سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می‌آمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'طبقه ی ' به 'طبقه‌ی '
جز (جایگزینی متن - 'می دانست' به 'می‌دانست')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'طبقه ی ' به 'طبقه‌ی ')
خط ۱۶۰: خط ۱۶۰:
حاج آقا روح الله، نرم و باوقار، نشست. اما سر بلند نکرد و نظری به چهره ی برافروخته شاه نینداخت. هنوز زود بود. شاه که به هر حال «آن روی سگش بالا آمده بود»، گفت، من و پدرم در این سالیان دراز که بر این مملکت سلطنت کرده ایم، ندیده ایم ملّایی را که جربزه ی ایستادن در مقابل ما را داشته باشد…، من همیشه گفته ام، باز هم می گویم.
حاج آقا روح الله، نرم و باوقار، نشست. اما سر بلند نکرد و نظری به چهره ی برافروخته شاه نینداخت. هنوز زود بود. شاه که به هر حال «آن روی سگش بالا آمده بود»، گفت، من و پدرم در این سالیان دراز که بر این مملکت سلطنت کرده ایم، ندیده ایم ملّایی را که جربزه ی ایستادن در مقابل ما را داشته باشد…، من همیشه گفته ام، باز هم می گویم.


حاج آقا روح الله، آهسته و متین، خیابان اصلی باغ سعدآباد را  می‌پیمود که یک خودروی براق سیاه کنار حاج آقا ایستاد: راننده… شاه که از پشت پنجره ی اتاق کارش، در طبقه ی دوم، نگاه  میکرد، با خود گفت: با آن راننده ی بدبخت بیشتر حرف زد تا با من مثلاً شاه.
حاج آقا روح الله، آهسته و متین، خیابان اصلی باغ سعدآباد را  می‌پیمود که یک خودروی براق سیاه کنار حاج آقا ایستاد: راننده… شاه که از پشت پنجره ی اتاق کارش، در طبقه‌ی دوم، نگاه  میکرد، با خود گفت: با آن راننده ی بدبخت بیشتر حرف زد تا با من مثلاً شاه.


ادامه دیدار دوم: حالیا ای اشک، ببار  
ادامه دیدار دوم: حالیا ای اشک، ببار