یونگ، آیین بودا و تجسد سوفیا: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = | | زبان = | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره =BF ۱۰۹/ی۹ک۹ ۱۴۰۱ | ||
| موضوع = | | موضوع =نقد و تفسیر یونگ، کارل گوستاو، ۱۸۷۵- ۱۹۶۱,دین یونگ، کارل گوستاو، ۱۸۷۵- ۱۹۶۱,معلومات -- مسیحیت یونگ، کارل گوستاو، ۱۸۷۵- ۱۹۶۱ | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| ناشر =جامی | | ناشر =جامی | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:فلسفه، مذهب و روانشناسی]] | |||
[[رده:روانشناسی]] | |||
[[رده:مقالات(مرداد) باقی زاده]] | [[رده:مقالات(مرداد) باقی زاده]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 مرداد 1403]] |
نسخهٔ ۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۷
یونگ، آیین بودا و تجسد سوفیا | |
---|---|
پدیدآوران | کربن، هانری (نویسنده) سرحدی، میترا (مترجم) |
ناشر | جامی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1401 |
شابک | 9ـ335ـ176ـ600ـ978 |
موضوع | نقد و تفسیر یونگ، کارل گوستاو، ۱۸۷۵- ۱۹۶۱,دین یونگ، کارل گوستاو، ۱۸۷۵- ۱۹۶۱,معلومات -- مسیحیت یونگ، کارل گوستاو، ۱۸۷۵- ۱۹۶۱ |
کد کنگره | BF ۱۰۹/ی۹ک۹ ۱۴۰۱ |
یونگ، آیین بودا و تجسد سوفیا تألیف هانری کربن، ترجمه میترا سرحدی؛ در این کتاب بینشهای دو کاشف شگفتانگیز جهان درون، هانری کربن و کارل گوستاو یونگ به یکدیگر میرسند؛ منشوری خیرهکننده در اطراف نفس اشراقیافته. فراست کربن نسبت به ریشههای عمیق آموزههای یونگ، خواندن این متن را برای کسانی که دربارۀ پیوندهای میان روانشناسی و معنویت و میان همۀ سنتهای دینی بزرگ ژرفاندیشی میکنند، ضروری میکند.
ساختار
کتاب در دو بخش به نگارش درآمده است.
گزارش کتاب
دغدغۀ کربن همیشه وحدتی واقعی بوده است که بین شکوفایی روحانی سنتهای مختل، از لحظهای که آنها امر الهی را در تاریخ نابود نکردند، پلهایی بسازد. به این ترتیب آنها با احترام به تعدد معنا، نفس را در قلمرو خود حفظ کردند که باید قلمرو برقراری ارتباط بین تاریخ ناسوتی و وجود در خود وجود باشد. ژامبه دربارۀ این وظیفۀ کلان میگوید: «فلسفه منطقی از وجود است که به آتشی در نفس، درون عشق نورانی فرشته، تحول مییابد». در این برنامۀ تحقیقی که ترکیبی از دانشوری و تأمل است، مسیر جدیدی در تفکر غرب در حال بازشدن است که آن را از درون و بیرون احیا میکند. بنابراین فلسفۀ جدیدی بنا میشود که دیگر در تضاد یا بیگانه با معنویت نیست، بلکه برعکس برای آن ضروری است و در عین اعلام استقلال به معنویت کمک میکند که در دامهای ازپیشنهاده احساساتیگری یا تقلیلداده شدن به تاریخ که به تهیشدن واقعیت دین از همۀ معنایش میانجامد، نیفتد.
در این کتاب بینشهای دو کاشف شگفتانگیز جهان درون، هانری کربن و کارل گوستاو یونگ به یکدیگر میرسند؛ منشوری خیرهکننده در اطراف نفس اشراقیافته. فراست کربن نسبت به ریشههای عمیق آموزههای یونگ، خواندن این متن را برای کسانی که دربارۀ پیوندهای میان روانشناسی و معنویت و میان همۀ سنتهای دینی بزرگ ژرفاندیشی میکنند، ضروری میکند.
روانشناسی یونگی تا حد زیادی برای شهود بنیادین بودایی ارزش قائل است. شهودی که فلسفۀ عقلی ما آن را تناقض یا حتی تصوری باطل میانگارد یا نقد تاریخی ما آن را یک کنجکاوی مبرم، اما عجیب و مرموز در نظر میگیرد. این سرمایهسازی اساس بازشناسی واقعیت نفس نهتنها در خودآیینی و خاصبودن آن، بلکه در تفوق آن است؛ به این معنی که اگر به جای پذریش بیقیدوشرط آنچه «داده» میخوانیم، از خود بپرسیم که «حال چه کسی دهندۀ این دادههاست؟» راز پاسخ این پرسش در همین تفوق نفس است. در بخش نخست کتاب هانری کربن مواجهۀ یونگ و آیین بودا را بررسی کرده است.
از لحاظ ساختاری به نظر میرسد اندیشیده میشوم بادر با تصویری پیوند دارد که نزد او گرانقدرتر و اساسیتر از سایر تصاویر اوست و آن «سوفیا» است. انسان با هبوط خود سوفیا را که باید همراه با او سکنی میگزید، ترک کرد و سوفیا نیز انسان را. سوفیا به وضعیت ازلی خود بازگشت و انسان در وضعیت مخلوقیت محض خود زمینگیر شد. اما این «بشریت ملکوتی» از فاصلهای بس دور که او در آن اسکن است و امکان دسترسی به او نیست، فانوسی در شب بشریت هبوطکرده باقی میماند؛ او فرشته و راهنمای اوس و نیروی صورتبخش/ واهب الصور است.
بخش دوم کتاب دربرگیرندۀ دو متنی است که کربن دربارۀ پاسخ به «ایوب» یونگ نوشته است. اولین متن ابتدا در مجلۀ «فرهنگ اروپایی» در سال 1953 و پس از آن در «دفترچههای هرنه» که در سال 1984 به یونگ اختصاص داشت، منتشر شده بود. متن دوم ضمیمۀ ترجمۀ فرانسوی کتاب یونگ به وسیلۀ رولاند کین است که بوشه ـ چستل آن را منتشر کرده است و این متون همانگونه در این کتاب بازنشر شدهاند. نقطۀ عزیمت این مقاله، گفتگویی است که میرچا الیاده با یونگ انجام داد و در این گفتگو، یونگ مراحل خط سیر معنوی طولانی خود را بازبینی کرد. او برای نخستین بار آموزهای را به طور مستقیم به زبان فرانسه بیان کرد که حاصل وقف سالها مطالعه در متون کیمیایی است. یونگ پس از آن دیگر کیمیا را نوعی «شیمی اولیه» یا «علمی تجربی» نمیدانست که بتواند به این دستاویز تمسک جوید که هنوز به رشد کامل نرسیده، بلکه آن را فنی روحانی میدانست که عملیات آن به طور قطع یکسره واقعی است، اما نه واقعیتی مربوط به فیزیک صرف. این بخش از کار یونگ به دلیل ترجمهنشدن، به احتمال زیاد برای بسیاری از خوانندگان نامعلوم مانده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات