طریق سلوک: عرفان عملی در صد میدان: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۹: | خط ۹: | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = | | زبان = | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره =BP ۲۸۸/الف۸ر۵ | ||
| موضوع = | | موضوع = | ||
|ناشر | |ناشر | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''طریق سلوک: عرفان عملی در صد میدان''' تألیف خواجه عبدالله | '''طریق سلوک: عرفان عملی در صد میدان''' تألیف [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصاری]]، مصحح و شرح از [[میرآخوری، قاسم|قاسم میرآخوری]]، [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه]] «صد میدان» را برای مبتدیان طریق تصوف و «منازل السائرین» را برای سالکین غیرمبتدی نوشته است. در این کتاب افزون بر متن مصحح «صد میدان»، شرح کلام [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصاری]] توسط شارح نیز آورده شده است؛ ابتدا متن [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصاری]] آورده شده و در ادامه ذیل عنوان «شرح» میدانهای سلوک شرح داده شده است. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
خواجه عبدالله انصاری معروف به شیخالاسلام و پیر هرات در سال 396 قمری متولد شد و در سال 481 قمری چشم از جهان فروبست. زیستگاه او شهر هرات بود و در همانجا نیز به خاک سپرده شد. سیروسیاحت خواجه را بین هرات و بلخ و نیز سفر به نیشابور و دو بار مسافرت حج گفتهاند. زمانۀ انصاری مصادف با برخورد دو سلسلۀ سلجوقیان و غزنویان است که منجر به تصرف هرات از سوی سلجوقیان میشود. | [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصاری]] معروف به شیخالاسلام و پیر هرات در سال 396 قمری متولد شد و در سال 481 قمری چشم از جهان فروبست. زیستگاه او شهر هرات بود و در همانجا نیز به خاک سپرده شد. سیروسیاحت [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه]] را بین هرات و بلخ و نیز سفر به نیشابور و دو بار مسافرت حج گفتهاند. زمانۀ [[انصاری، عبدالله بن محمد|انصاری]] مصادف با برخورد دو سلسلۀ سلجوقیان و غزنویان است که منجر به تصرف هرات از سوی سلجوقیان میشود. | ||
به طور کلی خواجه عبدالله انصاری دو وجهه از شخصیت خود ارائه داده است: استادی در شریعت و پیر طریقت؛ به عبارتی بندگی و درویشی. او این دو را متحد و پیوسته به یکدیگر میدانست. به باور او شریعت آستانۀ حقیقت و راه رسیدن به آن است و بدون پیمودن این راه، رسیدن به آن منزل ممکن نیست. روش تفسیر قرآن خواجه مبتنی بر رموز و اشارات عرفانی با تکیه بر اقوال و حکایات مشایخ صوفیه بود. این شیوه در دیگر آثار او نیز دیده میشود. در همۀ آثارش، روش تأویل با تکیه بر آیات قرآن و احادیث به چشم میخورد. اعتدال و میانهروی از ویژگیهای او بود؛ یعنی حین اینکه به کسب و کار روزانه و تهیۀ قوت اهل و عیال میپرداخت، به سلوک عرفانی نیز همت میگماشت. | به طور کلی [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصاری]] دو وجهه از شخصیت خود ارائه داده است: استادی در شریعت و پیر طریقت؛ به عبارتی بندگی و درویشی. او این دو را متحد و پیوسته به یکدیگر میدانست. به باور او شریعت آستانۀ حقیقت و راه رسیدن به آن است و بدون پیمودن این راه، رسیدن به آن منزل ممکن نیست. روش تفسیر قرآن خواجه مبتنی بر رموز و اشارات عرفانی با تکیه بر اقوال و حکایات مشایخ صوفیه بود. این شیوه در دیگر آثار او نیز دیده میشود. در همۀ آثارش، روش تأویل با تکیه بر آیات قرآن و احادیث به چشم میخورد. اعتدال و میانهروی از ویژگیهای او بود؛ یعنی حین اینکه به کسب و کار روزانه و تهیۀ قوت اهل و عیال میپرداخت، به سلوک عرفانی نیز همت میگماشت. | ||
در قرن چهارم و پنجم هجری قمری، تصوف مراحل آغازین خود را طی نموده و ضمن پختگی از اشارت به عبارت آمده بود. بسیاری از صوفیان دست به نگارش و تدوین اندیشهها و افکار خویش زدند و از کنج خلوت به جلوت آمده و بر منبر وعظ و تذکیر پرداختند؛ چنانکه خواجه عبدالله انصاری در بحث ذوالفنون مصری میگوید: «... پیش از ذوالفنون، مشایخ بودند؛ ولی وی پیشین کسی بود که اشارت را به عبارت آورد و از این طریق سخن گفت. چون جنید پدید آمد در طبقۀ دیگر، این علم را ترتیب نهاد و بسط داده و کتابها نگاشت و شبلی این علم را سر منبر آشکار کرد». درنتیجه تصوف در عصر پیر هرات پایه و اساس محکمی یافته بود. | در قرن چهارم و پنجم هجری قمری، تصوف مراحل آغازین خود را طی نموده و ضمن پختگی از اشارت به عبارت آمده بود. بسیاری از صوفیان دست به نگارش و تدوین اندیشهها و افکار خویش زدند و از کنج خلوت به جلوت آمده و بر منبر وعظ و تذکیر پرداختند؛ چنانکه [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصاری]] در بحث ذوالفنون مصری میگوید: «... پیش از ذوالفنون، مشایخ بودند؛ ولی وی پیشین کسی بود که اشارت را به عبارت آورد و از این طریق سخن گفت. چون جنید پدید آمد در طبقۀ دیگر، این علم را ترتیب نهاد و بسط داده و کتابها نگاشت و شبلی این علم را سر منبر آشکار کرد». درنتیجه تصوف در عصر پیر هرات پایه و اساس محکمی یافته بود. | ||
در چنین زمانهای خواجه عبدالله انصاری یک نهضت عرفانی، دینی و ادبی را بنیان نهاد. او برای نخستین بار مقامات تصوف را در «صد میدان» با یک نظم منطقی نگاشت و برای هر کدام شناسنامه کوتاه، ولی جامع مقرر داشت؛ به گونهای که یک مقام یا میدان از مقام ماقبل خودش سرچشمه میگیرد. او افزون بر تکیه بر ابعاد اشراقی یک مقام، اخلاق عملی و اجتماعی را نیز دخالت داد تا سالک تنها به انزوا نخزیده و رهبانیت را پیشۀ خود نسازد، بلکه با جامعه نیز پیوند داشته باشد. همزمان با پرورش معنوی خود، با زندگی زمینی نیز رابطه برقرار کند؛ از اینرو خواجه شریعت را با حقیقت پیوند داد. | در چنین زمانهای [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصاری]] یک نهضت عرفانی، دینی و ادبی را بنیان نهاد. او برای نخستین بار مقامات تصوف را در «صد میدان» با یک نظم منطقی نگاشت و برای هر کدام شناسنامه کوتاه، ولی جامع مقرر داشت؛ به گونهای که یک مقام یا میدان از مقام ماقبل خودش سرچشمه میگیرد. او افزون بر تکیه بر ابعاد اشراقی یک مقام، اخلاق عملی و اجتماعی را نیز دخالت داد تا سالک تنها به انزوا نخزیده و رهبانیت را پیشۀ خود نسازد، بلکه با جامعه نیز پیوند داشته باشد. همزمان با پرورش معنوی خود، با زندگی زمینی نیز رابطه برقرار کند؛ از اینرو خواجه شریعت را با حقیقت پیوند داد. | ||
همۀ کوشش خواجه بر این محور قرار داشت که به ارشاد طریقت همت گمارد؛ بنابراین هم معتقدان به «وحدت شهود» هم طرفداران «وحدت وجود» خود را شارح و مفسر طریقت وی به شمار میآورند. به دلیل آنکه انصاری مدرس نظری نبود، بلکه مشرب او تصوف اشاری است و همواره اشارت را بر عبارت ترجیح میداده است. اگر از بیرون به آثار پیر هرات نگریسته شود، او را عالم دینی، مرشد طریقت، شاعر صوفیمسلک میبینیم، به گونهای که آدمی تصور میکند خواجه دارای چند شخصیت بوده است؛ از سویی او شدیداً با متکلمان و فلاسفه مخالفت میورزید و بیشتر به کلام وحی استناد میجست و عقیده داشت قرآن یگانه مرشد و راهنمای مؤمن است. با این همه هیچگاه شریعت را از طریقت جدا و منفک نمیکرد. | همۀ کوشش [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه]] بر این محور قرار داشت که به ارشاد طریقت همت گمارد؛ بنابراین هم معتقدان به «وحدت شهود» هم طرفداران «وحدت وجود» خود را شارح و مفسر طریقت وی به شمار میآورند. به دلیل آنکه [[انصاری، عبدالله بن محمد|انصاری]] مدرس نظری نبود، بلکه مشرب او تصوف اشاری است و همواره اشارت را بر عبارت ترجیح میداده است. اگر از بیرون به آثار پیر هرات نگریسته شود، او را عالم دینی، مرشد طریقت، شاعر صوفیمسلک میبینیم، به گونهای که آدمی تصور میکند خواجه دارای چند شخصیت بوده است؛ از سویی او شدیداً با متکلمان و فلاسفه مخالفت میورزید و بیشتر به کلام وحی استناد میجست و عقیده داشت قرآن یگانه مرشد و راهنمای مؤمن است. با این همه هیچگاه شریعت را از طریقت جدا و منفک نمیکرد. | ||
خواجه «صد میدان» را برای مبتدیان طریق تصوف و «منازل السائرین» را برای سالکین غیرمبتدی نوشته است. خواجه در «صد میدان» افزون بر جنبۀ کمی توضیح و شرح منازل و مقامات، به روابط و پیوند منطقی آنها نیز میپردازد. در تقسیمبندی هر میدان را به سه بخش تقسیم میکند و پس از بیان ارکان و اقسام آنها که سهگونه است، هر یک از این اقسام را با سه روش تجزیه و تحلیل میکند و توضیح میدهد که سالک چگونه باید راه خود را از آن میان یافته تا به حق و حقیقت دست یابد. | [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه]] «صد میدان» را برای مبتدیان طریق تصوف و «منازل السائرین» را برای سالکین غیرمبتدی نوشته است. [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه]] در «صد میدان» افزون بر جنبۀ کمی توضیح و شرح منازل و مقامات، به روابط و پیوند منطقی آنها نیز میپردازد. در تقسیمبندی هر میدان را به سه بخش تقسیم میکند و پس از بیان ارکان و اقسام آنها که سهگونه است، هر یک از این اقسام را با سه روش تجزیه و تحلیل میکند و توضیح میدهد که سالک چگونه باید راه خود را از آن میان یافته تا به حق و حقیقت دست یابد. | ||
در این کتاب افزون بر متن مصحح «صد میدان»، شرح کلام خواجه عبدالله انصاری توسط شارح نیز آورده شده است؛ ابتدا متن خواجه عبدالله انصاری آورده شده و در ادامه ذیل عنوان «شرح» میدانهای سلوک شرح داده شده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/7198 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref> | در این کتاب افزون بر متن مصحح «صد میدان»، شرح کلام [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصاری]] توسط شارح نیز آورده شده است؛ ابتدا متن [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصاری]] آورده شده و در ادامه ذیل عنوان «شرح» میدانهای سلوک شرح داده شده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/7198 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | |||
[[رده: تصوف و عرفان]] | |||
[[رده:طرائق صوفیه]] | |||
[[رده:مقالات(خرداد) باقی زاده]] | [[رده:مقالات(خرداد) باقی زاده]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 خرداد 1403]] |
نسخهٔ کنونی تا ۷ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۱۵
طریق سلوک: عرفان عملی در صد میدان | |
---|---|
پدیدآوران | انصاری، عبدالله بن محمد (نویسنده) میرآخوری، قاسم (مصحح) |
ناشر | بازتاب |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ |
شابک | 3ـ65ـ7522ـ600ـ978 |
کد کنگره | BP ۲۸۸/الف۸ر۵ |
طریق سلوک: عرفان عملی در صد میدان تألیف خواجه عبدالله انصاری، مصحح و شرح از قاسم میرآخوری، خواجه «صد میدان» را برای مبتدیان طریق تصوف و «منازل السائرین» را برای سالکین غیرمبتدی نوشته است. در این کتاب افزون بر متن مصحح «صد میدان»، شرح کلام خواجه عبدالله انصاری توسط شارح نیز آورده شده است؛ ابتدا متن خواجه عبدالله انصاری آورده شده و در ادامه ذیل عنوان «شرح» میدانهای سلوک شرح داده شده است.
گزارش کتاب
خواجه عبدالله انصاری معروف به شیخالاسلام و پیر هرات در سال 396 قمری متولد شد و در سال 481 قمری چشم از جهان فروبست. زیستگاه او شهر هرات بود و در همانجا نیز به خاک سپرده شد. سیروسیاحت خواجه را بین هرات و بلخ و نیز سفر به نیشابور و دو بار مسافرت حج گفتهاند. زمانۀ انصاری مصادف با برخورد دو سلسلۀ سلجوقیان و غزنویان است که منجر به تصرف هرات از سوی سلجوقیان میشود.
