ابن خلاد رامهرمزی، حسن‌ بن‌ عبدالرحمان‌: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'علیهم‌ السلام‌' به 'علیهم‌السلام‌')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
    خط ۴۹: خط ۴۹:
    در رامهرمز خوزستان ‌مى‌زیسته ‌است‌، او را '''محدث‌ عجم‌''' نیز خوانده‌اند.  
    در رامهرمز خوزستان ‌مى‌زیسته ‌است‌، او را '''محدث‌ عجم‌''' نیز خوانده‌اند.  
    ==تولد==
    ==تولد==
    عجاج‌ خطیب‌ در مقدمه المُحدِّث‌ الفاصل، با توجه‌ به‌ روزگار زندگانى‌ شیوخ‌ ابن‌ خَلاّد، تولد او را در حدود 265ق‌/879م‌ دانسته‌ است‌.  
    [[خطیب، محمد عجاج|عجاج‌ خطیب‌]] در مقدمه [[المحدث الفاصل بين الراوي و الواعي|المُحدِّث‌ الفاصل]]، با توجه‌ به‌ روزگار زندگانى‌ شیوخ‌ ابن‌ خَلاّد، تولد او را در حدود 265ق‌/879م‌ دانسته‌ است‌.  
    ==مشایخ==
    ==مشایخ==
    وی‌ از پدر خویش‌ و گروهى‌ دیگر چون‌ محمد حضرمى‌، ابوحصین‌ وادعى‌ و محمد بن‌ عثمان‌ بن‌ ابى‌شیبة‌ استماع‌ كرد. برخى‌ از مشایخ‌ او را ذهبى نام‌ برده‌، اما ذكر بیشتر آنان‌ در كتاب‌های‌ خود ابن‌ خلاد ( أمثال‌الحدیث‌، المحدّث‌ الفاصل‌، جم) آمده‌ است‌. ذهبى‌ اولین‌ استماع‌ ابن‌ خلاد را در 290ق‌/903م‌ دانسته‌ است‌، اما با توجه‌ به‌ آن‌چه‌ در بالا ذكر شد، خیلى‌ پیش‌تر از این‌ تاریخ،‌ استماع‌ حدیث‌ كرده‌ است‌. ابن‌ خلاد پیش‌ از 290ق‌ آهنگ‌ سفر كرد و از گروهى‌ از محدثان‌ شیراز حدیث‌ شنید و نوشت.  
    وی‌ از پدر خویش‌ و گروهى‌ دیگر چون‌ محمد حضرمى‌، ابوحصین‌ وادعى‌ و محمد بن‌ عثمان‌ بن‌ ابى‌شیبة‌ استماع‌ كرد. برخى‌ از مشایخ‌ او را ذهبى نام‌ برده‌، اما ذكر بیشتر آنان‌ در كتاب‌های‌ خود ابن‌ خلاد (أمثال‌الحدیث‌، [[المحدث الفاصل بين الراوي و الواعي|المحدّث‌ الفاصل‌]]، جم) آمده‌ است‌. ذهبى‌ اولین‌ استماع‌ ابن‌ خلاد را در 290ق‌/903م‌ دانسته‌ است‌، اما با توجه‌ به‌ آن‌چه‌ در بالا ذكر شد، خیلى‌ پیش‌تر از این‌ تاریخ،‌ استماع‌ حدیث‌ كرده‌ است‌. ابن‌ خلاد پیش‌ از 290ق‌ آهنگ‌ سفر كرد و از گروهى‌ از محدثان‌ شیراز حدیث‌ شنید و نوشت.  


