فلسفهی اسلامی و جنبشهای ملی ایرانیان در آینهی الهیات سیاسی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'میشود') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ی های ' به 'یهای ') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''فلسفهی اسلامی و جنبشهای ملی ایرانیان در آینهی الهیات سیاسی''' تألیف اسماعیل نوشاد؛ تاریخ ایران و خاورمیانه، انباشتی چند هزار ساله از رویدادها، اشخاص و دولت هاست. نویسنده این تاریخ را «تاریخ کشکولی» نامیده است. زیرا هیچ مفصل بندی و چارچوب نظری ای در این تاریخ وجود ندارد. این تاریخ گویی بختکی ازلی ست از | '''فلسفهی اسلامی و جنبشهای ملی ایرانیان در آینهی الهیات سیاسی''' تألیف اسماعیل نوشاد؛ تاریخ ایران و خاورمیانه، انباشتی چند هزار ساله از رویدادها، اشخاص و دولت هاست. نویسنده این تاریخ را «تاریخ کشکولی» نامیده است. زیرا هیچ مفصل بندی و چارچوب نظری ای در این تاریخ وجود ندارد. این تاریخ گویی بختکی ازلی ست از بازیهای مقدر و بازیگرانی رنجور. اندک نظریه پردازانی هم که در دوران معاصر تلاش هایی در باب فهم منطق آن کردهاند، به دلیل اینکه نظریاتشان ترجمهی الگوهای غربیانی بوده که اصولا دغدغهی این تاریخ را نداشته اند، به بیراهه رفتهاند. برخی دیگر از نظریات، مشکل فرمی و روش شناسی دارند. با توجه به این پیشینه، نویسنده قصد داشته است نوعی دیالکتیک شرقی برای گشودن بختک تاریخ شرق فراهم کند؛ تا ببینیم نرد الههی حقیقت چه اندازه با آن می خواند. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب از هفت فصل تشکیل شده است: | کتاب از هفت فصل تشکیل شده است: | ||
فصل اول: از صورت | فصل اول: از صورت بندیهای اسطوره ای تا زیرساخت های تمدن اسلامی | ||
فصل دوم: از ظهور تمدن اسلامی در حجاز تا پیدایش علوم و فلسفهی اسلامی | فصل دوم: از ظهور تمدن اسلامی در حجاز تا پیدایش علوم و فلسفهی اسلامی | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
فصل سوم: نهضت ترجمهی اسلامی | فصل سوم: نهضت ترجمهی اسلامی | ||
فصل چهارم: از نهضت ترجمه تا صورت | فصل چهارم: از نهضت ترجمه تا صورت بندیهای فلسفی | ||
فصل پنجم: به سوی فلسفه ای ایرانی | فصل پنجم: به سوی فلسفه ای ایرانی | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
ایران هزاران سال تاریخ مکتوب دارد و این در صورتی است که تاریخ شفاهی و اسطوره ای مان را نادیده بگیریم. تاریخ ما در سر چهار راه تاریخ جهانی شکل گرفته؛ بنابراین نمی توانیم وجوه مشترکمان با دیگر تمدن ها را نادیده بگیریم. این کار، البته شدنی نیست. بابل، سومر، آشور، مصر، یونان، مسیحیت و اسلام در تمدن ما تنیده و برای همیشه همراه ما شدهاند. دورههای مختلف سیاسی مذاهب مختلف، مکاتب ایدئولوژیک مختلف و...، وجود متنوع تاریخ ما را تشکیل دادهاند. آنها همراه ما خواند بود، حتی اگر مکتوب نباشند. تاریخ و فرهنگ ایران در واقع تاریخ و فرهنگ خاورمیانه است. طبیعی است که تاریخ پربار مشکلات پیچیده نیز به همراه دارد. مللی که تاریخ ندارند، به راحتی با تغییرات کنار می آیند، ولی در عین حال تنها آن ملتی میتواند مصدر تغییرات بزرگ در تاریخ جهانی باشد که تاریخ داشته باشد. | ایران هزاران سال تاریخ مکتوب دارد و این در صورتی است که تاریخ شفاهی و اسطوره ای مان را نادیده بگیریم. تاریخ ما در سر چهار راه تاریخ جهانی شکل گرفته؛ بنابراین نمی توانیم وجوه مشترکمان با دیگر تمدن ها را نادیده بگیریم. این کار، البته شدنی نیست. بابل، سومر، آشور، مصر، یونان، مسیحیت و اسلام در تمدن ما تنیده و برای همیشه همراه ما شدهاند. دورههای مختلف سیاسی مذاهب مختلف، مکاتب ایدئولوژیک مختلف و...، وجود متنوع تاریخ ما را تشکیل دادهاند. آنها همراه ما خواند بود، حتی اگر مکتوب نباشند. تاریخ و فرهنگ ایران در واقع تاریخ و فرهنگ خاورمیانه است. طبیعی است که تاریخ پربار مشکلات پیچیده نیز به همراه دارد. مللی که تاریخ ندارند، به راحتی با تغییرات کنار می آیند، ولی در عین حال تنها آن ملتی میتواند مصدر تغییرات بزرگ در تاریخ جهانی باشد که تاریخ داشته باشد. | ||
به دلیل فقدان منطق تاریخی و عقلی که مجری این منطق باشد، چند هزار سال تاریخ در پشت سر ما به مانند یک تودهی بی شکل بر روی هم ریخته است. لفظ کشکول برای توصیف این وضعیت مناسب است. تاریخ ما بدون هیچ استخوان بندی عقلانی، چونان یک کشکول بزرگ است. زیرا هیچ مفصل بندی و چارچوب نظری ای در این تاریخ وجود ندارد. این تاریخ گویی بختکی ازلی ست از | به دلیل فقدان منطق تاریخی و عقلی که مجری این منطق باشد، چند هزار سال تاریخ در پشت سر ما به مانند یک تودهی بی شکل بر روی هم ریخته است. لفظ کشکول برای توصیف این وضعیت مناسب است. تاریخ ما بدون هیچ استخوان بندی عقلانی، چونان یک کشکول بزرگ است. زیرا هیچ مفصل بندی و چارچوب نظری ای در این تاریخ وجود ندارد. این تاریخ گویی بختکی ازلی ست از بازیهای مقدر و بازیگرانی رنجور. اندک نظریه پردازانی هم که در دوران معاصر تلاش هایی در باب فهم منطق آن کردهاند، به دلیل اینکه نظریاتشان ترجمهی الگوهای غربیانی بوده که اصولا دغدغهی این تاریخ را نداشته اند، به بیراهه رفتهاند. برخی دیگر از نظریات، مشکل فرمی و روش شناسی دارند. با توجه به این پیشینه، نویسنده قصد داشته است نوعی دیالکتیک شرقی برای گشودن بختک تاریخ شرق فراهم کند؛ تا ببینیم نرد الههی حقیقت چه اندازه با آن می خواند.<ref> [https://historylib.com/books/2613 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |
نسخهٔ ۱۲ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۰۰
فلسفهی اسلامی و جنبشهای ملی ایرانیان در آینهی الهیات سیاسی | |
---|---|
پدیدآوران | نوشاد، اسماعیل (نویسنده) |
ناشر | نقد فرهنگ |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۳۹۹ش |
شابک | 0-35-6682-622-978 |
کد کنگره | |
فلسفهی اسلامی و جنبشهای ملی ایرانیان در آینهی الهیات سیاسی تألیف اسماعیل نوشاد؛ تاریخ ایران و خاورمیانه، انباشتی چند هزار ساله از رویدادها، اشخاص و دولت هاست. نویسنده این تاریخ را «تاریخ کشکولی» نامیده است. زیرا هیچ مفصل بندی و چارچوب نظری ای در این تاریخ وجود ندارد. این تاریخ گویی بختکی ازلی ست از بازیهای مقدر و بازیگرانی رنجور. اندک نظریه پردازانی هم که در دوران معاصر تلاش هایی در باب فهم منطق آن کردهاند، به دلیل اینکه نظریاتشان ترجمهی الگوهای غربیانی بوده که اصولا دغدغهی این تاریخ را نداشته اند، به بیراهه رفتهاند. برخی دیگر از نظریات، مشکل فرمی و روش شناسی دارند. با توجه به این پیشینه، نویسنده قصد داشته است نوعی دیالکتیک شرقی برای گشودن بختک تاریخ شرق فراهم کند؛ تا ببینیم نرد الههی حقیقت چه اندازه با آن می خواند.
ساختار
کتاب از هفت فصل تشکیل شده است:
فصل اول: از صورت بندیهای اسطوره ای تا زیرساخت های تمدن اسلامی
فصل دوم: از ظهور تمدن اسلامی در حجاز تا پیدایش علوم و فلسفهی اسلامی
فصل سوم: نهضت ترجمهی اسلامی
فصل چهارم: از نهضت ترجمه تا صورت بندیهای فلسفی
فصل پنجم: به سوی فلسفه ای ایرانی
فصل ششم: ایران جدید
فصل هفتم: افق های فکر آینده: جست و جوی یک منطق تاریخی ویژهی تمدن ایرانی
گزارش محتوا
مطالعهی تاریخ ایران و خاورمیانه، کاری سهل وممتنع است. می توان سیرخطی رویدادهای تاریخی را در چند روز یا چند هفته خواند. اما وقتی با جزئیات تاریخی و دستگاههای نظری و مفهومی در دورههای مختلف روبه رو می شویم، مشکل آغاز میشود. چون ما فاقد ابزار طبقه بندی مفهومی و دورانی هستیم. برای بررسی تاریخ شرق، ما چارچوبی نظری جهت مفصل بندی دورانی نداریم . روش شناسی خاصی هم نداریم. برخی محققان با استفاده از روشهای فیلسوفان غربی، سعی کردهاند یک چارچوب نظری مناسب برای تحلیل و مفصل بندی تاریخ شرق بیابند، اما نتایج مطلوب نیست. این روش ها و قالب های نظری به تاریخی متفاوت تعلق دارند و با راحتی ظرفیت تطبیق با تاریخ ایران را ندارند. همی امر باعث میشود تاریخ ما در اطلاق این چارچوب های نظری مثله شده و به نتایجی نامنطبق برسیم. به همین خاطر در طول بررسی مسئله اصلی مان بارها با معضل چارچوب نظری و روش در خور بررسی موضوع برخوردیم و در نهایت سعی کردیم با ارائهی پیشنهادی در این زمینه بپردازیم. مسئله زمانی پیچیده تر میشود که در جست و جوی یک روش شناسی مناسب، متوجه می شویم که به سمت یک چارچوب نظری - یا بهتر بگوییم یک منطق تاریخی- رهنمون هستیم و این دو مفهوم بسیار به هم نزدیک می شوند. چیزی که آن را از هم جدا میکند نه معنای مفهومی، بلکه مراحل پژوهش است. هر روش شناسی سرانجام به یک چارچوب نظری ختم میشود. برای انجام هر تحقیقی ناچاریم یک متدولوژی را در ابتدای کار اتخاذ کنیم. اما وقتی با آن به سراغ موارد جزئی می رویم، روش پیوسته ارتقا یافته و مفاهیم آن کلی تر و جامع تر می شوند. در پایان کار به یک چارچوب نظری رسیده ایم. این چارچوب دیگر آن متدولوژی اولیه نیست بلکه یک منطق و در اینجا یک منطق تاریخی عام در مورد موضوع است. می توان گفت که بین روش شناسی و چارچوب نظری عام یک دور هرمنوتیکی برقرار است. روش بر روی مواد جزئی تاریخی پیاده میشود، اما در پایان یک چارچوب نظری عام خود را نشان می دهد و این چارچوب عام به نوبه خود روش شناسی را اصلاح میکند.
ایران هزاران سال تاریخ مکتوب دارد و این در صورتی است که تاریخ شفاهی و اسطوره ای مان را نادیده بگیریم. تاریخ ما در سر چهار راه تاریخ جهانی شکل گرفته؛ بنابراین نمی توانیم وجوه مشترکمان با دیگر تمدن ها را نادیده بگیریم. این کار، البته شدنی نیست. بابل، سومر، آشور، مصر، یونان، مسیحیت و اسلام در تمدن ما تنیده و برای همیشه همراه ما شدهاند. دورههای مختلف سیاسی مذاهب مختلف، مکاتب ایدئولوژیک مختلف و...، وجود متنوع تاریخ ما را تشکیل دادهاند. آنها همراه ما خواند بود، حتی اگر مکتوب نباشند. تاریخ و فرهنگ ایران در واقع تاریخ و فرهنگ خاورمیانه است. طبیعی است که تاریخ پربار مشکلات پیچیده نیز به همراه دارد. مللی که تاریخ ندارند، به راحتی با تغییرات کنار می آیند، ولی در عین حال تنها آن ملتی میتواند مصدر تغییرات بزرگ در تاریخ جهانی باشد که تاریخ داشته باشد.
به دلیل فقدان منطق تاریخی و عقلی که مجری این منطق باشد، چند هزار سال تاریخ در پشت سر ما به مانند یک تودهی بی شکل بر روی هم ریخته است. لفظ کشکول برای توصیف این وضعیت مناسب است. تاریخ ما بدون هیچ استخوان بندی عقلانی، چونان یک کشکول بزرگ است. زیرا هیچ مفصل بندی و چارچوب نظری ای در این تاریخ وجود ندارد. این تاریخ گویی بختکی ازلی ست از بازیهای مقدر و بازیگرانی رنجور. اندک نظریه پردازانی هم که در دوران معاصر تلاش هایی در باب فهم منطق آن کردهاند، به دلیل اینکه نظریاتشان ترجمهی الگوهای غربیانی بوده که اصولا دغدغهی این تاریخ را نداشته اند، به بیراهه رفتهاند. برخی دیگر از نظریات، مشکل فرمی و روش شناسی دارند. با توجه به این پیشینه، نویسنده قصد داشته است نوعی دیالکتیک شرقی برای گشودن بختک تاریخ شرق فراهم کند؛ تا ببینیم نرد الههی حقیقت چه اندازه با آن می خواند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران