زهر المعاني: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۶۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ اوت ۲۰۲۴
جز
جایگزینی متن - 'المعانی (ابهام زدایی)' به 'المعانی (ابهام‌زدایی)'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'المعانی (ابهام زدایی)' به 'المعانی (ابهام‌زدایی)')
 
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۵: خط ۵:
|پدیدآورندگان  
|پدیدآورندگان  
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[داعي، ادريس بن حسن]] (نويسنده)
[[داعی، ادریس بن حسن]] (نویسنده)
[[غالب، مصطفي]] (مصحح)
[[غالب، مصطفی]] (مصحح)
|-
|-
| data-type="language" |عربي
| data-type="language" |عربي
خط ۱۲: خط ۱۲:
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏215‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏4‎‏ز‎‏9‎‏  
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏215‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏4‎‏ز‎‏9‎‏  
| موضوع =
| موضوع =
اسماعيليه - عقايد - متون قديمي تا قرن 14  
اسماعيليه - عقايد - متون قدیمی تا قرن 14  
کلام اسماعيليه - متون قديمي تا قرن 14  
کلام اسماعيليه - متون قدیمی تا قرن 14  
|ناشر  
|ناشر  
| ناشر =  
| ناشر =  
مجد (الموسسة الجامعية للدراسات و النشر و التوزيع)
مجد (المؤسسة الجامعية للدراسات و النشر و التوزيع)
| مکان نشر =لبنان - بيروت
| مکان نشر =لبنان - بيروت
| سال نشر = |مجلد1: 1411ق,
| سال نشر = |مجلد1: 1411ق,
خط ۲۲: خط ۲۲:
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE14363AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE14363AUTOMATIONCODE
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =23588
| کتابخانۀ دیجیتال نور =14363
| کتابخوان همراه نور =14363
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''زهر المعاني'''، با نام کامل «زهر المعاني في توحيد المبدع سبحانه و معرفة كمال الأول و الثاني و حصول عالم الجسم و ارتقائه إلی العالم الروحاني»، تألیف عمادالدین ادریس قرشی (متوفی 872ق)، در موضوع عقاید اسماعیلیه است، که توسط مصطفی غالب مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است.
{{کاربردهای دیگر| المعانی (ابهام‌زدایی)}} 
'''زهر المعاني'''، با نام کامل «زهر المعاني في توحيد المبدع سبحانه و معرفة كمال الأول و الثاني و حصول عالم الجسم و ارتقائه إلی العالم الروحانی»، تألیف [[داعی، ادریس بن حسن|عمادالدین ادریس قرشی]] (متوفی 872ق)، در موضوع عقاید اسماعیلیه است، که توسط [[غالب، مصطفی|مصطفی غالب]] مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است.


نویسنده، کتاب را در روز پنج‌شنبه، هفتم شوال سال 838ق، به پایان برده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص344</ref>.
نویسنده، کتاب را در روز پنج‌شنبه، هفتم شوال سال 838ق، به پایان برده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص344</ref>.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۶: خط ۳۸:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
محقق در مقدمه مختصری درباره ابواب کتاب سخن گفته، سپس درباره ترجمه نویسنده و چگونگی تحقیق کتاب مطالبی را بیان نموده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص5-9</ref>.
محقق در مقدمه مختصری درباره ابواب کتاب سخن گفته، سپس درباره ترجمه نویسنده و چگونگی تحقیق کتاب مطالبی را بیان نموده است.<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص5-9</ref>.


عمادالدین ادریس که خود نوزدهمین داعی از فرقه اسماعیلیه و شاخه مستعلیه می‌باشد، طرف‌دار الهیات سلبی است و در باب دوم کتابش، از سلب اسما و صفات از خدا سخن می‌گوید و خدا را توصیف‌ناشدنی و اشاره‌ناپذیر می‌خواند. در نگاه قرشی، خدا برتر از آن است که به صفتی از صفات توصیف شود یا اسمی از اسما بر او اطلاق گردد و صفات یا نام‌هایی که برای خدا آورده می‌شود، به‌صورت حقیقی بر مبدع عالم اطلاق نمی‌گردد؛ برای نمونه، صفاتی که در آیات وحی بر خداوند اطلاق شده است، مانند سمیع، علیم، قادر و حکیم، تعبیر از چیزهایی است که خداوند در خلقش نهاده است و اطلاق آن‌ها بر خداوند مجازی است، نه حقیقی. خداوند، نه جسم است که به صفات جسم توصیف گردد و نه عقل است که به صفات عقل توصیف شود. افزون بر این، نه چیزی بر خدا محیط است و نه وحدانیت بر خداوند اطلاق می‌گردد. کسی که خدا را نفی می‌کند، در باتلاق تعطیل می‌افتد و آنکه خدا را توصیف و تشبیه می‌کند، در گرداب شرک غرق می‌شود؛ چه اینکه خداوند می‌فرماید: '''وَ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ''' (انعام: 91‌)؛ بنابراین، نتیجه می‌گیریم که اسما، صفات، اشارات و عبارات، بر غیر خدا اطلاق می‌شوند و بر خدا اطلاق نخواهند شد. توحید واقعی اقتضا می‌کند که صفات از خدا نفی و سلب شود. آن اسماء حسنایی که قرآن ذکر می‌کند نیز به‌عنوان استعاره توجیه می‌شود‌. تنزیه، متوقف بر سلب اسما و صفات از باری ‌تعالی است<ref>ر.ک: بهرامی، محمد، ص80-81؛ متن کتاب، ص21-20</ref>.
عمادالدین ادریس که خود نوزدهمین داعی از فرقه اسماعیلیه و شاخه مستعلیه می‌باشد، طرف‌دار الهیات سلبی است و در باب دوم کتابش، از سلب اسما و صفات از خدا سخن می‌گوید و خدا را توصیف‌ناشدنی و اشاره‌ناپذیر می‌خواند. در نگاه قرشی، خدا برتر از آن است که به صفتی از صفات توصیف شود یا اسمی از اسما بر او اطلاق گردد و صفات یا نام‌هایی که برای خدا آورده می‌شود، به‌صورت حقیقی بر مبدع عالم اطلاق نمی‌گردد؛ برای نمونه، صفاتی که در آیات وحی بر خداوند اطلاق شده است، مانند سمیع، علیم، قادر و حکیم، تعبیر از چیزهایی است که خداوند در خلقش نهاده است و اطلاق آن‌ها بر خداوند مجازی است، نه حقیقی. خداوند، نه جسم است که به صفات جسم توصیف گردد و نه عقل است که به صفات عقل توصیف شود. افزون بر این، نه چیزی بر خدا محیط است و نه وحدانیت بر خداوند اطلاق می‌گردد. کسی که خدا را نفی می‌کند، در باتلاق تعطیل می‌افتد و آنکه خدا را توصیف و تشبیه می‌کند، در گرداب شرک غرق می‌شود؛ چه اینکه خداوند می‌فرماید:'''وَ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ''' (انعام: 91‌)؛ بنابراین، نتیجه می‌گیریم که اسما، صفات، اشارات و عبارات، بر غیر خدا اطلاق می‌شوند و بر خدا اطلاق نخواهند شد. توحید واقعی اقتضا می‌کند که صفات از خدا نفی و سلب شود. آن اسماء حسنایی که قرآن ذکر می‌کند نیز به‌عنوان استعاره توجیه می‌شود‌. تنزیه، متوقف بر سلب اسما و صفات از باری ‌تعالی است.<ref>ر.ک: بهرامی، محمد، ص80-81؛ متن کتاب، ص21-20</ref>.


ایشان از روایات امام علی(ع) برای اثبات درستی الهیات سلبی خویش بهره می‌گیرد؛ آنجا که امام می‌فرماید: توحید خداوند به نفی صفات از خداست. عقل، هر صفت و موصوفی را مخلوق می‌داندو هر مخلوقی شهادت می‌دهد که خالقی دارد که نه صفت است و نه موصوف قرار می‌گیرد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص22</ref>.
ایشان از روایات [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] برای اثبات درستی الهیات سلبی خویش بهره می‌گیرد؛ آنجا که امام می‌فرماید: توحید خداوند به نفی صفات از خداست. عقل، هر صفت و موصوفی را مخلوق می‌داندو هر مخلوقی شهادت می‌دهد که خالقی دارد که نه صفت است و نه موصوف قرار می‌گیرد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص22</ref>.


قرشی در تقریر دلیل طرف‌داران الهیات سلبی می‏نویسد: توصیف باری‌ تعالی به عالم یا قادر، وجود یک عالم و یک معلوم را می‏طلبد‌؛ چنان‌که توصیف خداوند به قادر نیز وجود قدرت، قادر و مقدورعلیه را لازم دارد. در این صورت، آیا خداوند پیش از آفرینش، عالم یا قادر بود؟ اگر بگویید پیش از آفرینش نیز قادر و عالم بود، در این صورت، صفت علم و قدرت برای خداوند قدیم خواهد بود‌؛ اما اگر ادعا کنید صفت قدرت و علم، پس از آفرینش برای خدا پیدا شده است‌، در این صورت، علم و قدرت حادث خواهد بود و خداوند محل حوادث و اگر خداوند را قادر بشناسیم، چنان‌که برخی مخلوقات را قادر می‏دانیم، در این صورت، اگرچه خداوند را دارای قدرت تامه بدانیم، اما به‌هرحال مخلوق خداوند با خداوند در این قدرت و علم شریک خواهد بود<ref>ر.ک: همان‌، ص‌‌24؛ همان، ص81-82</ref>.
قرشی در تقریر دلیل طرف‌داران الهیات سلبی می‌‏نویسد: توصیف باری‌ تعالی به عالم یا قادر، وجود یک عالم و یک معلوم را می‏طلبد‌؛ چنان‌که توصیف خداوند به قادر نیز وجود قدرت، قادر و مقدورعلیه را لازم دارد. در این صورت، آیا خداوند پیش از آفرینش، عالم یا قادر بود؟ اگر بگویید پیش از آفرینش نیز قادر و عالم بود، در این صورت، صفت علم و قدرت برای خداوند قدیم خواهد بود‌؛ اما اگر ادعا کنید صفت قدرت و علم، پس از آفرینش برای خدا پیدا شده است‌، در این صورت، علم و قدرت حادث خواهد بود و خداوند محل حوادث و اگر خداوند را قادر بشناسیم، چنان‌که برخی مخلوقات را قادر می‏دانیم، در این صورت، اگرچه خداوند را دارای قدرت تامه بدانیم، اما به‌هرحال مخلوق خداوند با خداوند در این قدرت و علم شریک خواهد بود<ref>ر.ک: همان‌، ص‌24؛ همان، ص81-82</ref>.


برخی از عقاید ادریس قرشی، تحت تأثیر فلاسفه و نظریه عقول ده‌گانه است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص57</ref>؛ لذا او مطالبی را بر پایه عقول ده‌گانه درباره خدا و مخلوقات در ابواب پنجم تا دوازدهم ارائه نموده است.
برخی از عقاید ادریس قرشی، تحت تأثیر فلاسفه و نظریه عقول ده‌گانه است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص57</ref>؛ لذا او مطالبی را بر پایه عقول ده‌گانه درباره خدا و مخلوقات در ابواب پنجم تا دوازدهم ارائه نموده است.


مباحث بعدی کتاب درباره پیامبران و اوصیای آنان است. به نظر ادریس قرشی، پیامبر کسی است که آیینی تازه بنیاد می‌نهد؛ یعنی سخن از آیینی تازه می‌گوید و آیین پیشین را نسخ می‌کند. پیامبران، هفت تن هستند و در زندگی بشر - ‌از آغاز تا انجام - ‌هفت دوره پیامبری، به شرح زیر، وجود داشته است:
مباحث بعدی کتاب درباره پیامبران و اوصیای آنان است. به نظر ادریس قرشی، پیامبر کسی است که آیینی تازه بنیاد می‌نهد؛ یعنی سخن از آیینی تازه می‌گوید و آیین پیشین را نسخ می‌کند. پیامبران، هفت تن هستند و در زندگی بشر - ‌از آغاز تا انجام - ‌هفت دوره پیامبری، به شرح زیر، وجود داشته است:
خط ۵۴: خط ۵۶:
# دوره محمد(ص)<ref>ر.ک: همان، ص106-138</ref>.
# دوره محمد(ص)<ref>ر.ک: همان، ص106-138</ref>.


در مورد رسول خدا(ص) چنین قائل است که وجود آن حضرت غیر از وجود دنیایی اوست؛ آن حضرت به دلیل لطافت و صفای صورت و درخشش گوهر خویش به هیچ عارضه‌ای مبتلا نمی‌شد و چشم کفار او را نمی‌دید؛ چراکه خداوند خطاب به آن حضرت می‌فرماید: '''وَ تراهُمْ ينظُرونَ إليكَ و هم لا يبصِرون''' (اعراف: ١٩٧) (و آن‌ها را می‌بینی که به‌سوی تو می‌نگرند، درحالی‌که نمی‌بینند). حال که آنان حتی آن حضرت را نمی‌بینند چگونه می‌توانند آزاری به او برسانند و اگر رنجی به او رسیده، این رنج بر ناسوت آن حضرت واقع شده است. او به‌مانند یاقوت در میان سنگ‌ها است. یاقوت اگرچه صفا و درخشش برتر دارد، ولی در اصل سنگ است<ref>همان، ص179</ref>.
در مورد رسول خدا(ص) چنین قائل است که وجود آن حضرت غیر از وجود دنیایی اوست؛ آن حضرت به دلیل لطافت و صفای صورت و درخشش گوهر خویش به هیچ عارضه‌ای مبتلا نمی‌شد و چشم کفار او را نمی‌دید؛ چراکه خداوند خطاب به آن حضرت می‌فرماید:'''وَ تراهُمْ ينظُرونَ إليكَ و هم لا يبصِرون''' (اعراف: ١٩٧) (و آن‌ها را می‌بینی که به‌سوی تو می‌نگرند، درحالی‌که نمی‌بینند). حال که آنان حتی آن حضرت را نمی‌بینند چگونه می‌توانند آزاری به او برسانند و اگر رنجی به او رسیده، این رنج بر ناسوت آن حضرت واقع شده است. او به‌مانند یاقوت در میان سنگ‌ها است. یاقوت اگرچه صفا و درخشش برتر دارد، ولی در اصل سنگ است.<ref>همان، ص179</ref>.


