جذامی قیروانی، محمد بن ابوسعید: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات زندگی‌نامه | عنوان = اِبْن‌ِ شَرَف‌ِ قَيْرَوانى‌، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ ابى‌ سعيد جُذامى‌ قيروانى‌ | تصویر = NUR00000.jpg | اندازه تصویر = | توضیح تصویر = | نام کامل = اِبْن‌ِ شَرَف‌ِ قَيْرَوانى‌، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ ابى‌ سعيد ج...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۰: خط ۴۰:
| آثار = 1. ديوان؛
| آثار = 1. ديوان؛
2. رسائل‌ الانتقاد ؛
2. رسائل‌ الانتقاد ؛
  3. ابكار الافكار ؛
  3.ابكار الافكار ؛


| وبگاه =  
| وبگاه =  
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:


آثار خطى‌:
آثار خطى‌:
ابكار الافكار، ابن‌ شرف‌ اين‌ كتاب‌ را نخست‌ براي‌ باديس‌ بن‌ حبوس‌ فرمانرواي‌ غرناطه‌ نوشت‌، اما سپس‌ نظر خود را تغيير داد و آن‌ را به‌ عبّاد فرمانرواي‌ اشبيليه‌ تقديم‌ كرد و چنانكه‌ خود او در آغاز كتاب‌ اعلام‌ الكلام‌ گفته‌ است‌ اين‌ اثر در 100 عنوان‌ مشتمل‌ بر مواعظ و امثال‌ و حكايات‌ كوتاه‌ و بلند و ساخته‌ و پرداختة خود او بوده‌ است‌. اين‌ كتاب‌ كه‌ در 2 جلد بوده‌، اكنون‌ در دست‌ نيست‌ و فقط بخشهايى‌ از آن‌ كه‌ عمادالدين‌ كاتب‌ و ابن‌ ظافر و ابن‌ شاكر و ابن‌ بسام‌ نقل‌ كرده‌اند، برجاي‌ مانده‌ است‌. افزون‌ بر اين‌، نسخه‌اي‌ كه‌ تنها بخشى‌ از اين‌ كتاب‌ را در بر دارد، همراه‌ با وصيتنامة او به‌ فرزندش‌ به‌ شمارة 702 در كتابخانة عمومى‌ ابن‌ يوسف‌ موجود است‌.
ابكار الافكار، ابن‌ شرف‌ اين‌ كتاب‌ را نخست‌ براي‌ باديس‌ بن‌ حبوس‌ فرمانرواي‌ غرناطه‌ نوشت‌، اما سپس‌ نظر خود را تغيير داد و آن‌ را به‌ عبّاد فرمانرواي‌ اشبيليه‌ تقديم‌ كرد و چنانكه‌ خود او در آغاز كتاب‌ اعلام‌ الكلام‌ گفته‌ است‌ اين‌ اثر در 100 عنوان‌ مشتمل‌ بر مواعظ و امثال‌ و حكايات‌ كوتاه‌ و بلند و ساخته‌ و پرداختة خود او بوده‌ است‌. اين‌ كتاب‌ كه‌ در 2 جلد بوده‌، اكنون‌ در دست‌ نيست‌ و فقط بخشهايى‌ از آن‌ كه‌ عمادالدين‌ كاتب‌ و ابن‌ ظافر و ابن‌ شاكر و ابن‌ بسام‌ نقل‌ كرده‌اند، برجاي‌ مانده‌ است‌. افزون‌ بر اين‌، نسخه‌اي‌ كه‌ تنها بخشى‌ از اين‌ كتاب‌ را در بر دارد، همراه‌ با وصيتنامة او به‌ فرزندش‌ به‌ شمارة 702 در كتابخانة عمومى‌ ابن‌ يوسف‌ موجود است‌.




آثار يافت‌ نشده‌:
آثار يافت‌ نشده‌:
1. اعلام‌ الكلام‌، ابن‌ بسام‌، بخش‌ آغازين‌ اين‌ كتاب‌ را در الذخيرة نقل‌ كرده‌ است‌، اما بجز همين‌ بخش‌ چيزي‌ از آن‌ به‌ طور مشخص‌ و شناخته‌ شده‌ برجاي‌ نمانده‌ است‌. احتمال‌ مى‌رود برخى‌ از نمونه‌هايى‌ كه‌ از آثار منثور ابن‌ شرف‌ در منابع‌ نقل‌ شده‌ است‌، بخش‌هاي‌ ديگري‌ از همين‌ كتاب‌ باشد؛
 
1.اعلام‌ الكلام‌، ابن‌ بسام‌، بخش‌ آغازين‌ اين‌ كتاب‌ را در الذخيرة نقل‌ كرده‌ است‌، اما بجز همين‌ بخش‌ چيزي‌ از آن‌ به‌ طور مشخص‌ و شناخته‌ شده‌ برجاي‌ نمانده‌ است‌. احتمال‌ مى‌رود برخى‌ از نمونه‌هايى‌ كه‌ از آثار منثور ابن‌ شرف‌ در منابع‌ نقل‌ شده‌ است‌، بخش‌هاي‌ ديگري‌ از همين‌ كتاب‌ باشد؛
2. تاريخ‌، از كتاب‌ تاريخ‌ ابن‌ شرف‌ مكرراً در منابع‌ نقل‌ شده‌ است‌. ممكن‌ است‌ اين‌ كتاب‌ همان‌ الصلة لتاريخ‌ الرقيق‌ باشد كه‌ ابن‌ شرف‌ دربارة تاريخ‌ رقيق‌ قيروانى‌ نوشته‌ بوده‌ است‌؛
2. تاريخ‌، از كتاب‌ تاريخ‌ ابن‌ شرف‌ مكرراً در منابع‌ نقل‌ شده‌ است‌. ممكن‌ است‌ اين‌ كتاب‌ همان‌ الصلة لتاريخ‌ الرقيق‌ باشد كه‌ ابن‌ شرف‌ دربارة تاريخ‌ رقيق‌ قيروانى‌ نوشته‌ بوده‌ است‌؛
3. لُمَح‌ المُلَح‌، ظاهراً ابن‌ شرف‌ اين‌ كتاب‌ را در پاسخ‌ به‌ انتقادات‌ ابن‌ رشيق‌ نوشته‌ است‌؛
3. لُمَح‌ المُلَح‌، ظاهراً ابن‌ شرف‌ اين‌ كتاب‌ را در پاسخ‌ به‌ انتقادات‌ ابن‌ رشيق‌ نوشته‌ است‌؛
4. مقامات‌، ابن‌ شرف‌ اين‌ مجموعه‌ را در واپسين‌ سالهاي‌ عمر خود در اندلس‌ به‌ شيوة مقامات‌ بديع‌ الزمان‌ همدانى‌ و در موضوعات‌ مختلف‌ ادبى‌ نوشته‌ و مشتمل‌ بر 20 مقامه‌ بوده‌ است‌. شخصيت‌ اصلى‌ در اين‌ اثر فردي‌ به‌ نام‌ ابوالرّيان‌ بوده‌ است‌ كه‌ در همة رشته‌هاي‌ علم‌ و ادب‌ چيره‌دست‌ بوده‌ و ابن‌ شرف‌ با وي‌ به‌ گفت‌ و شنود پرداخته‌ است‌. از بررسى‌ مضامين‌ مقامة نخست كه‌ تنها بخش‌ برجاي‌ ماندة آن‌ است‌، به‌ خوبى‌ برمى‌آيد كه‌ غرض‌ اصلى‌ ابن‌ شرف‌ از تأليف‌ اين‌ كتاب‌ ردّ آراء و نظريات‌ ابن‌ رشيق‌ در نقد ادبى‌ بوده‌ است‌. <ref>لسانى‌ فشاركى‌، محمدعلى، ج4، ص81</ref>.
4. مقامات‌، ابن‌ شرف‌ اين‌ مجموعه‌ را در واپسين‌ سالهاي‌ عمر خود در اندلس‌ به‌ شيوة مقامات‌ بديع‌ الزمان‌ همدانى‌ و در موضوعات‌ مختلف‌ ادبى‌ نوشته‌ و مشتمل‌ بر 20 مقامه‌ بوده‌ است‌. شخصيت‌ اصلى‌ در اين‌ اثر فردي‌ به‌ نام‌ ابوالرّيان‌ بوده‌ است‌ كه‌ در همة رشته‌هاي‌ علم‌ و ادب‌ چيره‌دست‌ بوده‌ و ابن‌ شرف‌ با وي‌ به‌ گفت‌ و شنود پرداخته‌ است‌. از بررسى‌ مضامين‌ مقامة نخست كه‌ تنها بخش‌ برجاي‌ ماندة آن‌ است‌، به‌ خوبى‌ برمى‌آيد كه‌ غرض‌ اصلى‌ ابن‌ شرف‌ از تأليف‌ اين‌ كتاب‌ ردّ آراء و نظريات‌ ابن‌ رشيق‌ در نقد ادبى‌ بوده‌ است‌. <ref>لسانى‌ فشاركى‌، محمدعلى، ج4، ص81</ref>.


پانویس==
پانویس==
۱٬۵۹۵

ویرایش