طرفة الأصحاب في معرفة الأنساب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ب شناسی ' به 'ب‌شناسی '
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
جز (جایگزینی متن - 'ب شناسی ' به 'ب‌شناسی ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۰: خط ۱۰:
| کد کنگره =‏CS‎‏ ‎‏25‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏5‎‏ط‎‏4
| کد کنگره =‏CS‎‏ ‎‏25‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏5‎‏ط‎‏4
| موضوع =
| موضوع =
نسب شناسی - متون قدیمی تا قرن 14
نسب‌شناسی - متون قدیمی تا قرن 14


کشورهای اسلامی - نسب نامه - متون قدیمی تا قرن 14
کشورهای اسلامی - نسب نامه - متون قدیمی تا قرن 14
خط ۲۲: خط ۲۲:
| شابک =977-344-002-8
| شابک =977-344-002-8
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =18120
| کتابخانۀ دیجیتال نور =14254
| کتابخوان همراه نور =14254
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۲۸: خط ۲۹:
}}
}}
   
   
'''طرفة الأصحاب في معرفة الأنساب'''، اثر عمر بن يوسف اشرف الرسولى (سومين پادشاه آل رسول يمن، سلطان ملك اشرف عمر بن يوسف بن رسول تركمانى غسانى، متوفاى 696ق) است كه در آن، نسب‌هاى گوناگون را از حضرت آدم(ع) تا دوران خودش شناسانده است.
'''طرفة الأصحاب في معرفة الأنساب'''، اثر [[اشرف الرسولی، عمر بن یوسف|عمر بن يوسف اشرف الرسولى]] (سومين پادشاه آل رسول يمن، سلطان ملك اشرف عمر بن يوسف بن رسول تركمانى غسانى، متوفاى 696ق) است كه در آن، نسب‌هاى گوناگون را از حضرت آدم(ع) تا دوران خودش شناسانده است.


اين اثر را خاورشناس مشهور و مترجم قرآن به زبان سوئدى، «[[سترستین، کارل ویلهم|كارل ويلهلم سترستين]]» يا «زترستين» (اورسه 1866-1953م، اوپسالا) تصحيح كرده و پاورقى‌هايى برایش نوشته و همچنين دكتر [[منجد، صلاح‎‌الدین|صلاح‌الدين منجد]] مقدمه‌اى عالمانه و تعليقاتى بر آن افزوده است.
اين اثر را خاورشناس مشهور و مترجم قرآن به زبان سوئدى، «[[سترستین، کارل ویلهم|كارل ويلهلم سترستين]]» يا «زترستين» (اورسه 1866-1953م، اوپسالا) تصحيح كرده و پاورقى‌هايى برایش نوشته و همچنين دكتر [[منجد، صلاح‎‌الدین|صلاح‌الدين منجد]] مقدمه‌اى عالمانه و تعليقاتى بر آن افزوده است.
خط ۴۴: خط ۴۵:
#نویسنده در مقدمه مختصرش كه مكان و تاريخ نگارشش را مشخص نكرده، يادآور شده است: اين، مختصرى در علم انساب است كه حفظش بر خردورزان آسان است و اصول انساب عرب را در بر دارد... و نسب پيامبر مصطفى(ص) و اصحاب نيكش به آن افزوده شده و توضيح داده‌ايم كه از نظر سبب و نسب كدام به او نزدیک ‌تر بوده و بعد از آن، خلفاى بنى‌اميه و بنى‌عباس، سپس بنى رسول ملوك يمن را آورديم و آنگاه هر كسى كه مشهور شده به خدمت به آنان از اكابر و اشراف در دوران ما و عرب‌ها..<ref>ر.ک: همان، ص43</ref>
#نویسنده در مقدمه مختصرش كه مكان و تاريخ نگارشش را مشخص نكرده، يادآور شده است: اين، مختصرى در علم انساب است كه حفظش بر خردورزان آسان است و اصول انساب عرب را در بر دارد... و نسب پيامبر مصطفى(ص) و اصحاب نيكش به آن افزوده شده و توضيح داده‌ايم كه از نظر سبب و نسب كدام به او نزدیک ‌تر بوده و بعد از آن، خلفاى بنى‌اميه و بنى‌عباس، سپس بنى رسول ملوك يمن را آورديم و آنگاه هر كسى كه مشهور شده به خدمت به آنان از اكابر و اشراف در دوران ما و عرب‌ها..<ref>ر.ک: همان، ص43</ref>
#ابن واضح در مقدمه كتابش ذكر كرده كه حضرت آدم(ع) خليفه خدا در روى زمين بود. وقتى زمان وفاتش رسيد به فرزندش شيت وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش انوش وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش قينان وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش مهلائيل وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش يرد وصيت كرد. پس خداى متعال به يرد پيامبر، ادريس را عطا كرد در آخر هزاره اول و ادريس به متوشلخ وصيت كرد و در زمان متوشلخ هزاره دوم تمام شد و..<ref>ر.ک: متن كتاب، ص44</ref>
#ابن واضح در مقدمه كتابش ذكر كرده كه حضرت آدم(ع) خليفه خدا در روى زمين بود. وقتى زمان وفاتش رسيد به فرزندش شيت وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش انوش وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش قينان وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش مهلائيل وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش يرد وصيت كرد. پس خداى متعال به يرد پيامبر، ادريس را عطا كرد در آخر هزاره اول و ادريس به متوشلخ وصيت كرد و در زمان متوشلخ هزاره دوم تمام شد و..<ref>ر.ک: متن كتاب، ص44</ref>
#اما قريش پس آن، نضر بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر است و آنان بطن‌هاى بنوهاشم و بنوالمطلب و بنونوفل و بنواميه و بنوعبدشمس و بنوعبدالدار و بنوشيبه و بنواسد و بنوزهره و بنوتيم و بنومخزوم و بنوكعب و بنوعدى و بنوجمح و بنوسهم و بنوادرم و بنومحارب و... هستند.
#اما قريش پس آن، نضر بن كنانة بن خزيمة بن مدرک ة بن الياس بن مضر است و آنان بطن‌هاى بنوهاشم و بنوالمطلب و بنونوفل و بنواميه و بنوعبدشمس و بنوعبدالدار و بنوشيبه و بنواسد و بنوزهره و بنوتيم و بنومخزوم و بنوكعب و بنوعدى و بنوجمح و بنوسهم و بنوادرم و بنومحارب و... هستند.
#:اما هاشم، پس او جد پيامبر(ص) است و او سرور فرزندان حضرت آدم(ع)، حضرت محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لؤى بن غالب بن فهر بن مالك بن النضر است و او قريش بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان بن اد بن اليسع بن الهميسع بن نبت بن سلامان بن حمل بن مقرم بن قيدار بن اسماعيل ذبيح‌اللّه بن ابراهيم خليل بن آزر بن ناحور بن ساروغ بن ارعوى بن فالغ بن عابر است و در «عابر»، نسب قحطان و عدنان به هم مى‌رسد<ref>ر.ک: همان، ص79-80</ref>
#:اما هاشم، پس او جد پيامبر(ص) است و او سرور فرزندان حضرت آدم(ع)، حضرت محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لؤى بن غالب بن فهر بن مالك بن النضر است و او قريش بن كنانة بن خزيمة بن مدرک ة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان بن اد بن اليسع بن الهميسع بن نبت بن سلامان بن حمل بن مقرم بن قيدار بن اسماعيل ذبيح‌اللّه بن ابراهيم خليل بن آزر بن ناحور بن ساروغ بن ارعوى بن فالغ بن عابر است و در «عابر»، نسب قحطان و عدنان به هم مى‌رسد<ref>ر.ک: همان، ص79-80</ref>
#:درباره اين تعبير نویسنده: «ابراهيم خليل بن آزر»، گفتنى است كه برخى با توجه به ظاهر آيات، آزر بت‌پرست را پدر واقعى ابراهيم دانسته‌اند؛ درحالى‌كه برخى ديگر معتقدند پدر ابراهيم، تاروخ است و نسب‌شناسان بر اين مطلب اجماع دارند. آنان براى اثبات اين ادعا به دلايل ذيل استناد كرده‌اند:
#:درباره اين تعبير نویسنده: «ابراهيم خليل بن آزر»، گفتنى است كه برخى با توجه به ظاهر آيات، آزر بت‌پرست را پدر واقعى ابراهيم دانسته‌اند؛ درحالى‌كه برخى ديگر معتقدند پدر ابراهيم، تاروخ است و نسب‌شناسان بر اين مطلب اجماع دارند. آنان براى اثبات اين ادعا به دلايل ذيل استناد كرده‌اند:
#:الف)- در برخى از روايات و عهد قديم نام پدر ابراهيم تاروخ است، نه آزر؛
#:الف)- در برخى از روايات و عهد قديم نام پدر ابراهيم تاروخ است، نه آزر؛
#:ب)- اطلاق كلمه اب بر آزر در قرآن، دليل بر اين نمى‌شود كه وى پدر واقعى ابراهيم باشد؛ زيرا عرب، عنوان اب را بر عمو نيز اطلاق مى‌كردند؛ چنان‌كه در قرآن اسماعيل كه عموى يعقوب مى‌باشد پدر يعقوب ناميده شده است<ref>بقره: 33</ref>؛
#:ب)- اطلاق كلمه اب بر آزر در قرآن، دليل بر اين نمى‌شود كه وى پدر واقعى ابراهيم باشد؛ زيرا عرب، عنوان اب را بر عمو نيز اطلاق می‌كردند؛ چنان‌كه در قرآن اسماعيل كه عموى يعقوب مى‌باشد پدر يعقوب ناميده شده است<ref>بقره: 33</ref>؛
#:ج)- اجداد پيامبر اسلام(ص) طبق شواهدى از قرآن<ref>شعرا: 219</ref>و روايات، همه موحد و مؤمن بوده‌اند و از آنجا كه پدر ابراهيم در سلسله نسب رسول اكرم(ص) قرار دارد، نمى‌تواند مشرك باشد؛ درحالى‌كه آزر مشرك بوده است؛
#:ج)- اجداد پيامبر اسلام(ص) طبق شواهدى از قرآن<ref>شعرا: 219</ref>و روايات، همه موحد و مؤمن بوده‌اند و از آنجا كه پدر ابراهيم در سلسله نسب رسول اكرم(ص) قرار دارد، نمى‌تواند مشرك باشد؛ درحالى‌كه آزر مشرك بوده است؛
#:د)- طبق نص قرآن، حضرت ابراهيم در آخر عمرش براى پدر و مادرش از خداوند طلب مغفرت مى‌كند<ref>ابراهيم: 41</ref>؛ درحالى‌كه خداوند در قرآن آشكارا پيامبران و مؤمنان را از اينكه براى بستگان مشركشان طلب آمرزش نمايند، منع نموده است<ref>توبه: 113</ref>؛ بنابراین حضرت ابراهيم(ع) نمى‌تواند براى پدر مشرك، طلب آمرزش كند؛ در نتيجه آزر پدر واقعى و حقيقى ابراهيم نيست، بلكه عموى او و منجم نمرود بوده است<ref>ر.ک: مقاله ابراهيم، نوشته رحمت‌الله ضيايى ارزگانى، در دانشنامه كلام اسلامى، ج1، ص145</ref>
#:د)- طبق نص قرآن، حضرت ابراهيم در آخر عمرش براى پدر و مادرش از خداوند طلب مغفرت مى‌كند<ref>ابراهيم: 41</ref>؛ درحالى‌كه خداوند در قرآن آشكارا پيامبران و مؤمنان را از اينكه براى بستگان مشركشان طلب آمرزش نمايند، منع نموده است<ref>توبه: 113</ref>؛ بنابراین حضرت ابراهيم(ع) نمى‌تواند براى پدر مشرك، طلب آمرزش كند؛ در نتيجه آزر پدر واقعى و حقيقى ابراهيم نيست، بلكه عموى او و منجم نمرود بوده است<ref>ر.ک: مقاله ابراهيم، نوشته رحمت‌الله ضيايى ارزگانى، در دانشنامه كلام اسلامى، ج1، ص145</ref>
خط ۶۹: خط ۷۰:
2. مقاله ابراهيم(ع)، نوشته رحمت‌الله ضيايى ارزگانى، در دانشنامه كلام اسلامى، جمعى از نويسندگان زير نظر [[سبحانی تبریزی، جعفر|آيت‌الله جعفر سبحانى]]، قم مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول.
2. مقاله ابراهيم(ع)، نوشته رحمت‌الله ضيايى ارزگانى، در دانشنامه كلام اسلامى، جمعى از نويسندگان زير نظر [[سبحانی تبریزی، جعفر|آيت‌الله جعفر سبحانى]]، قم مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول.


==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}




[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:آثار خاورشناسان]]