آباد، احداث مدرسه علمیه محمدیه در سبزوار، احداث شبستان شرقی مسجد جامع سبزوار، احداث مدرسه علمیه در کویته پاکستان، احداث غسالخانه، احداث باغ رضوان و مدرسه رضوان، کمک به بیمارستان مسلولین، احداث تکیه سیدها و کمک‌های شایان به فقرا و مستمندان اشاره کرد.

    میرزا حسین فقیه سبزواری، پس از واقعه گوهرشاد در سال 1314 شمسی، حوزه علمیه مشهد را احیا و اقدام به تربیت شاگردان بسیار کرد.

    وفات

    فقیه سبزواری، 24 شوال 1386 قمری برابر با 15 بهمن 1345 در مشهد درگذشت و در باغ رضوان که اکنون صحن رضوان نامیده می‌شود، در حرم رضوی، به خاک سپرده شد.

    گزیده زندگی‌نامه میرزا حسین فقیه سبزواری به قلم خودش

    المولد

    شهر سامرا سوم ماه رمضان هزار و سیصد و نه قمری

    الوالد

    مرحوم آیت‌الله آقا میرزا موسی که از قریه ایزی یک فرسخی سبزوار بوده‌، در سن‌ دوازده سالگی به سبزوار آمده و مشغول تحصیل مقدمات گردیده که مولد او در سنه 1265بوده‌. تا دوازده سالگی در سبزوار مشغول تحصیل و بعد به مشهد مسافرت فرموده‌. و تا سنه‌1300 در مشهد بوده و در 1300 به سبزوار آمده و با والده ازدواج و در همان سال مسافرت به‌ نجف و بعد از زیارت دوره اعتاب مقدسه به سامرا منتقل و در خدمت مرحوم آیت‌الله حاجی ‌میرزا (محمد حسن) شیرازی‌ که از بزرگان علما و مرجع تقلید عموم مسلمین بوده، مشغول استفاده می‌شود تا سنه 1318 قمری‌. و بعد از آن به عنوان زیارت به نجف مشرف و تا سنه 1322 به نجف‌ اقامت نموده و بعد از آن بر حسب خواهش اهالی سبزوار، به سبزوار وارد و تا شعبان 1336مشغول تدریس و اقامه جماعت و در ماه مسطور فوت نموده و در طرف دروازه نیشابور، طرف شرقی شمالی سبزوار مدفون و مزار مجللی‌، خود این جانب ساختمان نمودم که محل توجه عموم اهالی سبزوار است و شبهای جمعه جمع کثیری در آن محل حاضر می‌شوند برای طلب مغفرت‌.

    النسب‌

    بر حسب آنچه از بزرگان شنیدم‌، مرحوم شاه سلطان حسین‌، هنگامی که عازم ‌زیارت مشهد می‌شود، در شاهزاده عبدالعظیم دو سید بزرگوار را که از سلسله سادات بلده‌ طیبه‌ (م: مدینه طیبه) بودند و از سلسله سادات آن بلده هستند، یکی به نام آقا میرزا محمد و دیگری به نام‌ آقا میرزاعبدالحسین که آقامیرزا محمد واعظ بی نظیر و آقا میرزا (م: شاید میرزا عبدالحسین) عالم بی نظیر، با خود به سفرمشهد می‌آورد و در سبزوار که وارد می‌شود، اهالی سبزوار از سلطان استدعا می‎‌کنند که عالمی در این شهر نداریم‌. آقا میرزا عبدالحسین در سبزوار می‎‌ماند که محل تدریس ایشان در محل، معروف بود و این بزرگوار جد والد مرحوم است و آقا میرزا محمد مشهد آمده و در مشهد اقامت می‌نماید و به مناسبتی، به قریه جاغرق که چهارفرسخی مشهد است منتقل و فعلا عده زیادی از اولاد آن مرحوم موجود هستند. و بر حسب آنچه معلوم ‌مرحوم والد به سی و نه طبقه منتهی می‌شود به حسین اصغر فرزند حضرت سجاد(ع‌) و در کوه نیشابور معروف به جبل اردلان مدفون و فعلا مزار عموم آن اطراف و دارای موقوفاتی‌ زیاد است‌.

    الام‌

    علویه محترمه سکینه بیگم که از مقدسات علویات بود و در تمام حوادث با زوج‌ خود همراهی داشته و آن سلسله سادات حسینی که آن مخدره هم منتهی به حسین اصغرمی‌شود بر حسب ورقه‌ای که فعلا در نزد حقیر است‌.

    الاسفار

    در سنه 1318 به اتفاق والد به سبزوار آمده و مشغول تحصیل مقدمات گردیده و در سنه 1328 مسافرت به مشهد جهت تحصیل سطوح و در سنه 1331 به سبزوار آمدم‌. درهمان سال مشهد مشرف و مشغول تدریس و اقامه جماعت گردیده در سنه 1353 مکه و مدینه مشرف و مراجعت به مشهد و ایضا در سال 1366 دو مرتبه مکه مشرف شدم‌.

    الاساطین‌

    (م: اساتید) هنگام تحصیل مقدمات نزد اساطین مختلفه بوده و هنگام تحصیل ادبیات نزد ادیب نیشابوری که از اساطین ادب بود، و فقه نزد مرحوم آقا میرزا محمد باقر مدرس رضوی‌ و هنگام تحصیل فقه و اصول در سبزوار در وقت مراجعت از مشهد نزد والد ارجمند و آیت‌الله آقا حاجی میرزا حسین که از بزرگان تلامذه مرحوم حاجی میرزا حسن شیرازی بود و آیت‌الله حاجی میرزا اسماعیل مجتهد و مرحوم آیت‌الله والد ماجد و منظومه حاجی ملاهادی ‌سبزواری نزد مرحوم افتخار که از تلامذه بزرگ مرحوم حاجی ملاهادی سبزواری بود، درطب اول طبیب بود، و هنگام اقامه در نجف فقه و اصول نزد مرحوم آیت‌الله آقا میرزا حسین‌ نائينی و مرحوم آیت‌الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی و مرحوم آیت‌الله آقا ضیاء عراقی که تمامی آنها اجازه اجتهاد داده که صورت آنها درج خواهد شد.

    المصنفات‌

    تقریرات اصول مرحوم آیت‌الله میرزا حسین نائینی یک دوره اصول که به طبع‌ نرسیده و مقدار زیادی از فقه و رساله قضاء فوائت از تقریرات آیت‌الله سید ابوالحسن‌اصفهانی غیر مطبوع و رساله‌ای در مناسک حج مطبوع و رساله هدایة‌الانام که رساله عملیه‌است‌.

    منابع مقاله

    1. کتاب عمری پرافتخار، خاطرات زندگانی مرحوم آیت‌الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری تألیف آقایان ناصری و نوغانی.
    2. مقاله " منادی رضوان، شمه‌ای از حیات معنوی مرحوم آیت‌الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری، نویسنده: استاد غلامرضا جلالی، منبع: مجله نگاه حوزه مرداد و شهریور 1375 شماره 17 و 18
    3. کتاب مکارم الاثار تألیف مرحوم استاد معلم حبیب آبادی
    4. گنجینه دانشمندان تألیف حجت‌الاسلام شریف رازی
    5. مرات الحجة تألیف آیت‌الله حجت هاشمی خراسانی
    6. کتاب سبزوار، شهر دانشوران بیدار
    7. کتاب سیمای سبزوار
    8. پایگاه اینترنتی زندگانی مرحوم فقیه سبزواری