پرش به محتوا

تیفاشی، احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'بـ' به 'ب'
جز (جایگزینی متن - 'شـ' به 'ش')
جز (جایگزینی متن - 'بـ' به 'ب')
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:
4. فصل الخطاب فی مدارک الحواس الخمس لاولی الالباب. اصل این کتاب از میان رفته، و تنها بخشی از روایت مختصر آن که ابن منظور فراهم آورده، و سرور النفس بمدارک الحواس‌الخمس نامیده، به دست ما رسیده است. نویسندگان دورۀ اسلامی سرور‌النفس را غالباً به خود تیفاشی، و گاه بدون اشاره به وی تنها به ابن منظور نسبت داده‌اند. ابن بیطار که سالها پیش از فراهم آمدن سرور النفس می‌زیسته، از معدود نویسندگانی است که مستقیماً به خود فصل الخطاب استناد کرده‌اند. ابن منظور در مقدمۀ این تلخیص آورده است: «تیفاشی به پدرم می‌گفت که همۀ زندگی خود را صرف نگارش این کتاب کرده، و مطالبی در آن آورده که کس دیگر نیاورده است. اما من(ابن منظور) با آنکه در آن سالها نوجوان بودم، انتخاب این نام را گستاخی می‌دانستم، زیرا خداوند بر پیامبرش به سبب اعطای فصل الخطاب و حکمت منت نهاده است(اشاره به آیۀ شریفۀ: «وَ شَدَدْنا مُلْکَهُ وَ آتَیْناهُ الْحِکمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ»، ص/38/20). من از نوجوانی تشنۀ دستیابی به این کتاب بودم، اما با مرگ پدرم و سپس تیفاشی این کتاب را فراموش کردم؛ تا آنکه در 60 سالگی بار دیگر به جست-وجوی آن پرداختم و در حدود سال 690 ق نسخۀ اصلی آن را با وضعی بسیار آشفته و در حالی که تنها 36 جزء از 40 جزء آن باقی مانده بود، یافتم. پس با توجه به آشنایی پیشین با خط و سبک نگارش تیفاشی به تنظیم و تبویب و تلخیص کتاب کوشیدم. چون دیدم که مؤلف تنها با نیت افزودن به حجم کتاب و نیز ابراز وجود مطالب بسیار و گاه مکرری را آورده است».
4. فصل الخطاب فی مدارک الحواس الخمس لاولی الالباب. اصل این کتاب از میان رفته، و تنها بخشی از روایت مختصر آن که ابن منظور فراهم آورده، و سرور النفس بمدارک الحواس‌الخمس نامیده، به دست ما رسیده است. نویسندگان دورۀ اسلامی سرور‌النفس را غالباً به خود تیفاشی، و گاه بدون اشاره به وی تنها به ابن منظور نسبت داده‌اند. ابن بیطار که سالها پیش از فراهم آمدن سرور النفس می‌زیسته، از معدود نویسندگانی است که مستقیماً به خود فصل الخطاب استناد کرده‌اند. ابن منظور در مقدمۀ این تلخیص آورده است: «تیفاشی به پدرم می‌گفت که همۀ زندگی خود را صرف نگارش این کتاب کرده، و مطالبی در آن آورده که کس دیگر نیاورده است. اما من(ابن منظور) با آنکه در آن سالها نوجوان بودم، انتخاب این نام را گستاخی می‌دانستم، زیرا خداوند بر پیامبرش به سبب اعطای فصل الخطاب و حکمت منت نهاده است(اشاره به آیۀ شریفۀ: «وَ شَدَدْنا مُلْکَهُ وَ آتَیْناهُ الْحِکمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ»، ص/38/20). من از نوجوانی تشنۀ دستیابی به این کتاب بودم، اما با مرگ پدرم و سپس تیفاشی این کتاب را فراموش کردم؛ تا آنکه در 60 سالگی بار دیگر به جست-وجوی آن پرداختم و در حدود سال 690 ق نسخۀ اصلی آن را با وضعی بسیار آشفته و در حالی که تنها 36 جزء از 40 جزء آن باقی مانده بود، یافتم. پس با توجه به آشنایی پیشین با خط و سبک نگارش تیفاشی به تنظیم و تبویب و تلخیص کتاب کوشیدم. چون دیدم که مؤلف تنها با نیت افزودن به حجم کتاب و نیز ابراز وجود مطالب بسیار و گاه مکرری را آورده است».


صفدی سرور النفس را مشتمل بر 10 جلد بزرگ و روایت اصلی، یعنی فصل الخطاب را به رغم دسترسی به سرور النفس و بر خلاف سخن صریح ابن عدیم، مشتمل بر 24 جلد مفصل دانسته است. اگرچه تنها دو جزء نخست سرور النفس به دست ما رسیده، اما از ارجاعات مؤلفان دیگر می‌توان دریافت که بخش مهمی از این کتاب به جغرافیا(بلدان) اختصاص داشته است. چه، ابن فضل‌الله عمری دربارۀ شهرهای مصر، شام و فلسطین نقل قولهای تیفاشی از کتاب الترتیب احمد بن مطرف، تاریخ دمشق ابن عساکر و جغرافیای شریف ادریسی(نزهة المشتاق) و نیز برخی سخنان خود تیفاشی را از سرور‌النفس نقل کرده است. نیز قلقشندی دربارۀ طول سرزمین شام، و سیوطی دربارۀ نام کهن اسکندریه به سرور‌النفس استناد کرده‌اند. گذشته از اینها، غزولی(د 815 ق) در مطالع‌البدور و نیز نواجی(د 859 ق) در حلبـة الکمیت بندی از سرورالنفس را که به شراب اختصاص دارد، نقل کرده‌اند که در متن چاپی دو جزء موجود سرور النفس دیده نمی‌شود. جزء نخست این کتاب(که عنوان نثار الازهار برخود دارد) در 1298ق در استانبول به چاپ رسیده است. در 1980م نیز احسان عباس هر دو بخش موجود را در بیروت منتشر کرده است.
صفدی سرور النفس را مشتمل بر 10 جلد بزرگ و روایت اصلی، یعنی فصل الخطاب را به رغم دسترسی به سرور النفس و بر خلاف سخن صریح ابن عدیم، مشتمل بر 24 جلد مفصل دانسته است. اگرچه تنها دو جزء نخست سرور النفس به دست ما رسیده، اما از ارجاعات مؤلفان دیگر می‌توان دریافت که بخش مهمی از این کتاب به جغرافیا(بلدان) اختصاص داشته است. چه، ابن فضل‌الله عمری دربارۀ شهرهای مصر، شام و فلسطین نقل قولهای تیفاشی از کتاب الترتیب احمد بن مطرف، تاریخ دمشق ابن عساکر و جغرافیای شریف ادریسی(نزهة المشتاق) و نیز برخی سخنان خود تیفاشی را از سرور‌النفس نقل کرده است. نیز قلقشندی دربارۀ طول سرزمین شام، و سیوطی دربارۀ نام کهن اسکندریه به سرور‌النفس استناد کرده‌اند. گذشته از اینها، غزولی(د 815 ق) در مطالع‌البدور و نیز نواجی(د 859 ق) در حلبة الکمیت بندی از سرورالنفس را که به شراب اختصاص دارد، نقل کرده‌اند که در متن چاپی دو جزء موجود سرور النفس دیده نمی‌شود. جزء نخست این کتاب(که عنوان نثار الازهار برخود دارد) در 1298ق در استانبول به چاپ رسیده است. در 1980م نیز احسان عباس هر دو بخش موجود را در بیروت منتشر کرده است.


ب ـ خطی: آثار چاپ نشدۀ تیفاشی که نسخه‌های متعددی از آنها به دست ما رسیده، اینهاست:
ب ـ خطی: آثار چاپ نشدۀ تیفاشی که نسخه‌های متعددی از آنها به دست ما رسیده، اینهاست: