تهافت التهافت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۹۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ اوت ۲۰۲۴
جز
جایگزینی متن - 'تهافت الفلاسفة (ابهام زدایی)' به 'تهافت الفلاسفة (ابهام‌زدایی)'
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
جز (جایگزینی متن - 'تهافت الفلاسفة (ابهام زدایی)' به 'تهافت الفلاسفة (ابهام‌زدایی)')
 
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۱: خط ۱۱:
| کد کنگره =‏BBR‎‏ ‎‏655‎‏ ‎‏1372  
| کد کنگره =‏BBR‎‏ ‎‏655‎‏ ‎‏1372  
| موضوع =
| موضوع =
غزالي، محمد بن محمد، 450 - 505ق. تهافت الفلاسفه - نقد و تفسير  
غزالی، محمد بن محمد، 450 - 505ق. تهافت الفلاسفه - نقد و تفسير  
فلسفه - دفاعيه‏‌ها و رديه‌‏ها  
فلسفه - دفاعيه‏‌ها و رديه‌‏ها  
فلسفه اسلامی - متون قديمی تا قرن 14  
فلسفه اسلامی - متون قديمی تا قرن 14  
خط ۱۸: خط ۱۸:
|ناشر  
|ناشر  
| ناشر =  
| ناشر =  
دار الفکر اللبناني
دار الفکر اللبنانی
| مکان نشر =لبنان - بيروت  
| مکان نشر =لبنان - بيروت  
| سال نشر = |مجلد1: 1993م ,  
| سال نشر = |مجلد1: 1993م ,  
خط ۲۵: خط ۲۵:
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =13427
| کتابخانۀ دیجیتال نور =01744
| کتابخوان همراه نور =01744
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۳۱: خط ۳۲:
}}
}}


'''تهافت التهافت''' از بزرگ‌ترین آثار کلامی- فلسفی ابن رشد و جوابیه او به «[[تهافت الفلاسفة|تهافت الفلاسفه]]» [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] است؛ [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] در «[[تهافت الفلاسفة]]»، به بیان پریشان‌گویی و تناقض آرای حکما پرداخته و در بیست مسئله، ادله آنان را نقد و بررسی کرده است.<ref>ر.ک: برخواه، انسیه، ج8، ص667</ref>.
{{کاربردهای دیگر|تهافت الفلاسفة (ابهام‌زدایی)}}


===زمان نگارش===
'''تهافت التهافت''' از بزرگ‌ترین آثار کلامی- فلسفی [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] و جوابیه او به «[[تهافت الفلاسفة|تهافت الفلاسفه]]» [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] است؛ [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] در «[[تهافت الفلاسفة]]»، به بیان پریشان‌گویی و تناقض آرای حکما پرداخته و در بیست مسئله، ادله آنان را نقد و بررسی کرده است.<ref>ر.ک: برخواه، انسیه، ج8، ص667</ref>.
 
==زمان نگارش==
تاریخ تألیف کتاب مشخص نیست، اما به نظر موریس به‌ویژه در مقدمه «تهافت التهافت»، با توجه به اینکه ابن رشد بیشتر کتب خود را در نیمه دوم قرن ششم تألیف کرده و اسلوب کتاب نیز دال بر پختگی فکر اوست، می‌توان نتیجه گرفت که کتاب قبل از 576ق تألیف نشده است.<ref>ر.ک: همان</ref>.
تاریخ تألیف کتاب مشخص نیست، اما به نظر موریس به‌ویژه در مقدمه «تهافت التهافت»، با توجه به اینکه ابن رشد بیشتر کتب خود را در نیمه دوم قرن ششم تألیف کرده و اسلوب کتاب نیز دال بر پختگی فکر اوست، می‌توان نتیجه گرفت که کتاب قبل از 576ق تألیف نشده است.<ref>ر.ک: همان</ref>.


