در چنبره زروان: تأملی بر تقدیرگرایی زروانی در ادبیات فارسی از عصر فردوسی تا حملۀ مغول: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = | | زبان = | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره =PIR ۴۰۰۹/ق۶/ح۵ | ||
| موضوع = | | موضوع =قضا و قدر در ادبیات,قضا و قدر,جبر و اختیار در ادبیات,جبر و اختیار,زروانیگری در ادبیات,زروانیگری | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| ناشر =آگرین کتاب | | ناشر =آگرین کتاب | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:زبانشناسی، زبان و ادبیات]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]] | |||
[[رده:مقالات(شهریور) باقی زاده]] | [[رده:مقالات(شهریور) باقی زاده]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 شهریور 1403]] | ||
[[رده:فاقد اتوماسیون]] | [[رده:فاقد اتوماسیون]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۳۰
در چنبره زروان: تأملی بر تقدیرگرایی زروانی در ادبیات فارسی از عصر فردوسی تا حملۀ مغول | |
---|---|
پدیدآوران | حسامی، مرمر (نویسنده) دادبه، اصغر (مقدمهنویس) |
ناشر | آگرین کتاب |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1400 |
شابک | 3ـ06ـ7374ـ622ـ978 |
موضوع | قضا و قدر در ادبیات,قضا و قدر,جبر و اختیار در ادبیات,جبر و اختیار,زروانیگری در ادبیات,زروانیگری |
کد کنگره | PIR ۴۰۰۹/ق۶/ح۵ |
در چنبره زروان: تأملی بر تقدیرگرایی زروانی در ادبیات فارسی از عصر فردوسی تا حملۀ مغول تألیف مرمر حسامی با مقدمه دکتر اصغر دادبه؛ این کتاب با کالبدشکافی تاریخی مفهوم تقدیرگرایی، در واقع یک آسیب مهم فرهنگی را در اعماق باورهای ایرانیان نشانه گرفته است؛ آسیبی که مانع از تعمیم تجربۀ اگزیستانسیالیسم (اصالت وجود) و اومانیسم (انسانگرایی) اروپای پس از دورۀ نوزایی و روشنگری در ایران میشود و دیوار سترگی را در مقابل فهم دنیای مدرنیته برافراشته است.
ساختار
کتاب از هشت فصل تشکیل شده است.
گزارش کتاب
تقدیر یا سرنوشت از جمله موضوعات موردبحث در حوزۀ اخلاق، کلام و فلسفه است که در ادبیات نیز قابل پیگیری است. این نوع نگاه به جهان هستی و باور به «تقدیرگرایی» که ریشه در تمدن و گذشتۀ تاریخی این جامعه دارد، تفاوتهایی آشکار در روش زندگی، عقاید، نمادها و باورهای ما در مقایسه با سایر ملل را به همراه داشته است. آدمی در انجام بسیاری از کارهای خود، وجود ارادۀ آزاد را میپذیرد؛ با این حال، زمانی که با وجود تمهیدات گوناگون نمیتواند از رخداد پیشامدی تلخ پیشگیری کند، متوسل به تقدیر میشود.
اگر ادبیات چکیدۀ تاریخ یک ملت دانسته شود، درخواهیم یافت که نگاه «تقدیرگرایی» خلقالساعه نیست و قدمتی به دیرنگی بشر دارد. اهمیت این نوع نگاه در آثار ادبای فارسیزبان از ابتدا تا امروز از جهاتی به مسائل جامعهشناختی بازمیگردد و تأمل در این باب، گویای عکسالعملهای تاریخی ملت ما به حوادثی است که قرنها بر او گذشته و حتی میتوان ادعا کرد که راه را برای پیشبینی رفتار این قوم در آینده هموار میسازد.
این کتاب با کالبدشکافی تاریخی مفهوم تقدیرگرایی، در واقع یک آسیب مهم فرهنگی را در اعماق باورهای ایرانیان نشانه گرفته است؛ آسیبی که مانع از تعمیم تجربۀ اگزیستانسیالیسم (اصالت وجود) و اومانیسم (انسانگرایی) اروپای پس از دورۀ نوزایی و روشنگری در ایران میشود و دیوار سترگی را در مقابل فهم دنیای مدرنیته برافراشته است.
سرزمین ما ایران محل تلاقی اندیشههایی کهنتر از تاریخ است؛ اندیشه و آداب ساکنین کشاورز و دامدار بومی این سرزمین که تحت تأثیر تمدن بینالنهرین بودند، با آیین و رسوم آریاییهای مهرپرست که از یخبندان بزرگ جان به در برده و در طلب قلمروهای تازه به فلات ایران پا نهادند. یکی از مشترکات این دو تمدن کهن، تقدیرگرایی وابسته به زمان است که هم در تمدنهای میانرودان و هم در میان آریاییها سابقهای طولانی دارد و با تأثیرگذاری بر مکتوبات ایرانیان، تا حدی پیش رفته که در دورهای تبدیل به آیینی مستقل به نام «آیین زروانی» شده است. پس از اسلام نیز قضایای کلامی جبرگرایی، یادآور این تفکرات دیرین است.
اگرچه مسئلۀ تقدیرگرایی جبری/ زروانی به مرور زمان و با توجه به وقایع تاریخی و اجتماعی دستخوش تغییرات شده است؛ اما ردپای آن در بسیاری از آثار نظم و نثر فارسی مشهود و قابل پیگیری است. وقتی خوانندهای متنی را میخواند یا میشنود، نهتنها تلاش میکند معنای واژهها را بفهمد، بلکه درصدد است مقاصد نویسنده یا سخنگو را نیز استنباط کند. پارهای از جملهها یا قطعهای از گفتارها را از نظر معنا نمیتوان فهمید، مگر اینکه انسان بداند چه کسی صحبت میکند، دربارۀ چه چیزی یا چه کسی حرف میزند و چه زمانی و در چه مکانی مطلب را بیان کرده است.
تأثیر و نفوذ آیین زروانی که مشابهتهای انکارناپذیری با پایههای اعتقادی جبری در دین ایرانی زردشتی و حتی آیینهای مهری دارد، این احتمال را که بعدها منبع اثر در شیوۀ اشاعره و معتزله بوده باشد، تقویت میکند. اندیشۀ باستانی زروانی که به اعتقاد بسیاری از دانشمندان جزء اولین دینهای ایرانی و متقدم بر مزداپرستی است، در دورهها بعد با رسمیشدن آیین زرتشت در ایران از میان نرفت و همچنان حضور خود را (گرچه کمرنگتر از گذشته) در بخشهای متأخر اوستا مثل مهریشت ادامه داد. ردپای این حضور را میتوان با تداوم استفاده از واژههایی نشاندار در متون و اشعار فارسی پی گرفت؛ واژههای بخت، اقبال، زمانه، دهر، گیتی و از این قبیل که در آثار بسیاری از شعرا و نویسندگان ما به کار رفتهاند، حامل همان عوامل برونزمانی نظیر شرایط خاص زمانی و موقعیت اجتماعی، فرهنگی و پیشزمینهها و کهنالگوهای قومی ـ مذهبی همچون کهنالگوی زروان و خاص زمان یعنی جبر و اختیار هستند.
بحث اصلی نویسنده در این کتاب این است که واژههایی که دال بر بخت و اقبال هستند، در لایههای زیرین خود باوجود تفکر اشعری یا معتزلی، از بار معنایی بسیار کهنتر یعنی زروانی ـ مهری برخوردارند.
در این کتاب ابتدا واژۀ تقدیر از منظر واژهشناسی و ترمینولوژی مورد بررسی قرار گرفته و ضمن تعریف اصطلاح فاتالیسم و تقدیرگرایی در فلسفه و کلام، شرح مختصری هم دربارۀ انواع جبرگرایی در فلسفۀ غرب و تفاوت آن با فاتالیسم ارائه شده است. در بخش بعد دربارۀ دلالتهای زبانی بر مبنای نظریههای ساختارگرایی و تحلیل گفتمان توضیح داده شده و به اغراض ثانوی گزارهها و تداعیهای برآمده از واژگان پرداخته شده است. همچنین به رابطۀ بین زمینۀ متن با عوامل فرامتنی چون بافت فرهنگی/اسطورهای اصطلاحاتی نظیر بخت و اقبال توجه شده است. با توجه به اینکه برای پیگیری مفهوم فرامتنی «تقدیر» در بخش شواهد و مثالها، واژههایی نشاندار برگزیده شده و بررسی شدهاند، اصطلاح بخت و مترادفات آن جداگانه مورد بحث و تبیین قرار گرفتهاند.
در ادامه، برای روشنتر شدن چگونگی تأثیر کهنالگوی سرنوشتباوری در شعر شاعران ایرانی، تاریخچهای از تقدیرگرایی و ریشههای آن نزد ملل مشرقزمین ذکر شده و در پی آن ماهیت تقدیرگرایی و چگونگی انتقال آن از آیینهای زروانی، مهری، زردشتی و در نهایت دورۀ ساسانی به عصر پس از اسلام بررسی شده است.
پس از اسلام در ایران قضیۀ جبر و اختیار که از گفتمانهای جدی این عصر بود، همچون بسیاری از قضایای فلسفی دیگر تحت تأثیر اندیشههای ایرانیان قرار گرفت؛ تا جایی که میتوان ادعا کرد جبر متکلمین اسلامی نه به طور کامل، اما تا حد زیادی متأثر و دنبالۀ همان تفکر زروانی است. به دلیل همین ارتباط، در بخشهای بعدی به تعاریف و تاریخچۀ جبر و اختیار و اصول عقاید اشاعره و معتزله پرداخته شده است. در ادامۀ بحث، افزون بر مرور نمودهای متفاوت تقدیرگرایی در شعر و اندیشۀ ادیبان، از آنجا که تقدیرگرایی رابطۀ تنگاتنگی با شرایط تاریخی، اجتماعی و گفتمانهای مذهبی هر دوره دارد، اوضاع و احوال فرهنگی، اجتماعی و مذهبی قرن چهارم تا هفتم مطرح شده است. در این مبحث مقاطعی از تاریخ یا نحلهها و نهضتهایی بررسی شدهاند که بسترهای فرهنگی و اجتماعی تقدیرگرایی را هموار کردهاند یا برعکس مثل نهضت شعوبیه یا قیام ابومسلم که منتج به تشکیل حکومتهای ایرانی شد، زمینه را برای اختیارگرایی و خردگرایی فراهم آوردهاند.
در بخش شواهد و مثالها، ردپای «تقدیرباوری» در ابیاتی از فردوسی، سنایی، نظامی، منوچهری و فرخی با ارائۀ شواهد و ابیاتی از این بزرگان به طور جداگانه بررسی شده است. در این قسمت ضمن بیان شرحی در باب شرایط تاریخی و فرهنگی و شخصیت ادبی/اجتماعی هر یک از این شخصیتها، دلالتهای لفظی و جنبههای هرمنوتیک این اندیشه و کاربرد ثانویۀ واژههای نشانداری مثل بخت، اقبال، زمانه، فلک و ... در متون ایشان که بر مفهوم تقدیرگرایی دلالت دارند، در چارچوبی مشخص و هدفداری بررسی شده است.
در پایان این نکته مورد توجه قرار گرفته که تقدیر و مترادفات آن، چنان سایۀ گستردهای بر سر فارسیزبانان انداخته است که نادیدهانگاشتنش ممکن نیست. هرچند این اندیشه گاه لباس دیگری بر تن میکند و نام دیگری میپذیرد؛ اما به نظر میرسد اعتقاد به تقدیر جاری بر زمان و جبر ناشی از آن به عنوان یک کهنالگو و پسزمینۀ تاریخی در ذهن شاعر ایرانی باقی مانده است و لابلای سطور با کلام و دلالتی خودنمایی میکند که اغلب تنها منشأ آن، ناخودآگاه شاعر و نویسنده است که با اصطلاح «تقدیر» رخ مینمایاند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات