مظهر العجایب: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ل‎ا' به 'ل‌ا')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    جز (جایگزینی متن - 'زندگینامه' به 'زندگی‌نامه')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۲۰: خط ۲۰:
    | شابک =964-6290-03-5  
    | شابک =964-6290-03-5  
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =38936
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =10919
    | کتابخوان همراه نور =10919
    | کد پدیدآور =00393
    | کد پدیدآور =00393
    | پس از =
    | پس از =
    خط ۳۲: خط ۳۳:


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    به عقیده [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]] مظهر العجایب (مثنوی نزدیک به نه هزار بیتی است) همانند لسان الغیب، جواهر الذات، بی‌سر نامه، هیلاج نامه، اشترنامه، مواعظ یا ترجمه احادیث، خیاط نامه، کنز الاسرار و کنز الحقایق اشعار بسیار سست دارد و گوینده آن شیعه است و به همین جهت به‎هیچ‎وجه به [[عطار، محمد بن ابراهیم|فریدالدین عطار]] مربوط نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38980/1/134 ر.ک: نفیسی، سعید، ص135-134]</ref>. ایشان می‌گوید هیچ تردیدی نیست که این اشعار متعلق به مردی است که از جعال قرن نهم به شمار می‌رود و خود را [[عطار، محمد بن ابراهیم|فریدالدین محمد عطار]] می‌خواند و از مردم تون بوده و در مشهد می‎زیسته است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38980/1/175 همان، ص175]</ref>.
    به عقیده [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]] مظهر العجایب (مثنوی نزدیک به نه هزار بیتی است) همانند لسان الغیب، جواهر الذات، بی‌سر نامه، هیلاج نامه، اشترنامه، مواعظ یا ترجمه احادیث، خیاط نامه، کنز الاسرار و کنز الحقایق اشعار بسیار سست دارد و گوینده آن شیعه است و به همین جهت به‍‌هیچ‎وجه به [[عطار، محمد بن ابراهیم|فریدالدین عطار]] مربوط نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38980/1/134 ر.ک: نفیسی، سعید، ص135-134]</ref>. ایشان می‌گوید هیچ تردیدی نیست که این اشعار متعلق به مردی است که از جعال قرن نهم به شمار می‌رود و خود را [[عطار، محمد بن ابراهیم|فریدالدین محمد عطار]] می‌خواند و از مردم تون بوده و در مشهد می‌زیسته است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38980/1/175 همان، ص175]</ref>.


    برخی از محققین معتقدند که اشعار [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] به لحاظ تفکرات شیعی سیر تکاملی دارد و او در مقطعی از زندگی شیعه می‌شود و «مذهب خود را در دو اثر آخرش مظهر العجایب و لسان الغیب به‎صراحت آشکار می‌کند. مثنوی مظهر العجایب نمودار اوج تعالی و تکامل باور این عارف بزرگ است. این مثنوی کلاً درباره [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] و بر حق بودن او و فرزندانش است»<ref>ر.ک: وحیدیان کامیار، تقی، ص43-42</ref>.
    برخی از محققین معتقدند که اشعار [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] به لحاظ تفکرات شیعی سیر تکاملی دارد و او در مقطعی از زندگی شیعه می‌شود و «مذهب خود را در دو اثر آخرش مظهر العجایب و لسان الغیب به‌صراحت آشکار می‌کند. مثنوی مظهر العجایب نمودار اوج تعالی و تکامل باور این عارف بزرگ است. این مثنوی کلاً درباره [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] و بر حق بودن او و فرزندانش است»<ref>ر.ک: وحیدیان کامیار، تقی، ص43-42</ref>.


    صاحب روضات الجنات درباره [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] می‌گوید: ایشان در مراتب اظهار ولایت و محبت نسبت به خاندان [[امام على(ع)|علی(ع)]] بین افراط و تفریط است؛ گاهی به اقتضای عشق فطری و محبت باطنی (نسبت به خانواده عصمت) مورد توهم غالی بودن و گاهی به مراعات تقیه که به مدح و ثنای اهل سنت پرداخته، محل توهم سنی بودنش می‌گردد و بعد می‌گوید: و لن یصلح العطار ما افسد الدهر.
    صاحب روضات الجنات درباره [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] می‌گوید: ایشان در مراتب اظهار ولایت و محبت نسبت به خاندان [[امام على(ع)|علی(ع)]] بین افراط و تفریط است؛ گاهی به اقتضای عشق فطری و محبت باطنی (نسبت به خانواده عصمت) مورد توهم غالی بودن و گاهی به مراعات تقیه که به مدح و ثنای اهل سنت پرداخته، محل توهم سنی بودنش می‌گردد و بعد می‌گوید: و لن یصلح العطار ما افسد الدهر.


    مظهر العجایب را [[حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله|صاحب کشف الظنون]] و جمعی از تذکره‎نویسان و صاحب ریحانة الأدب نیز از تألیفات شیخ دانسته‌اند؛ و شیخ در کتاب لسان الغیب که به گفته [[قزوینی، محمد|مرحوم قزوینی]] در مقدمه تذکرة الاولیاء، آن را در مکه نظم کرده است، در اشاره به این کتاب می‌گوید:
    مظهر العجایب را [[حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله|صاحب کشف الظنون]] و جمعی از تذکره‌نویسان و صاحب ریحانة الأدب نیز از تألیفات شیخ دانسته‌اند؛ و شیخ در کتاب لسان الغیب که به گفته [[قزوینی، محمد|مرحوم قزوینی]] در مقدمه تذکرة الاولیاء، آن را در مکه نظم کرده است، در اشاره به این کتاب می‌گوید:


    {{شعر}}
    {{شعر}}
    خط ۴۸: خط ۴۹:
    {{ب|''مظهرم مدح و ثنای حیدر است ''|2='' قطره از بحر حوض کوثر است''<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص35</ref>}}
    {{ب|''مظهرم مدح و ثنای حیدر است ''|2='' قطره از بحر حوض کوثر است''<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص35</ref>}}
    {{پایان شعر}}
    {{پایان شعر}}
    شاید هم تهدیدات و محرومیت‎ها سبب گرایش [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] به تشیع بود: «[[عطار، محمد بن ابراهیم|شیخ عطار]] باوجود ترغیب مردم به دوری از تعصبات مذهبی، در ایام پیری از تعصب‎پیشگان و مذهب‎گرایان وطنش خراسان، عذاب و مشقت، تعقیب و تهدید و محرومیت‎های شدید و زیادی دید و از خانه و جای و دیار عزیزش بیرون کرده شد. سبب روی دادن چنین واقعه مدهش، در روحیه مذهب تشیع، تألیف نمودن مثنوی «مظهر العجایب» و ستایش نمودن خصلت‎های نجیب و نیک خلیفه چهارم [[امام على(ع)|علی بن ابی‎طالب]] در آن بوده است». البته [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]] آن را از تألیفات او نمی‌شمارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/38406/36 ر.ک: علی‎مردان، امریزدان، ص36]</ref>.
    شاید هم تهدیدات و محرومیت‎ها سبب گرایش [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] به تشیع بود: «[[عطار، محمد بن ابراهیم|شیخ عطار]] باوجود ترغیب مردم به دوری از تعصبات مذهبی، در ایام پیری از تعصب‌پیشگان و مذهب‌گرایان وطنش خراسان، عذاب و مشقت، تعقیب و تهدید و محرومیت‎های شدید و زیادی دید و از خانه و جای و دیار عزیزش بیرون کرده شد. سبب روی دادن چنین واقعه مدهش، در روحیه مذهب تشیع، تألیف نمودن مثنوی «مظهر العجایب» و ستایش نمودن خصلت‎های نجیب و نیک خلیفه چهارم [[امام على(ع)|علی بن ابی‎طالب]] در آن بوده است». البته [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]] آن را از تألیفات او نمی‌شمارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/38406/36 ر.ک: علی‌مردان، امریزدان، ص36]</ref>.


    مصحح کتاب نیز دلایل انتساب مظهر العجایب به شیخ را این‎گونه تبیین می‌کند: گرچه برخی از نویسندگان و ادبای معاصر در انتساب این کتاب به شیخ تردید دارند؛ ولی ما دلایلی داریم که این کتاب مسلماً از آثار شیخ است و آن این است:
    مصحح کتاب نیز دلایل انتساب مظهر العجایب به شیخ را این‌گونه تبیین می‌کند: گرچه برخی از نویسندگان و ادبای معاصر در انتساب این کتاب به شیخ تردید دارند؛ ولی ما دلایلی داریم که این کتاب مسلماً از آثار شیخ است و آن این است:
    # شیخ در چند جای این کتاب اشاره به بزرگان و متقدمین عرفای سلف نموده و نام آنان را ذکر می‌کند که نام آنان در اغلب تذکره‎های بعد از زمان شیخ برده نشده و فقط نام آنان در تذکرة الاولیای عطار دیده می‌شود: مانند داود طایی، حبیب عجمی، احمد خضرویه و ابوتراب نخشبی و یحیی معاذ و....
    # شیخ در چند جای این کتاب اشاره به بزرگان و متقدمین عرفای سلف نموده و نام آنان را ذکر می‌کند که نام آنان در اغلب تذکره‌های بعد از زمان شیخ برده نشده و فقط نام آنان در تذکرة الاولیای عطار دیده می‌شود: مانند داود طایی، حبیب عجمی، احمد خضرویه و ابوتراب نخشبی و یحیی معاذ و....
    # پس از اینکه نام عرفا و صوفیه قدیم را که در تذکرة الاولیاء از عرفا و مشایخ قدیم به‎طور نثر ذکر کرده، عیناً در این کتاب به نظم آورده است؛ مانند داستان ملاقات داود طایی با [[امام جعفر صادق(ع)]] که در [[تذکرة الأولیاء|تذکرة الاولیاء]] ذکر کرده در مظهر العجایب عین داستان را با نظم چنین می‌گوید:{{شعر}}
    # پس از اینکه نام عرفا و صوفیه قدیم را که در تذکرة الاولیاء از عرفا و مشایخ قدیم به‌طور نثر ذکر کرده، عیناً در این کتاب به نظم آورده است؛ مانند داستان ملاقات داود طایی با [[امام جعفر صادق(ع)]] که در [[تذکرة الأولیاء|تذکرة الاولیاء]] ذکر کرده در مظهر العجایب عین داستان را با نظم چنین می‌گوید:{{شعر}}
    #:{{ب|''جعفر صادق امام خاص و عام''|2='' مقتدای خلق و مفتی کلام''}}
    #:{{ب|''جعفر صادق امام خاص و عام''|2='' مقتدای خلق و مفتی کلام''}}
    #:{{ب|''دایم آن سلطان دین در خانه بود''|2='' کز درش خلق و جهان بیگانه بود''}}
    #:{{ب|''دایم آن سلطان دین در خانه بود''|2='' کز درش خلق و جهان بیگانه بود''}}
    خط ۷۰: خط ۷۱:
    #:{{ب|''ای منزه از همه بود و نبود''|2='' وی مبرا از همه گفت و شنود...''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/1 ر.ک: متن کتاب، ص1]</ref>}}{{پایان شعر}}
    #:{{ب|''ای منزه از همه بود و نبود''|2='' وی مبرا از همه گفت و شنود...''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/1 ر.ک: متن کتاب، ص1]</ref>}}{{پایان شعر}}
    #و مثنوی را مزین به مدح رسول‌الله(ص) می‌کند:{{شعر}}
    #و مثنوی را مزین به مدح رسول‌الله(ص) می‌کند:{{شعر}}
    #:{{ب|''آن محمد ختم و خیر المرسلین''|2='' آن محمد نور رب‎العالمین''}}
    #:{{ب|''آن محمد ختم و خیر المرسلین''|2='' آن محمد نور رب‌العالمین''}}
    #:{{ب|''آن محمد مخزن اسرار شرع''|2='' جبرئیل از خیل او پوشیده درع...''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/2 ر.ک: همان، ص2]</ref>}}{{پایان شعر}}
    #:{{ب|''آن محمد مخزن اسرار شرع''|2='' جبرئیل از خیل او پوشیده درع...''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/2 ر.ک: همان، ص2]</ref>}}{{پایان شعر}}
    #سپس در نعت شاه اولیا [[امام على(ع)|علی(ع)]]، صداقت و راست‎گویی را اولین ویژگی آنحضرت می‌شمارد:{{شعر}}
    #سپس در نعت شاه اولیا [[امام على(ع)|علی(ع)]]، صداقت و راست‌گویی را اولین ویژگی آنحضرت می‌شمارد:{{شعر}}
    #:{{ب|''دین اگر خواهی سخن را راست‎گو''|2='' باش تابع بر امام راستگو''}}
    #:{{ب|''دین اگر خواهی سخن را راست‌گو''|2='' باش تابع بر امام راستگو''}}
    #:{{ب|''شهسوار لو کشف شیر خدا''|2='' از خدا دانی جهان را رهنما''}}
    #:{{ب|''شهسوار لو کشف شیر خدا''|2='' از خدا دانی جهان را رهنما''}}
    #:{{ب|''آن امامی کو بحق اسرار گفت''|2='' گفت با منصور و هم با دار گفت''}}
    #:{{ب|''آن امامی کو بحق اسرار گفت''|2='' گفت با منصور و هم با دار گفت''}}
    خط ۸۲: خط ۸۳:
    #:{{ب|''مظهر کل عجایب حیدر است''|2='' در میام سالکان او رهبر است''}}
    #:{{ب|''مظهر کل عجایب حیدر است''|2='' در میام سالکان او رهبر است''}}
    #:{{ب|''ختم کردم این کتب بر نام او''|2='' زآنکه دارم مستی‌ای از جام او... ''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/9 ر.ک: همان، ص9]</ref>}}{{پایان شعر}}
    #:{{ب|''ختم کردم این کتب بر نام او''|2='' زآنکه دارم مستی‌ای از جام او... ''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/9 ر.ک: همان، ص9]</ref>}}{{پایان شعر}}
    #و با ذکر حکایات و داستان‎ها بر جذابیت کتاب می‌افزاید؛ از جمله این داستان‎ها قصه شیخ شقیق بلخی و هارون‎الرشید است. در این ابیات شیخ پس از بیان فضائل [[امام على(ع)|علی(ع)]]، هارون‎الرشید را به امام موسی کاظم(ع) که امام زمانش است ارجاع می‌دهد. ذکر این حکایات گریزی به بیان فضائل علمی و معنوی [[امام على(ع)|علی(ع)]] به سایر ائمه(ع) است. شاعر در این ابیات امام موسی کاظم(ع) را سرچشمه علم و مصداق «حق الیقین» دانسته است:{{شعر}}
    #و با ذکر حکایات و داستان‌ها بر جذابیت کتاب می‌افزاید؛ از جمله این داستان‌ها قصه شیخ شقیق بلخی و هارون‌الرشید است. در این ابیات شیخ پس از بیان فضائل [[امام على(ع)|علی(ع)]]، هارون‌الرشید را به امام موسی کاظم(ع) که امام زمانش است ارجاع می‌دهد. ذکر این حکایات گریزی به بیان فضائل علمی و معنوی [[امام على(ع)|علی(ع)]] به سایر ائمه(ع) است. شاعر در این ابیات امام موسی کاظم(ع) را سرچشمه علم و مصداق «حق الیقین» دانسته است:{{شعر}}
    #:{{ب|''رو به پیش موسی کاظم به حلم''|2='' زآنکه او باشد بمعنی کان علم''}}
    #:{{ب|''رو به پیش موسی کاظم به حلم''|2='' زآنکه او باشد بمعنی کان علم''}}
    #:{{ب|''رو به پیش موسی کاظم بحرف''|2='' جان خود را در ره او ساز صرف''}}
    #:{{ب|''رو به پیش موسی کاظم بحرف''|2='' جان خود را در ره او ساز صرف''}}
    خط ۹۱: خط ۹۲:


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==
    در انتهای اثر نام برخی از آثاری که در نگارش مقدمه مصحح از آن‎ها استفاده شده، فهرست اعلام و فهرست مطالب ذکر شده است.
    در انتهای اثر نام برخی از آثاری که در نگارش مقدمه مصحح از آن‌ها استفاده شده، فهرست اعلام و فهرست مطالب ذکر شده است.


    ==پانویس ==
    ==پانویس ==
    <references />
    <references/>


    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    # مقدمه مصحح و متن کتاب.
    # مقدمه مصحح و متن کتاب.
    # نفیسی، سعید، زندگینامه عطار نیشابوری، نشر اقبال، تهران، چاپ اول، 1382ش.
    # نفیسی، سعید، زندگی‌نامه عطار نیشابوری، نشر اقبال، تهران، چاپ اول، 1382ش.
    #[[:noormags:716609|«پیروان مذاهب و شیخ عطار»، پایگاه مجلات تخصصی نور: ایران شناخت، زمستان 1378، شماره 15، صفحه 28 تا 47]].
    #[[:noormags:716609|«پیروان مذاهب و شیخ عطار»، پایگاه مجلات تخصصی نور: ایران شناخت، زمستان 1378، شماره 15، صفحه 28 تا 47]].
    #[[:noormags:128624| وحیدیان کامیار، تقی، «باور مذهبی شاعر هفت شهر عشق»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، ش 130-131، پاییز و زمستان 79، ص 613 تا 628؛ مذکور در پایگاه مجلات تخصصی نور، عرفان و تصوف، زمستان 1380، شماره 15، ص 39 تا 51]].
    #[[:noormags:128624| وحیدیان کامیار، تقی، «باور مذهبی شاعر هفت شهر عشق»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، ش 130-131، پاییز و زمستان 79، ص 613 تا 628؛ مذکور در پایگاه مجلات تخصصی نور، عرفان و تصوف، زمستان 1380، شماره 15، ص 39 تا 51]].
    #[[:noormags:15602|سجادی، سید ضیاءالدین، «پندنامه عطار و چند اثر منسوب به او»، پایگاه مجلات تخصصی نور: کیهان فرهنگی، فروردين و ارديبهشت 1374، شماره 120، صفحه 56 تا 58]].
    #[[:noormags:15602|سجادی، سید ضیاءالدین، «پندنامه عطار و چند اثر منسوب به او»، پایگاه مجلات تخصصی نور: کیهان فرهنگی، فروردين و ارديبهشت 1374، شماره 120، صفحه 56 تا 58]].


    == وابسته‌ها ==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    خط ۱۱۴: خط ۱۱۶:
       
       
    [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
    [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
    [[رده: تیر(98)]]
    [[رده:25 خرداد الی 24 تیر(98)]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۵ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۵۶

    ‏مظهر العجایب
    مظهر العجایب
    پدیدآورانعطار، محمد بن ابراهيم (نويسنده) خوشنويس، احمد (مصحح)
    عنوان‌های دیگرمظهر الأسرار
    ناشرسنايي
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشرمجلد1: 1376ش,
    شابک964-6290-03-5
    موضوعشعر فارسی - قرن 6ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏PIR‎‏ ‎‏5047‎‏‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    مظهر العجایب مثنوی فارسی منسوب به فریدالدین عطار نیشابوری (متوفی 618ق)، در ذکر فضائل امام علی بن ابی‎طالب(ع) و کرامات آن حضرت سروده شده است. مظهر العجایب از القاب امیرالمؤمنین علی(ع) است. در انتهای کتاب نیز یکی دیگر از آثار عطار با نام «مظهر الأسرار» به چاپ رسیده است. این اثر با مقدمه و تصحیح احمد خوشنویس منتشر شده است.

    ساختار

    کتاب با مقدمه مصحح در معرفی عطار و آثار او آغاز شده است. سپس متن مظهر العجایب و مظهر الأسرار به تفکیک ارائه شده است.

    گزارش محتوا

    به عقیده سعید نفیسی مظهر العجایب (مثنوی نزدیک به نه هزار بیتی است) همانند لسان الغیب، جواهر الذات، بی‌سر نامه، هیلاج نامه، اشترنامه، مواعظ یا ترجمه احادیث، خیاط نامه، کنز الاسرار و کنز الحقایق اشعار بسیار سست دارد و گوینده آن شیعه است و به همین جهت به‍‌هیچ‎وجه به فریدالدین عطار مربوط نیست[۱]. ایشان می‌گوید هیچ تردیدی نیست که این اشعار متعلق به مردی است که از جعال قرن نهم به شمار می‌رود و خود را فریدالدین محمد عطار می‌خواند و از مردم تون بوده و در مشهد می‌زیسته است[۲].

    برخی از محققین معتقدند که اشعار عطار به لحاظ تفکرات شیعی سیر تکاملی دارد و او در مقطعی از زندگی شیعه می‌شود و «مذهب خود را در دو اثر آخرش مظهر العجایب و لسان الغیب به‌صراحت آشکار می‌کند. مثنوی مظهر العجایب نمودار اوج تعالی و تکامل باور این عارف بزرگ است. این مثنوی کلاً درباره امام علی(ع) و بر حق بودن او و فرزندانش است»[۳].

    صاحب روضات الجنات درباره عطار می‌گوید: ایشان در مراتب اظهار ولایت و محبت نسبت به خاندان علی(ع) بین افراط و تفریط است؛ گاهی به اقتضای عشق فطری و محبت باطنی (نسبت به خانواده عصمت) مورد توهم غالی بودن و گاهی به مراعات تقیه که به مدح و ثنای اهل سنت پرداخته، محل توهم سنی بودنش می‌گردد و بعد می‌گوید: و لن یصلح العطار ما افسد الدهر.

    مظهر العجایب را صاحب کشف الظنون و جمعی از تذکره‌نویسان و صاحب ریحانة الأدب نیز از تألیفات شیخ دانسته‌اند؛ و شیخ در کتاب لسان الغیب که به گفته مرحوم قزوینی در مقدمه تذکرة الاولیاء، آن را در مکه نظم کرده است، در اشاره به این کتاب می‌گوید:

    یا بمظهر کن زمانی گوش تو تا به تو پیوند گردد هوش تو

    و نیز می‌فرماید:

    مظهرم مدح و ثنای حیدر است قطره از بحر حوض کوثر است[۴]

    شاید هم تهدیدات و محرومیت‎ها سبب گرایش عطار به تشیع بود: «شیخ عطار باوجود ترغیب مردم به دوری از تعصبات مذهبی، در ایام پیری از تعصب‌پیشگان و مذهب‌گرایان وطنش خراسان، عذاب و مشقت، تعقیب و تهدید و محرومیت‎های شدید و زیادی دید و از خانه و جای و دیار عزیزش بیرون کرده شد. سبب روی دادن چنین واقعه مدهش، در روحیه مذهب تشیع، تألیف نمودن مثنوی «مظهر العجایب» و ستایش نمودن خصلت‎های نجیب و نیک خلیفه چهارم علی بن ابی‎طالب در آن بوده است». البته سعید نفیسی آن را از تألیفات او نمی‌شمارد[۵].

    مصحح کتاب نیز دلایل انتساب مظهر العجایب به شیخ را این‌گونه تبیین می‌کند: گرچه برخی از نویسندگان و ادبای معاصر در انتساب این کتاب به شیخ تردید دارند؛ ولی ما دلایلی داریم که این کتاب مسلماً از آثار شیخ است و آن این است:

    1. شیخ در چند جای این کتاب اشاره به بزرگان و متقدمین عرفای سلف نموده و نام آنان را ذکر می‌کند که نام آنان در اغلب تذکره‌های بعد از زمان شیخ برده نشده و فقط نام آنان در تذکرة الاولیای عطار دیده می‌شود: مانند داود طایی، حبیب عجمی، احمد خضرویه و ابوتراب نخشبی و یحیی معاذ و....
    2. پس از اینکه نام عرفا و صوفیه قدیم را که در تذکرة الاولیاء از عرفا و مشایخ قدیم به‌طور نثر ذکر کرده، عیناً در این کتاب به نظم آورده است؛ مانند داستان ملاقات داود طایی با امام جعفر صادق(ع) که در تذکرة الاولیاء ذکر کرده در مظهر العجایب عین داستان را با نظم چنین می‌گوید:
      جعفر صادق امام خاص و عام مقتدای خلق و مفتی کلام
      دایم آن سلطان دین در خانه بود کز درش خلق و جهان بیگانه بود
      یک شبی داود طایی پیر راه آستان بوسید و آمد پیش شاه
      کرد او چون بر امام دین سلام گفت ای در دین احمد با نظام
      تو مرا بحر عرفان پنده ده بر دلم از پند خود پیوند ده
      شاه گفتش ای سلیمان زمین علم شرعت هست در زیر نگین
      زاهد وقتی و دولت باشدت خود به پند من چه حاجت باشدت
      پس امام دین بگفتش این جواب من همی‌ترسم در آخر از عذاب
      اندر این ره خود نسب ناید بکار طاعت و زهد و ورع داری بیار
      من همی‌ترسم پس ای داود ازین تا نباشد حال من فردا چنین... [۶].
    3. با قطع‎نظر از سبک گفتار، اساساً این کتاب را از لحاظ شیوه عرفانی نیز می‌توان از شیخ دانست و ممکن است سلیقه نظم و شعر در حالات مختلف و سنین عمر یک نفر عالم تغییر کند و چون همان‎طور که مرحوم قزوینی در مقدمه تذکرة الاولیاء چاپ نیکلسن اظهارنظر نموده، چون نظم مظهر العجایب در اواخر عمر عطار و سنین کهولت و پیری شیخ بوده، لذا مرتبه سخن شیخ در این کتاب با آثار دیگر او فرق زیادی دارد[۷].
      اشعار مظهر العجایب با مدح و تنزیه پروردگار آغاز شده است:
      آفرین جان آفرین جان جان آنکه هست او آشکارا و نهان
      در مقام لایزالی آشکار در درون عاشقان ب‌ی‌قرار
      آسمان یک پرده از اسرار او وین زمین یک نقطه از پرگار او
      ای منزه از همه بود و نبود وی مبرا از همه گفت و شنود...[۸]
    4. و مثنوی را مزین به مدح رسول‌الله(ص) می‌کند:
      آن محمد ختم و خیر المرسلین آن محمد نور رب‌العالمین
      آن محمد مخزن اسرار شرع جبرئیل از خیل او پوشیده درع...[۹]
    5. سپس در نعت شاه اولیا علی(ع)، صداقت و راست‌گویی را اولین ویژگی آنحضرت می‌شمارد:
      دین اگر خواهی سخن را راست‌گو باش تابع بر امام راستگو
      شهسوار لو کشف شیر خدا از خدا دانی جهان را رهنما
      آن امامی کو بحق اسرار گفت گفت با منصور و هم با دار گفت
      مصطفی سر خدا با او بگفت از حقایق ذره‌ای کی او نهفت
      مصطفی اسرار حق از وی شنفت هم از او بشنید و هم با او بگفت[۱۰]
    6. و با توضیح نام کتاب، علی(ع) را مظهر همه عجایب دانسته چنین می‌سراید:
      من کتب بسیار دارم در جهان لیک مظهر را عجایب نیک دان
      مظهر کل عجایب حیدر است در میام سالکان او رهبر است
      ختم کردم این کتب بر نام او زآنکه دارم مستی‌ای از جام او... [۱۱]
    7. و با ذکر حکایات و داستان‌ها بر جذابیت کتاب می‌افزاید؛ از جمله این داستان‌ها قصه شیخ شقیق بلخی و هارون‌الرشید است. در این ابیات شیخ پس از بیان فضائل علی(ع)، هارون‌الرشید را به امام موسی کاظم(ع) که امام زمانش است ارجاع می‌دهد. ذکر این حکایات گریزی به بیان فضائل علمی و معنوی علی(ع) به سایر ائمه(ع) است. شاعر در این ابیات امام موسی کاظم(ع) را سرچشمه علم و مصداق «حق الیقین» دانسته است:
      .
      رو به پیش موسی کاظم به حلم زآنکه او باشد بمعنی کان علم
      رو به پیش موسی کاظم بحرف جان خود را در ره او ساز صرف
      رو به پیش موسی کاظم ببین در جمالش نوری از حق الیقین... [۱۲]

      اما مثنوی دیگر منسوب به عطار «مظهر الاسرار» است که در انتهای کتاب ارائه شده است. «مظهر العجایب» در بحر رمل و «مظهر الأسرار» در بحر هزج سروده شده‌اند و بدون استثنا اشعار بد و غلط و ناخوشایند و تکرار مکررات فراوان دارند. در آغاز «مظهر الاسرار» به چند کتاب خود هم اشاره کرده‎ است[۱۳].

      وضعیت کتاب

      در انتهای اثر نام برخی از آثاری که در نگارش مقدمه مصحح از آن‌ها استفاده شده، فهرست اعلام و فهرست مطالب ذکر شده است.

      پانویس

      منابع مقاله

      1. مقدمه مصحح و متن کتاب.
      2. نفیسی، سعید، زندگی‌نامه عطار نیشابوری، نشر اقبال، تهران، چاپ اول، 1382ش.
      3. «پیروان مذاهب و شیخ عطار»، پایگاه مجلات تخصصی نور: ایران شناخت، زمستان 1378، شماره 15، صفحه 28 تا 47.
      4. وحیدیان کامیار، تقی، «باور مذهبی شاعر هفت شهر عشق»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، ش 130-131، پاییز و زمستان 79، ص 613 تا 628؛ مذکور در پایگاه مجلات تخصصی نور، عرفان و تصوف، زمستان 1380، شماره 15، ص 39 تا 51.
      5. سجادی، سید ضیاءالدین، «پندنامه عطار و چند اثر منسوب به او»، پایگاه مجلات تخصصی نور: کیهان فرهنگی، فروردين و ارديبهشت 1374، شماره 120، صفحه 56 تا 58.

      وابسته‌ها