ما اختلفت ألفاظه و اتفقت معانیه: تفاوت میان نسخهها
(←منابع مقاله: تصحیح) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۹: | خط ۹: | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = عربی | | زبان = عربی | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره =PJ۶۵۹۱/الف۶۳م۲ | ||
| موضوع = | | موضوع =مترادفها و متضادها زبان عربی | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| ناشر = دار الفکر | | ناشر = دار الفکر | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''ما اختلفت ألفاظه و اتفقت معانيه'''، تألیف ادیب، قاری و واژهشناس ممتاز قرن دوم قمری، [[عبدالملک بن قریب اصمعی]] (حدود 123-216ق)، با تحقیق، شرح و مقدمه مدیر «دارالکتب الظاهریه (دمشق)»، [[ماجد حسن ذهبی]]، واژگان و عبارات مترادف در زبان عربی را بیان میکند. | '''ما اختلفت ألفاظه و اتفقت معانيه'''، تألیف ادیب، قاری و واژهشناس ممتاز قرن دوم قمری، [[عبدالملک بن قریب اصمعی]] (حدود 123-216ق)، با تحقیق، شرح و مقدمه مدیر «دارالکتب الظاهریه (دمشق)»، [[ذهبی، ماجد حسن|ماجد حسن ذهبی]]، واژگان و عبارات مترادف در زبان عربی را بیان میکند. | ||
==هدف و روش== | ==هدف و روش== | ||
* [[ماجد حسن ذهبی]]، با اشاره به اینکه نسخه خطی اثر حاضر فقط 5 برگه دارد و در مجموعهای بزرگ شامل 15 رساله (دارای 319 ورقه) بود و جایگاهش در این مجموعه و اندک بودن صفحاتش باعث شد که به آن توجهی نشود، بهصورتی که در فهرست نسخههای خطی زبان عربی (ظاهریه) با همه دقت و جامعیتش، نیز نام این اثر ارزشمند از قلم افتاد، افزوده است: اگر به فضیلت تحقیق رسیدهام و وظیفهای را به سرانجام رساندهام، مهمترین عاملش به وجود ارزنده گنجینهای به نام «مجمع اللغة العربية» و نایب رئیسش، [[شاکر فحام]] و «دارالکتب الظاهریه» بازمیگردد...<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص8</ref>. | * [[ذهبی، ماجد حسن|ماجد حسن ذهبی]]، با اشاره به اینکه نسخه خطی اثر حاضر فقط 5 برگه دارد و در مجموعهای بزرگ شامل 15 رساله (دارای 319 ورقه) بود و جایگاهش در این مجموعه و اندک بودن صفحاتش باعث شد که به آن توجهی نشود، بهصورتی که در فهرست نسخههای خطی زبان عربی (ظاهریه) با همه دقت و جامعیتش، نیز نام این اثر ارزشمند از قلم افتاد، افزوده است: اگر به فضیلت تحقیق رسیدهام و وظیفهای را به سرانجام رساندهام، مهمترین عاملش به وجود ارزنده گنجینهای به نام «مجمع اللغة العربية» و نایب رئیسش، [[شاکر فحام]] و «دارالکتب الظاهریه» بازمیگردد...<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص8</ref>. | ||
==ساختار و محتوا== | ==ساختار و محتوا== | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
* و يقال: لا أفعَلُ ذلك ما لألأت الفورُ و ما حنّت النیبُ و...<ref>ر.ک: متن کتاب، ص57-58</ref>. | * و يقال: لا أفعَلُ ذلك ما لألأت الفورُ و ما حنّت النیبُ و...<ref>ر.ک: متن کتاب، ص57-58</ref>. | ||
ترجمه واژه به واژه: و گفته میشود: این کار را نمیکنم تا آهو دمش را میجنباند و ماده شتر از جدایی بچهاش ناله میکند و... | ترجمه واژه به واژه: و گفته میشود: این کار را نمیکنم تا آهو دمش را میجنباند و ماده شتر از جدایی بچهاش ناله میکند و... | ||
یادآوری: روش صحیح در ترجمه کنایههای عربی، جایگزینی معادلهای فارسی آن است. منظور نویسنده این است: زمانی که بخواهند تأکید کنند که هرگز چنین نکنم، میگویند: «تا خدا، خدایی میکند و بنده، بندگی» یا «تا زمین میچرخد و خورشید، میتابد» یا «تا شب، شب است و روز، روز» یا «تا حاجی به دور خانه خدا میگردد» و... | یادآوری: روش صحیح در ترجمه کنایههای عربی، جایگزینی معادلهای فارسی آن است. منظور نویسنده این است: زمانی که بخواهند تأکید کنند که هرگز چنین نکنم، میگویند: «تا خدا، خدایی میکند و بنده، بندگی» یا «تا زمین میچرخد و خورشید، میتابد» یا «تا شب، شب است و روز، روز» یا «تا حاجی به دور خانه خدا میگردد» و... | ||
توضیح: البته اینگونه سخن گفتن فقط در موارد نفی نیست، بلکه در جملات مثبت هم گفته میشود و بر دوام و استمرار دلالت دارد؛ مثلاً در استقبال از ورود پیامبر(ص) به مدینه این شعر را سرودند: | توضیح: البته اینگونه سخن گفتن فقط در موارد نفی نیست، بلکه در جملات مثبت هم گفته میشود و بر دوام و استمرار دلالت دارد؛ مثلاً در استقبال از ورود پیامبر(ص) به مدینه این شعر را سرودند: | ||
خط ۵۴: | خط ۵۵: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (مصری، قبطی، سامی، آشوری، سومری، عبری، آرامی، سریانی، عربی، حبشی)]] | |||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 اسفند 1402]] | ||
[[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ آذر 1402 توسط محمد خردمند]] | [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ آذر 1402 توسط محمد خردمند]] | ||
[[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ آذر 1402 توسط محسن عزیزی]] | [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ آذر 1402 توسط محسن عزیزی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۱۷
ما إختلفت ألفاظه و إتفقت معانیه | |
---|---|
پدیدآوران | اصمعی، عبدالملک بن قریب (نويسنده) ذهبی، ماجد حسن (محقق) |
ناشر | دار الفکر |
مکان نشر | سوریه - دمشق |
سال نشر | 1406ق - 1986م |
چاپ | 1 |
موضوع | مترادفها و متضادها زبان عربی |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PJ۶۵۹۱/الف۶۳م۲ |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ما اختلفت ألفاظه و اتفقت معانيه، تألیف ادیب، قاری و واژهشناس ممتاز قرن دوم قمری، عبدالملک بن قریب اصمعی (حدود 123-216ق)، با تحقیق، شرح و مقدمه مدیر «دارالکتب الظاهریه (دمشق)»، ماجد حسن ذهبی، واژگان و عبارات مترادف در زبان عربی را بیان میکند.
هدف و روش
- ماجد حسن ذهبی، با اشاره به اینکه نسخه خطی اثر حاضر فقط 5 برگه دارد و در مجموعهای بزرگ شامل 15 رساله (دارای 319 ورقه) بود و جایگاهش در این مجموعه و اندک بودن صفحاتش باعث شد که به آن توجهی نشود، بهصورتی که در فهرست نسخههای خطی زبان عربی (ظاهریه) با همه دقت و جامعیتش، نیز نام این اثر ارزشمند از قلم افتاد، افزوده است: اگر به فضیلت تحقیق رسیدهام و وظیفهای را به سرانجام رساندهام، مهمترین عاملش به وجود ارزنده گنجینهای به نام «مجمع اللغة العربية» و نایب رئیسش، شاکر فحام و «دارالکتب الظاهریه» بازمیگردد...[۱].
ساختار و محتوا
نویسنده، ساماندهی مشخصی به کتابش نداده است و هیچ نظمی در چینش واژگان و عبارات (الفبایی، موضوعی و...) مشاهده نشد.
نمونه مباحث
- و يقال: لا أفعَلُ ذلك ما لألأت الفورُ و ما حنّت النیبُ و...[۲].
ترجمه واژه به واژه: و گفته میشود: این کار را نمیکنم تا آهو دمش را میجنباند و ماده شتر از جدایی بچهاش ناله میکند و...
یادآوری: روش صحیح در ترجمه کنایههای عربی، جایگزینی معادلهای فارسی آن است. منظور نویسنده این است: زمانی که بخواهند تأکید کنند که هرگز چنین نکنم، میگویند: «تا خدا، خدایی میکند و بنده، بندگی» یا «تا زمین میچرخد و خورشید، میتابد» یا «تا شب، شب است و روز، روز» یا «تا حاجی به دور خانه خدا میگردد» و... توضیح: البته اینگونه سخن گفتن فقط در موارد نفی نیست، بلکه در جملات مثبت هم گفته میشود و بر دوام و استمرار دلالت دارد؛ مثلاً در استقبال از ورود پیامبر(ص) به مدینه این شعر را سرودند:
طلع البدر علينا من ثنيات الوداع | وجب الشكر علينا ما دعا لله داع[۳] |
مصرع دوم به این معنا است که «تا دعاگویی با خدا راز و نیاز میکند، ما باید خدا را شکر کنیم»؛ یعنی همواره شکر خدا بر ما واجب است.