به طور کلی خواجه عبدالله انصاری دو وجهه از شخصیت خود ارائه داده است: استادی در شریعت و پیر طریقت؛ به عبارتی بندگی و درویشی. او این دو را متحد و پیوسته به یکدیگر میدانست. به باور او شریعت آستانۀ حقیقت و راه رسیدن به آن است و بدون پیمودن این راه، رسیدن به آن منزل ممکن نیست. روش تفسیر قرآن خواجه مبتنی بر رموز و اشارات عرفانی با تکیه بر اقوال و حکایات مشایخ صوفیه بود. این شیوه در دیگر آثار او نیز دیده میشود. در همۀ آثارش، روش تأویل با تکیه بر آیات قرآن و احادیث به چشم میخورد. اعتدال و میانهروی از ویژگیهای او بود؛ یعنی حین اینکه به کسب و کار روزانه و تهیۀ قوت اهل و عیال میپرداخت، به سلوک عرفانی نیز همت میگماشت.
در قرن چهارم و پنجم هجری قمری، تصوف مراحل آغازین خود را طی نموده و ضمن پختگی از اشارت به عبارت آمده بود. بسیاری از صوفیان دست به نگارش و تدوین اندیشهها و افکار خویش زدند و از کنج خلوت به جلوت آمده و بر منبر وعظ و تذکیر پرداختند؛ چنانکه خواجه عبدالله انصاری در بحث ذوالفنون مصری میگوید: «... پیش از ذوالفنون، مشایخ بودند؛ ولی وی پیشین کسی بود که اشارت را به عبارت آورد و از این طریق سخن گفت. چون جنید پدید آمد در طبقۀ دیگر، این علم را ترتیب نهاد و بسط داده و کتابها نگاشت و شبلی این علم را سر منبر آشکار کرد». درنتیجه تصوف در عصر پیر هرات پایه و اساس محکمی یافته بود.
در چنین زمانهای خواجه عبدالله انصاری یک نهضت عرفانی، دینی و ادبی را بنیان نهاد. او برای نخستین بار مقامات تصوف را در «صد میدان» با یک نظم منطقی نگاشت و برای هر کدام شناسنامه کوتاه، ولی جامع مقرر داشت؛ به گونهای که یک مقام یا میدان از مقام ماقبل خودش سرچشمه میگیرد. او افزون بر تکیه بر ابعاد اشراقی یک مقام، اخلاق عملی و اجتماعی را نیز دخالت داد تا سالک تنها به انزوا نخزیده و رهبانیت را پیشۀ خود نسازد، بلکه با جامعه نیز پیوند داشته باشد. همزمان با پرورش معنوی خود، با زندگی زمینی نیز رابطه برقرار کند؛ از اینرو خواجه شریعت را با حقیقت پیوند داد.
همۀ کوشش خواجه بر این محور قرار داشت که به ارشاد طریقت همت گمارد؛ بنابراین هم معتقدان به «وحدت شهود» هم طرفداران «وحدت وجود» خود را شارح و مفسر طریقت وی به شمار میآورند. به دلیل آنکه انصاری مدرس نظری نبود، بلکه مشرب او تصوف اشاری است و همواره اشارت را بر عبارت ترجیح میداده است. اگر از بیرون به آثار پیر هرات نگریسته شود، او را عالم دینی، مرشد طریقت، شاعر صوفیمسلک میبینیم، به گونهای که آدمی تصور میکند خواجه دارای چند شخصیت بوده است؛ از سویی او شدیداً با متکلمان و فلاسفه مخالفت میورزید و بیشتر به کلام وحی استناد میجست و عقیده داشت قرآن یگانه مرشد و راهنمای مؤمن است. با این همه هیچگاه شریعت را از طریقت جدا و منفک نمیکرد.
خواجه «صد میدان» را برای مبتدیان طریق تصوف و «منازل السائرین» را برای سالکین غیرمبتدی نوشته است. خواجه در «صد میدان» افزون بر جنبۀ کمی توضیح و شرح منازل و مقامات، به روابط و پیوند منطقی آنها نیز میپردازد. در تقسیمبندی هر میدان را به سه بخش تقسیم میکند و پس از بیان ارکان و اقسام آنها که سهگونه است، هر یک از این اقسام را با سه روش تجزیه و تحلیل میکند و توضیح میدهد که سالک چگونه باید راه خود را از آن میان یافته تا به حق و حقیقت دست یابد.
در این کتاب افزون بر متن مصحح «صد میدان»، شرح کلام خواجه عبدالله انصاری توسط شارح نیز آورده شده است؛ ابتدا متن خواجه عبدالله انصاری آورده شده و در ادامه ذیل عنوان «شرح» میدانهای سلوک شرح داده شده است.[۱]
پانويس