توسل و رابطه آن با توحید: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'هـ.ش' به 'ش')
    جز (جایگزینی متن - 'توسل (ابهام زدایی)' به 'توسل (ابهام‌زدایی)')
     
    (۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    | تصویر =NUR03870J1.jpg
    | تصویر =NUR03870J1.jpg
    خط ۵: خط ۴:
    | عنوان‌های دیگر =
    | عنوان‌های دیگر =
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[رجبی، حسین]] (نويسنده)
    [[رجبی، حسین]] (نویسنده)
    | زبان =فارسی
    | زبان =فارسی
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏226‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏3‎‏ت‎‏9
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏226‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏3‎‏ت‎‏9
    خط ۱۱: خط ۱۰:
    توسل
    توسل


    وهابیه - دفاعیه‎ها و ردیه‎ها
    وهابیه - دفاعیه‌ها و ردیه‌ها
    | ناشر =  
    | ناشر =  
    مشعر
    مشعر
    خط ۱۷: خط ۱۶:
    | سال نشر = 1387 ش  
    | سال نشر = 1387 ش  


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE3870AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE03870AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | چاپ =1
    | شابک =978-964-540-075-8
    | شابک =978-964-540-075-8
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =5551
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =03870
    | کتابخوان همراه نور =03870
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
     
    {{کاربردهای دیگر| توسل (ابهام‌زدایی)}}
     
    '''توسل و رابطه آن با توحيد'''، توسط [[رجبی، حسین|حسين رجبى]] به رشته تحرير درآمده است.
    '''توسل و رابطه آن با توحيد'''، توسط [[رجبی، حسین|حسين رجبى]] به رشته تحرير درآمده است.


    يكى از جملات قرآنى، «و ابتغوا إليه الوسيلة»<ref>مائده: 35</ref>است كه در رابطه با توسل مى‌باشد. توسل؛ يعنى واسطه قرار دادن چيزى براى رسيدن به هدف مشخصى كه انسان براى دستيابى آن تلاش مى‌كند<ref>متن كتاب، ص7</ref>
    يكى از جملات قرآنى، «و ابتغوا إليه الوسيلة»<ref>مائده: 35</ref>است كه در رابطه با توسل مى‌باشد. توسل؛ يعنى واسطه قرار دادن چيزى براى رسيدن به هدف مشخصى كه انسان براى دستيابى آن تلاش مى‌كند<ref>متن كتاب، ص7</ref>


    به‌اجماع علماى شيعه، توسل، مشروع و جايز مى‌باشد با اين شرط كه معيار صحيح توحيد عملى شود و موجودى در عرض خدا و مستقل در اثر قرار داده نشود؛ نويسنده در صدد اثبات شرك نبودن توسل از نگاه علماى شيعه و اهل سنت، با استفاده از روايات و تاريخ مى‌باشد<ref>همان، ص20 و 21</ref>
    به‌اجماع علماى شيعه، توسل، مشروع و جايز مى‌باشد با اين شرط كه معيار صحيح توحيد عملى شود و موجودى در عرض خدا و مستقل در اثر قرار داده نشود؛ نویسنده در صدد اثبات شرك نبودن توسل از نگاه علماى شيعه و اهل سنت، با استفاده از روايات و تاريخ مى‌باشد<ref>همان، ص20 و 21</ref>


    اين كتاب، شامل مطالبى مانند: «توسل چيست و رابطه آن با توحيد چگونه است»، «واسطه‌ها در عالم تكوين و تشريع»، «توسل از نگاه علما و دانشمندان شيعه و اهل سنت»، «نظر علماى ديوبند هند»، «گفتار برخى ديگر از علماى اهل سنت»، «توسل به دعاى پيامبر در حيات برزخى»، «دليل بر جواز و مشروعيت توسل»، «منع از توسل از بدعت‌هاى امويان» و «پرسش‌هايى از منكران توسل» مى‌باشد.
    اين كتاب، شامل مطالبى مانند: «توسل چيست و رابطه آن با توحيد چگونه است»، «واسطه‌ها در عالم تكوين و تشريع»، «توسل از نگاه علما و دانشمندان شيعه و اهل سنت»، «نظر علماى ديوبند هند»، «گفتار برخى ديگر از علماى اهل سنت»، «توسل به دعاى پيامبر در حيات برزخى»، «دليل بر جواز و مشروعيت توسل»، «منع از توسل از بدعت‌هاى امويان» و «پرسش‌هايى از منكران توسل» مى‌باشد.


    در توسل، فرقى بين حيات و ممات وجود ندارد؛ يعنى همان‌طوركه مى‌توان به پيامبر در حال حضور وى توسل جست، در حالى هم كه از دنيا رفته است مى‌توان به او توسل جست. مؤلف با ذكر دلايل و مصاديقى اين مسئله را مبرهن نموده‌اند. يكى از آن مصاديق، توسل بلال به پيامبر بعد از وفاتش است؛ چنان‌كه بيهقى و ابن ابى‌شيبه نقل مى‌كنند: در زمان خلافت خليفه دوم، قحطى شديدى بر مردم روى آورد. بلال بن حرث، از اصحاب رسول خدا، كنار قبر پيامبر(ص) آمد و عرض كرد: اى رسول خدا براى امتت باران طلب كن؛ زيرا آنان نزديك است كه هلاك شوند. رسول خدا در عالم رؤيا به او فرمود: زود است كه آنان سيراب شوند. در اين حديث بلال به دعاى پيامبر متوسل شده است<ref>همان، ص30</ref>
    در توسل، فرقى بين حيات و ممات وجود ندارد؛ يعنى همان‌طوركه مى‌توان به پيامبر در حال حضور وى توسل جست، در حالى هم كه از دنيا رفته است مى‌توان به او توسل جست. مؤلف با ذكر دلايل و مصاديقى اين مسئله را مبرهن نموده‌اند. يكى از آن مصاديق، توسل بلال به پيامبر بعد از وفاتش است؛ چنان‌كه بيهقى و ابن ابى‌شيبه نقل مى‌كنند: در زمان خلافت خليفه دوم، قحطى شديدى بر مردم روى آورد. بلال بن حرث، از اصحاب رسول خدا، كنار قبر پيامبر(ص) آمد و عرض كرد: اى رسول خدا براى امتت باران طلب كن؛ زيرا آنان نزدیک است كه هلاك شوند. رسول خدا در عالم رؤيا به او فرمود: زود است كه آنان سيراب شوند. در اين حديث بلال به دعاى پيامبر متوسل شده است.<ref>همان، ص30</ref>


    مؤلف با بيان اينكه منع توسل از زمان امويان صورت گرفته، به اين روايت اشاره كرده است:
    مؤلف با بيان اينكه منع توسل از زمان امويان صورت گرفته، به اين روايت اشاره كرده است:
    خط ۴۲: خط ۴۱:
    [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] به سند خود از داود بن ابى‌صالح نقل مى‌كند: مروان روزى وارد روضه رسول خدا شد، مردى را ديد كه صورت (پيشانى) خود را بر روى قبر گذارده است. مروان دست به شانه‌اش گذاشت و گفت: مى‌دانى كه چه مى‌كنى؟ آن مرد سر خود را بلند كرد. مروان ديد او ابوايوب انصارى است. او خطاب به مروان فرمود: آرى، مى‌دانم كه چه مى‌كنم! من به‌خاطر اين سنگ‌ها نيامده‌ام، بلكه براى رسول خدا آمده‌ام. آن‌گاه از رسول خدا نقل كرد كه فرمود: «اگر كسى كه اهل است والى دين گردد، بر دين نگرييد، بلكه زمانى بر دين بگرييد كه غير اهل، والى آن شود»<ref>همان، ص37</ref>
    [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] به سند خود از داود بن ابى‌صالح نقل مى‌كند: مروان روزى وارد روضه رسول خدا شد، مردى را ديد كه صورت (پيشانى) خود را بر روى قبر گذارده است. مروان دست به شانه‌اش گذاشت و گفت: مى‌دانى كه چه مى‌كنى؟ آن مرد سر خود را بلند كرد. مروان ديد او ابوايوب انصارى است. او خطاب به مروان فرمود: آرى، مى‌دانم كه چه مى‌كنم! من به‌خاطر اين سنگ‌ها نيامده‌ام، بلكه براى رسول خدا آمده‌ام. آن‌گاه از رسول خدا نقل كرد كه فرمود: «اگر كسى كه اهل است والى دين گردد، بر دين نگرييد، بلكه زمانى بر دين بگرييد كه غير اهل، والى آن شود»<ref>همان، ص37</ref>


    ايشان با ذكر مصاديقى از توسل در قالب سؤال (28 سؤال) از منكران توسل، تفكر آنان را به چالش كشيده و از آنان انتقاد كرده است<ref>همان، ص38-46</ref>
    ايشان با ذكر مصاديقى از توسل در قالب سؤال (28 سؤال) از منكران توسل، تفكر آنان را به چالش كشيده و از آنان انتقاد كرده است.<ref>همان، ص38-46</ref>


    نويسنده در پايان به اين نتيجه مى‌رسد كه پيامبران و اولياى الهى از نيرويى برخوردارند كه ديگران ناتوان مى‌باشند؛ ازاين‌رو، آنان مجراى فيض الهى قرار دارند تا بدين ترتيب حجت خدا بر بندگان باشند؛ پس همان‌طوركه توسل به اسباب در عالم شرك نيست؛ زيرا به مخلوقات خداوند متوسل شده‌اند، همين‌طور استعانت و استمداد از مجارى فيض الهى (پيامبر و اولياى الهى) نيز شرك نخواهند بود<ref>همان، ص47</ref>
    نویسنده در پايان به اين نتيجه مى‌رسد كه پيامبران و اولياى الهى از نيرويى برخوردارند كه ديگران ناتوان مى‌باشند؛ ازاين‌رو، آنان مجراى فيض الهى قرار دارند تا بدين ترتيب حجت خدا بر بندگان باشند؛ پس همان‌طوركه توسل به اسباب در عالم شرك نيست؛ زيرا به مخلوقات خداوند متوسل شده‌اند، همين‌طور استعانت و استمداد از مجارى فيض الهى (پيامبر و اولياى الهى) نيز شرك نخواهند بود<ref>همان، ص47</ref>


    ==پانويس ==
    ==پانويس ==
    <references />
    <references/>


    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==
    خط ۵۳: خط ۵۲:
    متن كتاب.
    متن كتاب.


    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}





    نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۰۳

    توسل و رابطه آن با توحید
    توسل و رابطه آن با توحید
    پدیدآورانرجبی، حسین (نویسنده)
    ناشرمشعر
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1387 ش
    چاپ1
    شابک978-964-540-075-8
    موضوعتوسل وهابیه - دفاعیه‌ها و ردیه‌ها
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏226‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏3‎‏ت‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    توسل و رابطه آن با توحيد، توسط حسين رجبى به رشته تحرير درآمده است.

    يكى از جملات قرآنى، «و ابتغوا إليه الوسيلة»[۱]است كه در رابطه با توسل مى‌باشد. توسل؛ يعنى واسطه قرار دادن چيزى براى رسيدن به هدف مشخصى كه انسان براى دستيابى آن تلاش مى‌كند[۲]

    به‌اجماع علماى شيعه، توسل، مشروع و جايز مى‌باشد با اين شرط كه معيار صحيح توحيد عملى شود و موجودى در عرض خدا و مستقل در اثر قرار داده نشود؛ نویسنده در صدد اثبات شرك نبودن توسل از نگاه علماى شيعه و اهل سنت، با استفاده از روايات و تاريخ مى‌باشد[۳]

    اين كتاب، شامل مطالبى مانند: «توسل چيست و رابطه آن با توحيد چگونه است»، «واسطه‌ها در عالم تكوين و تشريع»، «توسل از نگاه علما و دانشمندان شيعه و اهل سنت»، «نظر علماى ديوبند هند»، «گفتار برخى ديگر از علماى اهل سنت»، «توسل به دعاى پيامبر در حيات برزخى»، «دليل بر جواز و مشروعيت توسل»، «منع از توسل از بدعت‌هاى امويان» و «پرسش‌هايى از منكران توسل» مى‌باشد.

    در توسل، فرقى بين حيات و ممات وجود ندارد؛ يعنى همان‌طوركه مى‌توان به پيامبر در حال حضور وى توسل جست، در حالى هم كه از دنيا رفته است مى‌توان به او توسل جست. مؤلف با ذكر دلايل و مصاديقى اين مسئله را مبرهن نموده‌اند. يكى از آن مصاديق، توسل بلال به پيامبر بعد از وفاتش است؛ چنان‌كه بيهقى و ابن ابى‌شيبه نقل مى‌كنند: در زمان خلافت خليفه دوم، قحطى شديدى بر مردم روى آورد. بلال بن حرث، از اصحاب رسول خدا، كنار قبر پيامبر(ص) آمد و عرض كرد: اى رسول خدا براى امتت باران طلب كن؛ زيرا آنان نزدیک است كه هلاك شوند. رسول خدا در عالم رؤيا به او فرمود: زود است كه آنان سيراب شوند. در اين حديث بلال به دعاى پيامبر متوسل شده است.[۴]

    مؤلف با بيان اينكه منع توسل از زمان امويان صورت گرفته، به اين روايت اشاره كرده است:

    حاكم نيشابورى به سند خود از داود بن ابى‌صالح نقل مى‌كند: مروان روزى وارد روضه رسول خدا شد، مردى را ديد كه صورت (پيشانى) خود را بر روى قبر گذارده است. مروان دست به شانه‌اش گذاشت و گفت: مى‌دانى كه چه مى‌كنى؟ آن مرد سر خود را بلند كرد. مروان ديد او ابوايوب انصارى است. او خطاب به مروان فرمود: آرى، مى‌دانم كه چه مى‌كنم! من به‌خاطر اين سنگ‌ها نيامده‌ام، بلكه براى رسول خدا آمده‌ام. آن‌گاه از رسول خدا نقل كرد كه فرمود: «اگر كسى كه اهل است والى دين گردد، بر دين نگرييد، بلكه زمانى بر دين بگرييد كه غير اهل، والى آن شود»[۵]

    ايشان با ذكر مصاديقى از توسل در قالب سؤال (28 سؤال) از منكران توسل، تفكر آنان را به چالش كشيده و از آنان انتقاد كرده است.[۶]

    نویسنده در پايان به اين نتيجه مى‌رسد كه پيامبران و اولياى الهى از نيرويى برخوردارند كه ديگران ناتوان مى‌باشند؛ ازاين‌رو، آنان مجراى فيض الهى قرار دارند تا بدين ترتيب حجت خدا بر بندگان باشند؛ پس همان‌طوركه توسل به اسباب در عالم شرك نيست؛ زيرا به مخلوقات خداوند متوسل شده‌اند، همين‌طور استعانت و استمداد از مجارى فيض الهى (پيامبر و اولياى الهى) نيز شرك نخواهند بود[۷]

    پانويس

    1. مائده: 35
    2. متن كتاب، ص7
    3. همان، ص20 و 21
    4. همان، ص30
    5. همان، ص37
    6. همان، ص38-46
    7. همان، ص47

    منابع مقاله

    متن كتاب.

    وابسته‌ها