حجرۀ خورشید: شرحی بر مقالات شمس تبریزی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURحجرۀ خورشیدJ1.jpg | عنوان = | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = کریمی، سودابه (نویسنده) موحد، محمدعلی (مقدمهنویس) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =روزنه | مکان نشر =تهران | سال نشر =1401 | کد...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۹: | خط ۹: | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = | | زبان = | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره =BP ۲۸۵/ش۸م۷۰۲۷ ۱۴۰۱ | ||
| موضوع = | | موضوع =نقد و تفسیر شمس تبریزی، محمد بن علی، ۵۸۲ - ۶۴۵ق,نقد و تفسیر شمس تبریزی، محمدبن علی، ۵۸۲؟ - ۶۴۵؟ق. مقالات,قرن ۷ق. -- تاریخ و نقد نثرفارسی | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| ناشر =روزنه | | ناشر =روزنه | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''حجرۀ خورشید: شرحی بر مقالات شمس تبریزی''' تألیف سودابه کریمی با مقدمۀ دکتر محمدعلی | '''حجرۀ خورشید: شرحی بر مقالات شمس تبریزی''' تألیف [[کریمی، سودابه|سودابه کریمی]] با مقدمۀ [[موحد، محمدعلی|دکتر محمدعلی موحد]]؛ این کتاب، کوششی است برای فهم سخنان سلطان المعشوقین و قطب العارفین [[شمس تبریزی، محمد|شمسالدین محمد بن علی بن ملکداد]]، معروف به [[شمس تبریزی، محمد|شمس تبریزی]]. یکی از امکانات مهمی که این کتاب در اختیار مخاطب قرار میدهد، تفکیک موضوعی گفتههای [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] است. سعی شده است هر بند از «مقالات» از نظر معنا با موضوع یا موضوعاتی پیوند داده شود. به این ترتیب در پایان کار یک نمایۀ موضوعی وجود دارد که حاوی بیش از دویست عنوان است. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
سخنان پیر دنیاگرد تبریزی که مولانا جلالالدین محمد بلخی را از فراز درس و وعظ به ساحت سرسائیدن بر آستان جانان کشاند، در مجموعهای به نام «مقالات» جمع آمده است. مجموعۀ این سخنها که در موقعیتهای مختلف احتمالاً از سوی مولانا و شاگردانش نوشته شده، در قالب شش نسخۀ اصلی دستنویس در موزههای مختلف کشور ترکیه نگهداری میشود. در طی جنبش فرهنگی در اوایل قرن بیستم، مسئولین فرهنگی ترکیه به تصویربرداری از این آثار اقدام کردند و با تلاشهای رینولد نیکلسون و عبدالباقی گولپینارلی آثار مولانا مورد بررسی و تصحیح قرار گرفت. با دسترسی استاد بدیعالزمان فروزانفر به این آثار، | سخنان پیر دنیاگرد تبریزی که [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا جلالالدین محمد بلخی]] را از فراز درس و وعظ به ساحت سرسائیدن بر آستان جانان کشاند، در مجموعهای به نام «مقالات» جمع آمده است. مجموعۀ این سخنها که در موقعیتهای مختلف احتمالاً از سوی [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] و شاگردانش نوشته شده، در قالب شش نسخۀ اصلی دستنویس در موزههای مختلف کشور ترکیه نگهداری میشود. در طی جنبش فرهنگی در اوایل قرن بیستم، مسئولین فرهنگی ترکیه به تصویربرداری از این آثار اقدام کردند و با تلاشهای [[نیکلسون، رینولد الین|رینولد نیکلسون]] و [[گولپینارلی، عبدالباقی|عبدالباقی گولپینارلی]] آثار [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] مورد بررسی و تصحیح قرار گرفت. با دسترسی استاد [[فروزانفر، بدیعالزمان|بدیعالزمان فروزانفر]] به این آثار، «[[کلیات شمس تبریزی|دیوان کبیر]]» نیز به دست ایشان تصحیح شد. در بین این آثار، استاد [[فروزانفر، بدیعالزمان|فروزانفر]] به چند نسخۀ قدیمی در موزۀ قونیه برخورد کرد که با عبارت «من مقالات [[شمس تبریزی، محمد|سلطان المعشوقین مولانا شمسالدین تبریزی]]» آغاز میشدند. بررسی این یادداشتها ایشان را به این تشخیص درست رهنمون کرد که این نسخهها حاصل یادداشتبرداری از سخنان [[شمس تبریزی، محمد|شمس تبریزی]] در دور دوم اقامت در قونیه در مجالس عمومی هستند. | ||
«مقالات» شمس یادگار دور دوم ملاقاتهاست. در این دور بود که شمس مجلس عام داشت. در گسستهپارههای «مقالات» مکرر عبارات ناقص و ناتمامی وجود دارد که به دلالت فحواییف تصویری هرچند مبهم ولی زنده و جاندار از آن مجالس به دست میدهد. روی سخن شمس همیشه با مولاناست؛ میگوید: «از برکات | «مقالات» شمس یادگار دور دوم ملاقاتهاست. در این دور بود که شمس مجلس عام داشت. در گسستهپارههای «مقالات» مکرر عبارات ناقص و ناتمامی وجود دارد که به دلالت فحواییف تصویری هرچند مبهم ولی زنده و جاندار از آن مجالس به دست میدهد. روی سخن [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] همیشه با مولاناست؛ میگوید: «از برکات [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]]<nowiki/>ست هرکه از من کلمهای میشنود» و غریب آنکه وی که خود عادت به نوشتن نداشت، در این مجالس بر لزوم کتابت پای میفشارد. طرف خطاب او [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] گویی از نوشتن اکراه داشته است. میتوان تصور کرد که وقتی شمس سخن میگفت، مولانا مست حضور بود و حیفش میآمد که دغدغۀ کتابت در این استغراق روحانی خلل کند. | ||
در «مقالات» دو چیز نظر را جلب میکند: یکی لحن نامألوف و غیرعادی صاحب کلام، و دیگری درهمتنیدگی و تجانس صوری و معنوی آن با مثنوی. مولانا در توصیف گفتار شمس آن را «وحیآسا» خوانده است؛ یعنی که از نوع گفتارهای معمول و متداول نیست. مهری ویژه از نوع مهر نبوت بر جبین دارد. شمس نیز چنان منزلتی برای سخن خویش قائل است: «از بلندی به مثابهای که برمینگری کلاه میافتد». کس را جز مولانا قابل به مخاطبۀ خویش نمیداند: «با هیچ خلق سخن نگفتهام الا با مولانا». | در «مقالات» دو چیز نظر را جلب میکند: یکی لحن نامألوف و غیرعادی صاحب کلام، و دیگری درهمتنیدگی و تجانس صوری و معنوی آن با مثنوی. مولانا در توصیف گفتار شمس آن را «وحیآسا» خوانده است؛ یعنی که از نوع گفتارهای معمول و متداول نیست. مهری ویژه از نوع مهر نبوت بر جبین دارد. شمس نیز چنان منزلتی برای سخن خویش قائل است: «از بلندی به مثابهای که برمینگری کلاه میافتد». کس را جز مولانا قابل به مخاطبۀ خویش نمیداند: «با هیچ خلق سخن نگفتهام الا با مولانا». | ||
