الدر المنثور في التفسير بالمأثور: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'الدر المنثور (ابهام زدایی)' به 'الدر المنثور (ابهام‌زدایی)')
     
    (۸۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR01961J1.jpg|بندانگشتی|الدر المنثور في التفسیر بالمأثور]]
    | تصویر =NUR01961J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =الدر المنثور في التفسیر بالمأثور
    |+ |
    | عنوان‌های دیگر =کتاب تنویر المقیاس فی تفسیر ابن عباس
    |-
    | پدیدآوران =
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|الدر المنثور في التفسیر بالمأثور
    [[ابن عباس، عبدالله بن عباس]] (نویسنده)
    |-
    |نام های دیگر کتاب
    |data-type='otherBookNames'|کتاب تنویر المقیاس فی تفسیر ابن عباس
    |-
    |پدیدآورندگان
    |data-type='authors'|[[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس]] (نويسنده)


    [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌‌بکر]] (نويسنده)
    [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر]] (نویسنده)
    |-
    | زبان =عربی
    |زبان  
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏96‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏9‎‏د‎‏4
    |data-type='language'|عربی
    | موضوع =
    |-
    تفاسیر اهل سنت - قرن 9ق.
    |کد کنگره  
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BP‎‏ ‎‏96‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏9‎‏د‎‏4
    |-
    |موضوع  
    |data-type='subject'|تفاسیر اهل سنت - قرن 9ق.


    تفاسیر شیعه - قرن 1ق.
    تفاسیر شیعه - قرن 1ق.


    تفاسیر ماثوره
    تفاسیر ماثوره
    |-
    | ناشر =
    |ناشر  
    مکتبة آیت‌الله المرعشي النجفي(ره)
    |data-type='publisher'|مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)
    | مکان نشر =قم - ایران
    |-
    | سال نشر = 1404 ق  
    |مکان نشر  
    |data-type='publishPlace'|قم - ایران
    |-
    |سال نشر  
    |data-type='publishYear'| 1404 هـ.ق  
    |-class='articleCode'
    |کد اتوماسیون
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE1961AUTOMATIONCODE
    |}
    </div>


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01961AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | تعداد جلد =6
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =01961
    | کتابخوان همراه نور =01961
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پیش از =
    }}
    {{کاربردهای دیگر|الدر المنثور (ابهام‌زدایی)}}


    == معرفى اجمالى ==
    '''الدر المنثور في التفسير بالمأثور'''، اثر عربى [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر|جلال‌الدين عبدالرحمن سيوطى]] (متوفى 911ق)، از تفاسير مأثور اهل تسنن در قرن دهم هجرى است كه تفسير آيات را به‌صورت نقل روايى، ذيل آن‌ها ذكر كرده و به سبب عدم اظهار نظر مفسر درباره روايات آن، چنين برداشت مى‌شود كه اين اخبار، مورد تأييد او بوده است؛ لكن در اين تفسير، گاهى اسرائيلات و رواياتى نامقبول به چشم مى‌خورد و مفسر تنها در موارد معدودى در قوت يا عدم قوت حديث، نظر داده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30179/108 غروى نايينى، نهله؛ شيواپور، حامد، ص108]</ref>
    '''الدر المنثور في التفسير بالمأثور'''، اثر عربى جلال‌الدين عبدالرحمن [[سيوطى]] (متوفى 911ق)، از تفاسير مأثور اهل تسنن در قرن دهم هجرى است كه تفسير آيات را به‌صورت نقل روايى، ذيل آن‌ها ذكر كرده و به سبب عدم اظهار نظر مفسر درباره روايات آن، چنين برداشت مى‌شود كه اين اخبار، مورد تأييد او بوده است؛ لكن در اين تفسير، گاهى اسرائيلات و رواياتى نامقبول به چشم مى‌خورد و مفسر تنها در موارد معدودى در قوت يا عدم قوت حديث، نظر داده است <ref>غروى نايينى، نهله؛ شيواپور، حامد، ص 108</ref>.


    در حاشيه اين اثر، كتاب تفسيرى ديگرى با نام «تنوير المقباس في تفسير ابن عباس»، مشهور به «تفسير ابن عباس» آمده است.
    در حاشيه اين اثر، كتاب تفسيرى ديگرى با نام «تنوير المقباس في تفسير ابن عباس»، مشهور به «تفسير ابن عباس» آمده است.


    == ساختار ==
    ==ساختار==
    اين نسخه، با مقدمه [[مرعشی، سید شهاب‌الدین|آيت‌الله مرعشى نجفى]] آغاز و مطالب در شش جلد، تنظيم شده است.


     
    مؤلف روايات را به ترتيب سور و آيات تأليف كرده و آغاز آن را سوره حمد و پایان آن را سوره ناس قرار داده و براى همه سوره‌ها، رواياتى آورده است. وى در تفسير هر سوره، نخست پس از ذكر نام سوره، روايات مربوط به فضائل و ويژگى‌هاى آن را آورده و سپس به ترتيب آيات، آيه و يا جمله‌اى از يك آيه را ذكر كرده و روايات مربوط به آن را در ذيل بيان نموده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/19069/56 بابايى، على‌اكبر، ص56]</ref>
    اين نسخه، با مقدمه [[مرعشی، شهاب‌الدین|آيت‌الله مرعشى نجفى]] آغاز و مطالب در شش جلد، تنظيم شده است.
     
    مؤلف روايات را به ترتيب سور و آيات تأليف كرده و آغاز آن را سوره حمد و پايان آن را سوره ناس قرار داده و براى همه سوره‌ها، رواياتى آورده است. وى در تفسير هر سوره، نخست پس از ذكر نام سوره، روايات مربوط به فضائل و ويژگى‌هاى آن را آورده و سپس به ترتيب آيات، آيه و يا جمله‌اى از يك آيه را ذكر كرده و روايات مربوط به آن را در ذيل بيان نموده است <ref>بابايى، على‌اكبر، ص 56</ref>.


    [[سيوطى]] در اين تفسير، روايات زيادى را از كتب مختلف گرد آورده است كه مى‌توان آن‌ها را در موضوعات زير، تقسيم‌بندى كرد:
    [[سيوطى]] در اين تفسير، روايات زيادى را از كتب مختلف گرد آورده است كه مى‌توان آن‌ها را در موضوعات زير، تقسيم‌بندى كرد:
    خط ۵۸: خط ۴۴:
    #تفاسيرى مانند: تفسير وكيع، تفسير فريابى، تفسير ابن منذر، تفسير جويبر، تفسير القرآن عبدبن حميد، الكشف و البيان ثعلبى، تفسير ابن مردويه، تفسير القرآن العظيم ابن ابى‌حاتم، جامع البيان [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] و...؛
    #تفاسيرى مانند: تفسير وكيع، تفسير فريابى، تفسير ابن منذر، تفسير جويبر، تفسير القرآن عبدبن حميد، الكشف و البيان ثعلبى، تفسير ابن مردويه، تفسير القرآن العظيم ابن ابى‌حاتم، جامع البيان [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] و...؛
    #صحاح، مانند: [[صحيح بخارى]] و [[صحيح مسلم]]؛
    #صحاح، مانند: [[صحيح بخارى]] و [[صحيح مسلم]]؛
    #مسانيدى مانند: [[مسند الإمام أحمد بن حنبل|مسند احمد بن حنبل]]، [[مسند الدارمي المعروف بـ : (سنن الدارمي)|مسند دارمى]] و مسند بزّاز؛
    #مسانيدى مانند: [[مسند الإمام أحمد بن حنبل|مسند احمد بن حنبل]]، [[مسند الدارمي المعروف ب: (سنن الدارمي)|مسند دارمى]] و مسند بزّاز؛
    #كتاب‌هاى تاريخى، مانند: [[تاریخ مدینة دمشق |تاريخ مدينه دمشق]] [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]]، [[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]] [[خطيب بغدادى]]، تاريخ نيشابور حاكم، تاريخ الاصبهان [[ابونعیم، احمد بن عبدالله|ابونعيم]] و تاريخ البخارى؛
    #كتاب‌هاى تاريخى، مانند: [[تاریخ مدینة دمشق |تاريخ مدينه دمشق]] [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]]، [[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]] [[خطیب بغدادى]]، [[تاریخ نیشابور]] حاكم، تاريخ الاصبهان [[ابونعیم، احمد بن عبدالله|ابونعيم]] و تاريخ البخارى؛
    #معجم‌هايى مانند: المعجم الوسيط، المعجم الكبير طبرانى، معجم ابوسعيد اعرابى، معجم ابن جميع، معجم الصحابه بغوى و معجم الصحابه ابن قانع؛
    #معجم‌هایى مانند: المعجم الوسيط، المعجم الكبير طبرانى، معجم ابوسعيد اعرابى، معجم ابن جميع، معجم الصحابه بغوى و معجم الصحابه ابن قانع؛
    #كتاب‌هايى مانند «كتاب الصلاة» مروزى، «المصاحف» ابن انبارى، «أسباب النزول» واحدى، «المصنف» ابن ابى‌شيبه، «دلائل النبوة» [[ابونعیم، احمد بن عبدالله|ابونعيم]]، «الأسماء و الصفات»، «دلائل النبوة» بيهقى، «الأدب المفرد» بخارى، «كتاب البسملة» ابن خزيمه، «فضائل القرآن» ابوعبيده، «حلية الأولياء»، «الطب النبوي» [[ابونعیم، احمد بن عبدالله|ابونعيم]]، «معرفة الصحابة» ماوردى، «العظيمة» ابوالشيخ، «فضائل القرآن» ابن ضريس، «طبقات» ابن سعد، «معرفة السنن و الآثار» بيهقى، «كامل» ابن عدى، «المصنف» عبدالرزاق، «الأم» شافعى، «الموطأ» مالك، «نوادر الأصول» حكيم ترمذى، «فضائل القرآن» هروى، «زوائد المسند» عبدالله بن احمد، «كتاب الثواب» ابن حبان، «شعب الإيمان» بيهقى، «المختارة» مقدسى، «الغريب» خطابى، «كتاب المسئلة» خطيب، «الأربعين» حافظ و «الدعاء ابن أبي‌الدنيا» <ref>بابايى، على‌اكبر، ص 55</ref>.
    #كتاب‌هایى مانند «كتاب الصلاة» مروزى، «المصاحف» [[ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]]، «[[أسباب النزول]]» واحدى، «المصنف» ابن ابى‌شيبه، «[[دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشريعة|دلائل النبوة]]» [[ابونعیم، احمد بن عبدالله|ابونعيم]]، «الأسماء و الصفات»، «[[دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشريعة|دلائل النبوة]]» بيهقى، «الأدب المفرد» بخارى، «كتاب البسملة» ابن خزيمه، «فضائل القرآن» ابوعبيده، «حلية الأولیاء»، «الطب النبوي» [[ابونعیم، احمد بن عبدالله|ابونعيم]]، «معرفة الصحابة» [[ماوردی، علی بن محمد|ماوردى]]، «العظيمة» ابوالشيخ، «فضائل القرآن» [[ابن ضریس بجلی، محمد بن ایوب|ابن ضريس]]، «طبقات» ابن سعد، «معرفة السنن و الآثار» بيهقى، «كامل» ابن عدى، «المصنف» عبدالرزاق، «الأم» شافعى، «الموطأ» مالك، «نوادر الأصول» [[حکیم ترمذی، محمد بن علی|حكيم ترمذى]]، «فضائل القرآن» هروى، «زوائد المسند» عبدالله بن احمد، «كتاب الثواب» ابن حبان، «شعب الإيمان» بيهقى، «المختارة» مقدسى، «الغريب» خطابى، «كتاب المسئلة» خطیب، «الأربعين» حافظ و «الدعاء ابن أبي‌الدنيا».<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/19069/55 بابايى، على‌اكبر، ص55]</ref>


    == گزارش محتوا ==
    ==گزارش محتوا==
    در مقدمه، تاريخچه تفاسير شيعه و سنى مورد بررسى قرار گرفته و در آخر نيز به‌اختصار شرح حال و آثار [[سيوطى]] بيان شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/12257/2/2 مقدمه، ج 1، ص2 - 11]</ref>


     
    اين كتاب، از جامع‌ترين منابع تفسير اثرى در ميان اهل سنت است و شايد بتوان اطمينان داشت كه اغلب روايات تفسيرى اهل سنت، در اين كتاب جمع‌آورى شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30179/108 غروى نايينى، نهله؛ شيواپور، حامد، ص108]</ref>تنها در سوره حمد، نزدیک به سيصد روايت از بيش از هشتاد كتاب اهل سنت نقل شده و جز مقدمه كوتاهى كه در ابتداى اين تفسير آورده، به هيچ مطلبى جز ذكر روايات، پرداخته نشده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/19069/55 بابايى، على‌اكبر، ص55]</ref>
    در مقدمه، تاريخچه تفاسير شيعه و سنى مورد بررسى قرار گرفته و در آخر نيز به‌اختصار شرح حال و آثار [[سيوطى]] بيان شده است <ref>مقدمه، ج 1، ص 2 - 11</ref>.
     
    اين كتاب، از جامع‌ترين منابع تفسير اثرى در ميان اهل سنت است و شايد بتوان اطمينان داشت كه اغلب روايات تفسيرى اهل سنت، در اين كتاب جمع‌آورى شده است <ref>غروى نايينى، نهله؛ شيواپور، حامد، ص 108</ref>. تنها در سوره حمد، نزديك به سيصد روايت از بيش از هشتاد كتاب اهل سنت نقل شده و جز مقدمه كوتاهى كه در ابتداى اين تفسير آورده، به هيچ مطلبى جز ذكر روايات، پرداخته نشده است <ref>بابايى، على‌اكبر، ص 55</ref>.


    ويژگى‌هاى اثر حاضر را مى‌توان در مؤلفه‌هاى زير، خلاصه نمود:
    ويژگى‌هاى اثر حاضر را مى‌توان در مؤلفه‌هاى زير، خلاصه نمود:


    1. اين تفسير از نظر جامعيت روايات تفسيرى اهل تسنن، در بين تفاسير معروف، كم‌نظير بلكه بى‌نظير بوده و تفسيرى است كه ما را از روايات تفسيرى بخش عظيمى از كتاب‌هاى اهل تسنن آگاه مى‌كند، به‌ويژه كه بعضى از كتاب‌هايى كه مؤلف از آنها روايت نقل كرده، در دسترس نمى‌باشد و اختلاف و ترديدى نيست كه اين تفسير، مرجع خوبى براى پى بردن به روايات تفسيرى اهل تسنن است <ref>بابايى، على‌اكبر، ص 57</ref>.
    #اين تفسير از نظر جامعيت روايات تفسيرى اهل تسنن، در بين تفاسير معروف، كم‌نظير بلكه بى‌نظير بوده و تفسيرى است كه ما را از روايات تفسيرى بخش عظيمى از كتاب‌هاى اهل تسنن آگاه مى‌كند، به‌ويژه كه بعضى از كتاب‌هایى كه مؤلف از آنها روايت نقل كرده، در دسترس نمى‌باشد و اختلاف و ترديدى نيست كه اين تفسير، مرجع خوبى براى پى بردن به روايات تفسيرى اهل تسنن است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/19069/57 بابايى، على‌اكبر، ص57]</ref>
    #ديگر ويژگى اين اثر، آن است كه نویسنده همه روايات را با حذف سند از مصادر اصلى آن (كتاب‌هایى كه روايات را از آنها نقل كرده) آورده است و هر روايتى را با تعبير «أخرج» و ذكر نام مؤلف مصدر يا مصادر آن نقل كرده و در غالب موارد، به نام خود مصدر يا مصادر نيز اشاره نموده است. همچنين آنكه تعداد مصادرى كه براى هر روايت ذكر شده، مختلف است؛ در مواردى، مؤلف يك روايت را از يك مصدر و در مواردى از مصادر متعدد و گاهى يك روايت را از يازده مصدر نقل كرده است و در مواردى اندك به وضع سند روايات نيز اشاره كرده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/19069/56 همان، ص56]</ref>
    #امتياز ديگر اين تفسير اين است كه بخشى از روايات فضائل ائمه اطهار(ع) را در بر دارد و براى دسترسى به روايات فضايلى كه در كتاب‌هاى اهل تسنن آمده، منبع سودمندى است؛ براى نمونه، در ذيل آيه'''«فتلقى ءادم من ربه كلمات فتاب عليه»'''.<ref>بقره، 37</ref>، از طريق ابن نجار از ابن عباس نقل كرده است: «از رسول خدا(ص) كلماتى را كه حضرت آدم از پروردگارش تلقى كرد پرسيدم، فرمود: به حق محمد، على، فاطمه، حسن و حسین از خدا درخواست كرد كه توبه‌ام را بپذير، پس توبه‌اش را پذيرفت.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/19069/57 همان، ص57]</ref>


    2. ديگر ويژگى اين اثر، آن است كه نويسنده همه روايات را با حذف سند از مصادر اصلى آن (كتاب‌هايى كه روايات را از آنها نقل كرده) آورده است و هر روايتى را با تعبير «أخرج» و ذكر نام مؤلف مصدر يا مصادر آن نقل كرده و در غالب موارد، به نام خود مصدر يا مصادر نيز اشاره نموده است. همچنين آنكه تعداد مصادرى كه براى هر روايت ذكر شده، مختلف است؛ در مواردى، مؤلف يك روايت را از يك مصدر و در مواردى از مصادر متعدد و گاهى يك روايت را از يازده مصدر نقل كرده است و در مواردى اندك به وضع سند روايات نيز اشاره كرده است <ref>همان، ص 56</ref>.
    اين تفسير گرچه جامع‌ترين تفسير روايى اهل تسنن است و از كتاب‌هاى زيادى روايات تفسيرى را گرد آورده، ولى بايد توجه داشت كه همه جا، همه روايات را نياورده است؛ براى مثال، در تعدادى از كتاب‌هاى اهل تسنن، مانند «الفصول المهمة» (ص47)، «إحياء علوم الدين» (ج 3، ص244)، «كفاية الطلاب» (ص 239) و... روايت شده است كه آيه كريمه'''«و من الناس من يشتري نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رءوف بالعباد»'''.<ref>بقره، 207</ref>، در مدح على(ع)، در قضيه «ليلةالمبيت» نازل شده است، اما [[سيوطى]] در اين باره هيچ روايتى را نقل نكرده است. همچنين [[حسکانی، عبیدالله بن عبدالله|حاكم حسكانى]] در «[[شواهد التنزيل لقواعد التفضيل|شواهد التنزيل]]» در ذيل آيه'''«أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و أولی الأمر منكم»'''.<ref>نساء، 59</ref>، رواياتى را دال بر اينكه [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) از مصاديق اولی الأمر هستند، آورده، ولى [[سيوطى]] آن‌ها را در اين تفسير، ذكر نكرده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/19069/58 همان، ص58]</ref>


    3. امتياز ديگر اين تفسير اين است كه بخشى از روايات فضائل ائمه اطهار (ع) را در بر دارد و براى دسترسى به روايات فضايلى كه در كتاب‌هاى اهل تسنن آمده، منبع سودمندى است؛ براى نمونه، در ذيل آيه '''«فتلقى ءادم من ربه كلمات فتاب عليه»''' <ref>بقره، 37</ref>، از طريق ابن نجار از ابن عباس نقل كرده است: «از رسول خدا (ص) كلماتى را كه حضرت آدم از پروردگارش تلقى كرد پرسيدم، فرمود: به حق محمد، على، فاطمه، حسن و حسين از خدا درخواست كرد كه توبه‌ام را بپذير، پس توبه‌اش را پذيرفت <ref>همان، ص 57</ref>.
    همچنين در ذيل آيه'''«إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل‌البيت و يطهركم تطهيرا»'''.<ref>احزاب، 33</ref>، [[سيوطى]] بيست روايت آورده، ولى [[حسکانی، عبیدالله بن عبدالله|حاكم حسكانى]] در «[[شواهد التنزيل لقواعد التفضيل|شواهد التنزيل]]»، 138 روايت نقل كرده است. بنابراین نبايد تصور كرد كه با مراجعه به اين تفسير، به همه روايات تفسيرى اهل سنت دست يافته و از مراجعه به ساير كتب روايى و يا تفسيرى آنان، بى‌نياز هستيم و حتى از كتاب‌هایى كه در اين تفسير از آن‌ها روايت نقل شده نيز نمى‌توان خود را بى‌نياز دانست؛ زيرا معلوم نيست همه روايات تفسيرى آن كتاب‌ها در اين تفسير آمده باشد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/19069/59 همان، ص59]</ref>


