۱۴۴٬۸۸۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''فربهتر از ایدئولوژی''' تألیف عبدالکریم | '''فربهتر از ایدئولوژی''' تألیف [[سروش، عبدالکریم|عبدالکریم سروش]]؛ اثر حاضر شامل مطالب زیر است: | ||
#تأکید بر این که استاد و دیگران را به طرح پرسش فرا میخواند نه بر تقلید (صص.11-10، 7) | #تأکید بر این که استاد و دیگران را به طرح پرسش فرا میخواند نه بر تقلید (صص.11-10، 7) | ||
#به نقدهای استاد بر علامه محمد اقبال لاهوری و تقدس دادن به فلسفه اسلامی توسط استاد ایراد وارد شده است. | #به نقدهای استاد بر [[اقبال لاهوری، محمد|علامه محمد اقبال لاهوری]] و تقدس دادن به فلسفه اسلامی توسط استاد ایراد وارد شده است. | ||
#دیدگاه استاد درباره حقوق زن تشریح شده است. | #دیدگاه استاد درباره حقوق زن تشریح شده است. | ||
#در مقایسه دکتر علی شریعتی و استاد آمده است: «نخستین چهرهای که مطهری باآن عهد بست، چهره یک حکیم [- شیخ بوعلی سینا -] بود.» (ص. ۱۰۱) | #در مقایسه [[شریعتی، علی|دکتر علی شریعتی]] و استاد آمده است: «نخستین چهرهای که مطهری باآن عهد بست، چهره یک حکیم [- شیخ بوعلی سینا -] بود.» (ص. ۱۰۱) | ||
#ضمن تأکید بر این بود که «صورت ایدئولوژی بخشیدن به همه چیز» (ص. ۱۵۲) یکی از آفات جوامع ایدئولوژیک است. از دیدگاه استاد درباره خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی که «عارف درجه اول است که | #ضمن تأکید بر این بود که «صورت ایدئولوژی بخشیدن به همه چیز» (ص. ۱۵۲) یکی از آفات جوامع ایدئولوژیک است. از دیدگاه استاد درباره [[حافظ، شمسالدین محمد|خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی]] که «عارف درجه اول است که نفسی جز به یاد حق نمیکشید» (ص. ۱۵۲) انتقاد شده است. | ||
#مؤلف ضمن تجلیل از سخن استاد که «اقتصاد علمی، مارکسیستی و غیرمارکسیستی ندارد)(ص. ۱۵۳)، اندیشیدن غیر علمی را از آفات دیگر جوامع ایدئولوژیک، شمرده است. | #مؤلف ضمن تجلیل از سخن استاد که «اقتصاد علمی، مارکسیستی و غیرمارکسیستی ندارد)(ص. ۱۵۳)، اندیشیدن غیر علمی را از آفات دیگر جوامع ایدئولوژیک، شمرده است. | ||
#ضمن تأیید سخن استاد که «فتوای عرب، بوی عرب میدهد و فتوای عجم بوی عجم»(ص. ۲۱۶) و رد نقد یکی از افراد به سخن استاد که «عرب و عجم بودن از مبادی، افتا و اجتهاد نیست»(ص. ۲۱۶) گفته است: «[اين فرد] نیندیشیده بود که این حکمی جامعهشناختی است نه فرمولی برای استنباط.» (ص. ۲۱۶) | #ضمن تأیید سخن استاد که «فتوای عرب، بوی عرب میدهد و فتوای عجم بوی عجم»(ص. ۲۱۶) و رد نقد یکی از افراد به سخن استاد که «عرب و عجم بودن از مبادی، افتا و اجتهاد نیست»(ص. ۲۱۶) گفته است: «[اين فرد] نیندیشیده بود که این حکمی جامعهشناختی است نه فرمولی برای استنباط.» (ص. ۲۱۶) | ||
#مؤلف ابتدا، سکوت امام خمینی را در برابر جریانات مربوط به شریعتی بیان میکند و سپس به ذکر عکسالعمل وی در مقابل نامه استاد خطاب به وی - درباره شریعتی - میپردازد و میگوید: «آن نامه هم امام را تکان نداد که اظهار نظری بکند و موضعی در ظاهر به نفع مرحوم مطهری بگیرند و یا کلمات او را در جایی، در نوشتهای یا در گفتهای، تصدیق یا تأیید بکنند.»(ص. ۲۲۸) <ref> باقرزادهی ارجمندی، میراحمد، ص481-482</ref> | #مؤلف ابتدا، سکوت [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] را در برابر جریانات مربوط به [[شریعتی، علی|شریعتی]] بیان میکند و سپس به ذکر عکسالعمل وی در مقابل نامه استاد خطاب به وی - درباره [[شریعتی، علی|شریعتی]] - میپردازد و میگوید: «آن نامه هم امام را تکان نداد که اظهار نظری بکند و موضعی در ظاهر به نفع مرحوم [[مطهری، مرتضی|مطهری]] بگیرند و یا کلمات او را در جایی، در نوشتهای یا در گفتهای، تصدیق یا تأیید بکنند.»(ص. ۲۲۸) <ref> باقرزادهی ارجمندی، میراحمد، ص481-482</ref> | ||