۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ميرداماد' به 'ميرداماد') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنح' به 'ابن ح') |
||
(۴۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR01835J1.jpg | |||
| عنوان =موسوعة مصطلحات الفلسفة عند العرب | |||
| عنوانهای دیگر = | |||
| | |||
| | |||
|پدیدآورندگان | |پدیدآورندگان | ||
| | | پدیدآوران = | ||
[[جهامی، جیرار]] (نویسنده) | |||
|زبان | |زبان | ||
| | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =B 51 /ج9م8 | |||
|کد کنگره | | موضوع = | ||
دایرةالمعارفها و واژهنامههای عربی | |||
فلسفه - دایرةالمعارفها | |||
|موضوع | فلسفه اسلامی - دایرةالمعارفها | ||
فلسفه - | |||
فلسفه اسلامی - | |||
|ناشر | |ناشر | ||
| | | ناشر = | ||
مکتبة لبنان ناشرون | |||
|مکان نشر | | مکان نشر =بیروت - لبنان | ||
| سال نشر = 1998 م | |||
|سال نشر | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01835AUTOMATIONCODE | |||
== | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =01835 | |||
| کتابخوان همراه نور =01835 | |||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
'''موسوعة مصطلحات الفلسفة عند العرب'''، تأليف جيرار جهامى، از معدود فرهنگنامههايى است كه در خصوص علوم عقلى اسلامى، تدوين شده است. اين فرهنگنامه، علاوه بر نشان دادن نظر هر فيلسوف، به خصوص درباره تعريف يك اصطلاح، با مقايسه تعريف فيلسوفان مختلف از يك اصطلاح، امكان دستيابى به تحول تاريخى مفهوم يك اصطلاح فلسفى را نيز فراهم آورده است. | |||
== ساختار == | == ساختار == | ||
در اين فرهنگنامه، اصطلاحات، به صورت الفبايى مرتب شدهاند و ذيل هر اصطلاح، متنهاى فلسفىاى كه شامل آن اصطلاح است، به ترتيب تاريخ حيات مؤلفان، ذكر شده است. | در اين فرهنگنامه، اصطلاحات، به صورت الفبايى مرتب شدهاند و ذيل هر اصطلاح، متنهاى فلسفىاى كه شامل آن اصطلاح است، به ترتيب تاريخ حيات مؤلفان، ذكر شده است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
نویسنده، در توضيح نحوه گزينش اصطلاحات، در اين فرهنگنامه و ويژگىهاى كلى منابع آن، در مقدمه، مىنويسد: «ما از طريق تأليفاتى كه محققان اين حوزه آنها را مهمترين فرهنگنامهها شمردهاند و طبيعت جامع و شامل اصطلاح فلسفى را نشان مىدهند، به هويت اصطلاح فلسفى نزد عربها راه مىبريم. ما هويت اصطلاح فلسفى را فقط از جابر بن حیان يا كندى يا [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در اوايل امر، يا در زمان تحول آن نمىگيريم، بلكه همچنين و به خصوص از طريق آثارى بر مىكشيم كه ختم كننده اصطلاحاند و آن را به طور كامل جمع كردهاند؛ يعنى دو كتاب المبين في شرح الفاظ الحكماء و المتكلمين اثر سيفالدين آمدى و التعريفات اثر على بن محمد شريف جرجانى». | |||
مؤلف، هيچگونه تحليل يا اظهار نظرى در خصوص مفاهيم و اصطلاحات ارائه نكرده است و صرفاً متون مختلفى را كه اصطلاح در آنها يافت مىشده، كنار هم قرار داده و يا به اصطلاح، اصطلاحات فلسفى را مستندسازى كرده است. | مؤلف، هيچگونه تحليل يا اظهار نظرى در خصوص مفاهيم و اصطلاحات ارائه نكرده است و صرفاً متون مختلفى را كه اصطلاح در آنها يافت مىشده، كنار هم قرار داده و يا به اصطلاح، اصطلاحات فلسفى را مستندسازى كرده است. | ||
جيرار جهامى، در مقدمه كتاب، گستره تاريخى خاصى را براى اين فرهنگنامه مشخص نكرده است. از اين روى، مىتوان دريافت كه او كل تاريخ فلسفه اسلامى را گستره اين فرهنگنامه مىداند، اما از آنجا كه منابعى كه او براى اينفرهنگنامه شمرده است، از ابتداى فلسفه اسلامى تا علاءالدين طوسى در قرن نهم هجرى قمرى را شامل مىشود، مىتوان دريافت كه دكتر جهامى نيز مانند بسيارى از مستشرقان و به تبع آنها، بسيارى از اعراب اهل فلسفه، فلسفه اسلامى را در | جيرار جهامى، در مقدمه كتاب، گستره تاريخى خاصى را براى اين فرهنگنامه مشخص نكرده است. از اين روى، مىتوان دريافت كه او كل تاريخ فلسفه اسلامى را گستره اين فرهنگنامه مىداند، اما از آنجا كه منابعى كه او براى اينفرهنگنامه شمرده است، از ابتداى فلسفه اسلامى تا علاءالدين طوسى در قرن نهم هجرى قمرى را شامل مىشود، مىتوان دريافت كه دكتر جهامى نيز مانند بسيارى از مستشرقان و به تبع آنها، بسيارى از اعراب اهل فلسفه، فلسفه اسلامى را در ابن رشد خاتمه يافته مىداند و بعد از او فيلسوف قابل اعتنايى نمىبيند. | ||
در يك نگاه خوشبينانه، اين گرايش از آنجا ريشه مىگيرد كه مستشرقان، چون فلسفه اسلامى را بخشى از تاريخ فلسفه غرب در قرون وسطى مىدانستند و بيشتر متفكرانى را مىشناختند كه آثارشان در قرون وسطى، به زبان لاتين ترجمه شده بود. نگاهى جامع به دامنه وسيع فلسفه و حكمت اسلامى نداشتند و تاريخ فلسفه اسلامى را با مرگ | در يك نگاه خوشبينانه، اين گرايش از آنجا ريشه مىگيرد كه مستشرقان، چون فلسفه اسلامى را بخشى از تاريخ فلسفه غرب در قرون وسطى مىدانستند و بيشتر متفكرانى را مىشناختند كه آثارشان در قرون وسطى، به زبان لاتين ترجمه شده بود. نگاهى جامع به دامنه وسيع فلسفه و حكمت اسلامى نداشتند و تاريخ فلسفه اسلامى را با مرگ ابن رشد خاتمه يافته مىدانستند و حداكثر قدمى كه پس از ابن رشد برمىداشتند، بررسى آرا و عقايد ابن خلدون بود؛ كارى كه مؤلف اين فرهنگنامه هم انجام داده و مقدمه ابن خلدون را جزو منابع شمرده است. | ||
اگر خاتمه بخشيدن فلسفه اسلامى به | اگر خاتمه بخشيدن فلسفه اسلامى به ابن رشد، از برخى از مستشرقان كه دسترسى مستقيم به منابع اسلامى ندارند، پذيرفتنى باشد، از محققان عرب، كه منابع فلسفه اسلامى را بهراحتى در اختيار دارند، پذيرفته نيست كه در انتهاى قرن بيستم، تاريخ فلسفه اسلامى يا فرهنگ اصطلاحات فلسفه اسلامى تأليف كنند و از بخش بزرگى از حكمت اسلامى چشمپوشى نمايند. چگونه مىتوان شارحان حكمت اشراق، چون سهرهوردى و قطبالدين شيرازى و حكماى بنامى مانند جلالالدين دوانى، [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]، [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]]، ملارجبعلى تبريزى، [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|ملامحسن فيض كاشانى]]، [[لاهیجی، عبدالرزاق بن علی|عبدالرزاق لاهيجى]]، قاضى سعيد قمى، آقا على مدرس و [[سبزواری، هادی|ملاهادى سبزوارى]] را ناديده گرفت. | ||
غفلت از فلسفه اسلامى پس از | غفلت از فلسفه اسلامى پس از ابن رشد، عمدهترين نقص اين فرهنگنامه به شمار مىرود. از اين رو، فاقد اصطلاحات جديد فلسفى است كه پس از ابن رشد، به خصوص در مكتب اصفهان، ابداع شده و همچنين فاقد تطورات همه اصطلاحات فلسفى در بخش بزرگى از تاريخ فلسفه اسلامى؛ يعنى پس از ابن رشد است. | ||
در همان بخش از تاريخ فلسفه اسلامى هم كه گستره اين كتاب است، برخى منابع از قلم افتادهاند. از | در همان بخش از تاريخ فلسفه اسلامى هم كه گستره اين كتاب است، برخى منابع از قلم افتادهاند. از [[بهمنیار بن مرزبان|بهمنيار]]، كتابى به نام ما بعدالطبيعة، جزو منابع قرار گرفته است و نامى از مراتب الموجودات و التحصيل برده نشده است؛ حال آنكه، التحصيل جامعترين اثر [[بهمنیار بن مرزبان|بهمنيار]] است. هيچيك از رسائل [[رازی، محمد بن زکریا|محمد بن زكرياى رازى]]، به عنوان اولين فيلسوف [[ارسطو]]ستيز جهان اسلام، جزو منابع قرار نگرفته است. از آثار [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، فلسفه [[ارسطو]] جزو منابع آمده، اما فلسفه افلاطون نيامده است. | ||
همچنين، رسالة في العلم الالهي، فصول منتزعة، اغراض ما بعدالطبيعة، الواحد و الوحدة از [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، جزو منابع قرار نگرفتهاست. از ابوسليمان سجستانى، ابوالحسن عامرى و | همچنين، رسالة في العلم الالهي، فصول منتزعة، اغراض ما بعدالطبيعة، الواحد و الوحدة از [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، جزو منابع قرار نگرفتهاست. از ابوسليمان سجستانى، ابوالحسن عامرى و [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]]، سخنى به ميان نيامده است. از ابن سينا، رساله العرشية، المباحثات، المبدأ و المعاد و رسالة في اثبات النبوات جزو منابع قرار نگرفته است؛ حال آنكه، آثار اصلى ابن رشد همه جزو منابع قرار گرفتهاند و بهطور مكرر نيز در فرهنگنامه به آنها ارجاع شده است. | ||
از ديگر اشكالات وارد بر كتاب عبارت است از: | از ديگر اشكالات وارد بر كتاب عبارت است از: | ||
#اصطلاحيابى نادرست: در بررسى اصطلاحات مربوط به «علت» و «علم» موارد نادرستى ديده مىشود. مواردى مانند: علمالاشياء، علمالانسان، علمالشىء به عنوان اصطلاح ذكر شده كه هر چند برخى از اين موارد موضوعات فلسفى هستند، اما هيچ يك اصطلاح فلسفى نيستند. | |||
#ذكر عبارتهاى نامناسب يا زايد: در ذيل اصطلاح«علم»، در عبارتى كه از [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] نقل شده است، ابتدا علم به تصور مطلق و تصور با تصديق تقسيم مىشود و در ادامه عبارتى مىآيد كه به خود اصطلاح علم ربطى ندارد، بلكه تقسيم تصور به بديهى و نظرى را بيان مىكند. | |||
#بىتوجهى به اشتراك لفظى: اصطلاحاتى كه مشترك لفظىاند، در حقيقت يك اصطلاح نيستند، بلكه به تعداد معانى، اصطلاح دارند و در يك فرهنگ تخصصى، تفكيك اين اصطلاحها از يكديگر لازم است، اما در اين فرهنگ اين كار انجام نشده است؛ براى مثال، ذيل اصطلاح«علم»، عمده عبارتهاى ذكر شده معطوف به علم، به معناى يكى از احوالنفس است. | |||
#ذكر اصطلاحات نامناسب: مؤلف، چهار اصطلاح علت، علل، علت و معلول و معلول را جداگانه آورده است. در حالى كه اكثر متونى كه ذيل اين چهار عنوان ذكر شده، يكسان و تكرارىاند. در حقيقت، كافى بود اصطلاح علت ذكر شود و اين متون، ذيل آن قرار داده شوند و نيازى به تكرار چهارباره متون مربوط به علت نبود. | |||
#فقدان عبارتهاى لازم: براى اعتماد به فرهنگنامهها، بايد مطمئن بود آنچه در گستره فرهنگنامه قرار مىگيرد مورد تحقيق قرار گرفته و همه متون استيفا شده است، اما در فرهنگنامهاى كه محل بحث ما است، اين شرط مفقود است؛ براى مثال، ذيل اصطلاح«علم»، از [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخررازى]] عبارتهايى ذكر شده كه به رغم تعددشان، اولاً، كمتر از نيمى از عبارتهاى المباحث، درباره اين اصطلاح را شامل مىشود و ثانياً، مهمتر اينكه عبارتهاى ديگر [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخررازى]] كه نشان مىدهند او نظريهاى غير از نظريه مشهور داشته، از قلم افتاده است؛ در عوض، عبارتهايى از [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخررازى]] در اين فرهنگنامه ذكر شدهاند كه برخى صراحت در نظر مشهور؛ يعنی «حصول صورت معلوم نزد عالم» دارد و موهم اين است كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخررازى]] هم قائل به نظريه مشهور در باب حقيقت علم بوده است. | |||
#فقدان اصطلاحات لازم: در همين رابطه مىتوان از اصطلاحاتى ياد كرد كه در منابع اين فرهنگنامه هست، ولى مؤلف از آنها غفلت كرده است؛ مثلاً اصطلاح«علت قريبه» در الهيات شفا آمده است، ولى در اين فرهنگنامه ذكر نشده است. همچنين «علت بالفعل» نيامده اما اصطلاح مقابل آن؛ يعنی «علت بالقوه» در اين فرهنگ آمده است. | |||
#تكرار عبارتها و فقدان نظام ارجاعات: اين ايراد موجب تكرارهاى بسيارى شده كه حجم زيادى از اين كتاب را تشكيل مىدهند؛ براى مثال، در مواردى كه يك اصطلاح اقسامى دارد، به جاى اينكه متون مربوط به اقسام فقط ذيل اصطلاح خود آن اقسام ذكر شود، ذيل اصطلاح مقسم هم ذكر شده است؛ مثلاً، عبارت ذيل اصطلاح«علم حِكمى»، ذيل اصطلاحهای «علم عملى» و «علم نظرى» هم تكرار شده است. | |||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
خط ۹۰: | خط ۶۵: | ||
فهرست مطالب، در ابتداى كتاب آمده است. در انتهاى مقدمه نيز فهرست مصادر، اسامى فلاسفه به حسب زمان وفات و رموز مستعمله در كتاب آمده است. | فهرست مطالب، در ابتداى كتاب آمده است. در انتهاى مقدمه نيز فهرست مصادر، اسامى فلاسفه به حسب زمان وفات و رموز مستعمله در كتاب آمده است. | ||
== منابع == | == منابع مقاله == | ||
#مقدمه و متن كتاب. | |||
#موسوعة مصطلحات الفلسفة عند العرب، ذاكرى، مهدى، مجله معارف عقلى، تابستان 1384، پيش شماره، ص 125 و بعد. | |||
[[رده:کتابشناسی]] | |||
[[رده:فلسفه، مذهب و روانشناسی]] | |||
[[رده:فلسفه (عمومی)]] | |||
[[رده: |