بقاء النفس بعد فناء الجسد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۹: خط ۲۹:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''بقاء النفس بعد فناء الجسد''' شرح نوشته‌اى از [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌الدين طوسى]] در قرن هفتم هجرى كه توسط علامّه شيخ ابى عبدالله زنجانى در قرن يازدهم هجرى شرح بر آن نوشته شده است.شارح كه خود از عالمان بزرگ و صاحب نام زمان خود بوده است.در ابتداء كتاب مقدمۀ مفصلّى بر آن تقرير شده است كه متشكل از مطالب مهمى مى‌باشند.
'''بقاء النفس بعد فناء الجسد''' شرح نوشته‌اى از [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌الدين طوسى]] در قرن هفتم هجرى كه توسط علامّه شيخ ابى عبدالله زنجانى در قرن يازدهم هجرى شرح بر آن نوشته شده است.شارح كه خود از عالمان بزرگ و صاحب نام زمان خود بوده است.در ابتداء كتاب مقدمۀ مفصلّى بر آن تقرير شده است كه متشكل از مطالب مهمى مى‌باشند.


خط ۳۷: خط ۳۵:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نويسندۀ مقدمه ابتدا به آراى فلاسفۀ يونان در مورد ماده و روح پرداخته و نظريات آنان را در اين زمينه بازگو مى‌كند براى مثال افلاطون را نام مى‌برد كه قائل بود بر ازلى بودن مادۀ اصلى در تكوين عالم كه آن مادۀ اصلى عبارت از هيولاى اولى است و شكلى از خود نداشته و مستعد پذيرش انواع اشكال مى‌باشد. عقيدۀ افلاطون در زمينۀ روح را نيز بازگو مى‌كند كه قائل بود روح قبل از بدن موجود بوده و بدن بعد از ايجاد شدن به آن تعلق گرفته است.وى سپس به بيان آراى فلاسفۀ اسلامى در همين زمينه پرداخته كه از آن جمله [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] بوعلى سينا، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] اندلسى مى‌باشند از متكلمين نيز غزالى ابوحامد [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌الدين طوسى]] و علاّمۀ حلّى و [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] را مورد توجه قرار داده است.
نويسندۀ مقدمه ابتدا به آراى فلاسفۀ يونان در مورد ماده و روح پرداخته و نظريات آنان را در اين زمينه بازگو مى‌كند براى مثال افلاطون را نام مى‌برد كه قائل بود بر ازلى بودن مادۀ اصلى در تكوين عالم كه آن مادۀ اصلى عبارت از هيولاى اولى است و شكلى از خود نداشته و مستعد پذيرش انواع اشكال مى‌باشد. عقيدۀ افلاطون در زمينۀ روح را نيز بازگو مى‌كند كه قائل بود روح قبل از بدن موجود بوده و بدن بعد از ايجاد شدن به آن تعلق گرفته است.وى سپس به بيان آراى فلاسفۀ اسلامى در همين زمينه پرداخته كه از آن جمله [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] بوعلى سينا، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] اندلسى مى‌باشند از متكلمين نيز غزالى ابوحامد [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌الدين طوسى]] و علاّمۀ حلّى و [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] را مورد توجه قرار داده است.


او در ادامه آراى فلاسفۀ مغرب‌زمين را در مورد مادّه و روح بيان مى‌كند و در مورد موادى چون اسيد كربنيك، راديوم و چگونگى تشكيل بقيۀ اجسام از آنها توضيحاتى را ارائه مى‌كند. امّا دانشمندان غربى در مورد حيات چه نظرى دارند از ديگر مطالبى است كه بدان پرداخته شده است.
او در ادامه آراى فلاسفۀ مغرب‌زمين را در مورد مادّه و روح بيان مى‌كند و در مورد موادى چون اسيد كربنيك، راديوم و چگونگى تشكيل بقيۀ اجسام از آنها توضيحاتى را ارائه مى‌كند. امّا دانشمندان غربى در مورد حيات چه نظرى دارند از ديگر مطالبى است كه بدان پرداخته شده است.
خط ۹۱: خط ۸۹:
[[رده:کلام و عقاید]]
[[رده:کلام و عقاید]]
[[رده: مباحث خاص کلامی]]
[[رده: مباحث خاص کلامی]]
[[رده:معادشناسی]]
۱۰٬۲۷۹

ویرایش