۱۱۸٬۷۲۰
ویرایش
(سلام علیکم در وفات جناب میر خواند نوشتید: سال 910 گوشه عزلت گزید و چندی بعد در سال 903 وفات کرد!! مطابق آنچه در سایت منبع تان آمده است سال 901 صحیح) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'افق های ' به 'افقهای ') |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
{{اشتباه نشود|خواندمیر}} | {{اشتباه نشود|خواندمیر}} | ||
'''محمد بنخاوند شاه بنسید برهانالدین '''(۸۳۷ – ۹۰۳ یا ۹۰۴ق)، معروف به «میر خواند»، ادیب، بزرگترین مورخ عهد تیموری، مؤلف اثر معروف [[تاریخ روضة الصفا فی سیرة الانبیاء و الملوك و الخلفا|تاریخ روضة الصفا فی سیرة الانبیاء و الملوک و الخلفا]] | '''محمد بنخاوند شاه بنسید برهانالدین '''(۸۳۷ – ۹۰۳ یا ۹۰۴ق)، معروف به «میر خواند»، ادیب، بزرگترین مورخ عهد تیموری، مؤلف اثر معروف [[تاریخ روضة الصفا فی سیرة الانبیاء و الملوك و الخلفا|تاریخ روضة الصفا فی سیرة الانبیاء و الملوک و الخلفا]] | ||
خط ۴۰: | خط ۳۶: | ||
نام وى سیّد بن امیر برهانالدّین خاوند شاه بنشاه کمالالدّین محمود بلخى، معروف به میرخواند یا امیرخواند است. او خود را در کتابش محمّد بن خواند شاه مىنامد و مىگوید لقب میرخواند را دیگران به وى دادهاند. او از مورخان بزرگ قرن نهم هجرى بود که در 837ق در بخارا زاده شد. | نام وى سیّد بن امیر برهانالدّین خاوند شاه بنشاه کمالالدّین محمود بلخى، معروف به میرخواند یا امیرخواند است. او خود را در کتابش محمّد بن خواند شاه مىنامد و مىگوید لقب میرخواند را دیگران به وى دادهاند. او از مورخان بزرگ قرن نهم هجرى بود که در 837ق در بخارا زاده شد. | ||
خاندان میرخواند از سادات حسینی و از خاندان خاوند سید اجل بخاری بود که در ماوراء النهر شهرت و احترام بسیار داشت و سلسلۀ آبا و اجداد او به زید بن علی بن حسین علیهمالسلام | خاندان میرخواند از سادات حسینی و از خاندان خاوند سید اجل بخاری بود که در ماوراء النهر شهرت و احترام بسیار داشت و سلسلۀ آبا و اجداد او به زید بن علی بن حسین علیهمالسلام میکشید.<ref>صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران ص 520</ref> پدرش سیّد برهانالدّین خاوند شاه، در بخارا تجارت مىکرد. بنابراین، وى حسب و نسب عالى داشت، اما بهرغم این برخوردارى، از تکبر و فخر بر کنار بود و از خردسالى در حدیث و دیگر معارف و علوم معقول و منقول، چیرهدست و در فن انشا بىهمتا شد. | ||
== تحصیلات == | == تحصیلات == | ||
خط ۵۳: | خط ۴۹: | ||
== آرا و گرایشهای خاص == | == آرا و گرایشهای خاص == | ||
میرخواند از مورخینی است که به تاریخ عمومی | میرخواند از مورخینی است که به تاریخ عمومی میپردازد و ازنگاهی جامع و وسیع نسبت به تاریخ برخوردارند. یکی ازهمفکران و نیز شاگردان وی در این زمینه [[خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین|خواندمیر]] (مؤلف تاریخ عمومی بنام [[تاريخ حبيب السير في اخبار افراد بشر|تاریخ حبیب السیر]] میباشد). | ||
برخی محققین | برخی محققین گفتهاند که وی در نگارش تاریخ روضه الصفا درشیوه و اسلوب به افقهای جدیدی دست یافته بود. | ||
میرخواند ادیب و مورخی بزرگ بود و در کتب خود شیوه نگارش روان و پختهای را جلوهگر ساخت و درعین استفاده از تماثیل و استعارات مختلف، نثر سلیسی را به کار گرفت که بعدها مورد استفاده مورخان دیگر قرار گرفت. وی در بهرهگیری از علوم و دانشهای مختلف به پایهای رسیده بود که حتی موجبات تحسین امیرعلیشیر نوائی را فراهم آورد و امیر او را در علم تاریخ و انشاء بیهمتا خواند. تسلط میرخواند در انشاء و فنون ادبی زمان خود مورد تحسین مورخان پس از وی نیز قرار گرفته است به گونهای که خواندمیر نواده فاضل او نیز خواجه میرخواند را به بهترین کلام ستوده است: (وفور وقوف آن حضرت در فن تاریخ و صنعت انشاء بمرتبهیی بود که قلم سخن آرا از تبیین آن بعجز و قصور اعتراف دارد و کمال بلاغت آن مهر سپهر سیادت در تحریر حکایات و تقریر روایات درجهیی داشت که بیان فصحا توضیح آنرا کما ینبغی از جمله محالات میشمارد).<ref>[http://ssvs.blogfa.com/post/408 سایت قلمرو معرفت]</ref>. | میرخواند ادیب و مورخی بزرگ بود و در کتب خود شیوه نگارش روان و پختهای را جلوهگر ساخت و درعین استفاده از تماثیل و استعارات مختلف، نثر سلیسی را به کار گرفت که بعدها مورد استفاده مورخان دیگر قرار گرفت. وی در بهرهگیری از علوم و دانشهای مختلف به پایهای رسیده بود که حتی موجبات تحسین امیرعلیشیر نوائی را فراهم آورد و امیر او را در علم تاریخ و انشاء بیهمتا خواند. تسلط میرخواند در انشاء و فنون ادبی زمان خود مورد تحسین مورخان پس از وی نیز قرار گرفته است به گونهای که خواندمیر نواده فاضل او نیز خواجه میرخواند را به بهترین کلام ستوده است: (وفور وقوف آن حضرت در فن تاریخ و صنعت انشاء بمرتبهیی بود که قلم سخن آرا از تبیین آن بعجز و قصور اعتراف دارد و کمال بلاغت آن مهر سپهر سیادت در تحریر حکایات و تقریر روایات درجهیی داشت که بیان فصحا توضیح آنرا کما ینبغی از جمله محالات میشمارد).<ref>[http://ssvs.blogfa.com/post/408 سایت قلمرو معرفت]</ref>. |