    اين تفسير گرچه جامع‌ترين تفسير روايى اهل تسنن است و از كتاب‌هاى زيادى روايات تفسيرى را گرد آورده، ولى بايد توجه داشت كه همه جا، همه روايات را نياورده است؛ براى مثال، در تعدادى از كتاب‌هاى اهل تسنن، مانند «الفصول المهمة» (ص47)، «إحياء علوم الدين» (ج 3، ص 244)، «كفاية الطلاب» (ص 239) و... روايت شده است كه آيه كريمه '''«و من الناس من يشتري نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رءوف بالعباد»''' <ref>بقره، 207</ref>، در مدح على (ع)، در قضيه «ليلة المبيت» نازل شده است، اما [[سيوطى]] در اين باره هيچ روايتى را نقل نكرده است. همچنين [[حسکانی، عبیدالله بن عبدالله|حاكم حسكانى]]  در «شواهد التنزيل» در ذيل آيه '''«أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و أولي الأمر منكم»''' <ref>نساء، 59</ref>، رواياتى را دال بر اينكه حضرت على (ع) و امام حسن (ع) و امام حسين (ع) از مصاديق اولي الأمر هستند، آورده، ولى [[سيوطى]] آن‌ها را در اين تفسير، ذكر نكرده است <ref>همان، ص 58</ref>.
    ذكر اين نكته نيز ضرورى است كه همه روايات نقل‌شده در اين تفسير، به‌نحوى با قرآن ارتباط دارند، ولى قسمت زيادى از آنها، روايات تفسيرى و روشنگر معنا و مفاد آيات نيست؛ براى مثال، مؤلف درباره سوره حمد بيش از 290 روايت را نقل كرده، ولى حدود 64 روايت از آنها را قبل از ورود به تفسير و پيش از ذكر'''«بسم الله الرحمن الرحيم»''' آورده است كه هيچ‌يك از آنها، تفسيرى نيست؛ بخشى از آنها در بيان فضايل سوره حمد است، از قبيل اينكه اين سوره، از زير عرش نازل شده و شيطان در وقت نزول آن، ناله كرده و اين سوره، معادل ثلث يا دو ثلث قرآن است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/19069/60 همان، ص60]</ref>


    همچنين در ذيل آيه '''«إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا»''' <ref>احزاب، 33</ref>، [[سيوطى]] بيست روايت آورده، ولى [[حسکانی، عبیدالله بن عبدالله|حاكم حسكانى]]  در «شواهد التنزيل»، 138 روايت نقل كرده است. بنابراين نبايد تصور كرد كه با مراجعه به اين تفسير، به همه روايات تفسيرى اهل سنت دست يافته و از مراجعه به ساير كتب روايى و يا تفسيرى آنان، بى‌نياز هستيم و حتى از كتاب‌هايى كه در اين تفسير از آن‌ها روايت نقل شده نيز نمى‌توان خود را بى‌نياز دانست؛ زيرا معلوم نيست همه روايات تفسيرى آن كتاب‌ها در اين تفسير آمده باشد <ref>همان، ص 59</ref>.
    هرچند سند بخش زيادى از روايات اين تفسير را مى‌توان از مصادر اصلى به دست آورد، ولى بايد توجه داشت كه صحت سند بيشتر روايات اين تفسير، براى غير اهل تسنن قابل اثبات نيست؛ حتى رواياتى را كه خود [[سيوطى]] از وثاقت رجال سندش خبر داده و يا سندش را صحيح يا جيد معرفى كرده و يا تصحيح ديگران را در مورد آن نقل كرده، در نزد غير اهل تسنن، صحيح، جيد و موثق بشمار نمى‌آيد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/19069/62 همان، ص62]</ref>


    ذكر اين نكته نيز ضرورى است كه همه روايات نقل‌شده در اين تفسير، به‌نحوى با قرآن ارتباط دارند، ولى قسمت زيادى از آنها، روايات تفسيرى و روشنگر معنا و مفاد آيات نيست؛ براى مثال، مؤلف درباره سوره حمد بيش از 290 روايت را نقل كرده، ولى حدود 64 روايت از آنها را قبل از ورود به تفسير و پيش از ذكر '''«بسم الله الرحمن الرحيم»''' آورده است كه هيچ‌يك از آنها، تفسيرى نيست؛ بخشى از آنها در بيان فضايل سوره حمد است، از قبيل اينكه اين سوره، از زير عرش نازل شده و شيطان در وقت نزول آن، ناله كرده و اين سوره، معادل ثلث يا دو ثلث قرآن است <ref>همان، ص 60</ref>.
    [[سيوطى]] روايات فراوانى از اصحاب پيامبر(ص)، تابعان و تابعان تابعان را در اين اثر نقل كرده است. در ميان روايات تفسيرى موجود، رواياتى نيز از [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] يافت مى‌شود. [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]] در تفسير «[[الميزان في تفسير القرآن|الميزان]]» برخى از روايات اين كتاب را نقد و رد كرده است؛ از جمله روايت منقول از [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] و ساير اصحاب پيامبر(ص) در داستان هاروت و ماروت.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30179/108 غروى نايينى، نهله؛ شيواپور، حامد، ص108]</ref>
     
    هرچند سند بخش زيادى از روايات اين تفسير را مى‌توان از مصادر اصلى به دست آورد، ولى بايد توجه داشت كه صحت سند بيشتر روايات اين تفسير، براى غير اهل تسنن قابل اثبات نيست؛ حتى رواياتى را كه خود [[سيوطى]] از وثاقت رجال سندش خبر داده و يا سندش را صحيح يا جيد معرفى كرده و يا تصحيح ديگران را در مورد آن نقل كرده، در نزد غير اهل تسنن، صحيح، جيد و موثق بشمار نمى‌آيد <ref>همان، ص 62</ref>.
     