او در ادامه می‌گوید: ائمه بزرگوار نیز از چنین مقامی بهره‌مند بودند؛ زیرا امام باقر(ع) می‌گوید: رنج و ابتلاهایی که به امام حسن(ع) و حسین(ع) نازل شده، در واقع در وجود مثالی و خیالی آن‌ها نازل شده است<ref>ر.ک: همان، ص180</ref>.
او در ادامه می‌گوید: ائمه بزرگوار نیز از چنین مقامی بهره‌مند بودند؛ زیرا امام باقر(ع) می‌گوید: رنج و ابتلاهایی که به امام حسن(ع) و حسین(ع) نازل شده، در واقع در وجود مثالی و خیالی آن‌ها نازل شده است.<ref>ر.ک: همان، ص180</ref>.


نویسنده در یک تشبیه، جایگاه پیامبران و اوصیای ایشان را در شرایع چنین توصیف می‌کند: مقام آدم و وصی وی در شرایع همچون سلاله، مقام نوح و وصی او همچون نطفه، مقام ابراهیم و وصی او همچون علقه، مقام موسی و وصی او همچون مضغه، مقام عیسی و وصی او همچون عظام و مقام محمد(ص) همچون لحم و اتمام خلقت جسمانی است و مقام امیرالمؤمنین(ع) همچون نفس است که جسد قائم به آن می‌باشد<ref>همان، ص158</ref>.
نویسنده در یک تشبیه، جایگاه پیامبران و اوصیای ایشان را در شرایع چنین توصیف می‌کند: مقام آدم و وصی وی در شرایع همچون سلاله، مقام نوح و وصی او همچون نطفه، مقام ابراهیم و وصی او همچون علقه، مقام موسی و وصی او همچون مضغه، مقام عیسی و وصی او همچون عظام و مقام محمد(ص) همچون لحم و اتمام خلقت جسمانی است و مقام امیرالمؤمنین(ع) همچون نفس است که جسد قائم به آن می‌باشد<ref>همان، ص158</ref>.


ایشان در ضمن شمردن ائمه، بعد از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] به اسماعیل فرزند [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] اشاره می‌کند و می‌گوید: [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، خود، او را به‌عنوان امام معرفی نموده و دستور به تبعیت از او داده است<ref>ر.ک: همان، ص199-200</ref>.
ایشان در ضمن شمردن ائمه، بعد از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] به اسماعیل فرزند [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] اشاره می‌کند و می‌گوید: [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، خود، او را به‌عنوان امام معرفی نموده و دستور به تبعیت از او داده است.<ref>ر.ک: همان، ص199-200</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
خط ۷۰: خط ۷۲:


==پانویس==
==پانویس==
<references />
<references/>


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
خط ۷۶: خط ۷۸:
#[[:noormags:1090413|بهرامی، محمد، «شکل‌شناسی الهیات اسماعیلیه»، مجله شیعه‌شناسی، پاییز 1392، شماره 43، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز)]].
#[[:noormags:1090413|بهرامی، محمد، «شکل‌شناسی الهیات اسماعیلیه»، مجله شیعه‌شناسی، پاییز 1392، شماره 43، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز)]].


== وابسته‌ها ==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
   
   
خط ۸۷: خط ۸۸:
   
   
[[رده:آثار کلی (مناظرات کلامی، مذاهب کلامی)]]
[[رده:آثار کلی (مناظرات کلامی، مذاهب کلامی)]]
[[رده:25 بهمن الی 24 اسفند]]
[[رده:قربانی-اسفند96]]