    وی‌ در خوزستان‌ منصب‌ قضا یافت‌ و با وزیران‌ و رئیسان‌ مراوده‌ داشت‌؛ به‌ خصوص‌ با ابن‌ عمید (ه م‌) رابطه نزدیك‌ داشت‌ و با او مكاتبه‌ مى‌كرد. ثعالبى‌ افزون‌ بر آن‌كه‌ در شرح‌ زندگى‌ ابن‌خلاد، مقداری‌ از اشعار او را مى‌آورد، ضمن‌ گزارش‌ احوال‌ ابن‌ عمید نیز به‌ تفصیل‌ از ارسال‌ هدایای‌ ابن‌ خلاد به‌ وی‌ و مبادله نامه‌های‌ منظوم‌ میان‌ آن‌ دو یاد كرده‌ و قطعاتى‌ از آن‌ منظومه‌ها را آورده‌ است. وجود چنین‌ ارتباط نزدیكى‌ بین‌ ابن‌ خلاد و شخصیت‌ عالى‌مقام‌ و فاضلى‌ چون‌ ابن‌ عمید و لحن‌ احترام‌آمیز ابن‌ عمید در نامه‌ها و اشعاری‌ كه‌ خطاب‌ به‌ ابن‌ خلاد نوشته‌ و سروده‌ است‌، فضل‌ و مقام‌ والای‌ ابن‌ خلاد را مى‌رساند.
    وی‌ در خوزستان‌ منصب‌ قضا یافت‌ و با وزیران‌ و رئیسان‌ مراوده‌ داشت‌؛ به‌ خصوص‌ با ابن‌ عمید (ه م‌) رابطه نزدیك‌ داشت‌ و با او مكاتبه‌ مى‌كرد. ثعالبى‌ افزون‌ بر آن‌كه‌ در شرح‌ زندگى‌ ابن‌خلاد، مقداری‌ از اشعار او را مى‌آورد، ضمن‌ گزارش‌ احوال‌ ابن‌ عمید نیز به‌ تفصیل‌ از ارسال‌ هدایای‌ ابن‌ خلاد به‌ وی‌ و مبادله نامه‌های‌ منظوم‌ میان‌ آن‌ دو یاد كرده‌ و قطعاتى‌ از آن‌ منظومه‌ها را آورده‌ است. وجود چنین‌ ارتباط نزدیكى‌ بین‌ ابن‌ خلاد و شخصیت‌ عالى‌مقام‌ و فاضلى‌ چون‌ ابن‌ عمید و لحن‌ احترام‌آمیز ابن‌ عمید در نامه‌ها و اشعاری‌ كه‌ خطاب‌ به‌ ابن‌ خلاد نوشته‌ و سروده‌ است‌، فضل‌ و مقام‌ والای‌ ابن‌ خلاد را مى‌رساند.
    ابن‌ عمید، ظاهراً هنگامى‌ كه‌ بیمار بوده‌ در نامه‌ای‌ به‌ ابن‌ خلاد، همنشینى‌ او را درمان‌ و دیدار او را داروی‌ درد خویش‌ خوانده‌ و وی‌ را نزد خود دعوت‌ كرده‌ است‌. ابن‌ خلاد نیز در نامه‌ای‌ كه‌ از محضر ابن‌ عمید به‌ منزل‌ خویش‌ نوشته‌، او و مجلس‌ او را ستوده‌ است‌.
    ابن‌ عمید، ظاهراً هنگامى‌ كه‌ بیمار بوده‌ در نامه‌ای‌ به‌ ابن‌ خلاد، همنشینى‌ او را درمان‌ و دیدار او را داروی‌ درد خویش‌ خوانده‌ و وی‌ را نزد خود دعوت‌ كرده‌ است‌. ابن‌ خلاد نیز در نامه‌ای‌ كه‌ از محضر ابن‌ عمید به‌ منزل‌ خویش‌ نوشته‌، او و مجلس‌ او را ستوده‌ است‌.  
    ابن‌ خلاد با حسن‌ بن‌ محمد مهلبى‌ نیز رابطه نزدیك‌ داشت‌ و چون‌ مهلبى‌ به‌ وزارت‌ معزالدولة دیلمى‌ رسید، در تهنیت‌ او اشعاری‌ نوشت‌. مهلبى‌ در نامه‌ای‌ كه‌ در پاسخ‌ ابن‌ خلاد نگاشته‌ نثر و نظم‌ او را ستوده‌ است‌. ابن‌ خلاد از اقران‌ قاضى‌ ابوالقاسم‌ على‌ بن‌ محمد تنوخى‌ بود و ابوشجاع‌ عضدالدوله‌ فنا خسرو را مدح‌ گفت‌. امین‌، تألیف‌ كتاب‌ الریحانتین‌ و ارتباط نزدیك‌ ابن‌ خلاد با ابن‌ عمید و مهلّبى‌ و مدح‌ عضدالدوله‌ را از قرائن‌ تشیع‌ او مى‌شمارد. تحریر كلمه علیهم‌ السلام‌، پس‌ از نام‌ على‌ بن‌ حسین‌ بن‌ على‌(ع‌) در المحدث‌ الفاصل‌ را نیز مى‌توان‌ بر این‌ قراین‌ افزود.
     
    ابن‌ خلاد با حسن‌ بن‌ محمد مهلبى‌ نیز رابطه نزدیك‌ داشت‌ و چون‌ مهلبى‌ به‌ وزارت‌ معزالدولة دیلمى‌ رسید، در تهنیت‌ او اشعاری‌ نوشت‌. مهلبى‌ در نامه‌ای‌ كه‌ در پاسخ‌ ابن‌ خلاد نگاشته‌ نثر و نظم‌ او را ستوده‌ است‌. ابن‌ خلاد از اقران‌ قاضى‌ ابوالقاسم‌ على‌ بن‌ محمد تنوخى‌ بود و ابوشجاع‌ عضدالدوله‌ فنا خسرو را مدح‌ گفت‌. امین‌، تألیف‌ كتاب‌ الریحانتین‌ و ارتباط نزدیك‌ ابن‌ خلاد با ابن‌ عمید و مهلّبى‌ و مدح‌ عضدالدوله‌ را از قرائن‌ تشیع‌ او مى‌شمارد. تحریر كلمه علیهم‌السلام‌، پس‌ از نام‌ على‌ بن‌ حسین‌ بن‌ على‌(ع‌) در المحدث‌ الفاصل‌ را نیز مى‌توان‌ بر این‌ قراین‌ افزود.
    ابن‌ ندیم، خوبى‌ و ملاحت‌ تألیفات‌ ابن‌ خلاد را ستوده‌ و او را از پیروان‌ جاحظ شمرده‌ است‌.  
    ابن‌ ندیم، خوبى‌ و ملاحت‌ تألیفات‌ ابن‌ خلاد را ستوده‌ و او را از پیروان‌ جاحظ شمرده‌ است‌.  
    ==شاگردان==
    ==شاگردان==
    كسانى‌ مانند محمد صیداوی‌، حسن‌ بن‌ لیث‌ شیرازی‌، احمد بن‌ مردویه‌، احمد بن‌ اسحاق‌ نهاوندی‌، ابوالقاسم‌ عبدالله‌ بن‌ احمد بن‌ على‌ بغدادی‌ و نیز ابومحمد حسن‌ شریف‌ محمدی‌ كه‌ از مشایخ‌ طوسى‌ و نجاشى‌ است‌، از ابن‌ خلاد روایت‌ كرده‌اند. ابوعبدالله‌ محمد بن‌ عبدالعزیز شیرازی‌ حافظ، در تاریخ‌ فارس‌ چنین‌ آورده‌ كه‌ ابن‌ خلاد تا حدود 360ق‌/971م‌ در رامهرمز مى‌زیسته‌ است‌.  
    كسانى‌ مانند محمد صیداوی‌، حسن‌ بن‌ لیث‌ شیرازی‌، احمد بن‌ مردویه‌، احمد بن‌ اسحاق‌ نهاوندی‌، ابوالقاسم‌ عبدالله‌ بن‌ احمد بن‌ على‌ بغدادی‌ و نیز ابومحمد حسن‌ شریف‌ محمدی‌ كه‌ از مشایخ‌ طوسى‌ و نجاشى‌ است‌، از ابن‌ خلاد روایت‌ كرده‌اند. ابوعبدالله‌ محمد بن‌ عبدالعزیز شیرازی‌ حافظ، در تاریخ‌ فارس‌ چنین‌ آورده‌ كه‌ ابن‌ خلاد تا حدود 360ق‌/971م‌ در رامهرمز مى‌زیسته‌ است‌.  
    ==وفات==
    ==وفات==
    اغلب‌ منابع‌ قدیمى‌ تاریخ‌ مرگ‌ او را 360ق‌ یا حدود آن‌ سال‌ مى‌دانند. ثعالبى مرثیه‌ای‌ را كه‌ یكى‌ از دوستان‌ ابن‌ خلاد در مرگ‌ او سروده‌، نقل‌ كرده‌ است‌.
    اغلب‌ منابع‌ قدیمى‌ تاریخ‌ مرگ‌ او را 360ق‌ یا حدود آن‌ سال‌ مى‌دانند. [[ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد|ثعالبى]] مرثیه‌ای‌ را كه‌ یكى‌ از دوستان‌ ابن‌ خلاد در مرگ‌ او سروده‌، نقل‌ كرده‌ است‌.
    ==آثار==
    ==آثار==
    ابن‌ ندیم، این‌ آثار را از ابن‌ خلاد نام‌ مى‌برد:  
    [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن‌ ندیم]]، این‌ آثار را از ابن‌ خلاد نام‌ مى‌برد:  


    أدب‌الموائد؛ أدب‌الناطق‌؛ إمام‌التنزیل‌؛ أمثال‌النبى‌ (أمثال‌الحدیث‌)؛ ربیع‌المتیم‌؛ الرثاء و التعازي‌؛ الریحانتین‌ الحسن‌ و الحسین‌؛ رسالة السفر؛ الشیب‌ و الشباب‌؛ العلل‌ في‌ مختارالأخبار؛ المناهل‌ و الأعطان‌؛ النوادر و الشوارد. یاقوت كتاب‌ المحدث‌ الفاصل‌ بین‌ الراعي‌ و الواعي‌ و مباسطةالوزراء را نیز بر اینها مى‌افزاید: در بعضى‌ منابع‌ نوشته‌ای‌ در باب‌ أطعمة‌ به‌ او نسبت‌ داده‌اند. مصراع‌ «كتابي‌ المصنف‌ في‌ الأطعمة‌» در قصیده‌ای‌ كه‌ ابن‌ خلاد برای‌ ابن‌ عمید فرستاده‌ مؤید این‌ سخن‌ است‌.  
    أدب‌الموائد؛ أدب‌الناطق‌؛ إمام‌التنزیل‌؛ أمثال‌النبى‌ (أمثال‌الحدیث‌)؛ ربیع‌المتیم‌؛ الرثاء و التعازي‌؛ الریحانتین‌ الحسن‌ و الحسین‌؛ رسالة السفر؛ الشیب‌ و الشباب‌؛ العلل‌ في‌ مختارالأخبار؛ المناهل‌ و الأعطان‌؛ النوادر و الشوارد. یاقوت كتاب‌ المحدث‌ الفاصل‌ بین‌ الراعي‌ و الواعي‌ و مباسطةالوزراء را نیز بر اینها مى‌افزاید: در بعضى‌ منابع‌ نوشته‌ای‌ در باب‌ أطعمة‌ به‌ او نسبت‌ داده‌اند. مصراع‌ «كتابي‌ المصنف‌ في‌ الأطعمة‌» در قصیده‌ای‌ كه‌ ابن‌ خلاد برای‌ ابن‌ عمید فرستاده‌ مؤید این‌ سخن‌ است‌.  
    خط ۶۸: خط ۶۹:
    از میان‌ آثار یاد شده‌، اكنون‌ تنها این‌ دو كتاب‌ در دست‌ است‌:
    از میان‌ آثار یاد شده‌، اكنون‌ تنها این‌ دو كتاب‌ در دست‌ است‌:


    1- [[كتاب أمثال الحديث|أمثال‌الحدیث‌]]: این‌ كتاب‌ حاوی‌ 140 مثل‌ است‌ كه‌ از پیامبر اسلام‌(ص‌) روایت‌ شده‌ است‌. مضامین‌ این‌ امثال‌، موافق‌ با امثال‌ قرآن‌ مجید، و مشتمل‌ بر موضوعاتى‌ چون‌ وعد و وعید، حلال‌ و حرام‌ و ایمان‌ و كفر است‌. ابن‌ خلاد بعضى‌ از كلمات‌ این‌ امثال‌ را شرح‌ كرده‌ و در برخى‌ موارد برای‌ بیان‌ معانى‌ آن‌ شواهدی‌ از قرآن‌ كریم‌ آورده‌ و گاه‌ به‌ اشعار و امثال‌ دیگر استناد نموده‌ و به‌ توضیح‌ حدیث‌ و غایات‌ و مقاصد آن‌ پرداخته‌ است‌. امثال‌ الحدیث‌ بر 7 جزء مرتب‌ شده‌ و ابوالقاسم‌ عبدالله‌ بن‌ احمد بغدادی‌، در محرم‌ 333ق‌/اوت‌ 924م‌ آن‌ را از ابن‌ خلاد در رامهرمز شنیده‌ است‌. این‌ كتاب‌ یك‌ بار به‌ كوشش‌ أمة الكریم‌ القرشیة‌ با مقدمه‌ای‌ به‌ زبان‌ آلمانى‌ و فهارس‌ متعدد و پانویسی‌ها، در استانبول‌ (مكتبةالإسلامیة‌، بدون‌ تاریخ‌) و بار دیگر به‌ كوشش‌ عبدالعلى‌ عبدالحمید اعظمى‌ در بمبئى‌ (دارالسلفیة، 1404ق‌/ 1983م‌) چاپ‌ شده‌ است‌.
    1-[[كتاب أمثال الحديث|أمثال‌الحدیث‌]]: این‌ كتاب‌ حاوی‌ 140 مثل‌ است‌ كه‌ از پیامبر اسلام‌(ص‌) روایت‌ شده‌ است‌. مضامین‌ این‌ امثال‌، موافق‌ با امثال‌ قرآن‌ مجید، و مشتمل‌ بر موضوعاتى‌ چون‌ وعد و وعید، حلال‌ و حرام‌ و ایمان‌ و كفر است‌. ابن‌ خلاد بعضى‌ از كلمات‌ این‌ امثال‌ را شرح‌ كرده‌ و در برخى‌ موارد برای‌ بیان‌ معانى‌ آن‌ شواهدی‌ از قرآن‌ كریم‌ آورده‌ و گاه‌ به‌ اشعار و امثال‌ دیگر استناد نموده‌ و به‌ توضیح‌ حدیث‌ و غایات‌ و مقاصد آن‌ پرداخته‌ است‌. امثال‌ الحدیث‌ بر 7 جزء مرتب‌ شده‌ و ابوالقاسم‌ عبدالله‌ بن‌ احمد بغدادی‌، در محرم‌ 333ق‌/اوت‌ 924م‌ آن‌ را از ابن‌ خلاد در رامهرمز شنیده‌ است‌. این‌ كتاب‌ یك‌ بار به‌ كوشش‌ أمة الكریم‌ القرشیة‌ با مقدمه‌ای‌ به‌ زبان‌ آلمانى‌ و فهارس‌ متعدد و پانویسی‌ها، در استانبول‌ (مكتبةالإسلامیة‌، بدون‌ تاریخ‌) و بار دیگر به‌ كوشش‌ عبدالعلى‌ عبدالحمید اعظمى‌ در بمبئى‌ (دارالسلفیة، 1404ق‌/ 1983م‌) چاپ‌ شده‌ است‌.


    2- [[المحدث الفاصل بين الراوي و الواعي]]، در علم‌ أصول‌الحدیث‌. المُحدّث‌ نخستین‌كتاب‌ از مجموعه‌كتاب‌هایى‌ است‌ كه‌ در سده‌های‌2و3ق‌/ 8 و 9م‌ در قواعد مربوط به‌ قبول‌ یا ردّ احادیث‌ منسوب‌ به‌ پیامبر (ص‌) نوشته‌ شده‌ و ابن‌ حجر آن‌ را اولین‌ كتاب‌ در علم‌ حدیث‌ دانسته‌ است‌. ابن‌ صلاح‌ كه‌ از این‌ كتاب‌ به‌ كرات‌ نقل‌ مى‌كند، در مواردی، اشاراتى‌ انتقادآمیز به‌ روش‌ علامت‌گذاری‌ ابن‌ خلاد در تخریج‌ حدیث‌ دارد. كتاب‌ مذكور به‌ كوشش‌ محمد عجاج‌ خطیب‌ با مقدمه مبسوط و فهارس‌ متعدد در 1391ق‌/1971م‌ در بیروت‌ چاپ‌ شده‌ است‌.<ref> فكرت‌، محمدآصف‌، ج3، ص440-441</ref>
    2-[[المحدث الفاصل بين الراوي و الواعي]]، در علم‌ أصول‌الحدیث‌. المُحدّث‌ نخستین‌كتاب‌ از مجموعه‌كتاب‌هایى‌ است‌ كه‌ در سده‌های‌2و3ق‌/ 8 و 9م‌ در قواعد مربوط به‌ قبول‌ یا ردّ احادیث‌ منسوب‌ به‌ پیامبر (ص‌) نوشته‌ شده‌ و ابن‌ حجر آن‌ را اولین‌ كتاب‌ در علم‌ حدیث‌ دانسته‌ است‌. ابن‌ صلاح‌ كه‌ از این‌ كتاب‌ به‌ كرات‌ نقل‌ مى‌كند، در مواردی، اشاراتى‌ انتقادآمیز به‌ روش‌ علامت‌گذاری‌ ابن‌ خلاد در تخریج‌ حدیث‌ دارد. كتاب‌ مذكور به‌ كوشش‌ محمد عجاج‌ خطیب‌ با مقدمه مبسوط و فهارس‌ متعدد در 1391ق‌/1971م‌ در بیروت‌ چاپ‌ شده‌ است‌.<ref> فكرت‌، محمدآصف‌، ج3، ص440-441</ref>


    ==پانویس==
    ==پانویس==
    خط ۷۹: خط ۸۰:
    {{وابسته‌ها}}
    {{وابسته‌ها}}
    [[رده:زندگی‌نامه]]  
    [[رده:زندگی‌نامه]]  
    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 شهریور 1403]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۹

    ابن خلاد رامهرمزی، حسن‌ بن‌ عبدالرحمان‌
    NUR00000.jpg
    نام کاملابن خَلّاد رامهُرمُزی‌، ابومحمد حسن‌ بن‌ عبدالرحمان‌
    نام‌های دیگرخلادی، محدث‌ عجم‌
    نام پدرعبدالرحمان‌
    ولادتحدود 265ق‌
    محل تولدایران
    محل زندگیرامهرمز خوزستان
    رحلت358ق‌
    منصبقضاوت خوزستان
    اطلاعات علمی
    مشایخمحمد حضرمى‌، ابوحصین‌ وادعى‌، محمد بن‌ عثمان‌ بن‌ ابى‌شیبة‌
    معاصرینابن‌ عمید، حسن‌ بن‌ محمد مهلبى‌
    شاگردانمحمد صیداوی‌، حسن‌ بن‌ لیث‌ شیرازی‌، احمد بن‌ مردویه‌
    برخی آثارأمثال‌الحدیث‌، المُحدِّث‌ الفاصل‌ بین‌ الراوي‌ و الواعي‌

    ابن خَلّاد رامهُرمُزی‌، ابومحمد حسن‌ بن‌ عبدالرحمان‌ (د 358ق‌/969م‌)، قاضى‌، محدث‌ و ادیب‌ ایرانى‌، كه‌ او را خلادی‌ نیز گفته‌اند.

    در رامهرمز خوزستان ‌مى‌زیسته ‌است‌، او را محدث‌ عجم‌ نیز خوانده‌اند.

    تولد

    عجاج‌ خطیب‌ در مقدمه المُحدِّث‌ الفاصل، با توجه‌ به‌ روزگار زندگانى‌ شیوخ‌ ابن‌ خَلاّد، تولد او را در حدود 265ق‌/879م‌ دانسته‌ است‌.

    مشایخ

    وی‌ از پدر خویش‌ و گروهى‌ دیگر چون‌ محمد حضرمى‌، ابوحصین‌ وادعى‌ و محمد بن‌ عثمان‌ بن‌ ابى‌شیبة‌ استماع‌ كرد. برخى‌ از مشایخ‌ او را ذهبى نام‌ برده‌، اما ذكر بیشتر آنان‌ در كتاب‌های‌ خود ابن‌ خلاد (أمثال‌الحدیث‌، المحدّث‌ الفاصل‌، جم) آمده‌ است‌. ذهبى‌ اولین‌ استماع‌ ابن‌ خلاد را در 290ق‌/903م‌ دانسته‌ است‌، اما با توجه‌ به‌ آن‌چه‌ در بالا ذكر شد، خیلى‌ پیش‌تر از این‌ تاریخ،‌ استماع‌ حدیث‌ كرده‌ است‌. ابن‌ خلاد پیش‌ از 290ق‌ آهنگ‌ سفر كرد و از گروهى‌ از محدثان‌ شیراز حدیث‌ شنید و نوشت.

    وی‌ در خوزستان‌ منصب‌ قضا یافت‌ و با وزیران‌ و رئیسان‌ مراوده‌ داشت‌؛ به‌ خصوص‌ با ابن‌ عمید (ه م‌) رابطه نزدیك‌ داشت‌ و با او مكاتبه‌ مى‌كرد. ثعالبى‌ افزون‌ بر آن‌كه‌ در شرح‌ زندگى‌ ابن‌خلاد، مقداری‌ از اشعار او را مى‌آورد، ضمن‌ گزارش‌ احوال‌ ابن‌ عمید نیز به‌ تفصیل‌ از ارسال‌ هدایای‌ ابن‌ خلاد به‌ وی‌ و مبادله نامه‌های‌ منظوم‌ میان‌ آن‌ دو یاد كرده‌ و قطعاتى‌ از آن‌ منظومه‌ها را آورده‌ است. وجود چنین‌ ارتباط نزدیكى‌ بین‌ ابن‌ خلاد و شخصیت‌ عالى‌مقام‌ و فاضلى‌ چون‌ ابن‌ عمید و لحن‌ احترام‌آمیز ابن‌ عمید در نامه‌ها و اشعاری‌ كه‌ خطاب‌ به‌ ابن‌ خلاد نوشته‌ و سروده‌ است‌، فضل‌ و مقام‌ والای‌ ابن‌ خلاد را مى‌رساند. ابن‌ عمید، ظاهراً هنگامى‌ كه‌ بیمار بوده‌ در نامه‌ای‌ به‌ ابن‌ خلاد، همنشینى‌ او را درمان‌ و دیدار او را داروی‌ درد خویش‌ خوانده‌ و وی‌ را نزد خود دعوت‌ كرده‌ است‌. ابن‌ خلاد نیز در نامه‌ای‌ كه‌ از محضر ابن‌ عمید به‌ منزل‌ خویش‌ نوشته‌، او و مجلس‌ او را ستوده‌ است‌.

    ابن‌ خلاد با حسن‌ بن‌ محمد مهلبى‌ نیز رابطه نزدیك‌ داشت‌ و چون‌ مهلبى‌ به‌ وزارت‌ معزالدولة دیلمى‌ رسید، در تهنیت‌ او اشعاری‌ نوشت‌. مهلبى‌ در نامه‌ای‌ كه‌ در پاسخ‌ ابن‌ خلاد نگاشته‌ نثر و نظم‌ او را ستوده‌ است‌. ابن‌ خلاد از اقران‌ قاضى‌ ابوالقاسم‌ على‌ بن‌ محمد تنوخى‌ بود و ابوشجاع‌ عضدالدوله‌ فنا خسرو را مدح‌ گفت‌. امین‌، تألیف‌ كتاب‌ الریحانتین‌ و ارتباط نزدیك‌ ابن‌ خلاد با ابن‌ عمید و مهلّبى‌ و مدح‌ عضدالدوله‌ را از قرائن‌ تشیع‌ او مى‌شمارد. تحریر كلمه علیهم‌السلام‌، پس‌ از نام‌ على‌ بن‌ حسین‌ بن‌ على‌(ع‌) در المحدث‌ الفاصل‌ را نیز مى‌توان‌ بر این‌ قراین‌ افزود. ابن‌ ندیم، خوبى‌ و ملاحت‌ تألیفات‌ ابن‌ خلاد را ستوده‌ و او را از پیروان‌ جاحظ شمرده‌ است‌.

    شاگردان

    كسانى‌ مانند محمد صیداوی‌، حسن‌ بن‌ لیث‌ شیرازی‌، احمد بن‌ مردویه‌، احمد بن‌ اسحاق‌ نهاوندی‌، ابوالقاسم‌ عبدالله‌ بن‌ احمد بن‌ على‌ بغدادی‌ و نیز ابومحمد حسن‌ شریف‌ محمدی‌ كه‌ از مشایخ‌ طوسى‌ و نجاشى‌ است‌، از ابن‌ خلاد روایت‌ كرده‌اند. ابوعبدالله‌ محمد بن‌ عبدالعزیز شیرازی‌ حافظ، در تاریخ‌ فارس‌ چنین‌ آورده‌ كه‌ ابن‌ خلاد تا حدود 360ق‌/971م‌ در رامهرمز مى‌زیسته‌ است‌.

    وفات

    اغلب‌ منابع‌ قدیمى‌ تاریخ‌ مرگ‌ او را 360ق‌ یا حدود آن‌ سال‌ مى‌دانند. ثعالبى مرثیه‌ای‌ را كه‌ یكى‌ از دوستان‌ ابن‌ خلاد در مرگ‌ او سروده‌، نقل‌ كرده‌ است‌.

    آثار

    ابن‌ ندیم، این‌ آثار را از ابن‌ خلاد نام‌ مى‌برد:

    أدب‌الموائد؛ أدب‌الناطق‌؛ إمام‌التنزیل‌؛ أمثال‌النبى‌ (أمثال‌الحدیث‌)؛ ربیع‌المتیم‌؛ الرثاء و التعازي‌؛ الریحانتین‌ الحسن‌ و الحسین‌؛ رسالة السفر؛ الشیب‌ و الشباب‌؛ العلل‌ في‌ مختارالأخبار؛ المناهل‌ و الأعطان‌؛ النوادر و الشوارد. یاقوت كتاب‌ المحدث‌ الفاصل‌ بین‌ الراعي‌ و الواعي‌ و مباسطةالوزراء را نیز بر اینها مى‌افزاید: در بعضى‌ منابع‌ نوشته‌ای‌ در باب‌ أطعمة‌ به‌ او نسبت‌ داده‌اند. مصراع‌ «كتابي‌ المصنف‌ في‌ الأطعمة‌» در قصیده‌ای‌ كه‌ ابن‌ خلاد برای‌ ابن‌ عمید فرستاده‌ مؤید این‌ سخن‌ است‌.

    آثار در دسترس

    از میان‌ آثار یاد شده‌، اكنون‌ تنها این‌ دو كتاب‌ در دست‌ است‌:

    1-أمثال‌الحدیث‌: این‌ كتاب‌ حاوی‌ 140 مثل‌ است‌ كه‌ از پیامبر اسلام‌(ص‌) روایت‌ شده‌ است‌. مضامین‌ این‌ امثال‌، موافق‌ با امثال‌ قرآن‌ مجید، و مشتمل‌ بر موضوعاتى‌ چون‌ وعد و وعید، حلال‌ و حرام‌ و ایمان‌ و كفر است‌. ابن‌ خلاد بعضى‌ از كلمات‌ این‌ امثال‌ را شرح‌ كرده‌ و در برخى‌ موارد برای‌ بیان‌ معانى‌ آن‌ شواهدی‌ از قرآن‌ كریم‌ آورده‌ و گاه‌ به‌ اشعار و امثال‌ دیگر استناد نموده‌ و به‌ توضیح‌ حدیث‌ و غایات‌ و مقاصد آن‌ پرداخته‌ است‌. امثال‌ الحدیث‌ بر 7 جزء مرتب‌ شده‌ و ابوالقاسم‌ عبدالله‌ بن‌ احمد بغدادی‌، در محرم‌ 333ق‌/اوت‌ 924م‌ آن‌ را از ابن‌ خلاد در رامهرمز شنیده‌ است‌. این‌ كتاب‌ یك‌ بار به‌ كوشش‌ أمة الكریم‌ القرشیة‌ با مقدمه‌ای‌ به‌ زبان‌ آلمانى‌ و فهارس‌ متعدد و پانویسی‌ها، در استانبول‌ (مكتبةالإسلامیة‌، بدون‌ تاریخ‌) و بار دیگر به‌ كوشش‌ عبدالعلى‌ عبدالحمید اعظمى‌ در بمبئى‌ (دارالسلفیة، 1404ق‌/ 1983م‌) چاپ‌ شده‌ است‌.

    2-المحدث الفاصل بين الراوي و الواعي، در علم‌ أصول‌الحدیث‌. المُحدّث‌ نخستین‌كتاب‌ از مجموعه‌كتاب‌هایى‌ است‌ كه‌ در سده‌های‌2و3ق‌/ 8 و 9م‌ در قواعد مربوط به‌ قبول‌ یا ردّ احادیث‌ منسوب‌ به‌ پیامبر (ص‌) نوشته‌ شده‌ و ابن‌ حجر آن‌ را اولین‌ كتاب‌ در علم‌ حدیث‌ دانسته‌ است‌. ابن‌ صلاح‌ كه‌ از این‌ كتاب‌ به‌ كرات‌ نقل‌ مى‌كند، در مواردی، اشاراتى‌ انتقادآمیز به‌ روش‌ علامت‌گذاری‌ ابن‌ خلاد در تخریج‌ حدیث‌ دارد. كتاب‌ مذكور به‌ كوشش‌ محمد عجاج‌ خطیب‌ با مقدمه مبسوط و فهارس‌ متعدد در 1391ق‌/1971م‌ در بیروت‌ چاپ‌ شده‌ است‌.[۱]

    پانویس

    1. فكرت‌، محمدآصف‌، ج3، ص440-441

    منابع مقاله

    فكرت‌، محمدآصف‌، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.

    وابسته‌ها