===انگیزه نگارش===
==انگیزه نگارش==
غرض و انگیزه [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] از تألیف کتاب این بوده است که نشان دهد بیشتر مطالب «[[تهافت الفلاسفة]]»، از رتبه یقین و برهان به دور است و نیز بیان آن دسته از سخنان [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] که مفید اقناع و قابل تصدیق است. وی در مواضع متعددی از کتاب این انگیزه و غرض را تأکید کرده و نمونه‌هایی نیز ذکر نموده است.<ref>همان</ref>.
غرض و انگیزه [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] از تألیف کتاب این بوده است که نشان دهد بیشتر مطالب «[[تهافت الفلاسفة]]»، از رتبه یقین و برهان به دور است و نیز بیان آن دسته از سخنان [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] که مفید اقناع و قابل تصدیق است. وی در مواضع متعددی از کتاب این انگیزه و غرض را تأکید کرده و نمونه‌هایی نیز ذکر نموده است.<ref>همان</ref>.


خط ۴۸: خط ۵۱:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در مقدمه محقق، ابتدا شرح‌حال مختصری از نویسنده ارائه گردیده و سپس، نکاتی پیرامون کتاب، بیان شده است و در ضمن آن برخی نظرات فلاسفه همچون ارسطو، ابن‌سینا و ابن رشد مطرح شده است.<ref>مقدمه محقق، ص5- 24</ref>.
در مقدمه محقق، ابتدا شرح‌حال مختصری از نویسنده ارائه گردیده و سپس، نکاتی پیرامون کتاب، بیان شده است و در ضمن آن برخی نظرات فلاسفه همچون ارسطو، ابن‌ سینا و ابن رشد مطرح شده است.<ref>مقدمه محقق، ص5- 24</ref>.


حمله غزالی به فلسفه و فلاسفه در تضعیف فلسفه در شرق و به‌طورکلی در جهان اسلام، تأثیر عمیقی گذاشت، اما در غرب و اندلس، فلسفه با تلاش کسانی چون [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]]، [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل]] و ابن رشد، رونق یافت و تنها فیلسوفی که به دفاع قوی از فلسفه پرداخت و کتاب مستقلی در این باب تألیف کرد، ابن رشد بود. وی پس از گذشت کمتر از یک قرن، برای مقابله با «[[تهافت الفلاسفة]]» [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، اثر حاضر را تألیف کرد و در آن، همه نقدهای [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] را پاسخ گفت<ref>ر.ک: برخواه، انسیه، ج8، ص667</ref>.
حمله غزالی به فلسفه و فلاسفه در تضعیف فلسفه در شرق و به‌طورکلی در جهان اسلام، تأثیر عمیقی گذاشت، اما در غرب و اندلس، فلسفه با تلاش کسانی چون [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]]، [[ابن طفیل، محمد بن عبدالملک|ابن طفیل]] و ابن رشد، رونق یافت و تنها فیلسوفی که به دفاع قوی از فلسفه پرداخت و کتاب مستقلی در این باب تألیف کرد، ابن رشد بود. وی پس از گذشت کمتر از یک قرن، برای مقابله با «[[تهافت الفلاسفة]]» [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، اثر حاضر را تألیف کرد و در آن، همه نقدهای [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] را پاسخ گفت<ref>ر.ک: برخواه، انسیه، ج8، ص667</ref>.
خط ۶۵: خط ۶۸:
# پرهیزنکردن از سرزنش غزالی هنگامی‌که او را خطاکار می‌یابد و اقرار به صحت و درستی اعتراضاتش در جایی که آن‌ها را صحیح می‌داند و رعایت مقام علمی غزالی و داوری منصفانه درباره او، هنگامی‌که درست گفته است؛ مثلاً [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] می‌گوید که [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] یا حقیقت مسائل را شناخته اما در «[[تهافت الفلاسفة]]» غیر حقیقت آن‌ها را بیان کرده که این فعل اشرار است یا حقیقت آن‌ها را نشناخته و متعرض چیزی شده که علم و احاطه‌ای به آن ندارد که این فعل جهال است و غزالی از این هر دو وصف منزه است، اما لغزش غزالی در تألیف این کتاب بوده است. همچنین به نظر او شاید غزالی به‌حسب زمان و مکان خود ناچار از انجام این کار شده است.
# پرهیزنکردن از سرزنش غزالی هنگامی‌که او را خطاکار می‌یابد و اقرار به صحت و درستی اعتراضاتش در جایی که آن‌ها را صحیح می‌داند و رعایت مقام علمی غزالی و داوری منصفانه درباره او، هنگامی‌که درست گفته است؛ مثلاً [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] می‌گوید که [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] یا حقیقت مسائل را شناخته اما در «[[تهافت الفلاسفة]]» غیر حقیقت آن‌ها را بیان کرده که این فعل اشرار است یا حقیقت آن‌ها را نشناخته و متعرض چیزی شده که علم و احاطه‌ای به آن ندارد که این فعل جهال است و غزالی از این هر دو وصف منزه است، اما لغزش غزالی در تألیف این کتاب بوده است. همچنین به نظر او شاید غزالی به‌حسب زمان و مکان خود ناچار از انجام این کار شده است.
# نقد و بررسی «تهافت الفلاسفة» و غزالی، با استناد به [[ارسطو]] و روش [[ارسطو]] و متقدمان؛ زیرا ابن رشد در میان فیلسوفان بزرگ مسلمان، تنها فیلسوفی است که نسبت به فلسفه ارسطو بیش از اندازه شیفتگی دارد و این را بارها در شرح‌ها و تفسیرهایش بر نوشته‌های ارسطو ذکر کرده است.
# نقد و بررسی «تهافت الفلاسفة» و غزالی، با استناد به [[ارسطو]] و روش [[ارسطو]] و متقدمان؛ زیرا ابن رشد در میان فیلسوفان بزرگ مسلمان، تنها فیلسوفی است که نسبت به فلسفه ارسطو بیش از اندازه شیفتگی دارد و این را بارها در شرح‌ها و تفسیرهایش بر نوشته‌های ارسطو ذکر کرده است.
# مقابله با [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] در «تهافت التهافت» علاوه بر معارضه با [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، مهم‌ترین انگیزه ابن رشد برای مخالفت با برخی از نظریات [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] و ابراز وفاداری عمیق به ارسطوست، زیرا او در مواردی رأی آنان را خلاف واقع و دور از غرض ارسطو دانسته و تلاش کرده تا قوت استدلال‌های غزالی و حدود انحراف این دو فیلسوف را از تعالیم اصیل ارسطو نشان دهد؛ مثلاً وی قاعده الواحد را نفی کرده، می‌گوید فارابی و ابن‌سینا نخستین کسانی بودند که این مطالب بی‌پایه را گفتند و مردم از ایشان تقلید کردند و آن را به فیلسوفان نسبت دادند. او همچنین می‌گوید که سخنانی ازاین‌دست، از گفته‌های متکلمان ضعیف‌تر است و این‌ها مطالبی دخیل در فلسفه‌اند و با اصول فیلسوفان هماهنگ و سازگار نیستند و گفته‌های ایشان حتی به حد اقناع خطابی نیز نمی‌رسد چه رسد به اقناع جدلی. بنابراین، به نظر وی برخی از سخنان غزالی در مواضع متعدد از کتاب‌هایش مبنی بر اینکه دانش ایشان (فارابی و ابن‌سینا) تخمینی و ظنی است، درست است؛ بدین ترتیب، موقف و موضع ابن رشد در برابر [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] موضع داوری است که هریک را به دلیل دور شدن از روش برهانی سرزنش و ملامت می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص667- 669</ref>.
# مقابله با [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌ سینا]] در «تهافت التهافت» علاوه بر معارضه با [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، مهم‌ترین انگیزه ابن رشد برای مخالفت با برخی از نظریات [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌ سینا]] و ابراز وفاداری عمیق به ارسطوست، زیرا او در مواردی رأی آنان را خلاف واقع و دور از غرض ارسطو دانسته و تلاش کرده تا قوت استدلال‌های غزالی و حدود انحراف این دو فیلسوف را از تعالیم اصیل ارسطو نشان دهد؛ مثلاً وی قاعده الواحد را نفی کرده، می‌گوید فارابی و ابن‌ سینا نخستین کسانی بودند که این مطالب بی‌پایه را گفتند و مردم از ایشان تقلید کردند و آن را به فیلسوفان نسبت دادند. او همچنین می‌گوید که سخنانی ازاین‌دست، از گفته‌های متکلمان ضعیف‌تر است و این‌ها مطالبی دخیل در فلسفه‌اند و با اصول فیلسوفان هماهنگ و سازگار نیستند و گفته‌های ایشان حتی به حد اقناع خطابی نیز نمی‌رسد چه رسد به اقناع جدلی. بنابراین، به نظر وی برخی از سخنان غزالی در مواضع متعدد از کتاب‌هایش مبنی بر اینکه دانش ایشان (فارابی و ابن‌ سینا) تخمینی و ظنی است، درست است؛ بدین ترتیب، موقف و موضع ابن رشد در برابر [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌ سینا]] موضع داوری است که هریک را به دلیل دور شدن از روش برهانی سرزنش و ملامت می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص667- 669</ref>.


با توجه به اینکه [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، فلاسفه را در سه مسئله تکفیر کرده، ابن رشد نیز کتاب خود را با این جملات در باب آن سه مسئله به پایان می‌برد و می‌نویسد: انکار معاد جسمانی، این مسئله نزد فلاسفه از مسائل نظری (غیر بدیهی و نیازمند استدلال) است؛ در انکار علم خدا به جزئیات، که این گفته، عقیده آنان نیست؛ در قول به قدم عالم، اما مقصود فلاسفه از این مطلب غیر از آن چیزی است که متکلمان از سخن فلاسفه تلقی کرده و ایشان را به سبب آن تکفیر کرده‌اند چنانکه غزالی خود نیز در جاهای دیگر غیر از «[[تهافت الفلاسفة]]» در اجماع به تکفیر تردید کرده است، همه این سخنان اشتباه است و شکی نیست که [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] درباره شریعت خطا کرده، همچنان که درباره حکمت خطا کرده است. ابن رشد در معارضات خود با غزالی در «تهافت التهافت» درعین‌حال به بیان پیوند و هماهنگی میان عقل و ایمان و دین و فلسفه نیز پرداخته است. کتاب «تهافت الفلاسفة» نزاع قدیمی میان فیلسوفان و دین‌داران را به نحوی بارز نشان می‌دهد<ref>همان، ص669</ref>.
با توجه به اینکه [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، فلاسفه را در سه مسئله تکفیر کرده، ابن رشد نیز کتاب خود را با این جملات در باب آن سه مسئله به پایان می‌برد و می‌نویسد: انکار معاد جسمانی، این مسئله نزد فلاسفه از مسائل نظری (غیر بدیهی و نیازمند استدلال) است؛ در انکار علم خدا به جزئیات، که این گفته، عقیده آنان نیست؛ در قول به قدم عالم، اما مقصود فلاسفه از این مطلب غیر از آن چیزی است که متکلمان از سخن فلاسفه تلقی کرده و ایشان را به سبب آن تکفیر کرده‌اند چنانکه غزالی خود نیز در جاهای دیگر غیر از «[[تهافت الفلاسفة]]» در اجماع به تکفیر تردید کرده است، همه این سخنان اشتباه است و شکی نیست که [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] درباره شریعت خطا کرده، همچنان که درباره حکمت خطا کرده است. ابن رشد در معارضات خود با غزالی در «تهافت التهافت» درعین‌حال به بیان پیوند و هماهنگی میان عقل و ایمان و دین و فلسفه نیز پرداخته است. کتاب «تهافت الفلاسفة» نزاع قدیمی میان فیلسوفان و دین‌داران را به نحوی بارز نشان می‌دهد<ref>همان، ص669</ref>.
خط ۷۷: خط ۸۰:


==پانویس==
==پانویس==
<references/>
<references />


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
خط ۸۵: خط ۸۸:


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
[[تهافت الفلاسفة]]
[[تهافت الفلاسفة]]


خط ۹۱: خط ۹۶:
[[مقدمة تهافت الفلاسفة المسماة مقاصد الفلاسفة]]
[[مقدمة تهافت الفلاسفة المسماة مقاصد الفلاسفة]]


 
[[تهافت التهافت (فارسی)]]
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
خط ۱۰۰: خط ۱۰۵:
   
   
[[رده:عصر صاحب نظران فلسفه اسلامی]]
[[رده:عصر صاحب نظران فلسفه اسلامی]]
[[رده:جدید25 شهریور الی 24 مهر]]