«مقالات» شمس همچون | «مقالات» شمس همچون «[[مثنوی معنوی]]» کتاب سترگ انسانشناسی است و شمس آینهدار انسان. هر متنی را میتوان سهگونه خواند: میشود آن را بیان یک واقعیت دانست؛ یا آن را بیانی استعاری دید که از کلمات معنایی غیر از معنای ظاهریشان مراد میکند؛ سومین نحوۀ خواندن، آن است که خود شمس و مولانا ما را به آن دعوت میکنند. آنها در بیان حکایت، بازگویی احوال درونی ما را منظور دارند. در این حالت تمامی عناصر داستان تنها از یک چیز خبر میدهند: آدمی. اگر از فرعون میگویند یا موسی، از شهر میگویند یا ده، از خشکی میگویند یا دریا، شب یا روز ... همگی اشاراتیاند به آدمی و احوال وجودی او. در این کتاب خواننده کمکم با هستیشناسی شمس آشنا میشود و به تدریج دریافت دیگری از معرفت، عشق، رنج، خدا، انسان و ... مییابد. با شمس وحدت اضداد را تجربه میکند و از یگانگی جسم و جان و جزء و کل، این جهان و آن جهان و خالق و مخلوق و .... باخبر میشود. | ||
«حجرۀ خورشید» تلاشی برای فهم سخنان شمس با رجوع به گفتههای مولاناست. شمس خود به مولانا امر میکند تا سخنان او را به مردمان برساند؛ میگوید اگر به واسطۀ مولانا نبود، کسی به من راه نمییافت. مولانا نیز خود را الفاظ و عبارات شمس میخواند. گویا بیراهنمایی مولانا راهی به کوی شمس نیست. بیهدایت مولانا ایبسا که در پیچوخمها و گردنههای صعبالعبورش بلغزیم و گمراه شویم. بایست عصای مولانا را در دست گرفت و با پاپوشهای او حرکت کرد تا از افتادن در هر چاله و چاهی در امان بود. مقصود از این کتاب یافتن دُرّ و گوهری است که در بحر معانی سخنان شمس نهفته است. | «حجرۀ خورشید» تلاشی برای فهم سخنان شمس با رجوع به گفتههای مولاناست. [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] خود به [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] امر میکند تا سخنان او را به مردمان برساند؛ میگوید اگر به واسطۀ مولانا نبود، کسی به من راه نمییافت. مولانا نیز خود را الفاظ و عبارات شمس میخواند. گویا بیراهنمایی مولانا راهی به کوی شمس نیست. بیهدایت مولانا ایبسا که در پیچوخمها و گردنههای صعبالعبورش بلغزیم و گمراه شویم. بایست عصای مولانا را در دست گرفت و با پاپوشهای او حرکت کرد تا از افتادن در هر چاله و چاهی در امان بود. مقصود از این کتاب یافتن دُرّ و گوهری است که در بحر معانی سخنان شمس نهفته است. | ||
این کتاب، کوششی است برای فهم سخنان سلطان المعشوقین و قطب العارفین شمسالدین محمد بن علی بن | این کتاب، کوششی است برای فهم سخنان سلطان المعشوقین و قطب العارفین [[شمس تبریزی، محمد|شمسالدین محمد بن علی بن ملکداد]]، معروف به [[شمس تبریزی، محمد|شمس تبریزی]]. یکی از امکانات مهمی که این کتاب در اختیار مخاطب قرار میدهد، تفکیک موضوعی گفتههای شمس است. سعی شده است هر بند از «مقالات» از نظر معنا با موضوع یا موضوعاتی پیوند داده شود. به این ترتیب در پایان کار یک نمایۀ موضوعی وجود دارد که حاوی بیش از دویست عنوان است. ذیل هر عنوان مجموعۀ نسبتاً کاملی از همۀ گفتههای شمس و بخش بزرگی از سخنان [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] دیده میشود؛ چیزی شبیه به دویست مقالۀ مختلف در باب موضوعات متنوعی که در گفتههای [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] مطرح شده است. همچنین این کتاب شامل سه پیوست نسبتاً مفصل در باب هستیشناسی شمس و مولاناست که نویسنده کوشیده در این پیوستها تصویری هرچند اجمالی از دو اصل مهم هستیشناسانه در اندیشۀ شمس و مولانا به دست دهد.<ref> [https://literaturelib.com/books/5644 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | |||
