بقاء النفس بعد فناء الجسد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '==ساختار== ' به '==ساختار== ')
 
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =بقاء النفس بعد فناء الجسد. شرح
| عنوان‌های دیگر =بقاء النفس بعد فناء الجسد. شرح
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد]] (نويسنده)
[[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد]] (نویسنده)


[[زنجانی، ابوعبدالله]] (شارح)
[[زنجانی، ابوعبدالله]] (شارح)
خط ۱۴: خط ۱۴:
زندگی پس از مرگ
زندگی پس از مرگ


نصیر الدین طوسی، محمد بن محمد، 597 - 672ق. بقا النفس بعد فنا الجسد - نقد و تفسیر
نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، 597 - 672ق. بقا النفس بعد فنا الجسد - نقد و تفسیر
| ناشر =  
| ناشر =  
المکتبة الأزهرية للتراث
المکتبة الأزهرية للتراث
خط ۲۰: خط ۲۰:
| سال نشر = 1425 ق یا 2004 م
| سال نشر = 1425 ق یا 2004 م


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE1181AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01181AUTOMATIONCODE
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =10706
| کتابخانۀ دیجیتال نور =01181
| کتابخوان همراه نور =01181
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
 
'''بقاء النفس بعد فناء الجسد''' شرح نوشته‌اى از [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌الدين طوسى]] در قرن هفتم هجرى كه توسط علامّه شيخ ابى عبدالله زنجانى در قرن يازدهم هجرى شرح بر آن نوشته شده است.شارح كه خود از عالمان بزرگ و صاحب نام زمان خود بوده است.در ابتداء كتاب مقدمۀ مفصلّى بر آن تقرير شده است كه متشكل از مطالب مهمى مى‌باشند.
'''بقاء النفس بعد فناء الجسد''' شرح نوشته‌اى از [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌الدين طوسى]] در قرن هفتم هجرى كه توسط علامّه شيخ ابى عبدالله زنجانى در قرن يازدهم هجرى شرح بر آن نوشته شده است.شارح كه خود از عالمان بزرگ و صاحب‌ نام زمان خود بوده است.در ابتداء كتاب مقدمۀ مفصلّى بر آن تقرير شده است كه متشكل از مطالب مهمى مى‌باشند.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۵: خط ۳۵:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نويسندۀ مقدمه ابتدا به آراى فلاسفۀ يونان در مورد ماده و روح پرداخته و نظريات آنان را در اين زمينه بازگو مى‌كند براى مثال افلاطون را نام مى‌برد كه قائل بود بر ازلى بودن مادۀ اصلى در تكوين عالم كه آن مادۀ اصلى عبارت از هيولاى اولى است و شكلى از خود نداشته و مستعد پذيرش انواع اشكال مى‌باشد. عقيدۀ افلاطون در زمينۀ روح را نيز بازگو مى‌كند كه قائل بود روح قبل از بدن موجود بوده و بدن بعد از ايجاد شدن به آن تعلق گرفته است.وى سپس به بيان آراى فلاسفۀ اسلامى در همين زمينه پرداخته كه از آن جمله [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] بوعلى سينا، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] اندلسى مى‌باشند از متكلمين نيز غزالى ابوحامد [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌الدين طوسى]] و علاّمۀ حلّى و [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] را مورد توجه قرار داده است.
نويسندۀ مقدمه ابتدا به آراى فلاسفۀ يونان در مورد ماده و روح پرداخته و نظريات آنان را در اين زمينه بازگو مى‌كند براى مثال افلاطون را نام مى‌برد كه قائل بود بر ازلى بودن مادۀ اصلى در تكوين عالم كه آن مادۀ اصلى عبارت از هيولاى اولى است و شكلى از خود نداشته و مستعد پذيرش انواع اشكال مى‌باشد. عقيدۀ افلاطون در زمينۀ روح را نيز بازگو مى‌كند كه قائل بود روح قبل از بدن موجود بوده و بدن بعد از ايجاد شدن به آن تعلق گرفته است.وى سپس به بيان آراى فلاسفۀ اسلامى در همين زمينه پرداخته كه از آن جمله [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] بوعلى سينا، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] اندلسى مى‌باشند از متكلمين نيز غزالى ابوحامد [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌الدين طوسى]] و علاّمۀ حلّى و [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] را مورد توجه قرار داده است.


او در ادامه آراى فلاسفۀ مغرب‌زمين را در مورد مادّه و روح بيان مى‌كند و در مورد موادى چون اسيد كربنيك، راديوم و چگونگى تشكيل بقيۀ اجسام از آنها توضيحاتى را ارائه مى‌كند. امّا دانشمندان غربى در مورد حيات چه نظرى دارند از ديگر مطالبى است كه بدان پرداخته شده است.
او در ادامه آراى فلاسفۀ مغرب‌زمين را در مورد مادّه و روح بيان مى‌كند و در مورد موادى چون اسيد كربنيك، راديوم و چگونگى تشكيل بقيۀ اجسام از آنها توضيحاتى را ارائه مى‌كند. امّا دانشمندان غربى در مورد حيات چه نظرى دارند از ديگر مطالبى است كه بدان پرداخته شده است.


نهايتا چيزى كه در مقدمه مورد توجه و دقت قرار گرفته است نفس ناطقه مى‌باشد. نويسندۀ مقدمه توجهى مبسوط به اين مطلب داشته و نفس ناطقه را از جنبه‌هاى مختلف مورد بررسى قرار داده است او اعضائى از بدن را كه در تفكر و انديشه و تعقل انسان نقش‌هاى اساسى را ايفا مى‌كنند نام مى‌برد كه به ترتيب عبارتند از: دماغ(مغز)، مخ، مخچه و نخاع. اما اينكه مدركات انسان به چه ترتيبى حاصل مى‌شوند و حواس ظاهرى و باطنى انسان چه نقشى در آن دارند آخرين مطلبى است كه قبل از شروع كتاب آورده شده است. بعد از اين مقدمات مطالب طرح شده توسط [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌الدين طوسى]] همراه با شرح علامۀ زنجانى دربارۀ بقاى نفس آورده شده‌اند.خواجه در اين رساله نخست موجودات را به دو دسته تقسيم نموده است:
نهایتا چيزى كه در مقدمه مورد توجه و دقت قرار گرفته است نفس ناطقه مى‌باشد. نويسندۀ مقدمه توجهى مبسوط به اين مطلب داشته و نفس ناطقه را از جنبه‌هاى مختلف مورد بررسى قرار داده است او اعضائى از بدن را كه در تفكر و انديشه و تعقل انسان نقش‌هاى اساسى را ايفا مى‌كنند نام مى‌برد كه به ترتيب عبارتند از: دماغ(مغز)، مخ، مخچه و نخاع. اما اينكه مدرک ات انسان به چه ترتيبى حاصل مى‌شوند و حواس ظاهرى و باطنى انسان چه نقشى در آن دارند آخرين مطلبى است كه قبل از شروع كتاب آورده شده است. بعد از اين مقدمات مطالب طرح شده توسط [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير‌الدين طوسى]] همراه با شرح علامۀ زنجانى دربارۀ بقاى نفس آورده شده‌اند.خواجه در اين رساله نخست موجودات را به دو دسته تقسيم نموده است:


الف: موجوداتى كه وضع دارند(يعنى قابل اشاره‌اند) ب: موجوداتى كه وضع ندارند(قابل اشاره نمى‌باشند) بعد معناى حلول و چگونگى حلول روح در بدن انسانى را توضيح مى‌دهد. و مى‌گويد نفس انسانى داراى معقولاتى است كه وضعى ندارند و تعلق گرفتنشان به بدن بصورت تدبير امور بدن مى‌باشد.كه اين قوا بعد از سپرى شدن زمانى دچار فرتوتى و ضعف مى‌گردند اما اينكه موجد اين بدن و قوا چه كسى است را شارح به اين صورت بيان مى‌كند كه فرض فيلسوف(خواجه) از اين كلام بيان اين نكته مى‌باشد كه افاضه كنندۀ نفس و علت موجدۀ آن خداوند سبحان است.
الف: موجوداتى كه وضع دارند(يعنى قابل اشاره‌اند) ب: موجوداتى كه وضع ندارند(قابل اشاره نمى‌باشند) بعد معناى حلول و چگونگى حلول روح در بدن انسانى را توضيح مى‌دهد. و مى‌گويد نفس انسانى داراى معقولاتى است كه وضعى ندارند و تعلق گرفتنشان به بدن بصورت تدبير امور بدن مى‌باشد.كه اين قوا بعد از سپرى شدن زمانى دچار فرتوتى و ضعف مى‌گردند اما اينكه موجد اين بدن و قوا چه كسى است را شارح به اين صورت بيان مى‌كند كه فرض فيلسوف(خواجه) از اين كلام بيان اين نكته مى‌باشد كه افاضه كنندۀ نفس و علت موجدۀ آن خداوند سبحان است.
خط ۵۱: خط ۵۱:


اين كتاب در يك جلد و در قطع وزيرى در سال هزار و چهار صد و بيست و پنج قمرى در مصر توسط انتشارات المكتبة الازهرية للتراث چاپ گرديده است كه آقاى هبة‌الدين الحسينى وزير معارف اسبق عراق بر آن تعليقه نوشته است. در آخر كتاب يك فهرست مطالب آمده است و شمارۀ شابك آن 2-081-316-277 مى‌باشد.
اين كتاب در يك جلد و در قطع وزيرى در سال هزار و چهار صد و بيست و پنج قمرى در مصر توسط انتشارات المكتبة الازهرية للتراث چاپ گرديده است كه آقاى هبة‌الدين الحسينى وزير معارف اسبق عراق بر آن تعليقه نوشته است. در آخر كتاب يك فهرست مطالب آمده است و شمارۀ شابك آن 2-081-316-277 مى‌باشد.
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
[[الشفاعة]]
[[عالم الآخرة]]
[[التذكرة في أحوال الموتی و أمور الآخرة]]
[[الشفاعة في الكتاب و السنة]]
[[معرفة المعاد]]
[[الروح]]
[[تسلية الفؤاد في بيان الموت و المعاد]]
[[الشفاعة العظمى في يوم القيامة]]
[[المعاد الجسماني]]
[[منهج الرشاد في معرفة المعاد]]
[[انسان از آغاز تا انجام]]
[[بازگشت به دنیا در پایان تاریخ (تحلیل و بررسی مسئله رجعت)]]
[[منازل الآخره: سرنوشت انسان هنگام مرگ و بعد از آن]]
[[موسوعة علامات الساعة]]
[[الشفاعة (بهبهانی)]]


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
خط ۵۶: خط ۸۹:
[[رده:کلام و عقاید]]
[[رده:کلام و عقاید]]
[[رده: مباحث خاص کلامی]]
[[رده: مباحث خاص کلامی]]
[[رده:معادشناسی]]
۹٬۸۰۲

ویرایش