فارابی، محمد بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن‌خلكان' به 'ابن‌خلكان'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابن‌خلكان' به 'ابن‌خلكان')
خط ۵۰: خط ۵۰:
وى از ماوراءالنهر به قصد تحصيل علوم به بغداد رفت و در حلقه درس متى بن يونس حضور يافت و چندى بعد از بغداد به حران رفت و از يوحنا بن حيلان، قسمتى از منطق را آموخت و باز به بغداد برگشت و علوم فلسفى را از آنجا فراگرفت. بر همه كتب ارسطو و منسوب به ارسطو دست يافت و بر مشكلات و نكات غامض آنها فائق آمد، ليكن اهميت او در كوششى است كه براى آشتى دادن دو روش مشايى و اشراقى در حكمت و با دين اسلام، به ويژه اصول مذهب شيعه، به خرج داده است.
وى از ماوراءالنهر به قصد تحصيل علوم به بغداد رفت و در حلقه درس متى بن يونس حضور يافت و چندى بعد از بغداد به حران رفت و از يوحنا بن حيلان، قسمتى از منطق را آموخت و باز به بغداد برگشت و علوم فلسفى را از آنجا فراگرفت. بر همه كتب ارسطو و منسوب به ارسطو دست يافت و بر مشكلات و نكات غامض آنها فائق آمد، ليكن اهميت او در كوششى است كه براى آشتى دادن دو روش مشايى و اشراقى در حكمت و با دين اسلام، به ويژه اصول مذهب شيعه، به خرج داده است.


توقف فارابى در بغداد مدتى طول كشيد و غالب كتب فلسفى خود را در اين شهر تأليف كرد و سپس از بغداد به دمشق و از آنجا به مصر رفت و آنگاه به خدمت سيف‌الدوله تغلبى (333- 356ق) درآمد و نزد او تا آخر عمر در حلب و دمشق به تأليف و تعليم مشغول بود. زندگانى پرزرق و برق و با شكوه جلال دربار، هيچ گاه او را اغواء نكرد، بلكه در كسوت درويشى، همّ خود را مصروف كار طاقت‌فرساى تحقيق و تعليم كرد. مورخان اسلام متفق‌اند كه فارابى زهد پيشه و عزلت‌گزين و اهل تأمل بود. ابن‌خلكان مى‌گويد: «زندگى او، زندگى فلاسفه پيشين را به ياد مى‌آورد».
توقف فارابى در بغداد مدتى طول كشيد و غالب كتب فلسفى خود را در اين شهر تأليف كرد و سپس از بغداد به دمشق و از آنجا به مصر رفت و آنگاه به خدمت سيف‌الدوله تغلبى (333- 356ق) درآمد و نزد او تا آخر عمر در حلب و دمشق به تأليف و تعليم مشغول بود. زندگانى پرزرق و برق و با شكوه جلال دربار، هيچ گاه او را اغواء نكرد، بلكه در كسوت درويشى، همّ خود را مصروف كار طاقت‌فرساى تحقيق و تعليم كرد. مورخان اسلام متفق‌اند كه فارابى زهد پيشه و عزلت‌گزين و اهل تأمل بود. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن‌خلكان]] مى‌گويد: «زندگى او، زندگى فلاسفه پيشين را به ياد مى‌آورد».


فارابى در انواع علوم بى‌همتا بود، چنان‌كه در هر علمى از علوم زمان خويش استاد شد و كتابى نوشت. از كتاب‌هاى او كه به ما رسيده، يا از ميان رفته و فقط نامى از آنها در كتب تاريخ و فلسفه باقى مانده، معلوم مى‌شود كه در علوم مدنى و رياضيات و كيميا و هيئت وعلوم نظامى و موسيقى و طبيعيات و الاهيات و علوم مدنى و فقه و منطق، دستى قوى داشته است.
فارابى در انواع علوم بى‌همتا بود، چنان‌كه در هر علمى از علوم زمان خويش استاد شد و كتابى نوشت. از كتاب‌هاى او كه به ما رسيده، يا از ميان رفته و فقط نامى از آنها در كتب تاريخ و فلسفه باقى مانده، معلوم مى‌شود كه در علوم مدنى و رياضيات و كيميا و هيئت وعلوم نظامى و موسيقى و طبيعيات و الاهيات و علوم مدنى و فقه و منطق، دستى قوى داشته است.
خط ۶۴: خط ۶۴:
===فلسفه:===
===فلسفه:===


فارابى معتقد بود كه ميان فلسفه و دين فرق هست. به نظر او فلسفه وصول به حقيقت از راه نظر و برهان بوده و دين، وصول به حقيقت از راه تمثيل و رمز است. درست است كه كندى؛ نخستين فيلسوف عرب است كه راه را گشوده؛ ولى او نتوانست مكتبى فلسفى تأسيس كند و ميان مسايلى كه مورد بحث قرار داد، وحدتى ايجاد كند؛ اما فارابى، كه به قول ابن‌خلكان «بزرگترين فلاسفه اسلام است على‌الاطلاق» توانست مكتبى كامل تأسيس كند. او در عالم اسلام همان نقشى را داشت كه فلوطين در فلسفه غرب. ابن‌سينا او را استاد خود شمرد و ابن‌رشد و ديگر حكماى اسلام و عرب شاگرد او بودند و به حق او را بعد از ارسطو، كه ملقب به «معلم اول» بود، «معلم ثانى» لقب دادند.
فارابى معتقد بود كه ميان فلسفه و دين فرق هست. به نظر او فلسفه وصول به حقيقت از راه نظر و برهان بوده و دين، وصول به حقيقت از راه تمثيل و رمز است. درست است كه كندى؛ نخستين فيلسوف عرب است كه راه را گشوده؛ ولى او نتوانست مكتبى فلسفى تأسيس كند و ميان مسايلى كه مورد بحث قرار داد، وحدتى ايجاد كند؛ اما فارابى، كه به قول [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن‌خلكان]] «بزرگترين فلاسفه اسلام است على‌الاطلاق» توانست مكتبى كامل تأسيس كند. او در عالم اسلام همان نقشى را داشت كه فلوطين در فلسفه غرب. ابن‌سينا او را استاد خود شمرد و ابن‌رشد و ديگر حكماى اسلام و عرب شاگرد او بودند و به حق او را بعد از ارسطو، كه ملقب به «معلم اول» بود، «معلم ثانى» لقب دادند.


===نبوت:===
===نبوت:===
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش