دیوان قبولی هروی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURدیوان قبولی هرویJ1.jpg | عنوان =دیوان قبولی هروی | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = قبولی (نویسنده) خان‌محمد آذر، یحیی (مصحح) |زبان | زبان = | کد کنگره =‏ | موضوع = |ناشر | ناشر =بنیاد موقوفات دکتر افشار با ه...» ایجاد کرد)
     
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۲۶: خط ۲۶:
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''دیوان قبولی هروی''' تألیف  قبولی هروی، تصحیح و تحقیق یحیی خان‌محمد آذری؛ کلیات اشعار قبولی شامل سروده‌هایی در قالب‌های قصیده، غزل، قطعه، رباعی و نیز دربردارندۀ چند غزل ترکی و اشعاری در هزل است. افزون بر فواید زبانی، این دیوان دربرگیرندۀ اطلاعاتی سودمند دربارۀ فتوحات سلطان محمد و تاریخ اجتماعی عصر اوست.
    '''دیوان قبولی هروی''' تألیف  [[قبولی هروی]]، تصحیح و تحقیق [[خان‌محمد آذر، یحیی|یحیی خان‌محمد آذری]]؛ کلیات اشعار قبولی شامل سروده‌هایی در قالب‌های قصیده، غزل، قطعه، رباعی و نیز دربردارندۀ چند غزل ترکی و اشعاری در هزل است. افزون بر فواید زبانی، این دیوان دربرگیرندۀ اطلاعاتی سودمند دربارۀ فتوحات سلطان محمد و تاریخ اجتماعی عصر اوست.


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    پس از مقدمه و پیش‌گفتار، متن دیوان مولانا قبولی قرار گرفته، متن کتاب شامل دیباچه، قصاید، هزلیات، مقطعات، غزلیات، رباعیات، مفردات، غزلیات ترکی و قصیده‌ای چند است.
    پس از مقدمه و پیش‌گفتار، متن دیوان مولانا [[قبولی]] قرار گرفته، متن کتاب شامل دیباچه، قصاید، هزلیات، مقطعات، غزلیات، رباعیات، مفردات، غزلیات ترکی و قصیده‌ای چند است.


    ==گزارش کتاب==
    ==گزارش کتاب==
    قبولی هروی (زادۀ 841 قمری) از شاعران ساکن عثمانی در عهد سلطان محمد فاتح است. کلیات اشعار او شامل سروده‌هایی در قالب‌های قصیده، غزل، قطعه، رباعی و نیز دربردارندۀ چند غزل ترکی و اشعاری در هزل است. افزون بر فواید زبانی، این دیوان دربرگیرندۀ اطلاعاتی سودمند دربارۀ فتوحات سلطان محمد و تاریخ اجتماعی عصر اوست.
    [[قبولی هروی]] (زادۀ 841 قمری) از شاعران ساکن عثمانی در عهد سلطان محمد فاتح است. کلیات اشعار او شامل سروده‌هایی در قالب‌های قصیده، غزل، قطعه، رباعی و نیز دربردارندۀ چند غزل ترکی و اشعاری در هزل است. افزون بر فواید زبانی، این دیوان دربرگیرندۀ اطلاعاتی سودمند دربارۀ فتوحات سلطان محمد و تاریخ اجتماعی عصر اوست.


