دیوان آصفی هروی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    (یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱۰: خط ۱۰:
    |زبان
    |زبان
    | زبان = فارسی
    | زبان = فارسی
    | کد کنگره =     
    | کد کنگره =PIR۵۸۵۶/د۹      
    | موضوع =
    | موضوع =
    |ناشر  
    |ناشر  
    خط ۲۶: خط ۲۶:
    | پیش از =  
    | پیش از =  
    }}
    }}
    '''دیوان آصفی هروی'''، مجموعه اشعار مقیم‌الدین بن نعمت‌الله آصفی هروی (853-923ق/ 1449-1517م) است که با تصحیح، حواشی و مقدمه هادی ارفع کرمانشاهی، منتشر شده است.
    '''دیوان آصفی هروی'''، مجموعه اشعار [[آصفی، مقیم‌الدین بن نعمت‌الله|مقیم‌الدین بن نعمت‌الله آصفی هروی]] (853-923ق/ 1449-1517م) است که با تصحیح، حواشی و مقدمه [[ارف‍ع‌، ه‍ادی‌|هادی ارفع کرمانشاهی]]، منتشر شده است.


    شاعر دیوان حاضر، برخلاف اغلب معاصرین خود، از مدح و مداحی، گریزان بوده و هرگز برای خوشایند این و آن، زبان به تملق و چاپلوسی نگشوده است. چنانچه در اشعار دیوان تأمل و غور شود، معلوم می‌گردد که همت والا و استغنای طبع شاعر آن، نمی‌گذاشته است که چون سایر گویندگان معاصر خودش، شانه همت به زیر بار منت این و آن برد<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه سی‌ونه - چهل</ref>.
    شاعر دیوان حاضر، برخلاف اغلب معاصرین خود، از مدح و مداحی، گریزان بوده و هرگز برای خوشایند این و آن، زبان به تملق و چاپلوسی نگشوده است. چنانچه در اشعار دیوان تأمل و غور شود، معلوم می‌گردد که همت والا و استغنای طبع شاعر آن، نمی‌گذاشته است که چون سایر گویندگان معاصر خودش، شانه همت به زیر بار منت این و آن برد<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه سی‌ونه - چهل</ref>.


    وی دوستدار صفا و خریدار حقیقت بوده، کالای محبت را به جان خرید و در دوستی، ثابت‌قدم و استوار بوده است:
    وی دوستدار صفا و خریدار حقیقت بوده، کالای محبت را به جان خرید و در دوستی، ثابت‌قدم و استوار بوده است:
    '''بر آستان وفا سر نهاده خاک شدیم
    {{شعر}}
    ز خاکساری ما بود سربلندی ما'''.
    {{ب|''بر آستان وفا سر نهاده خاک شدیم''|2=''ز خاکساری ما بود سربلندی ما''}}
    {{پایان شعر}}
    اما آنجا که می‌بیند دیگر صدق و صفا را بازاری و متاع دوستی و مردمی را خریداری نمانده و یاران دیرین، آیین دوستی را رها کرده، خود را مخاطب قرار داده و می‌گوید:
    اما آنجا که می‌بیند دیگر صدق و صفا را بازاری و متاع دوستی و مردمی را خریداری نمانده و یاران دیرین، آیین دوستی را رها کرده، خود را مخاطب قرار داده و می‌گوید:
    '''آصفی دشمن جان تو رفیقان تواند
    {{شعر}}
    چون به میزان محبت، همه را سنجیدم'''
    '''آصفی دشمن جان تو رفیقان تواند''|2=''چون به میزان محبت، همه را سنجیدم''}}
    {{پایان شعر}}
    و یا:
    و یا:
    '''چگونه آنچه ز یاران بی‌وفا دیدم
    {{شعر}}
    ز هرکه چشم وفا داشتم جفا دیدم'''
    {{ب|''چگونه آنچه ز یاران بی‌وفا دیدم''|2=''ز هرکه چشم وفا داشتم جفا دیدم''}}
    '''نهند روز فراغت قدم به دیده من
    {{ب|''نهند روز فراغت قدم به دیده من''|2=''چو روز تفرقه گردد کنند نادیدم''}}
    چو روز تفرقه گردد کنند نادیدم'''
    {{ب|''شدم به جرم وفا، خون‌فشان ز هر مژه‌ای''|2=''که من به چشم گنهکار خود چه‌ها دیدم''}}
    '''شدم به جرم وفا، خون‌فشان ز هر مژه‌ای
    {{ب|''مگر نبود وفا روزگار را ز بدی''|2=''ز روزگار بتر بود هرکه را دیدم''<ref>ر.ک: همان، صفحه چهل</ref>}}
    که من به چشم گنهکار خود چه‌ها دیدم'''
    {{پایان شعر}}
    '''مگر نبود وفا روزگار را ز بدی
    ز روزگار بتر بود هرکه را دیدم'''<ref>ر.ک: همان، صفحه چهل</ref>.
     
    یکی از ویژگی‌های شعر آصفی، توجه وی به زبان مردم، کلمات، اصطلاحات و امثال رایج در زبان گفتاری است که به‌عنوان نمونه، به چند مورد از آن، اشاره می‌شود:
    یکی از ویژگی‌های شعر آصفی، توجه وی به زبان مردم، کلمات، اصطلاحات و امثال رایج در زبان گفتاری است که به‌عنوان نمونه، به چند مورد از آن، اشاره می‌شود:
    # بلایی که رسد، چه اندک چه بسیار:
    # بلایی که رسد، چه اندک چه بسیار:
    '''من به غرقاب غم و موج سرشکم بر اوج
    {{شعر}}
    آب از سر که گذر کرد، چه صد نیزه چه یک'''
    {{ب|''من به غرقاب غم و موج سرشکم بر اوج''|2=''آب از سر که گذر کرد، چه صد نیزه چه یک''}}
    {{پایان شعر}}
    # آستین مالیدن، عزم به کاری کردن، همچنان‌ است دامن برزدن:
    # آستین مالیدن، عزم به کاری کردن، همچنان‌ است دامن برزدن:
    '''آسین مالیدن و دامن برزد آن بی‌باک و مست
    {{شعر}}
    وای جان من که افتادم ز پا رفتم ز دست'''<ref>ر.ک: آصف فکرت، محمد، ص98</ref>.
    {{ب|''آسین مالیدن و دامن برزد آن بی‌باک و مست''|2=''وای جان من که افتادم ز پا رفتم ز دست''<ref>ر.ک: آصف فکرت، محمد، ص98</ref>}}
     
    {{پایان شعر}}
    ==پانویس ==
    ==پانویس ==
    <references />
    <references />
    خط ۵۹: خط ۵۹:
    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    # مقدمه کتاب.
    # مقدمه کتاب.
    # آصف فکرت، محمد، «ذکر برخی لغات و ترکیبات در شعر آصفی هروی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، فرهنگ مردم، سال سوم، دلو و حوت 1359- شماره 2، به آدرس:
    #[[:noormags:936494| آصف فکرت، محمد، «ذکر برخی لغات و ترکیبات در شعر آصفی هروی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، فرهنگ مردم، سال سوم، دلو و حوت 1359- شماره 2]].
    https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/936494
     




    خط ۶۹: خط ۶۷:


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:زبان‌شناسی، علم زبان]]
    [[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]]
    [[رده:زبان و ادبیات فارسی]]


    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 بهمن 1402]]
    [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ دی 1402 توسط عباس مکرمی]]
    [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ دی 1402 توسط عباس مکرمی]]
    [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ دی 1402 توسط محسن عزیزی]]
    [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ دی 1402 توسط محسن عزیزی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۴۱

    دیوان آصفی هروی «853 - 923ھ ق»
    دیوان آصفی هروی
    پدیدآورانآصفی، مقیم‌الدین بن نعمت‌الله (نويسنده)

    ارف‍ع‌، ه‍ادی‌‏‫ (مصحح)

    ارف‍ع‌، ه‍ادی‌‏‫ (مقدمه‌نويس)
    سال نشر1342ش
    چاپ1
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    PIR۵۸۵۶/د۹
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    دیوان آصفی هروی، مجموعه اشعار مقیم‌الدین بن نعمت‌الله آصفی هروی (853-923ق/ 1449-1517م) است که با تصحیح، حواشی و مقدمه هادی ارفع کرمانشاهی، منتشر شده است.

    شاعر دیوان حاضر، برخلاف اغلب معاصرین خود، از مدح و مداحی، گریزان بوده و هرگز برای خوشایند این و آن، زبان به تملق و چاپلوسی نگشوده است. چنانچه در اشعار دیوان تأمل و غور شود، معلوم می‌گردد که همت والا و استغنای طبع شاعر آن، نمی‌گذاشته است که چون سایر گویندگان معاصر خودش، شانه همت به زیر بار منت این و آن برد[۱].

    وی دوستدار صفا و خریدار حقیقت بوده، کالای محبت را به جان خرید و در دوستی، ثابت‌قدم و استوار بوده است:

    بر آستان وفا سر نهاده خاک شدیمز خاکساری ما بود سربلندی ما

    اما آنجا که می‌بیند دیگر صدق و صفا را بازاری و متاع دوستی و مردمی را خریداری نمانده و یاران دیرین، آیین دوستی را رها کرده، خود را مخاطب قرار داده و می‌گوید:

    'آصفی دشمن جان تو رفیقان تواند|2=چون به میزان محبت، همه را سنجیدم}}

    و یا:

    چگونه آنچه ز یاران بی‌وفا دیدمز هرکه چشم وفا داشتم جفا دیدم
    نهند روز فراغت قدم به دیده منچو روز تفرقه گردد کنند نادیدم
    شدم به جرم وفا، خون‌فشان ز هر مژه‌ایکه من به چشم گنهکار خود چه‌ها دیدم
    مگر نبود وفا روزگار را ز بدیز روزگار بتر بود هرکه را دیدم[۲]

    یکی از ویژگی‌های شعر آصفی، توجه وی به زبان مردم، کلمات، اصطلاحات و امثال رایج در زبان گفتاری است که به‌عنوان نمونه، به چند مورد از آن، اشاره می‌شود:

    1. بلایی که رسد، چه اندک چه بسیار:
    من به غرقاب غم و موج سرشکم بر اوجآب از سر که گذر کرد، چه صد نیزه چه یک
    1. آستین مالیدن، عزم به کاری کردن، همچنان‌ است دامن برزدن:
    آسین مالیدن و دامن برزد آن بی‌باک و مستوای جان من که افتادم ز پا رفتم ز دست[۳]

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، صفحه سی‌ونه - چهل
    2. ر.ک: همان، صفحه چهل
    3. ر.ک: آصف فکرت، محمد، ص98

    منابع مقاله

    1. مقدمه کتاب.
    2. آصف فکرت، محمد، «ذکر برخی لغات و ترکیبات در شعر آصفی هروی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، فرهنگ مردم، سال سوم، دلو و حوت 1359- شماره 2.


    وابسته‌ها