توسل و رابطه آن با توحید
توسل و رابطه آن با توحید | |
---|---|
پدیدآوران | رجبی، حسین (نویسنده) |
ناشر | مشعر |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1387 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-540-075-8 |
موضوع | توسل وهابیه - دفاعیهها و ردیهها |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 226/6 /ر3ت9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
توسل و رابطه آن با توحيد، توسط حسين رجبى به رشته تحرير درآمده است.
يكى از جملات قرآنى، «و ابتغوا إليه الوسيلة»[۱]است كه در رابطه با توسل مىباشد. توسل؛ يعنى واسطه قرار دادن چيزى براى رسيدن به هدف مشخصى كه انسان براى دستيابى آن تلاش مىكند[۲]
بهاجماع علماى شيعه، توسل، مشروع و جايز مىباشد با اين شرط كه معيار صحيح توحيد عملى شود و موجودى در عرض خدا و مستقل در اثر قرار داده نشود؛ نویسنده در صدد اثبات شرك نبودن توسل از نگاه علماى شيعه و اهل سنت، با استفاده از روايات و تاريخ مىباشد[۳]
اين كتاب، شامل مطالبى مانند: «توسل چيست و رابطه آن با توحيد چگونه است»، «واسطهها در عالم تكوين و تشريع»، «توسل از نگاه علما و دانشمندان شيعه و اهل سنت»، «نظر علماى ديوبند هند»، «گفتار برخى ديگر از علماى اهل سنت»، «توسل به دعاى پيامبر در حيات برزخى»، «دليل بر جواز و مشروعيت توسل»، «منع از توسل از بدعتهاى امويان» و «پرسشهايى از منكران توسل» مىباشد.
در توسل، فرقى بين حيات و ممات وجود ندارد؛ يعنى همانطوركه مىتوان به پيامبر در حال حضور وى توسل جست، در حالى هم كه از دنيا رفته است مىتوان به او توسل جست. مؤلف با ذكر دلايل و مصاديقى اين مسئله را مبرهن نمودهاند. يكى از آن مصاديق، توسل بلال به پيامبر بعد از وفاتش است؛ چنانكه بيهقى و ابن ابىشيبه نقل مىكنند: در زمان خلافت خليفه دوم، قحطى شديدى بر مردم روى آورد. بلال بن حرث، از اصحاب رسول خدا، كنار قبر پيامبر(ص) آمد و عرض كرد: اى رسول خدا براى امتت باران طلب كن؛ زيرا آنان نزدیک است كه هلاك شوند. رسول خدا در عالم رؤيا به او فرمود: زود است كه آنان سيراب شوند. در اين حديث بلال به دعاى پيامبر متوسل شده است.[۴]
مؤلف با بيان اينكه منع توسل از زمان امويان صورت گرفته، به اين روايت اشاره كرده است:
حاكم نيشابورى به سند خود از داود بن ابىصالح نقل مىكند: مروان روزى وارد روضه رسول خدا شد، مردى را ديد كه صورت (پيشانى) خود را بر روى قبر گذارده است. مروان دست به شانهاش گذاشت و گفت: مىدانى كه چه مىكنى؟ آن مرد سر خود را بلند كرد. مروان ديد او ابوايوب انصارى است. او خطاب به مروان فرمود: آرى، مىدانم كه چه مىكنم! من بهخاطر اين سنگها نيامدهام، بلكه براى رسول خدا آمدهام. آنگاه از رسول خدا نقل كرد كه فرمود: «اگر كسى كه اهل است والى دين گردد، بر دين نگرييد، بلكه زمانى بر دين بگرييد كه غير اهل، والى آن شود»[۵]
ايشان با ذكر مصاديقى از توسل در قالب سؤال (28 سؤال) از منكران توسل، تفكر آنان را به چالش كشيده و از آنان انتقاد كرده است.[۶]
نویسنده در پايان به اين نتيجه مىرسد كه پيامبران و اولياى الهى از نيرويى برخوردارند كه ديگران ناتوان مىباشند؛ ازاينرو، آنان مجراى فيض الهى قرار دارند تا بدين ترتيب حجت خدا بر بندگان باشند؛ پس همانطوركه توسل به اسباب در عالم شرك نيست؛ زيرا به مخلوقات خداوند متوسل شدهاند، همينطور استعانت و استمداد از مجارى فيض الهى (پيامبر و اولياى الهى) نيز شرك نخواهند بود[۷]
پانويس
منابع مقاله
متن كتاب.