[[رده: تصوف و عرفان]] | |||
[[رده:آثار کلی تصوف و عرفان]] | |||
[[رده:مقالات(مرداد) باقی زاده]] | [[رده:مقالات(مرداد) باقی زاده]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 مرداد 1403]] | ||
[[رده:فاقد اتوماسیون]] |
نسخهٔ کنونی تا ۵ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۱۶
حجرۀ خورشید: شرحی بر مقالات شمس تبریزی | |
---|---|
پدیدآوران | کریمی، سودابه (نویسنده) موحد، محمدعلی (مقدمهنویس) |
ناشر | روزنه |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1401 |
شابک | 8ـ449ـ234ـ622ـ978 |
موضوع | نقد و تفسیر شمس تبریزی، محمد بن علی، ۵۸۲ - ۶۴۵ق,نقد و تفسیر شمس تبریزی، محمدبن علی، ۵۸۲؟ - ۶۴۵؟ق. مقالات,قرن ۷ق. -- تاریخ و نقد نثرفارسی |
کد کنگره | BP ۲۸۵/ش۸م۷۰۲۷ ۱۴۰۱ |
حجرۀ خورشید: شرحی بر مقالات شمس تبریزی تألیف سودابه کریمی با مقدمۀ دکتر محمدعلی موحد؛ این کتاب، کوششی است برای فهم سخنان سلطان المعشوقین و قطب العارفین شمسالدین محمد بن علی بن ملکداد، معروف به شمس تبریزی. یکی از امکانات مهمی که این کتاب در اختیار مخاطب قرار میدهد، تفکیک موضوعی گفتههای شمس است. سعی شده است هر بند از «مقالات» از نظر معنا با موضوع یا موضوعاتی پیوند داده شود. به این ترتیب در پایان کار یک نمایۀ موضوعی وجود دارد که حاوی بیش از دویست عنوان است.
گزارش کتاب
سخنان پیر دنیاگرد تبریزی که مولانا جلالالدین محمد بلخی را از فراز درس و وعظ به ساحت سرسائیدن بر آستان جانان کشاند، در مجموعهای به نام «مقالات» جمع آمده است. مجموعۀ این سخنها که در موقعیتهای مختلف احتمالاً از سوی مولانا و شاگردانش نوشته شده، در قالب شش نسخۀ اصلی دستنویس در موزههای مختلف کشور ترکیه نگهداری میشود. در طی جنبش فرهنگی در اوایل قرن بیستم، مسئولین فرهنگی ترکیه به تصویربرداری از این آثار اقدام کردند و با تلاشهای رینولد نیکلسون و عبدالباقی گولپینارلی آثار مولانا مورد بررسی و تصحیح قرار گرفت. با دسترسی استاد بدیعالزمان فروزانفر به این آثار، «دیوان کبیر» نیز به دست ایشان تصحیح شد. در بین این آثار، استاد فروزانفر به چند نسخۀ قدیمی در موزۀ قونیه برخورد کرد که با عبارت «من مقالات سلطان المعشوقین مولانا شمسالدین تبریزی» آغاز میشدند. بررسی این یادداشتها ایشان را به این تشخیص درست رهنمون کرد که این نسخهها حاصل یادداشتبرداری از سخنان شمس تبریزی در دور دوم اقامت در قونیه در مجالس عمومی هستند.
«مقالات» شمس یادگار دور دوم ملاقاتهاست. در این دور بود که شمس مجلس عام داشت. در گسستهپارههای «مقالات» مکرر عبارات ناقص و ناتمامی وجود دارد که به دلالت فحواییف تصویری هرچند مبهم ولی زنده و جاندار از آن مجالس به دست میدهد. روی سخن شمس همیشه با مولاناست؛ میگوید: «از برکات مولاناست هرکه از من کلمهای میشنود» و غریب آنکه وی که خود عادت به نوشتن نداشت، در این مجالس بر لزوم کتابت پای میفشارد. طرف خطاب او مولانا گویی از نوشتن اکراه داشته است. میتوان تصور کرد که وقتی شمس سخن میگفت، مولانا مست حضور بود و حیفش میآمد که دغدغۀ کتابت در این استغراق روحانی خلل کند.
در «مقالات» دو چیز نظر را جلب میکند: یکی لحن نامألوف و غیرعادی صاحب کلام، و دیگری درهمتنیدگی و تجانس صوری و معنوی آن با مثنوی. مولانا در توصیف گفتار شمس آن را «وحیآسا» خوانده است؛ یعنی که از نوع گفتارهای معمول و متداول نیست. مهری ویژه از نوع مهر نبوت بر جبین دارد. شمس نیز چنان منزلتی برای سخن خویش قائل است: «از بلندی به مثابهای که برمینگری کلاه میافتد». کس را جز مولانا قابل به مخاطبۀ خویش نمیداند: «با هیچ خلق سخن نگفتهام الا با مولانا».
«مقالات» شمس همچون «مثنوی معنوی» کتاب سترگ انسانشناسی است و شمس آینهدار انسان. هر متنی را میتوان سهگونه خواند: میشود آن را بیان یک واقعیت دانست؛ یا آن را بیانی استعاری دید که از کلمات معنایی غیر از معنای ظاهریشان مراد میکند؛ سومین نحوۀ خواندن، آن است که خود شمس و مولانا ما را به آن دعوت میکنند. آنها در بیان حکایت، بازگویی احوال درونی ما را منظور دارند. در این حالت تمامی عناصر داستان تنها از یک چیز خبر میدهند: آدمی. اگر از فرعون میگویند یا موسی، از شهر میگویند یا ده، از خشکی میگویند یا دریا، شب یا روز ... همگی اشاراتیاند به آدمی و احوال وجودی او. در این کتاب خواننده کمکم با هستیشناسی شمس آشنا میشود و به تدریج دریافت دیگری از معرفت، عشق، رنج، خدا، انسان و ... مییابد. با شمس وحدت اضداد را تجربه میکند و از یگانگی جسم و جان و جزء و کل، این جهان و آن جهان و خالق و مخلوق و .... باخبر میشود.
«حجرۀ خورشید» تلاشی برای فهم سخنان شمس با رجوع به گفتههای مولاناست. شمس خود به مولانا امر میکند تا سخنان او را به مردمان برساند؛ میگوید اگر به واسطۀ مولانا نبود، کسی به من راه نمییافت. مولانا نیز خود را الفاظ و عبارات شمس میخواند. گویا بیراهنمایی مولانا راهی به کوی شمس نیست. بیهدایت مولانا ایبسا که در پیچوخمها و گردنههای صعبالعبورش بلغزیم و گمراه شویم. بایست عصای مولانا را در دست گرفت و با پاپوشهای او حرکت کرد تا از افتادن در هر چاله و چاهی در امان بود. مقصود از این کتاب یافتن دُرّ و گوهری است که در بحر معانی سخنان شمس نهفته است.
این کتاب، کوششی است برای فهم سخنان سلطان المعشوقین و قطب العارفین شمسالدین محمد بن علی بن ملکداد، معروف به شمس تبریزی. یکی از امکانات مهمی که این کتاب در اختیار مخاطب قرار میدهد، تفکیک موضوعی گفتههای شمس است. سعی شده است هر بند از «مقالات» از نظر معنا با موضوع یا موضوعاتی پیوند داده شود. به این ترتیب در پایان کار یک نمایۀ موضوعی وجود دارد که حاوی بیش از دویست عنوان است. ذیل هر عنوان مجموعۀ نسبتاً کاملی از همۀ گفتههای شمس و بخش بزرگی از سخنان مولانا دیده میشود؛ چیزی شبیه به دویست مقالۀ مختلف در باب موضوعات متنوعی که در گفتههای شمس مطرح شده است. همچنین این کتاب شامل سه پیوست نسبتاً مفصل در باب هستیشناسی شمس و مولاناست که نویسنده کوشیده در این پیوستها تصویری هرچند اجمالی از دو اصل مهم هستیشناسانه در اندیشۀ شمس و مولانا به دست دهد.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات