۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'خـ' به 'خ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'شـ' به 'ش') |
||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
ابن بیطار معاصر نامدار تیفاشی که همچون او گاه در دمشق و گاه در قاهره میزیست، ذیل ارجوان صراحتاً به فصل الخطاب و ذیل فیروزج نیز تنها به خود تیفاشی استناد کرده است. مطلب اخیر را به همان شکل میتوان در هر دو روایت ازهار الافکار یافت. اما برخلاف نظر ابراهیم بن مراد، آنچه ابن بیطار دربارۀ خواص سنگ پادزهر از «احمد بن یوسف» نقل کرده است، سخن تیفاشی نیست؛ زیرا در خود ازهار الافکار نیز این مطلب از «احمد بن یوسف، کاتب احمد بن طولون»، یعنی احمد بن یوسف بن ابراهیم، مشهور به ابن دایه، نقل شده است. لکلر نیز هنگام بحث دربارۀ روزگار زندگی نگارندۀ ناشناس کتابی لاتینی دربارۀ ادویۀ مفرده، مشهور به ابن سرابیون جوان یا ابن سرابی، با توجه به تکرار همین مطلب در آن متن لاتینی، و بدون توجه به ارجاع تیفاشی، چنین پنداشته که مؤلف آن از ازهار الافکار بهره گرفته، و در نتیجه پس از تیفاشی میزیسته. | ابن بیطار معاصر نامدار تیفاشی که همچون او گاه در دمشق و گاه در قاهره میزیست، ذیل ارجوان صراحتاً به فصل الخطاب و ذیل فیروزج نیز تنها به خود تیفاشی استناد کرده است. مطلب اخیر را به همان شکل میتوان در هر دو روایت ازهار الافکار یافت. اما برخلاف نظر ابراهیم بن مراد، آنچه ابن بیطار دربارۀ خواص سنگ پادزهر از «احمد بن یوسف» نقل کرده است، سخن تیفاشی نیست؛ زیرا در خود ازهار الافکار نیز این مطلب از «احمد بن یوسف، کاتب احمد بن طولون»، یعنی احمد بن یوسف بن ابراهیم، مشهور به ابن دایه، نقل شده است. لکلر نیز هنگام بحث دربارۀ روزگار زندگی نگارندۀ ناشناس کتابی لاتینی دربارۀ ادویۀ مفرده، مشهور به ابن سرابیون جوان یا ابن سرابی، با توجه به تکرار همین مطلب در آن متن لاتینی، و بدون توجه به ارجاع تیفاشی، چنین پنداشته که مؤلف آن از ازهار الافکار بهره گرفته، و در نتیجه پس از تیفاشی میزیسته. | ||
بیلک قبچاقی، معاصر جوانتر تیفاشی، کنزالتجار فی معرفة الاحجار را ــ به تعبیر کلمان موله ــ با پیروی کورکورانه از ازهار الافکار تألیف کرده است. البته وی این کتاب را انتحال نکرده، زیرا بارها و بارها از تیفاشی نام برده است. در واقع کنز التجار با همان شیوه و ساختار ازهار الافکار تنظیم شده، و سخنان خود تیفاشی و نقل قولهای وی از مآخذ و حتى چنان که دوسلان گوید، خطبۀ کتاب وی در کنزالتجار آمده است؛ جز آنکه بیلک 5 مدخل و استنادهایی به چند منبع جدید(از جمله هرمس، بطلمیوس، بیرونی و غزالی) و نیز حکایاتی از تجربیات شخصی خود را به کتاب | بیلک قبچاقی، معاصر جوانتر تیفاشی، کنزالتجار فی معرفة الاحجار را ــ به تعبیر کلمان موله ــ با پیروی کورکورانه از ازهار الافکار تألیف کرده است. البته وی این کتاب را انتحال نکرده، زیرا بارها و بارها از تیفاشی نام برده است. در واقع کنز التجار با همان شیوه و ساختار ازهار الافکار تنظیم شده، و سخنان خود تیفاشی و نقل قولهای وی از مآخذ و حتى چنان که دوسلان گوید، خطبۀ کتاب وی در کنزالتجار آمده است؛ جز آنکه بیلک 5 مدخل و استنادهایی به چند منبع جدید(از جمله هرمس، بطلمیوس، بیرونی و غزالی) و نیز حکایاتی از تجربیات شخصی خود را به کتاب تیفاشی افزوده است، اما جمالالدین محمد وطواط(د 718ق)، در بخش معادن مناهج الفکر و مباهج العبر بیآنکه از تیفاشی یاد کند، کتاب وی را تلخیص کرده است. همان مداخل ازهار الافکار به همان ترتیب (البته با چشمپوشی از دو سه جابهجایی کوچک) در مناهج آمدهاند. ذیل هر مدخل نیز سخنان تیفاشی با همان ترتیب، اما با تلخیص بسیار ذکر شدهاند؛ جز آنکه وطواط هنگام تلخیص مطالب مربوط به «بجادی» (بیجاده)، یکی از اشباه آن به نام «ماذنج» را مدخلی مستقل تصور کرده است. حتى آنچه را که تیفاشی دربارۀ بلخش از «بازرگانی که به معدن بلخش در بلخشان رسیده ... بود»، و نیز پاسخ «یکی از گوهرشناسان برجسته» به پرسش تیفاشی دربارۀ وجه تسمیۀ یکی از انواع بنفش را از شخصی مجهول(«قال...») یا به عنوان سخن خود نقل کرده است. | ||
قلقشندی در صبح الاعشى پیش از بحث دربارۀ 12 گوهری که کاتبان باید بشناسند، کتاب ازهار الافکار تیفاشی را بهترین گوهرنامۀ تألیف شده تا روزگار خود میداند و بارها از وی نام میبرد. وی در این بخش، بارها به سخن تیفاشی استناد میکند، اما با اندکی تأمل میتوان دریافت که این گزارش، هرچند خود قلقشندی بدان تصریح نکرده، خلاصۀ کتاب تیفاشی است. جز آنکه چیزهایی را از گزارش جدیدتر و ظاهراً مستقل ابن فضل-الله عمری بدان افزوده است. | قلقشندی در صبح الاعشى پیش از بحث دربارۀ 12 گوهری که کاتبان باید بشناسند، کتاب ازهار الافکار تیفاشی را بهترین گوهرنامۀ تألیف شده تا روزگار خود میداند و بارها از وی نام میبرد. وی در این بخش، بارها به سخن تیفاشی استناد میکند، اما با اندکی تأمل میتوان دریافت که این گزارش، هرچند خود قلقشندی بدان تصریح نکرده، خلاصۀ کتاب تیفاشی است. جز آنکه چیزهایی را از گزارش جدیدتر و ظاهراً مستقل ابن فضل-الله عمری بدان افزوده است. |