    [[سيوطى]] روايات فراوانى از اصحاب پيامبر (ص)، تابعان و تابعان تابعان را در اين اثر نقل كرده است. در ميان روايات تفسيرى موجود، رواياتى نيز از [[امام على (ع)|اميرالمؤمنين (ع)]] يافت مى‌شود. [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] در تفسير «[[الميزان في تفسير القرآن|الميزان]]» برخى از روايات اين كتاب را نقد و رد كرده است؛ از جمله روايت منقول از [[امام على (ع)|اميرالمؤمنين (ع)]] و ساير اصحاب پيامبر (ص) در داستان هاروت و ماروت <ref>غروى نايينى، نهله؛ شيواپور، حامد، ص 108</ref>.


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==
     
    اين تفسير در برخى چاپ‌ها در شش جلد (چاپ حاضر) و در بعضى ديگر در هشت مجلد و اخيراً با فهرست اطراف حديث كه طارق فتحى تهيه كرده، در هفت مجلد منتشر شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/19069/54 بابايى، على‌اكبر، ص54]</ref>
     
    اين تفسير در برخى چاپ‌ها در شش جلد (چاپ حاضر) و در بعضى ديگر در هشت مجلد و اخيراً با فهرست اطراف حديث كه طارق فتحى تهيه كرده، در هفت مجلد منتشر شده است <ref>بابايى، على‌اكبر، ص 54</ref>.


    جلد اول، فاقد فهرست بوده، ولى در مجلدات ديگر، فهرست هر جلد، در ابتداى همان جلد آمده است.
    جلد اول، فاقد فهرست بوده، ولى در مجلدات ديگر، فهرست هر جلد، در ابتداى همان جلد آمده است.
    خط ۹۷: خط ۷۷:


    ==پانويس ==
    ==پانويس ==
    <references />
    <references/>
     
    == منابع مقاله ==


    1. مقدمه و متن كتاب.
    ==منابع مقاله==


    2. غروى نايينى، نهله؛ شيواپور، حامد، «نقد و بررسى روايات تفسيرى منقول از اميرالمؤمنين در تفسير الدر المنثور سيوطى»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: علوم حديث، پاييز 1388، شماره 53، ص 108 تا 131.
    #مقدمه و متن كتاب.
    #[[:noormags:566268|غروى نايينى، نهله؛ شيواپور، حامد، «نقد و بررسى روايات تفسيرى منقول از اميرالمؤمنين در تفسير الدر المنثور سيوطى»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: علوم حديث، پاييز 1388، شماره 53، ص108 تا 131]].
    #[[:noormags:364991|بابايى، على‌اكبر، «تأملى در «الدر المنثور في التفسير بالمأثور» و امتيازها و كاستى‌هاى آن»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: حديث انديشه، دوره جديد، بهار و تابستان 1385، شماره 1، ص52 تا 71]].


    3. بابايى، على‌اكبر، «تأملى در «الدر المنثور في التفسير بالمأثور» و امتيازها و كاستى‌هاى آن»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: حديث انديشه، دوره جديد، بهار و تابستان 1385، شماره 1، ص 52 تا 71.
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}




    == پیوندها ==
    [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/12257 مطالعه کتاب الدر المنثور في التفسیر بالمأثور در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده: تفسیر]]
    [[رده: تفسیر]]
    [[رده:متون تفاسیر]]
    [[رده: متون تفاسیر]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۹

    الدر المنثور في التفسیر بالمأثور
    الدر المنثور في التفسير بالمأثور
    پدیدآورانابن عباس، عبدالله بن عباس (نویسنده) سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرکتاب تنویر المقیاس فی تفسیر ابن عباس
    ناشرمکتبة آیت‌الله المرعشي النجفي(ره)
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1404 ق
    چاپ1
    موضوعتفاسیر اهل سنت - قرن 9ق.

    تفاسیر شیعه - قرن 1ق.

    تفاسیر ماثوره
    زبانعربی
    تعداد جلد6
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏96‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏9‎‏د‎‏4
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الدر المنثور في التفسير بالمأثور، اثر عربى جلال‌الدين عبدالرحمن سيوطى (متوفى 911ق)، از تفاسير مأثور اهل تسنن در قرن دهم هجرى است كه تفسير آيات را به‌صورت نقل روايى، ذيل آن‌ها ذكر كرده و به سبب عدم اظهار نظر مفسر درباره روايات آن، چنين برداشت مى‌شود كه اين اخبار، مورد تأييد او بوده است؛ لكن در اين تفسير، گاهى اسرائيلات و رواياتى نامقبول به چشم مى‌خورد و مفسر تنها در موارد معدودى در قوت يا عدم قوت حديث، نظر داده است.[۱]

    در حاشيه اين اثر، كتاب تفسيرى ديگرى با نام «تنوير المقباس في تفسير ابن عباس»، مشهور به «تفسير ابن عباس» آمده است.

    ساختار

    اين نسخه، با مقدمه آيت‌الله مرعشى نجفى آغاز و مطالب در شش جلد، تنظيم شده است.

    مؤلف روايات را به ترتيب سور و آيات تأليف كرده و آغاز آن را سوره حمد و پایان آن را سوره ناس قرار داده و براى همه سوره‌ها، رواياتى آورده است. وى در تفسير هر سوره، نخست پس از ذكر نام سوره، روايات مربوط به فضائل و ويژگى‌هاى آن را آورده و سپس به ترتيب آيات، آيه و يا جمله‌اى از يك آيه را ذكر كرده و روايات مربوط به آن را در ذيل بيان نموده است.[۲]

    سيوطى در اين تفسير، روايات زيادى را از كتب مختلف گرد آورده است كه مى‌توان آن‌ها را در موضوعات زير، تقسيم‌بندى كرد:

    1. تفاسيرى مانند: تفسير وكيع، تفسير فريابى، تفسير ابن منذر، تفسير جويبر، تفسير القرآن عبدبن حميد، الكشف و البيان ثعلبى، تفسير ابن مردويه، تفسير القرآن العظيم ابن ابى‌حاتم، جامع البيان طبرى و...؛
    2. صحاح، مانند: صحيح بخارى و صحيح مسلم؛
    3. مسانيدى مانند: مسند احمد بن حنبل، مسند دارمى و مسند بزّاز؛
    4. كتاب‌هاى تاريخى، مانند: تاريخ مدينه دمشق ابن عساكر، تاريخ بغداد خطیب بغدادى، تاریخ نیشابور حاكم، تاريخ الاصبهان ابونعيم و تاريخ البخارى؛
    5. معجم‌هایى مانند: المعجم الوسيط، المعجم الكبير طبرانى، معجم ابوسعيد اعرابى، معجم ابن جميع، معجم الصحابه بغوى و معجم الصحابه ابن قانع؛
    6. كتاب‌هایى مانند «كتاب الصلاة» مروزى، «المصاحف» ابن انبارى، «أسباب النزول» واحدى، «المصنف» ابن ابى‌شيبه، «دلائل النبوة» ابونعيم، «الأسماء و الصفات»، «دلائل النبوة» بيهقى، «الأدب المفرد» بخارى، «كتاب البسملة» ابن خزيمه، «فضائل القرآن» ابوعبيده، «حلية الأولیاء»، «الطب النبوي» ابونعيم، «معرفة الصحابة» ماوردى، «العظيمة» ابوالشيخ، «فضائل القرآن» ابن ضريس، «طبقات» ابن سعد، «معرفة السنن و الآثار» بيهقى، «كامل» ابن عدى، «المصنف» عبدالرزاق، «الأم» شافعى، «الموطأ» مالك، «نوادر الأصول» حكيم ترمذى، «فضائل القرآن» هروى، «زوائد المسند» عبدالله بن احمد، «كتاب الثواب» ابن حبان، «شعب الإيمان» بيهقى، «المختارة» مقدسى، «الغريب» خطابى، «كتاب المسئلة» خطیب، «الأربعين» حافظ و «الدعاء ابن أبي‌الدنيا».[۳]

    گزارش محتوا

    در مقدمه، تاريخچه تفاسير شيعه و سنى مورد بررسى قرار گرفته و در آخر نيز به‌اختصار شرح حال و آثار سيوطى بيان شده است.[۴]

    اين كتاب، از جامع‌ترين منابع تفسير اثرى در ميان اهل سنت است و شايد بتوان اطمينان داشت كه اغلب روايات تفسيرى اهل سنت، در اين كتاب جمع‌آورى شده است.[۵]تنها در سوره حمد، نزدیک به سيصد روايت از بيش از هشتاد كتاب اهل سنت نقل شده و جز مقدمه كوتاهى كه در ابتداى اين تفسير آورده، به هيچ مطلبى جز ذكر روايات، پرداخته نشده است.[۶]

    ويژگى‌هاى اثر حاضر را مى‌توان در مؤلفه‌هاى زير، خلاصه نمود:

    1. اين تفسير از نظر جامعيت روايات تفسيرى اهل تسنن، در بين تفاسير معروف، كم‌نظير بلكه بى‌نظير بوده و تفسيرى است كه ما را از روايات تفسيرى بخش عظيمى از كتاب‌هاى اهل تسنن آگاه مى‌كند، به‌ويژه كه بعضى از كتاب‌هایى كه مؤلف از آنها روايت نقل كرده، در دسترس نمى‌باشد و اختلاف و ترديدى نيست كه اين تفسير، مرجع خوبى براى پى بردن به روايات تفسيرى اهل تسنن است.[۷]
    2. ديگر ويژگى اين اثر، آن است كه نویسنده همه روايات را با حذف سند از مصادر اصلى آن (كتاب‌هایى كه روايات را از آنها نقل كرده) آورده است و هر روايتى را با تعبير «أخرج» و ذكر نام مؤلف مصدر يا مصادر آن نقل كرده و در غالب موارد، به نام خود مصدر يا مصادر نيز اشاره نموده است. همچنين آنكه تعداد مصادرى كه براى هر روايت ذكر شده، مختلف است؛ در مواردى، مؤلف يك روايت را از يك مصدر و در مواردى از مصادر متعدد و گاهى يك روايت را از يازده مصدر نقل كرده است و در مواردى اندك به وضع سند روايات نيز اشاره كرده است.[۸]
    3. امتياز ديگر اين تفسير اين است كه بخشى از روايات فضائل ائمه اطهار(ع) را در بر دارد و براى دسترسى به روايات فضايلى كه در كتاب‌هاى اهل تسنن آمده، منبع سودمندى است؛ براى نمونه، در ذيل آيه«فتلقى ءادم من ربه كلمات فتاب عليه».[۹]، از طريق ابن نجار از ابن عباس نقل كرده است: «از رسول خدا(ص) كلماتى را كه حضرت آدم از پروردگارش تلقى كرد پرسيدم، فرمود: به حق محمد، على، فاطمه، حسن و حسین از خدا درخواست كرد كه توبه‌ام را بپذير، پس توبه‌اش را پذيرفت.[۱۰]

    اين تفسير گرچه جامع‌ترين تفسير روايى اهل تسنن است و از كتاب‌هاى زيادى روايات تفسيرى را گرد آورده، ولى بايد توجه داشت كه همه جا، همه روايات را نياورده است؛ براى مثال، در تعدادى از كتاب‌هاى اهل تسنن، مانند «الفصول المهمة» (ص47)، «إحياء علوم الدين» (ج 3، ص244)، «كفاية الطلاب» (ص 239) و... روايت شده است كه آيه كريمه«و من الناس من يشتري نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رءوف بالعباد».[۱۱]، در مدح على(ع)، در قضيه «ليلةالمبيت» نازل شده است، اما سيوطى در اين باره هيچ روايتى را نقل نكرده است. همچنين حاكم حسكانى در «شواهد التنزيل» در ذيل آيه«أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و أولی الأمر منكم».[۱۲]، رواياتى را دال بر اينكه حضرت على(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) از مصاديق اولی الأمر هستند، آورده، ولى سيوطى آن‌ها را در اين تفسير، ذكر نكرده است.[۱۳]

    همچنين در ذيل آيه«إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل‌البيت و يطهركم تطهيرا».[۱۴]، سيوطى بيست روايت آورده، ولى حاكم حسكانى در «شواهد التنزيل»، 138 روايت نقل كرده است. بنابراین نبايد تصور كرد كه با مراجعه به اين تفسير، به همه روايات تفسيرى اهل سنت دست يافته و از مراجعه به ساير كتب روايى و يا تفسيرى آنان، بى‌نياز هستيم و حتى از كتاب‌هایى كه در اين تفسير از آن‌ها روايت نقل شده نيز نمى‌توان خود را بى‌نياز دانست؛ زيرا معلوم نيست همه روايات تفسيرى آن كتاب‌ها در اين تفسير آمده باشد.[۱۵]

    ذكر اين نكته نيز ضرورى است كه همه روايات نقل‌شده در اين تفسير، به‌نحوى با قرآن ارتباط دارند، ولى قسمت زيادى از آنها، روايات تفسيرى و روشنگر معنا و مفاد آيات نيست؛ براى مثال، مؤلف درباره سوره حمد بيش از 290 روايت را نقل كرده، ولى حدود 64 روايت از آنها را قبل از ورود به تفسير و پيش از ذكر«بسم الله الرحمن الرحيم» آورده است كه هيچ‌يك از آنها، تفسيرى نيست؛ بخشى از آنها در بيان فضايل سوره حمد است، از قبيل اينكه اين سوره، از زير عرش نازل شده و شيطان در وقت نزول آن، ناله كرده و اين سوره، معادل ثلث يا دو ثلث قرآن است.[۱۶]

    هرچند سند بخش زيادى از روايات اين تفسير را مى‌توان از مصادر اصلى به دست آورد، ولى بايد توجه داشت كه صحت سند بيشتر روايات اين تفسير، براى غير اهل تسنن قابل اثبات نيست؛ حتى رواياتى را كه خود سيوطى از وثاقت رجال سندش خبر داده و يا سندش را صحيح يا جيد معرفى كرده و يا تصحيح ديگران را در مورد آن نقل كرده، در نزد غير اهل تسنن، صحيح، جيد و موثق بشمار نمى‌آيد.[۱۷]

    سيوطى روايات فراوانى از اصحاب پيامبر(ص)، تابعان و تابعان تابعان را در اين اثر نقل كرده است. در ميان روايات تفسيرى موجود، رواياتى نيز از اميرالمؤمنين(ع) يافت مى‌شود. علامه طباطبايى در تفسير «الميزان» برخى از روايات اين كتاب را نقد و رد كرده است؛ از جمله روايت منقول از اميرالمؤمنين(ع) و ساير اصحاب پيامبر(ص) در داستان هاروت و ماروت.[۱۸]

    وضعيت كتاب

    اين تفسير در برخى چاپ‌ها در شش جلد (چاپ حاضر) و در بعضى ديگر در هشت مجلد و اخيراً با فهرست اطراف حديث كه طارق فتحى تهيه كرده، در هفت مجلد منتشر شده است.[۱۹]

    جلد اول، فاقد فهرست بوده، ولى در مجلدات ديگر، فهرست هر جلد، در ابتداى همان جلد آمده است.


    پانويس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب.
    2. غروى نايينى، نهله؛ شيواپور، حامد، «نقد و بررسى روايات تفسيرى منقول از اميرالمؤمنين در تفسير الدر المنثور سيوطى»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: علوم حديث، پاييز 1388، شماره 53، ص108 تا 131.
    3. بابايى، على‌اكبر، «تأملى در «الدر المنثور في التفسير بالمأثور» و امتيازها و كاستى‌هاى آن»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: حديث انديشه، دوره جديد، بهار و تابستان 1385، شماره 1، ص52 تا 71.

    وابسته‌ها