تحقيق ما للهند: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =')
    جز (اصلاح غلط)
     
    (۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۴: خط ۴:
    | عنوان‌های دیگر =
    | عنوان‌های دیگر =
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد]] (نويسنده)
    [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد]] (نویسنده)


    [[آرام، احمد]] (محقق)
    [[آرام، احمد]] (محقق)
    خط ۱۶: خط ۱۶:
    | سال نشر = 1403 ق یا 1983 م
    | سال نشر = 1403 ق یا 1983 م


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE2230AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02230AUTOMATIONCODE
    | چاپ =2
    | چاپ =2
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =13838
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =02230
    | کتابخوان همراه نور =02230
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''فى تحقيق ماللهند من مقوله مقبوله فى‌العقل او مزدوله'''، اثر [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]] است كه مطالعه مقايسه‌اى بين اديان يونانى، هندى و ایرانى است، از اين رو گفته‌اند كه وى بنيان‌گذار مطالعه تطبيقى در فرهنگ بشرى است.


    '''فى تحقيق ماللهند من مقوله مقبوله فى‌العقل او مزدوله'''، اثر [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]] است كه مطالعه مقايسه‌اى بين اديان يونانى، هندنى و ايرانى است، از اين رو گفته‌اند كه وى بنيان‌گذار مطالعه تطبيقى در فرهنگ بشرى است.
    ==ساختار==
     
    == ساختار ==
    كارل ادوارد زاخائو در مقدمه مهمى كه بر ترجمه في تحقيق ماللهند نوشته است، درباره طرح ابواب كتاب اظهار كرده كه: «صورت كلى اغلب باب‌ها از سه بخش تشكيل مى‌گردد؛ در بخش اول خلاصه‌اى از مسأله را آن گونه كه خود بيرونى دريافته است، مطرح مى‌كند؛ در بخش دوم چنانچه بحث از دين، فلسفه و نجوم باشد، به طرح عقايد هندوان و ذكر شواهدى از كتاب‌هاى آنان مى‌پردازد و چنانچه بحث از ادبيات، تاريخ، جغرافيا، قوانين، آداب و رسوم باشد، مطالبى را كه در اين موارد به صورت شفاهى شنيده و يا خود مشاهده كرده است، بيان مى‌دارد؛ و در بخش سوم از هر باب چنانچه موضوع مورد بحث براى خواننده غريب و نامأنوس جلوه نمايد، ضمن مقايسه آن با موارد مشابه آن از اقوام و ملل ديگر، سعى در مفهوم كردن موضوع مى‌كند، و اين بدان علت است كه قصد وى از تأليف كتاب «فى تحقيق ماللهند» آن نيست كه كاستى‌ها و نقاط ضعف جامعه هند را آشكار ساخته و به ابطال آرا و اقوال آنان بپردازد، بلكه همان طورى كه در خاتمه كتاب ذكر كرده است، مى‌كوشد تا تصويرى درست و راست از حيات روحى و معنوى مردم هند را در برابر ديگران قرار داده و زمينه تعامل اجتماعى ديگران با هندوان را فراهم سازد.
    كارل ادوارد زاخائو در مقدمه مهمى كه بر ترجمه في تحقيق ماللهند نوشته است، درباره طرح ابواب كتاب اظهار كرده كه: «صورت كلى اغلب باب‌ها از سه بخش تشكيل مى‌گردد؛ در بخش اول خلاصه‌اى از مسأله را آن گونه كه خود بيرونى دريافته است، مطرح مى‌كند؛ در بخش دوم چنانچه بحث از دين، فلسفه و نجوم باشد، به طرح عقايد هندوان و ذكر شواهدى از كتاب‌هاى آنان مى‌پردازد و چنانچه بحث از ادبيات، تاريخ، جغرافيا، قوانين، آداب و رسوم باشد، مطالبى را كه در اين موارد به صورت شفاهى شنيده و يا خود مشاهده كرده است، بيان مى‌دارد؛ و در بخش سوم از هر باب چنانچه موضوع مورد بحث براى خواننده غريب و نامأنوس جلوه نمايد، ضمن مقايسه آن با موارد مشابه آن از اقوام و ملل ديگر، سعى در مفهوم كردن موضوع مى‌كند، و اين بدان علت است كه قصد وى از تأليف كتاب «فى تحقيق ماللهند» آن نيست كه كاستى‌ها و نقاط ضعف جامعه هند را آشكار ساخته و به ابطال آرا و اقوال آنان بپردازد، بلكه همان طورى كه در خاتمه كتاب ذكر كرده است، مى‌كوشد تا تصويرى درست و راست از حيات روحى و معنوى مردم هند را در برابر ديگران قرار داده و زمينه تعامل اجتماعى ديگران با هندوان را فراهم سازد.


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    در مورد نوشتن تحقيق ماللهند نيز بايد دانست كه بيرونى بعد از سال‌ها اقامت در هند و معاشرت با طبقات مختلف مردم و كنكاش در آدب و رسوم اجتماعى دست به تأليف يكى از بهترين آثار خود؛ يعنى كتاب تحقيق ماللهند زد كه بنا به شهادت تمام مستشرقين و مطلعيت صحيح‌ترين و مستدل‌ترين مدركى است كه در مورد آداب و رسوم اجتماعى، مذهب گاهشمارى و نجوم هند در قرون وسطى نوشته شده است.
    در مورد نوشتن تحقيق ماللهند نيز بايد دانست كه بيرونى بعد از سال‌ها اقامت در هند و معاشرت با طبقات مختلف مردم و كنكاش در آدب و رسوم اجتماعى دست به تأليف يكى از بهترين آثار خود؛ يعنى كتاب تحقيق ماللهند زد كه بنا به شهادت تمام مستشرقين و مطلعيت صحيح‌ترين و مستدل‌ترين مدرک ى است كه در مورد آداب و رسوم اجتماعى، مذهب گاهشمارى و نجوم هند در قرون وسطى نوشته شده است.


    كتاب في تحقيق ماللهند، يكى از عالمانه‌ترين و غنى‌ترين تحقيقات انسانى و اجتماعى است كه در دوران قديم در زمينه مسائل مردم شناسى نوشته شده است؛ يعنى در زمانى كه چنين مطالعاتى در مغرب زمين از حد وقايع نگارى فراتر نمى‌رفته است، ابوريحان بسان مردم شناسى زبردست و متفكرى متبحّر، به تحقيق در زواياى زندگى فردى و اجتماعى هندوان پرداخته است.
    كتاب في تحقيق ماللهند، يكى از عالمانه‌ترين و غنى‌ترين تحقيقات انسانى و اجتماعى است كه در دوران قديم در زمينه مسائل مردم شناسى نوشته شده است؛ يعنى در زمانى كه چنين مطالعاتى در مغرب زمين از حد وقايع نگارى فراتر نمى‌رفته است، ابوريحان بسان مردم شناسى زبردست و متفكرى متبحّر، به تحقيق در زواياى زندگى فردى و اجتماعى هندوان پرداخته است.


    كارل ادوارد زاخائو، خاورشناس آلمانى و كسى كه با ترجمه دو اثر مهم بيرونى به نام «الآثار الباقيه عن القرون الخاليه» و «فى تحقيق ماللهند» او را به اروپا شناساند، مى‌گويد: من معتقدم در وجود بيرونى يك ويژگى نوين بوده كه به روح انتقادى قرن نوزدهم نزدیک است.
    كارل ادوارد زاخائو، خاورشناس آلمانى و كسى كه با ترجمه دو اثر مهم بيرونى به نام «الآثار الباقيه عن القرون الخاليه» و «فى تحقيق ماللهند» او را به اروپا شناساند، مى‌گويد: من معتقدم در وجود بيرونى يك ويژگى نوين بوده كه به روح انتقادى قرن نوزدهم نزدیک است.


    بيرونى خود در كتاب في تحقيق ماللهند مى‌نويسد: «من به دليل بيگانه بودن با فرهنگ هندوان و ناآشنايى با قراردادهاى زبانى اصطلاحات و واژگان آنان، نزد منجمانشان، مقام شاگرد را نسبت به استاد داشتم. همين كه اندكى به زبان آنان آگاهى يافتم، آنها را بر علت‌ها آگاه ساخته، برخى برهان‌ها را بر ايشان آشكار نمودم و راه‌هاى صحيح محاسبات را براى آنان روشن كردم، پس با تعجب بر من هجوم آوردند و براى بهره‌گيرى از دانش من ازدحام كردند، در حالى كه مى‌پرسيدند: محضر چه كسى از [منجمين] هند را دريافته و از او [دانش] فرا گرفته‌اى؟ و من توان علمى آنها را آشكار ساختم و با آنكه خوشايندم نبود خود را از آنان برتر مى‌شمردم؛ چيزى نمانده بود كه مرا به ساحرى نسبت دهند و نزد بزرگان خود مرا به غير از دريا و آب ترشى كه بى‌نياز از سركه است، توصيف نمى‌كردند.
    بيرونى خود در كتاب في تحقيق ماللهند مى‌نويسد: «من به دليل بيگانه بودن با فرهنگ هندوان و ناآشنايى با قراردادهاى زبانى اصطلاحات و واژگان آنان، نزد منجمانشان، مقام شاگرد را نسبت به استاد داشتم. همين كه اندكى به زبان آنان آگاهى يافتم، آنها را بر علت‌ها آگاه ساخته، برخى برهان‌ها را بر ايشان آشكار نمودم و راه‌هاى صحيح محاسبات را براى آنان روشن كردم، پس با تعجب بر من هجوم آوردند و براى بهره‌گيرى از دانش من ازدحام كردند، در حالى كه مى‌پرسيدند: محضر چه كسى از [منجمين] هند را دريافته و از او [دانش] فرا گرفته‌اى؟ و من توان علمى آنها را آشكار ساختم و با آنكه خوشايندم نبود خود را از آنان برتر مى‌شمردم؛ چيزى نمانده بود كه مرا به ساحرى نسبت دهند و نزد بزرگان خود مرا به غير از دريا و آب ترشى كه بى‌نياز از سركه است، توصيف نمی‌كردند.


    كتاب، عمده بحث‌هاى مربوط به جوامع انسانى، آداب، رسوم، جشن‌ها، عيدها و ذكر تاريخ‌هاى ملل مختلف را در بردارد، كه بيشتر در زمينه هندشناسى است.
    كتاب، عمده بحث‌هاى مربوط به جوامع انسانى، آداب، رسوم، جشن‌ها، عيدها و ذكر تاريخ‌هاى ملل مختلف را در بردارد، كه بيشتر در زمينه هندشناسى است.


    او در مقدمه كتاب «فى تحقيق ماللهند»، پس از گفتگوى خود با استادش ابوسهل تفليسى درباره كسى كه نسبت نادرستى در كتابش به معتزله داده بوده و تذكر اين نكته كه چنين نسبت‌هايى درباره اديان و مذاهب ديگر به خصوص مخالفين، و كسانى كه تعامل با آنها بسيار ضعيف است، در سطح گسترده‌ترى وجود دارد، اشاره مى‌كند كه در ضمن گفتگو به اديان و مذاهب موجود در هند مثال زدم كه اكثر مطالب مكتوب درباره آنها مغشوش و بى‌اعتبار بوده و همراه با پيش‌داورى‌ها و دخالت اغراض و اميال در نقل مطالب بوده است. بيرونى در ادامه مى‌نويسد: وقتى استاد حقيقت گفته او را دريافت، وى را تشويق كرد تا آنچه درباره هندوان مى‌داند به رشته تحرير درآورد تا براى كسانى كه قصد مناقضه و ردّ نظريه‌هاى آنان را دارند، كمك و براى كسانى كه قصد مخالطه و آميزش و معاشرت با آنان را داشته باشند، ذخيره مطمئن و موثقى باشد.
    او در مقدمه كتاب «فى تحقيق ماللهند»، پس از گفتگوى خود با استادش ابوسهل تفليسى درباره كسى كه نسبت نادرستى در كتابش به معتزله داده بوده و تذكر اين نكته كه چنين نسبت‌هایى درباره اديان و مذاهب ديگر به خصوص مخالفين، و كسانى كه تعامل با آنها بسيار ضعيف است، در سطح گسترده‌ترى وجود دارد، اشاره مى‌كند كه در ضمن گفتگو به اديان و مذاهب موجود در هند مثال زدم كه اكثر مطالب مكتوب درباره آنها مغشوش و بى‌اعتبار بوده و همراه با پيش‌داورى‌ها و دخالت اغراض و اميال در نقل مطالب بوده است. بيرونى در ادامه مى‌نويسد: وقتى استاد حقيقت گفته او را دريافت، وى را تشويق كرد تا آنچه درباره هندوان مى‌داند به رشته تحرير درآورد تا براى كسانى كه قصد مناقضه و ردّ نظريه‌هاى آنان را دارند، كمك و براى كسانى كه قصد مخالطه و آميزش و معاشرت با آنان را داشته باشند، ذخيره مطمئن و موثقى باشد.


    او در كتاب، بسيار به مقايسه عقايد علمى و دينى هندوان با ملل ديگر؛ مانند يهود، نصارى و مسلمين مى‌پردازد و در واقع از قديمى‌ترين دانشمندانى است كه بحث‌هاى مقايسه‌اى اديان را مطرح كرده‌اند.
    او در كتاب، بسيار به مقايسه عقايد علمى و دينى هندوان با ملل ديگر؛ مانند يهود، نصارى و مسلمين مى‌پردازد و در واقع از قديمى‌ترين دانشمندانى است كه بحث‌هاى مقايسه‌اى اديان را مطرح كرده‌اند.


    وى پس از مراجعت از هند نتيجه تحقيقاتش را در كتاب «فى تحقيق ماللهند» آورده است و در آغاز كتاب، اسباب جدايى دو ملت ايران و هند از يكديگر را در فقدان تفاهم ميان فرهنگى و موانع آن يافته و آنها را چنين برشمرده است:
    وى پس از مراجعت از هند نتيجه تحقيقاتش را در كتاب «فى تحقيق ماللهند» آورده است و در آغاز كتاب، اسباب جدايى دو ملت ایران و هند از يكديگر را در فقدان تفاهم ميان فرهنگى و موانع آن يافته و آنها را چنين برشمرده است:


    زبان گفتارى و نوشتارى مردم هند بسيار عريض و طويل و دشوار است، به گونه‌اى كه براى يك چيز چند لفظ را به كار مى‌برند و يا يك لفظ را براى چند چيز استعمال مى‌كنند كه براى رسيدن به معناى مورد نظر، نياز به قرينه‌هاى بسيار است؛ همچنين زبان گفتارى آنان تقسيم مى‌شود به زبان مبتذل، كه بازاريان به كار مى‌برند و زبان فصيح، كه داراى اشتقاقات و دقايق نحوى و بلاغى فراوان و مورد استعمال اهل فضل و اديبان آنان است. آنان كتاب‌هاى علمى خود را به قصد محفوظ ماندن از تحريف به نظم در مى‌آورند، تا چنانچه چيزى كم و زياد شود به سرعت و آسانى تشخيص داده شود كه چنين كارى، دشوارى فهم معارف آنان را به دنبال دارد.
    زبان گفتارى و نوشتارى مردم هند بسيار عريض و طويل و دشوار است، به گونه‌اى كه براى يك چيز چند لفظ را به كار مى‌برند و يا يك لفظ را براى چند چيز استعمال مى‌كنند كه براى رسيدن به معناى مورد نظر، نياز به قرينه‌هاى بسيار است؛ همچنين زبان گفتارى آنان تقسيم مى‌شود به زبان مبتذل، كه بازاريان به كار مى‌برند و زبان فصيح، كه داراى اشتقاقات و دقايق نحوى و بلاغى فراوان و مورد استعمال اهل فضل و اديبان آنان است. آنان كتاب‌هاى علمى خود را به قصد محفوظ ماندن از تحريف به نظم در مى‌آورند، تا چنانچه چيزى كم و زياد شود به سرعت و آسانى تشخيص داده شود كه چنين كارى، دشوارى فهم معارف آنان را به دنبال دارد.
    خط ۵۱: خط ۵۱:
    افزون بر همه اين‌ها، تلفظ بسيارى از كلمات آنان، به جهت ابتداى به حروف ساكن، دشوار بوده و كتابت برخى از آنها نيز براى ديگران مشكل مى‌باشد؛ و در اين راستا، نسخه‌برداران از كتاب‌هاى هندوان بى‌مبالاتى به خرج داده و لغات آنان را به غلط ثبت مى‌كنند، كه باعث شده لغت جديدى درست شود كه نه خود نسخه‌بردار آن را فهم مى‌كند و نه اهل آن زمان.
    افزون بر همه اين‌ها، تلفظ بسيارى از كلمات آنان، به جهت ابتداى به حروف ساكن، دشوار بوده و كتابت برخى از آنها نيز براى ديگران مشكل مى‌باشد؛ و در اين راستا، نسخه‌برداران از كتاب‌هاى هندوان بى‌مبالاتى به خرج داده و لغات آنان را به غلط ثبت مى‌كنند، كه باعث شده لغت جديدى درست شود كه نه خود نسخه‌بردار آن را فهم مى‌كند و نه اهل آن زمان.


    بيرونى در كتاب، فصلى را با عنوان «در ذكر طبقاتى كه هنديان آنها را رنگ‌ها مى‌نامند و غير آن»، به بيان طبقات اجتماعى موجود در جامعه هند و ذكر نقش‌ها و خصوصيات هر يك از آنها، اختصاص داده است.
    بيرونى در كتاب، فصلى را با عنوان «در ذكر طبقاتى كه هندیان آنها را رنگ‌ها مى‌نامند و غير آن»، به بيان طبقات اجتماعى موجود در جامعه هند و ذكر نقش‌ها و خصوصيات هر يك از آنها، اختصاص داده است.


    نكته مهم در بررسى بيرونى، با صرف نظر از توصيف دقيق و تشريح جزئيات موجود در واقعيت جامعه، يافتن علت وجود طبقات مختلف مى‌باشد. به نظر وى تبيين هنديان از علل پيدايش طبقات اجتماعى تبيينى دينى است، به اين معنى كه معتقدند خداوند جهان را با طبيعت‌هاى مختلف آفريد و بعضى مناطق را سردسير و بعضى ديگر را گرمسير، برخى جاها را حاصلخيز و خوش آب و هوا و برخى ديگر را شوره‌زار، بدآب و هوا قرار داد؛ و تفاوت‌هاى ديگرى را در طبيعت ايجاد كرد تا اين كه انسان‌ها جهت فائق آمدن بر مشكلات طبيعت، مكان‌هايى را براى ساختن شهرها و اجتماعات اختيار كنند. به همين جهت انسان‌ها را نيز از جهت فضيلت‌ها و لياقت‌ها متفاوت آفريد، تا به هميارى و همكارى يكديگر بپردازند و احتياجات همديگر را مرتفع سازند؛ چه، در غير اين صورت انسان‌ها به كمك همديگر نيامده و اجتماعات را تشكيل نمى‌دادند.
    نكته مهم در بررسى بيرونى، با صرف نظر از توصيف دقيق و تشريح جزئيات موجود در واقعيت جامعه، يافتن علت وجود طبقات مختلف مى‌باشد. به نظر وى تبيين هندیان از علل پيدايش طبقات اجتماعى تبيينى دينى است، به اين معنى كه معتقدند خداوند جهان را با طبيعت‌هاى مختلف آفريد و بعضى مناطق را سردسير و بعضى ديگر را گرمسير، برخى جاها را حاصلخيز و خوش آب و هوا و برخى ديگر را شوره‌زار، بدآب و هوا قرار داد؛ و تفاوت‌هاى ديگرى را در طبيعت ايجاد كرد تا اين كه انسان‌ها جهت فائق آمدن بر مشكلات طبيعت، مكان‌هایى را براى ساختن شهرها و اجتماعات اختيار كنند. به همين جهت انسان‌ها را نيز از جهت فضيلت‌ها و لياقت‌ها متفاوت آفريد، تا به هميارى و همكارى يكديگر بپردازند و احتياجات همديگر را مرتفع سازند؛ چه، در غير اين صورت انسان‌ها به كمك همديگر نيامده و اجتماعات را تشكيل نمى‌دادند.


    بيرونى، قشربندى در جوامع گذشته را با عامل سياسى - اجتماعى تبيين مى‌كند و در اين زمينه مى‌گويد: پادشاهان سابق، افراد جامعه خود را بر حسب اختلاف در شغل‌ها به طبقات معينى تقسيم كرده و از اين راه، هر طبقه را ملزم به كار و حرفه خويش مى‌ساختند و چنانچه كسى از مرتبه خود تجاوز مى‌كرد، او را عقاب مى‌دادند. او از تجديد طبقات به وسيله اردشير پسر بابك به هنگام احياى مالكيت خود بر سرزمين فارس سخن مى‌گويد كه وى مردمان را به چهار طبقه تقسيم كرده و پيشوايان و شاهزادگان را در طبقه اول، عابدان و آتش‌بانان و بزرگان دين را در طبقه دوم، پزشکان، منجمان و دانشمندان را در طبقه سوم، و در طبقه چهارم برزگران و صنعت‌گران را با لحاظ سلسله مراتبى در هر يك از طبقات، قرار داده بود و طبقات را چنان بسته تشكيل داده بود كه هر طبقه؛ همانند نسب براى افراد آن به حساب مى‌آمد.
    بيرونى، قشربندى در جوامع گذشته را با عامل سياسى - اجتماعى تبيين مى‌كند و در اين زمينه مى‌گويد: پادشاهان سابق، افراد جامعه خود را بر حسب اختلاف در شغل‌ها به طبقات معينى تقسيم كرده و از اين راه، هر طبقه را ملزم به كار و حرفه خويش مى‌ساختند و چنانچه كسى از مرتبه خود تجاوز مى‌كرد، او را عقاب مى‌دادند. او از تجديد طبقات به وسيله اردشير پسر بابك به هنگام احياى مالكيت خود بر سرزمين فارس سخن مى‌گويد كه وى مردمان را به چهار طبقه تقسيم كرده و پيشوايان و شاهزادگان را در طبقه اول، عابدان و آتش‌بانان و بزرگان دين را در طبقه دوم، پزشکان، منجمان و دانشمندان را در طبقه سوم، و در طبقه چهارم برزگران و صنعت‌گران را با لحاظ سلسله مراتبى در هر يك از طبقات، قرار داده بود و طبقات را چنان بسته تشكيل داده بود كه هر طبقه؛ همانند نسب براى افراد آن به حساب مى‌آمد.
    خط ۶۱: خط ۶۱:
    به عبارت ديگر، وجود تفاوت‌ها از نظر اسلام پذيرفته شده است تا اساس نياز و رجوع انسان‍‌ها به يكديگر شده و با تقسيم كارها به زندگى اجتماعى سامان دهند، ولى اين‌ها باعث برترى و شرافت ذاتى بر يكديگر نيست و معيار ارجمندى و امتياز، وجود فضائل اخلاقى و تقوا است.
    به عبارت ديگر، وجود تفاوت‌ها از نظر اسلام پذيرفته شده است تا اساس نياز و رجوع انسان‍‌ها به يكديگر شده و با تقسيم كارها به زندگى اجتماعى سامان دهند، ولى اين‌ها باعث برترى و شرافت ذاتى بر يكديگر نيست و معيار ارجمندى و امتياز، وجود فضائل اخلاقى و تقوا است.


    بيرونى، چهار طبقه بَراهِمه، كِشتَر، بَيش و شُودرُ را با ذكر خصوصيات اخلاقى مورد انتظار از هر طبقه كه واجب است به آنها متخلق شوند، بيان مى‌كند؛ همچنين نقشى را كه هر طبقه بايد در جامعه ايفا كند، به ترتيب منزلت اجتماعى هر يك - طبق ترتيبى كه ذكر شد - برشمرده است. بيرونى از ديدگاه كاركردى، طبقات را مورد بررسى قرار داده و كاركرد هر يك را در ازدواج، مجازات، محاكم قضايى، اختيار كردن تعداد همسر براى افراد هر طبقه و بسيارى موارد ديگر بيان كرده است. او همچنين نظر هنديان را در مورد تأثير افلاك و ستارگان بر اوضاع و احوال طبقات و جامعه ذكر كرده است. بيرونى سپس به اصناف هشتگانه‌اى اشاره مى‌كند كه در هيچ يك از طبقات مذكور پايگاهى ندارند و وظيفه آنان صرفا ارائه خدمات به طبقات چهارگانه مى‌باشد. اين اصناف كه «اَنتَز» به مجموع آنها اطلاق مى‌شود، بين خود داراى سلسله مراتب هستند و عبارتند از: رختشويان، كفاشان، بافندگان، بازيگران، بافندگان زنبيل، شكارچيان و صيّادان، سپرسازان و بادبانان، كه مسكن اينها در حاشيه و خارج از محل سكونت طبقات فوق است.
    بيرونى، چهار طبقه بَراهِمه، كِشتَر، بَيش و شُودرُ را با ذكر خصوصيات اخلاقى مورد انتظار از هر طبقه كه واجب است به آنها متخلق شوند، بيان مى‌كند؛ همچنين نقشى را كه هر طبقه بايد در جامعه ايفا كند، به ترتيب منزلت اجتماعى هر يك - طبق ترتيبى كه ذكر شد - برشمرده است. بيرونى از ديدگاه كاركردى، طبقات را مورد بررسى قرار داده و كاركرد هر يك را در ازدواج، مجازات، محاكم قضايى، اختيار كردن تعداد همسر براى افراد هر طبقه و بسيارى موارد ديگر بيان كرده است. او همچنين نظر هندیان را در مورد تأثير افلاك و ستارگان بر اوضاع و احوال طبقات و جامعه ذكر كرده است. بيرونى سپس به اصناف هشتگانه‌اى اشاره مى‌كند كه در هيچ يك از طبقات مذكور پايگاهى ندارند و وظيفه آنان صرفا ارائه خدمات به طبقات چهارگانه مى‌باشد. اين اصناف كه «اَنتَز» به مجموع آنها اطلاق مى‌شود، بين خود داراى سلسله مراتب هستند و عبارتند از: رختشويان، كفاشان، بافندگان، بازيگران، بافندگان زنبيل، شكارچيان و صيّادان، سپرسازان و بادبانان، كه مسكن اينها در حاشيه و خارج از محل سكونت طبقات فوق است.


    البته بيرونى دسته‌هاى ديگرى از مردم هند را نيز نام مى‌برد كه به كارهاى پست و بى‌ارزش اشتغال دارند و در جامعه هيچ گونه منزلتى ندارند. به هر حال مى‌توان چنين نتيجه‌گيرى كرد كه سعى بيرونى بررسى، همه جانبه و فراگير از جامعه هندى بوده و تا آنجا كه توانسته گزارش دقيق و توصيف كاملى از اوضاع طبقاتى و مراتب اجتماعى موجود در جامعه، ارائه داده است.
    البته بيرونى دسته‌هاى ديگرى از مردم هند را نيز نام مى‌برد كه به كارهاى پست و بى‌ارزش اشتغال دارند و در جامعه هيچ گونه منزلتى ندارند. به هر حال مى‌توان چنين نتيجه‌گيرى كرد كه سعى بيرونى بررسى، همه جانبه و فراگير از جامعه هندى بوده و تا آنجا كه توانسته گزارش دقيق و توصيف كاملى از اوضاع طبقاتى و مراتب اجتماعى موجود در جامعه، ارائه داده است.
    خط ۶۸: خط ۶۸:


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==
    در انتهاى كتاب، فهرست اعلام، كتب، امم و احزاب، اهالى بلاد و اماكن و غيره، و فهرست عام اشاره شده است.
    در انتهاى كتاب، فهرست اعلام، كتب، امم و احزاب، اهالى بلاد و اماكن و غيره، و فهرست عام اشاره شده است.


    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==
    #مجله حوزه دانشگاه، بهار 1376، شماره 10، عنوان مقاله: ديدگاه‌هاى اجتماعى [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]]، نويسنده: حفيظ الله فولادى.
    #مجله حوزه دانشگاه، بهار 1376، شماره 10، عنوان مقاله: ديدگاه‌هاى اجتماعى [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]]، نویسنده: حفيظ الله فولادى.
    #متن و مقدمه كتاب.
    #متن و مقدمه كتاب.


    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}




    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۵۱

    تحقیق ما للهند
    تحقيق ما للهند
    پدیدآورانابوریحان بیرونی، محمد بن احمد (نویسنده) آرام، احمد (محقق)
    ناشرعالم الکتب
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1403 ق یا 1983 م
    چاپ2
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    فى تحقيق ماللهند من مقوله مقبوله فى‌العقل او مزدوله، اثر ابوريحان بيرونى است كه مطالعه مقايسه‌اى بين اديان يونانى، هندى و ایرانى است، از اين رو گفته‌اند كه وى بنيان‌گذار مطالعه تطبيقى در فرهنگ بشرى است.

    ساختار

    كارل ادوارد زاخائو در مقدمه مهمى كه بر ترجمه في تحقيق ماللهند نوشته است، درباره طرح ابواب كتاب اظهار كرده كه: «صورت كلى اغلب باب‌ها از سه بخش تشكيل مى‌گردد؛ در بخش اول خلاصه‌اى از مسأله را آن گونه كه خود بيرونى دريافته است، مطرح مى‌كند؛ در بخش دوم چنانچه بحث از دين، فلسفه و نجوم باشد، به طرح عقايد هندوان و ذكر شواهدى از كتاب‌هاى آنان مى‌پردازد و چنانچه بحث از ادبيات، تاريخ، جغرافيا، قوانين، آداب و رسوم باشد، مطالبى را كه در اين موارد به صورت شفاهى شنيده و يا خود مشاهده كرده است، بيان مى‌دارد؛ و در بخش سوم از هر باب چنانچه موضوع مورد بحث براى خواننده غريب و نامأنوس جلوه نمايد، ضمن مقايسه آن با موارد مشابه آن از اقوام و ملل ديگر، سعى در مفهوم كردن موضوع مى‌كند، و اين بدان علت است كه قصد وى از تأليف كتاب «فى تحقيق ماللهند» آن نيست كه كاستى‌ها و نقاط ضعف جامعه هند را آشكار ساخته و به ابطال آرا و اقوال آنان بپردازد، بلكه همان طورى كه در خاتمه كتاب ذكر كرده است، مى‌كوشد تا تصويرى درست و راست از حيات روحى و معنوى مردم هند را در برابر ديگران قرار داده و زمينه تعامل اجتماعى ديگران با هندوان را فراهم سازد.

    گزارش محتوا

    در مورد نوشتن تحقيق ماللهند نيز بايد دانست كه بيرونى بعد از سال‌ها اقامت در هند و معاشرت با طبقات مختلف مردم و كنكاش در آدب و رسوم اجتماعى دست به تأليف يكى از بهترين آثار خود؛ يعنى كتاب تحقيق ماللهند زد كه بنا به شهادت تمام مستشرقين و مطلعيت صحيح‌ترين و مستدل‌ترين مدرک ى است كه در مورد آداب و رسوم اجتماعى، مذهب گاهشمارى و نجوم هند در قرون وسطى نوشته شده است.

    كتاب في تحقيق ماللهند، يكى از عالمانه‌ترين و غنى‌ترين تحقيقات انسانى و اجتماعى است كه در دوران قديم در زمينه مسائل مردم شناسى نوشته شده است؛ يعنى در زمانى كه چنين مطالعاتى در مغرب زمين از حد وقايع نگارى فراتر نمى‌رفته است، ابوريحان بسان مردم شناسى زبردست و متفكرى متبحّر، به تحقيق در زواياى زندگى فردى و اجتماعى هندوان پرداخته است.

    كارل ادوارد زاخائو، خاورشناس آلمانى و كسى كه با ترجمه دو اثر مهم بيرونى به نام «الآثار الباقيه عن القرون الخاليه» و «فى تحقيق ماللهند» او را به اروپا شناساند، مى‌گويد: من معتقدم در وجود بيرونى يك ويژگى نوين بوده كه به روح انتقادى قرن نوزدهم نزدیک است.

    بيرونى خود در كتاب في تحقيق ماللهند مى‌نويسد: «من به دليل بيگانه بودن با فرهنگ هندوان و ناآشنايى با قراردادهاى زبانى اصطلاحات و واژگان آنان، نزد منجمانشان، مقام شاگرد را نسبت به استاد داشتم. همين كه اندكى به زبان آنان آگاهى يافتم، آنها را بر علت‌ها آگاه ساخته، برخى برهان‌ها را بر ايشان آشكار نمودم و راه‌هاى صحيح محاسبات را براى آنان روشن كردم، پس با تعجب بر من هجوم آوردند و براى بهره‌گيرى از دانش من ازدحام كردند، در حالى كه مى‌پرسيدند: محضر چه كسى از [منجمين] هند را دريافته و از او [دانش] فرا گرفته‌اى؟ و من توان علمى آنها را آشكار ساختم و با آنكه خوشايندم نبود خود را از آنان برتر مى‌شمردم؛ چيزى نمانده بود كه مرا به ساحرى نسبت دهند و نزد بزرگان خود مرا به غير از دريا و آب ترشى كه بى‌نياز از سركه است، توصيف نمی‌كردند.

    كتاب، عمده بحث‌هاى مربوط به جوامع انسانى، آداب، رسوم، جشن‌ها، عيدها و ذكر تاريخ‌هاى ملل مختلف را در بردارد، كه بيشتر در زمينه هندشناسى است.

    او در مقدمه كتاب «فى تحقيق ماللهند»، پس از گفتگوى خود با استادش ابوسهل تفليسى درباره كسى كه نسبت نادرستى در كتابش به معتزله داده بوده و تذكر اين نكته كه چنين نسبت‌هایى درباره اديان و مذاهب ديگر به خصوص مخالفين، و كسانى كه تعامل با آنها بسيار ضعيف است، در سطح گسترده‌ترى وجود دارد، اشاره مى‌كند كه در ضمن گفتگو به اديان و مذاهب موجود در هند مثال زدم كه اكثر مطالب مكتوب درباره آنها مغشوش و بى‌اعتبار بوده و همراه با پيش‌داورى‌ها و دخالت اغراض و اميال در نقل مطالب بوده است. بيرونى در ادامه مى‌نويسد: وقتى استاد حقيقت گفته او را دريافت، وى را تشويق كرد تا آنچه درباره هندوان مى‌داند به رشته تحرير درآورد تا براى كسانى كه قصد مناقضه و ردّ نظريه‌هاى آنان را دارند، كمك و براى كسانى كه قصد مخالطه و آميزش و معاشرت با آنان را داشته باشند، ذخيره مطمئن و موثقى باشد.

    او در كتاب، بسيار به مقايسه عقايد علمى و دينى هندوان با ملل ديگر؛ مانند يهود، نصارى و مسلمين مى‌پردازد و در واقع از قديمى‌ترين دانشمندانى است كه بحث‌هاى مقايسه‌اى اديان را مطرح كرده‌اند.

    وى پس از مراجعت از هند نتيجه تحقيقاتش را در كتاب «فى تحقيق ماللهند» آورده است و در آغاز كتاب، اسباب جدايى دو ملت ایران و هند از يكديگر را در فقدان تفاهم ميان فرهنگى و موانع آن يافته و آنها را چنين برشمرده است:

    زبان گفتارى و نوشتارى مردم هند بسيار عريض و طويل و دشوار است، به گونه‌اى كه براى يك چيز چند لفظ را به كار مى‌برند و يا يك لفظ را براى چند چيز استعمال مى‌كنند كه براى رسيدن به معناى مورد نظر، نياز به قرينه‌هاى بسيار است؛ همچنين زبان گفتارى آنان تقسيم مى‌شود به زبان مبتذل، كه بازاريان به كار مى‌برند و زبان فصيح، كه داراى اشتقاقات و دقايق نحوى و بلاغى فراوان و مورد استعمال اهل فضل و اديبان آنان است. آنان كتاب‌هاى علمى خود را به قصد محفوظ ماندن از تحريف به نظم در مى‌آورند، تا چنانچه چيزى كم و زياد شود به سرعت و آسانى تشخيص داده شود كه چنين كارى، دشوارى فهم معارف آنان را به دنبال دارد.

    افزون بر همه اين‌ها، تلفظ بسيارى از كلمات آنان، به جهت ابتداى به حروف ساكن، دشوار بوده و كتابت برخى از آنها نيز براى ديگران مشكل مى‌باشد؛ و در اين راستا، نسخه‌برداران از كتاب‌هاى هندوان بى‌مبالاتى به خرج داده و لغات آنان را به غلط ثبت مى‌كنند، كه باعث شده لغت جديدى درست شود كه نه خود نسخه‌بردار آن را فهم مى‌كند و نه اهل آن زمان.

    بيرونى در كتاب، فصلى را با عنوان «در ذكر طبقاتى كه هندیان آنها را رنگ‌ها مى‌نامند و غير آن»، به بيان طبقات اجتماعى موجود در جامعه هند و ذكر نقش‌ها و خصوصيات هر يك از آنها، اختصاص داده است.

    نكته مهم در بررسى بيرونى، با صرف نظر از توصيف دقيق و تشريح جزئيات موجود در واقعيت جامعه، يافتن علت وجود طبقات مختلف مى‌باشد. به نظر وى تبيين هندیان از علل پيدايش طبقات اجتماعى تبيينى دينى است، به اين معنى كه معتقدند خداوند جهان را با طبيعت‌هاى مختلف آفريد و بعضى مناطق را سردسير و بعضى ديگر را گرمسير، برخى جاها را حاصلخيز و خوش آب و هوا و برخى ديگر را شوره‌زار، بدآب و هوا قرار داد؛ و تفاوت‌هاى ديگرى را در طبيعت ايجاد كرد تا اين كه انسان‌ها جهت فائق آمدن بر مشكلات طبيعت، مكان‌هایى را براى ساختن شهرها و اجتماعات اختيار كنند. به همين جهت انسان‌ها را نيز از جهت فضيلت‌ها و لياقت‌ها متفاوت آفريد، تا به هميارى و همكارى يكديگر بپردازند و احتياجات همديگر را مرتفع سازند؛ چه، در غير اين صورت انسان‌ها به كمك همديگر نيامده و اجتماعات را تشكيل نمى‌دادند.

    بيرونى، قشربندى در جوامع گذشته را با عامل سياسى - اجتماعى تبيين مى‌كند و در اين زمينه مى‌گويد: پادشاهان سابق، افراد جامعه خود را بر حسب اختلاف در شغل‌ها به طبقات معينى تقسيم كرده و از اين راه، هر طبقه را ملزم به كار و حرفه خويش مى‌ساختند و چنانچه كسى از مرتبه خود تجاوز مى‌كرد، او را عقاب مى‌دادند. او از تجديد طبقات به وسيله اردشير پسر بابك به هنگام احياى مالكيت خود بر سرزمين فارس سخن مى‌گويد كه وى مردمان را به چهار طبقه تقسيم كرده و پيشوايان و شاهزادگان را در طبقه اول، عابدان و آتش‌بانان و بزرگان دين را در طبقه دوم، پزشکان، منجمان و دانشمندان را در طبقه سوم، و در طبقه چهارم برزگران و صنعت‌گران را با لحاظ سلسله مراتبى در هر يك از طبقات، قرار داده بود و طبقات را چنان بسته تشكيل داده بود كه هر طبقه؛ همانند نسب براى افراد آن به حساب مى‌آمد.

    بيرونى سپس به ذكر طبقات جامعه هند مى‌پردازد؛ و چون از نظر آنان بعضى طبقات، شرافت ذاتى بر بعض ديگر دارند، چنين نگرشى را مخالف نظر اسلام دانسته و مى‌گويد: از نظر اسلام همه انسان‌ها برابر هستند و آنچه ملاك برترى و تمايز افراد است، مرتبه آنان در تقوا مى‌باشد. بايد توجه كرد كه از نظر اسلام وجود ويژگى‌هاى متفاوت جسمى و فكرى در انسان‌ها به منظور برانگيختن آنان به ايجاد ارتباط با يكديگر و به دنبال آن انتظام زندگى اجتماعى بوده است، زيرا در صورتى كه انسان‌ها از لحاظ استعداد و لياقت يكسان بودند، جامعه با ركود و بى‌نظمى مواجه مى‌گرديد.

    به عبارت ديگر، وجود تفاوت‌ها از نظر اسلام پذيرفته شده است تا اساس نياز و رجوع انسان‍‌ها به يكديگر شده و با تقسيم كارها به زندگى اجتماعى سامان دهند، ولى اين‌ها باعث برترى و شرافت ذاتى بر يكديگر نيست و معيار ارجمندى و امتياز، وجود فضائل اخلاقى و تقوا است.

    بيرونى، چهار طبقه بَراهِمه، كِشتَر، بَيش و شُودرُ را با ذكر خصوصيات اخلاقى مورد انتظار از هر طبقه كه واجب است به آنها متخلق شوند، بيان مى‌كند؛ همچنين نقشى را كه هر طبقه بايد در جامعه ايفا كند، به ترتيب منزلت اجتماعى هر يك - طبق ترتيبى كه ذكر شد - برشمرده است. بيرونى از ديدگاه كاركردى، طبقات را مورد بررسى قرار داده و كاركرد هر يك را در ازدواج، مجازات، محاكم قضايى، اختيار كردن تعداد همسر براى افراد هر طبقه و بسيارى موارد ديگر بيان كرده است. او همچنين نظر هندیان را در مورد تأثير افلاك و ستارگان بر اوضاع و احوال طبقات و جامعه ذكر كرده است. بيرونى سپس به اصناف هشتگانه‌اى اشاره مى‌كند كه در هيچ يك از طبقات مذكور پايگاهى ندارند و وظيفه آنان صرفا ارائه خدمات به طبقات چهارگانه مى‌باشد. اين اصناف كه «اَنتَز» به مجموع آنها اطلاق مى‌شود، بين خود داراى سلسله مراتب هستند و عبارتند از: رختشويان، كفاشان، بافندگان، بازيگران، بافندگان زنبيل، شكارچيان و صيّادان، سپرسازان و بادبانان، كه مسكن اينها در حاشيه و خارج از محل سكونت طبقات فوق است.

    البته بيرونى دسته‌هاى ديگرى از مردم هند را نيز نام مى‌برد كه به كارهاى پست و بى‌ارزش اشتغال دارند و در جامعه هيچ گونه منزلتى ندارند. به هر حال مى‌توان چنين نتيجه‌گيرى كرد كه سعى بيرونى بررسى، همه جانبه و فراگير از جامعه هندى بوده و تا آنجا كه توانسته گزارش دقيق و توصيف كاملى از اوضاع طبقاتى و مراتب اجتماعى موجود در جامعه، ارائه داده است.

    فصل دوّم كتاب في تحقيق ماللهند، به بررسى مفهوم هندى خدا اختصاص دارد. در آغاز، بيرونى بروشنى نشان مى‌دهد كه بين اعتقادات مردم درس خوانده و عامى هر ملّت در موضوعات مربوط به مذهب تفاوتى اساسى وجود دارد. وى مى‌افزايد كه درس خواندگان مى‌توانند اعتقادات انتزاعى درباره خدا را بفهمند؛ در حالى كه عوام عينيّاتى را مى‌فهمند كه تنها با حواس قابل درك است (محسوسات). بيرونى به تفصيل اعتقادات هندوهاى درس خوانده و عامى را درباره خدا مورد بحث قرار داده است و تفاوت بين اين اعتقادات را بيان مى‌كند.

    وضعیت کتاب

    در انتهاى كتاب، فهرست اعلام، كتب، امم و احزاب، اهالى بلاد و اماكن و غيره، و فهرست عام اشاره شده است.

    منابع مقاله

    1. مجله حوزه دانشگاه، بهار 1376، شماره 10، عنوان مقاله: ديدگاه‌هاى اجتماعى ابوريحان بيرونى، نویسنده: حفيظ الله فولادى.
    2. متن و مقدمه كتاب.

    وابسته‌ها