اصفهانی، سید ابوالحسن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' مى گ' به ' می‌گ'
جز (جایگزینی متن - '↵↵↵\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به ' {{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ')
جز (جایگزینی متن - ' مى گ' به ' می‌گ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۹۶: خط ۹۶:
آیت‌الله اصفهانى داراى ذوقى سلیم و فهمى نیکو و نظرى صائب در استنباط و درک احکام و مسائل شرعى بود و همین خصوصیت او را در مجالس علمى زبانزد اهل دانش نموده بود. ژرف نگرى سید‌ ‎و تأمل و تعمق بسیارش در مسائل علمى ستودنى بود.
آیت‌الله اصفهانى داراى ذوقى سلیم و فهمى نیکو و نظرى صائب در استنباط و درک احکام و مسائل شرعى بود و همین خصوصیت او را در مجالس علمى زبانزد اهل دانش نموده بود. ژرف نگرى سید‌ ‎و تأمل و تعمق بسیارش در مسائل علمى ستودنى بود.


جولان فکرى و پژوهش بسیار او در جوانب هر مسأله باعث مى شد که در یک موضوع، نظریات گوناگونى در طول زمان، ارائه نماید و در مسائل پیچیده فقهى به گرشایى بپردازد. با این همه تا مدتهاى طولانى حلقه درس او را شاگردانى اندک تشکیل مى دادند. پس از اینکه میرزا محمدتقى شیرازى، مرجع تقلید شیعیان مردم را در مسائل احتیاطى خویش به وى ارجاع داد، آوازه‌اش بالا گرفت و روز به روز بر عدد شاگردانش افزوده مى شد، تا جایى که پس از درگذشت آیت‌الله سید‌ ‎محمد کاظم یزدى (1337 ق) حوزه درسش، پررونق‌ترین مجمع علمى در میان مجامع علمى آن روزگار گردید.
جولان فکرى و پژوهش بسیار او در جوانب هر مسأله باعث می‌شد که در یک موضوع، نظریات گوناگونى در طول زمان، ارائه نماید و در مسائل پیچیده فقهى به گرشایى بپردازد. با این همه تا مدتهاى طولانى حلقه درس او را شاگردانى اندک تشکیل مى دادند. پس از اینکه میرزا محمدتقى شیرازى، مرجع تقلید شیعیان مردم را در مسائل احتیاطى خویش به وى ارجاع داد، آوازه‌اش بالا گرفت و روز به روز بر عدد شاگردانش افزوده می‌شد، تا جایى که پس از درگذشت آیت‌الله سید‌ ‎محمد کاظم یزدى (1337 ق) حوزه درسش، پررونق‌ترین مجمع علمى در میان مجامع علمى آن روزگار گردید.


پس از درگذشت آیت‌الله میرزا محمدتقى شیرازى (1328 ق) و [[شریعت اصفهانی، فتح‌الله|آیت‌الله شریعت اصفهانى]] (1339 ق) سه نفر از علماى بزرگ نجف به عنوان مرجع تقلید مطرح شدند: آیت‌الله نایینى، آیت‌الله کاشف‌الغطاء و آیت‌الله سید‌ ‎ابوالحسن اصفهانى ولى با درگذشت آیت‌الله کاشف‌الغطاء در سال 1344ق و درگذشت آیت‌الله نایینى در سال 1355ق مقام مرجعیت و زعامت دینى شیعیان، در وجود آیت‌الله اصفهانى متمرکز و منحصر گردید و تا ده سال بعد که زندگى را وداع کرد در این مقام باقى بود.
پس از درگذشت آیت‌الله میرزا محمدتقى شیرازى (1328 ق) و [[شریعت اصفهانی، فتح‌الله|آیت‌الله شریعت اصفهانى]] (1339 ق) سه نفر از علماى بزرگ نجف به عنوان مرجع تقلید مطرح شدند: آیت‌الله نایینى، آیت‌الله کاشف‌الغطاء و آیت‌الله سید‌ ‎ابوالحسن اصفهانى ولى با درگذشت آیت‌الله کاشف‌الغطاء در سال 1344ق و درگذشت آیت‌الله نایینى در سال 1355ق مقام مرجعیت و زعامت دینى شیعیان، در وجود آیت‌الله اصفهانى متمرکز و منحصر گردید و تا ده سال بعد که زندگى را وداع کرد در این مقام باقى بود.
خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:
=== شهامت در فتوا ===
=== شهامت در فتوا ===


آیت‌الله اصفهانى در بیان احکام الهى و آنچه به نظرش صحیح مى رسید، بسیار با شهامت بود و از کسى باکى نداشت گر چه در ظاهر به زیان وى تمام مى شد. او مصداق بارز آیة شریفه «... یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومة لائم...» بود. در راه خدا مجاهده می‎کرد و از سرزنش ملامتگران هراسى به خود راه نمى داد.
آیت‌الله اصفهانى در بیان احکام الهى و آنچه به نظرش صحیح مى رسید، بسیار با شهامت بود و از کسى باکى نداشت گر چه در ظاهر به زیان وى تمام می‌شد. او مصداق بارز آیة شریفه «... یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومة لائم...» بود. در راه خدا مجاهده می‎کرد و از سرزنش ملامتگران هراسى به خود راه نمى داد.


از جمله فتواهاى آیت‌الله اصفهانى که جنجال زیادى بر پا نمود، نظریه وى در مورد پاره‌اى از مراسم ماه محرم و عاشورا بود. وى بر این باور بود که قمه زنى و زنجیر زنى و کوبیدن طبلها و برخى دیگر که در ایام محرم و روز عاشورا مرسوم بود، از نظر شرع اسلام حرام است. چون این فتوا به سنت مردم در ماه محرم پشت پا مى زد و از طرفى با عقاید بسیارى از روحانیون و علماى آن زمان نجف هماهنگى نداشت، باعث اختلافات و سر و صداى شدید شد و برخى از وعاظ در سخنرانیهاى خود آیت‌الله اصفهانى را به سختى مورد انتقاد و حتى اهانت قرار دادند. ولى وى هرگز حاضر نشد از فتوا و عقیده خود دست بردارد و خوشایند جاهلان و بى خردان سخن بگوید و فتوا صادر کند.
از جمله فتواهاى آیت‌الله اصفهانى که جنجال زیادى بر پا نمود، نظریه وى در مورد پاره‌اى از مراسم ماه محرم و عاشورا بود. وى بر این باور بود که قمه زنى و زنجیر زنى و کوبیدن طبلها و برخى دیگر که در ایام محرم و روز عاشورا مرسوم بود، از نظر شرع اسلام حرام است. چون این فتوا به سنت مردم در ماه محرم پشت پا مى زد و از طرفى با عقاید بسیارى از روحانیون و علماى آن زمان نجف هماهنگى نداشت، باعث اختلافات و سر و صداى شدید شد و برخى از وعاظ در سخنرانیهاى خود آیت‌الله اصفهانى را به سختى مورد انتقاد و حتى اهانت قرار دادند. ولى وى هرگز حاضر نشد از فتوا و عقیده خود دست بردارد و خوشایند جاهلان و بى خردان سخن بگوید و فتوا صادر کند.
خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:
   
   


انگلیسها به بهانه حفظ پایگاههاى خود در عراق به این کشور اسلامى لشکرکشى کردند و آن را اشغال نمودند. رشید عالى نخست وزیر عراق به ایران گریخت و سپس به مصر رفت. همراه با حمله انگلیسى‌ها به عراق و فرار رشید عالى، امیرعبدالله دائى‌فیصل و نورى سعید از افسران عراق که به اردن پناهنده شده بودند با قواى‌امدادى انگلیس، به عراق آمدند و دوباره دولت دستورى خود را در عراق تشکیل دادند و در این موقع انتخابات فرمایشى راه انداختند و آن در سال 1341 هجرى قمرى بود.  
انگلیسها به بهانه حفظ پایگاه‌هاى خود در عراق به این کشور اسلامى لشکرکشى کردند و آن را اشغال نمودند. رشید عالى نخست وزیر عراق به ایران گریخت و سپس به مصر رفت. همراه با حمله انگلیسى‌ها به عراق و فرار رشید عالى، امیرعبدالله دائى‌فیصل و نورى سعید از افسران عراق که به اردن پناهنده شده بودند با قواى‌امدادى انگلیس، به عراق آمدند و دوباره دولت دستورى خود را در عراق تشکیل دادند و در این موقع انتخابات فرمایشى راه انداختند و آن در سال 1341 هجرى قمرى بود.  


این انتخابات توسط علماء و فقهاء شیعه تحریم گردید. مرحوم [[نائینی، محمدحسین|آیت‌الله نائینى]] و آیت‌الله اصفهانى، دو مرجع‌بزرگوار و عالیقدر آن روز، فعالیتهاى مرحوم آیت‌الله خالصى را مورد تایید قرار دادند و این امر زمینه‌هاى قیام مردم را فراهم مى‌ساخت که مرحوم آیت‌الله اصفهانى و [[نائینی، محمدحسین|آیت‌الله نائینى]] و سید‌ ‎هبة‌الدین شهرستانى به ایران تبعید گردیدند. آن روز بیش از یک سال از تاسیس حوزه علمیه قم نمى‌گذشت و حوزه علمیه نخستین گامهاى خود را برمى‌داشت و آیت‌الله حائرى مؤسس عالیقدر حوزه، خود بامشکلاتى رو به رو بود که خبر تبعید شدن آیات عظام نجف به قم رسید ‎و مردم ایران آماده استقبال باشکوه از آنان شدند و استقبال بى‌سابقه‌اى از آنان به عمل آمد. پس از ورود به قم، آیت‌الله حائرى حوزه درس خود را در اختیار آن مرجع عالیقدر و حضرت‌[[نائینی، محمدحسین|آیت‌الله نائینى]] قرار دادند و آنان فضلاء و طلاب حوزه نوپاى قم را از فیوض علمى‌خویش بهره‌مند ساختند. هنگام مهاجرت اعلامیه‌اى را صادر فرمودند که متن آن را در زیر مى‌آوریم که نشانه‌اى از عمق اعتقاد قلبى این مرجع عالیقدر در راه احیاء حقوق ملت مسلمان مى‌باشد. اعلامیه‌اى که امروز نیز مى‌تواند الهام بخش و حرکت آفرین باشد.  
این انتخابات توسط علماء و فقهاء شیعه تحریم گردید. مرحوم [[نائینی، محمدحسین|آیت‌الله نائینى]] و آیت‌الله اصفهانى، دو مرجع‌بزرگوار و عالیقدر آن روز، فعالیتهاى مرحوم آیت‌الله خالصى را مورد تایید قرار دادند و این امر زمینه‌هاى قیام مردم را فراهم مى‌ساخت که مرحوم آیت‌الله اصفهانى و [[نائینی، محمدحسین|آیت‌الله نائینى]] و سید‌ ‎هبة‌الدین شهرستانى به ایران تبعید گردیدند. آن روز بیش از یک سال از تاسیس حوزه علمیه قم نمى‌گذشت و حوزه علمیه نخستین گامهاى خود را برمى‌داشت و آیت‌الله حائرى مؤسس عالیقدر حوزه، خود بامشکلاتى رو به رو بود که خبر تبعید شدن آیات عظام نجف به قم رسید ‎و مردم ایران آماده استقبال باشکوه از آنان شدند و استقبال بى‌سابقه‌اى از آنان به عمل آمد. پس از ورود به قم، آیت‌الله حائرى حوزه درس خود را در اختیار آن مرجع عالیقدر و حضرت‌[[نائینی، محمدحسین|آیت‌الله نائینى]] قرار دادند و آنان فضلاء و طلاب حوزه نوپاى قم را از فیوض علمى‌خویش بهره‌مند ساختند. هنگام مهاجرت اعلامیه‌اى را صادر فرمودند که متن آن را در زیر مى‌آوریم که نشانه‌اى از عمق اعتقاد قلبى این مرجع عالیقدر در راه احیاء حقوق ملت مسلمان مى‌باشد. اعلامیه‌اى که امروز نیز مى‌تواند الهام بخش و حرکت آفرین باشد.  
خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:
=== متن فتواى آیت‌الله اصفهانى ===  
=== متن فتواى آیت‌الله اصفهانى ===  


«بسم الله الرحمن الرحیم. سلام بر همه، بالخصوص برادران عراقى. وظیفه دینى بر همه مسلمانان لازم مى‌گرداند که در حفظ حوزه اسلام و بلاد اسلامى تا آنجا که قدرت دارند بکوشند و بر همه ما واجب و لازم است که سرزمین عراق را که مشاهد ائمه هدى علیهم‌السلام و مراکز دینى ما در آنجا است، از تسلط کفار حفظ نموده و از نوامیس دینى آن دفاع کنیم. من شما را بر این موضوع دعوت کرده و ترغیب مى‌نمایم.  
«بسم الله الرحمن الرحیم. سلام بر همه، بالخصوص برادران عراقى. وظیفه دینى بر همه مسلمانان لازم مى‌گرداند که در حفظ حوزه اسلام و بلاد اسلامى تا آنجا که قدرت دارند بکوشند و بر همه ما واجب و لازم است که سرزمین عراق را که مشاهد ائمه هدى علیهم‌السلام و مراکز دینى ما در آنجا است، از تسلط کفار حفظ نموده و از نوامیس دینى آن دفاع کنیم. من شما را بر این موضوع دعوت کرده و ترغیب مى‌نمایم.  
خداوند ما و شما را برای خدمت به اسلام و مسلمین موفق فرماید.» ابوالحسن الموسوى الاصفهانى  
خداوند ما و شما را برای خدمت به اسلام و مسلمین موفق فرماید.» ابوالحسن الموسوى الاصفهانى  


مورد دوم از دهها مورد دخالت آن فقیه عظیم الشان در امور سیاسى، اجتماعى مسلمانان، عکس العمل آن فقیه بزرگ در برابر حوادث مسجد گوهرشاد بود. فاجعه مسجد گوهرشاد مشهد، یکى از دهها و صدها حوادث جنایت‌بار دوران رضاخان پهلوى است که مردم مسلمان را در راه حمایت از روحانیت به خاک و خون کشید. آن روز مردم در اعتراض به دستگیرى آیت‌الله سید‌ ‎حسین قمى دست به تظاهرات زده بودند. وقتى خبر به رضا شاه رسید ‎که دهها هزار نفر از مردم مشهد به دفاع از اهداف اسلام و روحانیت در مسجد گوهرشاد اجتماع کرده‌اند، دستور داد همه مردم را از طرف درها و چهار طرف پشت‌بام مسجد، به رگبار مسلسل ببندند و هیچ نوع رحم به صغیر و کبیر و زن و مرد نکنند. دستور دژخیم تاریخ، توسط مامورین جنایت کار او عملى شد و مردم بى‌دفاع را به صفیر گلوله بستند و چندین هزار نفر از زن و مرد و روحانى و غیر روحانى، زائر و بومى را به شهادت رساندند. پس از این یورش وحشیانه و سبعانه، درهاى مسجد را باز کردند و زندگان را بیرون بردند و کشتگان را به کامیونها ریخته و همه را در خندقى که در بیرون شهر برای همین منظور حفر کرده بودند، ریختند و روى آن را پوشاندند که هنوز آن نقطه به «قتلگاه» مشهور است.  
مورد دوم از ده‌ها مورد دخالت آن فقیه عظیم الشان در امور سیاسى، اجتماعى مسلمانان، عکس العمل آن فقیه بزرگ در برابر حوادث مسجد گوهرشاد بود. فاجعه مسجد گوهرشاد مشهد، یکى از ده‌ها و صدها حوادث جنایت‌بار دوران رضاخان پهلوى است که مردم مسلمان را در راه حمایت از روحانیت به خاک و خون کشید. آن روز مردم در اعتراض به دستگیرى آیت‌الله سید‌ ‎حسین قمى دست به تظاهرات زده بودند. وقتى خبر به رضا شاه رسید ‎که ده‌ها هزار نفر از مردم مشهد به دفاع از اهداف اسلام و روحانیت در مسجد گوهرشاد اجتماع کرده‌اند، دستور داد همه مردم را از طرف درها و چهار طرف پشت‌بام مسجد، به رگبار مسلسل ببندند و هیچ نوع رحم به صغیر و کبیر و زن و مرد نکنند. دستور دژخیم تاریخ، توسط مامورین جنایت کار او عملى شد و مردم بى‌دفاع را به صفیر گلوله بستند و چندین هزار نفر از زن و مرد و روحانى و غیر روحانى، زائر و بومى را به شهادت رساندند. پس از این یورش وحشیانه و سبعانه، درهاى مسجد را باز کردند و زندگان را بیرون بردند و کشتگان را به کامیونها ریخته و همه را در خندقى که در بیرون شهر برای همین منظور حفر کرده بودند، ریختند و روى آن را پوشاندند که هنوز آن نقطه به «قتلگاه» مشهور است.  


پس از این ماجرا، «آیت‌الله سید‌ ‎حسین قمى» در باغ سراج الملک شهر رى محبوس گردید و هر گونه تماس با ایشان ممنوع اعلام شد. بعد از یک ماه در آخر ماه ربیع الثانى بود که او را به اتفاق فرزندش و جمعى دیگر به اعتاب مقدسه تبعید کردند.  
پس از این ماجرا، «آیت‌الله سید‌ ‎حسین قمى» در باغ سراج الملک شهر رى محبوس گردید و هر گونه تماس با ایشان ممنوع اعلام شد. بعد از یک ماه در آخر ماه ربیع الثانى بود که او را به اتفاق فرزندش و جمعى دیگر به اعتاب مقدسه تبعید کردند.  
خط ۱۷۷: خط ۱۷۷:




در مکتب علمى آیت‌الله اصفهانى بسیارى از دانشوران فقه و اصول و مجتهدان عالیقدر و گرانمایه حاضر مى شدند که برخى از آنان عبارتند از حضرات آیات:
در مکتب علمى آیت‌الله اصفهانى بسیارى از دانشوران فقه و اصول و مجتهدان عالیقدر و گرانمایه حاضر می‌شدند که برخى از آنان عبارتند از حضرات آیات:


[[حسینی شاهرودی، محمود|سید‌ ‎محمود شاهرودى]]، سردار کابلى، سید‌ ‎على یثربى کاشانى، میرزا آقا اصطهباناتى، [[آملی، محمدتقی|محمدتقى آملى]]، شیخ هاشم آملى، محمدرضا طبسى، سید‌ ‎ابوالحسن شمس آبادى، سید‌ ‎[[شیرازی، سید عبدالله|عبدالله شیرازى]]، شیخ [[علیاری تبریزی، علی بن عبدالله|على علیارى تبریزى]]، [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبایى]] و میرزا مهدى آشتیانى
[[حسینی شاهرودی، محمود|سید‌ ‎محمود شاهرودى]]، سردار کابلى، سید‌ ‎على یثربى کاشانى، میرزا آقا اصطهباناتى، [[آملی، محمدتقی|محمدتقى آملى]]، شیخ هاشم آملى، محمدرضا طبسى، سید‌ ‎ابوالحسن شمس آبادى، سید‌ ‎[[شیرازی، سید عبدالله|عبدالله شیرازى]]، شیخ [[علیاری تبریزی، علی بن عبدالله|على علیارى تبریزى]]، [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبایى]] و میرزا مهدى آشتیانى
خط ۱۸۴: خط ۱۸۴:




آیت‌الله سید‌ ‎ابوالحسن اصفهانى تا واپسین سال حیات خویش در نجف اشرف ماندگار بود. او در اواخر عمر خویش دچار ضعف مزاج گردید و به بیماریهاى گوناگونى مبتلا شد. ایشان در آن سالها در فصل تابستان برای در امان ماندن از گرماى زیاد شهر نجف به کاظمین و سامرا مى رفت، در آنجا گر چه در ظاهر در استراحت به سر می‌برد، ولى در عمل اینچنین نبود. او به تنهایى در آنجا به نامه‌هاى زیادى که از سوى مسلمانان و دوستدارانش به منظور کسب نظرات فقهى و رهنمودهاى علمى وى برایش ارسال مى شد، پاسخ مى داد و با تنى خسته و کوفته سر بر بالین مى گذارد. چند صباحى پیش از اینکه دار فانى را وداع گوید وضعیت مزاجى وى رو به وخامت گذاشت. به او پیشنهاد کردند که محلى دیگر را که داراى هوایى مناسب است، برگزیند. او ایران را انتخاب کرد اما خیلى زود از سفر به ایران منصرف شد و سفر به بعلبک لبنان را برگزید پس از مدت زمان کوتاهى که ایشان در بعلبک بود بسیارى از بزرگان و دانشمندان جبل عامل، بعلبک، بیروت، دمشق و دیگر نقاط لبنان و سوریه با وى دیدار کردند. پس از اینکه وضعیت مزاجى وى تا اندازه‌اى بهبود یافت، روزى در اثر سانحه‌اى به زمین خورد و پس از بازگشت به کاظمین در شب نهم ذیحجه 1365ق در 81 سالگى دارفانى را وداع گفت.
آیت‌الله سید‌ ‎ابوالحسن اصفهانى تا واپسین سال حیات خویش در نجف اشرف ماندگار بود. او در اواخر عمر خویش دچار ضعف مزاج گردید و به بیماریهاى گوناگونى مبتلا شد. ایشان در آن سالها در فصل تابستان برای در امان ماندن از گرماى زیاد شهر نجف به کاظمین و سامرا مى رفت، در آنجا گر چه در ظاهر در استراحت به سر می‌برد، ولى در عمل اینچنین نبود. او به تنهایى در آنجا به نامه‌هاى زیادى که از سوى مسلمانان و دوستدارانش به منظور کسب نظرات فقهى و رهنمودهاى علمى وى برایش ارسال می‌شد، پاسخ مى داد و با تنى خسته و کوفته سر بر بالین می‌گذارد. چند صباحى پیش از اینکه دار فانى را وداع گوید وضعیت مزاجى وى رو به وخامت گذاشت. به او پیشنهاد کردند که محلى دیگر را که داراى هوایى مناسب است، برگزیند. او ایران را انتخاب کرد اما خیلى زود از سفر به ایران منصرف شد و سفر به بعلبک لبنان را برگزید پس از مدت زمان کوتاهى که ایشان در بعلبک بود بسیارى از بزرگان و دانشمندان جبل عامل، بعلبک، بیروت، دمشق و دیگر نقاط لبنان و سوریه با وى دیدار کردند. پس از اینکه وضعیت مزاجى وى تا اندازه‌اى بهبود یافت، روزى در اثر سانحه‌اى به زمین خورد و پس از بازگشت به کاظمین در شب نهم ذیحجه 1365ق در 81 سالگى دارفانى را وداع گفت.


پیکر شریف آیت‌الله اصفهانى پس از حمل از کاظمین به نجف و تشییعى کم سابقه در صحن مطهر امیرالمؤمنین علیه‌السلام کنار قبر فرزند شهیدش سید‌ ‎محمدحسن و آرامگاه آیت‌الله خراسانى به خاک سپرده شد.
پیکر شریف آیت‌الله اصفهانى پس از حمل از کاظمین به نجف و تشییعى کم سابقه در صحن مطهر امیرالمؤمنین علیه‌السلام کنار قبر فرزند شهیدش سید‌ ‎محمدحسن و آرامگاه آیت‌الله خراسانى به خاک سپرده شد.
خط ۲۲۲: خط ۲۲۲:




{{مراجع تقلید}}
==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
{{وابسته‌ها}}
خط ۲۳۶: خط ۲۳۷:


[[وسیلة النجاة]]  
[[وسیلة النجاة]]  
[[إبتغاء الفضيلة في شرح الوسيلة]]


[[بغية الهداة في شرح وسيلة النجاة|بغیة الهداة فی شرح وسیلة النجاة]]  
[[بغية الهداة في شرح وسيلة النجاة|بغیة الهداة فی شرح وسیلة النجاة]]