    دربارۀ اینکه زادگاه قبولی کجاست و از کدامین نقطۀ سرزمین ایران به عثمانی رفته است یا سبب جلای وطن او چیست و چرا ناگهان خاموش شده است و عنان زبان را به بند کشیده است و اینکه سرگذشت زندگانی او چه بوده است، اطلاعی در دست نیست؛ اما نظر به اینکه قبولی به گفتۀ خود در 39 سالگی، نیمۀ دوم عمر خویش را به سیروسیاحت گذرانده و به شهرهای مختلف سفر کرده است، چندان فرصت و امکان آن را نداشته است که به تحصیل علوم رایج آن زمان بپردازد؛ بنابراین آنچه از علوم عقلی و نقلی و دانش روز فرا گرفته و در سروده‌هایش ذکر می‌کند، به دوران جوانی او مربوط است که در خاک وطن و به ظن قوی در شهر هرات و از مکتب نظام‌الدین امیر علی‌شیر نوایی کسب فیض کرده است.
    دربارۀ اینکه زادگاه قبولی کجاست و از کدامین نقطۀ سرزمین ایران به عثمانی رفته است یا سبب جلای وطن او چیست و چرا ناگهان خاموش شده است و عنان زبان را به بند کشیده است و اینکه سرگذشت زندگانی او چه بوده است، اطلاعی در دست نیست؛ اما نظر به اینکه قبولی به گفتۀ خود در 39 سالگی، نیمۀ دوم عمر خویش را به سیروسیاحت گذرانده و به شهرهای مختلف سفر کرده است، چندان فرصت و امکان آن را نداشته است که به تحصیل علوم رایج آن زمان بپردازد؛ بنابراین آنچه از علوم عقلی و نقلی و دانش روز فرا گرفته و در سروده‌هایش ذکر می‌کند، به دوران جوانی او مربوط است که در خاک وطن و به ظن قوی در شهر هرات و از مکتب [[امیر‌علیشیر نوایی، علیشیر بن کیچکنه|نظام‌الدین امیر علی‌شیر نوایی]] کسب فیض کرده است.


    مولانا قبولی به روایت سروده‌های خود، به شهرهای تبریز، حلب، باکو و شروان سفر کرده و بر سر راه خود به خاک عثمانی، یک‌چند نیز در شهر آماسیه، در دربار شاهزاده بایزید اقامت گزیده است؛ اما در هیچ جای دیوانش به‌روشنی سبب و انگیزۀ سفر خود را به سرزمین عثمانی بیان نکرده است. در این هنگام روزهای نوش‌کامی و نیک‌بختی او آغاز می‌شود. بر مسند مراد تکیه می‌زند، با سلطان و بزرگان و فضلا محشور می‌شود و شعر او آهنگ شادی می‌گیرد.
    مولانا قبولی به روایت سروده‌های خود، به شهرهای تبریز، حلب، باکو و شروان سفر کرده و بر سر راه خود به خاک عثمانی، یک‌چند نیز در شهر آماسیه، در دربار شاهزاده بایزید اقامت گزیده است؛ اما در هیچ جای دیوانش به‌روشنی سبب و انگیزۀ سفر خود را به سرزمین عثمانی بیان نکرده است. در این هنگام روزهای نوش‌کامی و نیک‌بختی او آغاز می‌شود. بر مسند مراد تکیه می‌زند، با سلطان و بزرگان و فضلا محشور می‌شود و شعر او آهنگ شادی می‌گیرد.
    خط ۴۲: خط ۴۲:
    اشعاری که در این زمان سروده اغلب با غلو و خودستایی توأم است و شاعر در بیشتر آنها مدعی برتری خود در فن سخنوری شده و خود را سرآمد اقران، یگانۀ دوران و مبارز میدان دانسته است.
    اشعاری که در این زمان سروده اغلب با غلو و خودستایی توأم است و شاعر در بیشتر آنها مدعی برتری خود در فن سخنوری شده و خود را سرآمد اقران، یگانۀ دوران و مبارز میدان دانسته است.


    او قصاید دشوار استادان بزرگ ادب فارسی چونان خاقانی، ظهیر فاریابی، کمال خجندی و ... را جواب گفته است. او ضمن سرودن اشعار نغز و ناب و انتخاب ردیف‌های مشکل و تقلید از پیشینیان در قوالب سخت و سنگین، در همه جا با فخر و خودستایی مهارت و استعداد خود را به رخ اقران کشیده است. شاعر در بخش هزلیات دیوان به هجو و بدگویی از همکاران می‌پردازد و تا می‌توانسته در تحقیر چند تن از یاران خود همچون حامدی اصفهانی، واحدی، کتابی، آصفی، قوسی و دیگران بی‌پروایی کرده است.
    او قصاید دشوار استادان بزرگ ادب فارسی چونان [[خاقانی، بدیل بن علی|خاقانی]]، [[ظهیر فاریابی، طاهر بن محمد|ظهیر فاریابی]]، [[خجندی، کمال‌الدین مسعود|کمال خجندی]] و ... را جواب گفته است. او ضمن سرودن اشعار نغز و ناب و انتخاب ردیف‌های مشکل و تقلید از پیشینیان در قوالب سخت و سنگین، در همه جا با فخر و خودستایی مهارت و استعداد خود را به رخ اقران کشیده است. شاعر در بخش هزلیات دیوان به هجو و بدگویی از همکاران می‌پردازد و تا می‌توانسته در تحقیر چند تن از یاران خود همچون حامدی اصفهانی، واحدی، کتابی، آصفی، قوسی و دیگران بی‌پروایی کرده است.


    قبولی در سرودن غزل تحت تأثیر غزل‌سرایان نام‌آور بوده و از شاعرانی چون حافظ، سعدی، خیام، سنایی، انوری، عطار و ... الهام گرفته است.
    قبولی در سرودن غزل تحت تأثیر غزل‌سرایان نام‌آور بوده و از شاعرانی چون [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]]، [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]]، [[خیام، عمر بن ابراهیم|خیام]]، [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]]، [[انوری، محمد بن محمد|انوری]]، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و ... الهام گرفته است.


    در سال 880 قمری که کتابت دیوانش تمام شده، آن را تقدیم سلطان عثمانی می‌کند و به‌ظاهر تا پایان عمر زبان را در تاریک‌خانۀ دهان به بند می‌کشد. به نظر می‌رس در یکی ـ دو سال پایانی عمر گوشه‌نشینی جسم و جان شاعر را چندان تسخیر کرده و حقیقت حیات را چنان دریافته و پذیرفته است که دیگربار گرد مدح و قدح این و آن و تملق و سالوس نگردد. سپس شاعر دیار غربت را پشت سر نهاده و در نهان به شهر هرات بازگشته است.
    در سال 880 قمری که کتابت دیوانش تمام شده، آن را تقدیم سلطان عثمانی می‌کند و به‌ظاهر تا پایان عمر زبان را در تاریک‌خانۀ دهان به بند می‌کشد. به نظر می‌رس در یکی ـ دو سال پایانی عمر گوشه‌نشینی جسم و جان شاعر را چندان تسخیر کرده و حقیقت حیات را چنان دریافته و پذیرفته است که دیگربار گرد مدح و قدح این و آن و تملق و سالوس نگردد. سپس شاعر دیار غربت را پشت سر نهاده و در نهان به شهر هرات بازگشته است.

    نسخهٔ ‏۹ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۸

    دیوان قبولی هروی
    دیوان قبولی هروی
    پدیدآورانقبولی (نویسنده) خان‌محمد آذر، یحیی (مصحح)
    ناشربنیاد موقوفات دکتر افشار با همکاری نشر سخن
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۴۰۲
    شابک8ـ32ـ6053ـ964ـ978
    کد کنگره

    دیوان قبولی هروی تألیف قبولی هروی، تصحیح و تحقیق یحیی خان‌محمد آذری؛ کلیات اشعار قبولی شامل سروده‌هایی در قالب‌های قصیده، غزل، قطعه، رباعی و نیز دربردارندۀ چند غزل ترکی و اشعاری در هزل است. افزون بر فواید زبانی، این دیوان دربرگیرندۀ اطلاعاتی سودمند دربارۀ فتوحات سلطان محمد و تاریخ اجتماعی عصر اوست.

    ساختار

    پس از مقدمه و پیش‌گفتار، متن دیوان مولانا قبولی قرار گرفته، متن کتاب شامل دیباچه، قصاید، هزلیات، مقطعات، غزلیات، رباعیات، مفردات، غزلیات ترکی و قصیده‌ای چند است.

    گزارش کتاب

    قبولی هروی (زادۀ 841 قمری) از شاعران ساکن عثمانی در عهد سلطان محمد فاتح است. کلیات اشعار او شامل سروده‌هایی در قالب‌های قصیده، غزل، قطعه، رباعی و نیز دربردارندۀ چند غزل ترکی و اشعاری در هزل است. افزون بر فواید زبانی، این دیوان دربرگیرندۀ اطلاعاتی سودمند دربارۀ فتوحات سلطان محمد و تاریخ اجتماعی عصر اوست.

    دربارۀ اینکه زادگاه قبولی کجاست و از کدامین نقطۀ سرزمین ایران به عثمانی رفته است یا سبب جلای وطن او چیست و چرا ناگهان خاموش شده است و عنان زبان را به بند کشیده است و اینکه سرگذشت زندگانی او چه بوده است، اطلاعی در دست نیست؛ اما نظر به اینکه قبولی به گفتۀ خود در 39 سالگی، نیمۀ دوم عمر خویش را به سیروسیاحت گذرانده و به شهرهای مختلف سفر کرده است، چندان فرصت و امکان آن را نداشته است که به تحصیل علوم رایج آن زمان بپردازد؛ بنابراین آنچه از علوم عقلی و نقلی و دانش روز فرا گرفته و در سروده‌هایش ذکر می‌کند، به دوران جوانی او مربوط است که در خاک وطن و به ظن قوی در شهر هرات و از مکتب نظام‌الدین امیر علی‌شیر نوایی کسب فیض کرده است.

    مولانا قبولی به روایت سروده‌های خود، به شهرهای تبریز، حلب، باکو و شروان سفر کرده و بر سر راه خود به خاک عثمانی، یک‌چند نیز در شهر آماسیه، در دربار شاهزاده بایزید اقامت گزیده است؛ اما در هیچ جای دیوانش به‌روشنی سبب و انگیزۀ سفر خود را به سرزمین عثمانی بیان نکرده است. در این هنگام روزهای نوش‌کامی و نیک‌بختی او آغاز می‌شود. بر مسند مراد تکیه می‌زند، با سلطان و بزرگان و فضلا محشور می‌شود و شعر او آهنگ شادی می‌گیرد.

    او نه بر حسب خواهش دل، بلکه به اقتضای زمان و به اشارت سلطان و در طمع مال و منال و کسب مقام شعر می‌سراید. به هر خواری تن می‌دهد که روزگار را آسوده‌خیال و با وفور نعمت سپری کند. وی ثنای سلطان و بزرگان عثمانی را وجهۀ همت خود قرار می‌دهد و از اینکه میان مداحان شاه مقبول درگاه شده است، مست از بادۀ پیروزی گام افتخار بر تارک هفت آسمان می‌نهد.

    اشعاری که در این زمان سروده اغلب با غلو و خودستایی توأم است و شاعر در بیشتر آنها مدعی برتری خود در فن سخنوری شده و خود را سرآمد اقران، یگانۀ دوران و مبارز میدان دانسته است.

    او قصاید دشوار استادان بزرگ ادب فارسی چونان خاقانی، ظهیر فاریابی، کمال خجندی و ... را جواب گفته است. او ضمن سرودن اشعار نغز و ناب و انتخاب ردیف‌های مشکل و تقلید از پیشینیان در قوالب سخت و سنگین، در همه جا با فخر و خودستایی مهارت و استعداد خود را به رخ اقران کشیده است. شاعر در بخش هزلیات دیوان به هجو و بدگویی از همکاران می‌پردازد و تا می‌توانسته در تحقیر چند تن از یاران خود همچون حامدی اصفهانی، واحدی، کتابی، آصفی، قوسی و دیگران بی‌پروایی کرده است.

    قبولی در سرودن غزل تحت تأثیر غزل‌سرایان نام‌آور بوده و از شاعرانی چون حافظ، سعدی، خیام، سنایی، انوری، عطار و ... الهام گرفته است.

    در سال 880 قمری که کتابت دیوانش تمام شده، آن را تقدیم سلطان عثمانی می‌کند و به‌ظاهر تا پایان عمر زبان را در تاریک‌خانۀ دهان به بند می‌کشد. به نظر می‌رس در یکی ـ دو سال پایانی عمر گوشه‌نشینی جسم و جان شاعر را چندان تسخیر کرده و حقیقت حیات را چنان دریافته و پذیرفته است که دیگربار گرد مدح و قدح این و آن و تملق و سالوس نگردد. سپس شاعر دیار غربت را پشت سر نهاده و در نهان به شهر هرات بازگشته است.

    این تصحیح از یگانه نسخۀ خطی محفوظ در کتابخانۀ ایاصوفیه در ترکیه به شمارۀ 3958 انجام شده است. دیوان درمجموع 406 برگ دارد که 378 برگ آن سروده‌های گوناگون و رنگارنگ شاعر اعم از قصیده، غزل، قطعه، رباعی و چند غزل ترکی را دربر می‌گیرد. 28 برگ آن مقدمه‌ای است تحقیقی به قلم اسماعیل حکمت ارتایلان که به زبان ترکی استانبولی است.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها