۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'بین المللی' به 'بینالمللی ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ')ر' به ') ر') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
پس از این به نیازهای انسان اشاره میکند و نیازهای جسمی، روحی و عاطفی او را بازمیشکافد و پس از بازنمودی کوتاه از رشد و آموزش به مهمترین ویژگیهای طبیعت انسان روی میکند و از شمول، تکامل، توازن، فعالیت و پویایی مثبت(الایجابیة السویة)، واقعگرایی و ایدهآلجویی در انسان میگوید. در فصل پنجم، به طبیعت جامعه اسلامی نظر میکند و مهمترین ابزار ساخت جامعهای انسانی را اینگونه میآورد: علم، عدل (عدالت میان فرد و جامعه، زن و مرد، نفی نظام طبقاتی در اسلام، عدالت در حکومت، بحثی در شورا و دموکراسی، عدالت در سیاستهای اقتصادی، عدالت اجتماعی، ابزار تحقق عدالت اجتماعی، مالکیت فردی و طبیعت آن)، عمل. | پس از این به نیازهای انسان اشاره میکند و نیازهای جسمی، روحی و عاطفی او را بازمیشکافد و پس از بازنمودی کوتاه از رشد و آموزش به مهمترین ویژگیهای طبیعت انسان روی میکند و از شمول، تکامل، توازن، فعالیت و پویایی مثبت(الایجابیة السویة)، واقعگرایی و ایدهآلجویی در انسان میگوید. در فصل پنجم، به طبیعت جامعه اسلامی نظر میکند و مهمترین ابزار ساخت جامعهای انسانی را اینگونه میآورد: علم، عدل (عدالت میان فرد و جامعه، زن و مرد، نفی نظام طبقاتی در اسلام، عدالت در حکومت، بحثی در شورا و دموکراسی، عدالت در سیاستهای اقتصادی، عدالت اجتماعی، ابزار تحقق عدالت اجتماعی، مالکیت فردی و طبیعت آن)، عمل. | ||
در فصل پنجم، به شناخت میپردازد. علم را شعار اسلام میخواند. از وجوب آموزش آن میگوید. دانش را فطرت خدادادی مینامد. از رابطۀ رهبری جامعه با علم و دانش(عالم و دانشمند)میگوید. به فرهنگ و تمدن اسلامی اشاره میکند و میافزاید غایت علم پیروی از خداوند و تقواپیشگی است. پس از شرح این فراز، به مفهوم آموزش میپردازد و در پاسخ به این پرسش که فراگیر چگونه میتواند بیاموزد، از استفاده از حواس و آزمایش مستقیم، آزمایش غیرمستقیم(تفکر)و الهام یاد میکند و به فرق علم با تعلم(دانش با فراگیری)اشاره دارد و دو گونه معرفت(ثابت، متغیر)را در اسلام گوشزد میکند و از لزوم بهرهگیری از تجربۀ انسانی میگوید. به اهمیت اخلاق در اسلام اشاره میکند و آن را آبشخور ارزشهای متعالی میخواند و از رابطه اخلاق و معرفت از نگاه اسلام میگوید. در فصل هفتم، میکوشد معلوم دارد که تربیت اسلامی کدام جنبههای انسان را دربر میگیرد و اصول و مبانیی که بر آنها تأکید دارد و در پی تحقق آنهاست، کدام است. از این رهگذر، نخست از تربیت روحی-عاطفی، عقلانی و جسمی انسان میگوید. سپس در پاسخ به پرسش دوم، به موارد زیر اشاره میکند: رساندن انسان به کمالی که خداوند برای او در نظر گرفته است، پرورش مادران آزموده در تربیت کودک، ایجاد توازن میان محبت به کودک و پرورش مهار نفس در او، پرورش نمونههای برتر، پرورش آموزگار مسلمان و متعهد، ایجاد پیوند میان گفتار و کردار(نظریه و عمل)، بهرهگیری از نیروهای فطری متربی و هدایت آنها، راهنمایی دانشآموز به دانشی که درخور اوست، توجه به روش تفکر، توجه به فرد بمثابه کل برآمده از اجزاء(توجه به همه جوانب شخصیتی متربی)، عدالتپیشگی در تأمین فرصتهای آموزشی برای همگان. | در فصل پنجم، به شناخت میپردازد. علم را شعار اسلام میخواند. از وجوب آموزش آن میگوید. دانش را فطرت خدادادی مینامد. از رابطۀ رهبری جامعه با علم و دانش(عالم و دانشمند)میگوید. به فرهنگ و تمدن اسلامی اشاره میکند و میافزاید غایت علم پیروی از خداوند و تقواپیشگی است. پس از شرح این فراز، به مفهوم آموزش میپردازد و در پاسخ به این پرسش که فراگیر چگونه میتواند بیاموزد، از استفاده از حواس و آزمایش مستقیم، آزمایش غیرمستقیم(تفکر)و الهام یاد میکند و به فرق علم با تعلم(دانش با فراگیری)اشاره دارد و دو گونه معرفت(ثابت، متغیر) را در اسلام گوشزد میکند و از لزوم بهرهگیری از تجربۀ انسانی میگوید. به اهمیت اخلاق در اسلام اشاره میکند و آن را آبشخور ارزشهای متعالی میخواند و از رابطه اخلاق و معرفت از نگاه اسلام میگوید. در فصل هفتم، میکوشد معلوم دارد که تربیت اسلامی کدام جنبههای انسان را دربر میگیرد و اصول و مبانیی که بر آنها تأکید دارد و در پی تحقق آنهاست، کدام است. از این رهگذر، نخست از تربیت روحی-عاطفی، عقلانی و جسمی انسان میگوید. سپس در پاسخ به پرسش دوم، به موارد زیر اشاره میکند: رساندن انسان به کمالی که خداوند برای او در نظر گرفته است، پرورش مادران آزموده در تربیت کودک، ایجاد توازن میان محبت به کودک و پرورش مهار نفس در او، پرورش نمونههای برتر، پرورش آموزگار مسلمان و متعهد، ایجاد پیوند میان گفتار و کردار(نظریه و عمل)، بهرهگیری از نیروهای فطری متربی و هدایت آنها، راهنمایی دانشآموز به دانشی که درخور اوست، توجه به روش تفکر، توجه به فرد بمثابه کل برآمده از اجزاء(توجه به همه جوانب شخصیتی متربی)، عدالتپیشگی در تأمین فرصتهای آموزشی برای همگان. | ||
در فصل هشتم، به هدفهای نظام تربیتی اسلام نظر دارد و از پرورش انسان صالح که بتواند زمین را آباد کند میگوید و به ایمان به پرستش خداوند اشاره دارد. از شناخت خدا و پرهیزگاری میگوید و گریزی میزند به پرورش روحی، عقلی و جسمی انسان و پس از آن از تحقق خدامحوری در زندگی یاد میکند و با اشاره به اینکه هدفهای یاد شده، از هدفهای عام تربیت اسلامی است، میافزاید هدفهای تربیت اسلامی باید متکامل باشد و شامل حیطههای شناختی، وجدانی و حرکتی شود. نکته پایانبخش این فصل بحث فراگیری هدفهاست. در فصل نهم، محتوا و مواد آموزشی را در نظام تربیتی اسلام پیش میکشد و میگوید: در اسلام میان علوم دینی و دنیایی فرقی نیست؛ یعنی، پارهای از علوم ویژۀ دنیا و پارهای دیگر خاص دین نیست. دیگر اینکه اسلام اجازه نمیدهد علومی را که خاص دین است چون عقاید، تفسیر، قرآن و جز اینها از غیر مسلمان بیاموزیم. علوم دینی را باید از اهل دین و منابع چهارگانۀ قرآن، سنت، اجماع و اجتهاد برگرفت؛ اما علوم غیردینی و علم محض چون: فیزیک، شیمی، نجوم، کشاورزی، مدیریت و غیره را اگر بتوان از مسلمانان آموخت نباید جز این کرد و اگر نتوان در رویکرد به دیگران باکی نیست. پس از این به پارهای از مواد آموزشی اشاره میکند و از محورهای آموزشی دختران و پسران میگوید و یادآور میشود که باید در آموزش علوم به اندازۀ ضرورت بسنده کرد. آنگاه از تنظیم برنامه درسی و تقدم و تأخر مواد آموزشی میگوید و به باز بودن محتوای نظام آموزشی اسلام و امکان گسترش و دگرگونی آن براساس تحول زمان اشاره میکند. | در فصل هشتم، به هدفهای نظام تربیتی اسلام نظر دارد و از پرورش انسان صالح که بتواند زمین را آباد کند میگوید و به ایمان به پرستش خداوند اشاره دارد. از شناخت خدا و پرهیزگاری میگوید و گریزی میزند به پرورش روحی، عقلی و جسمی انسان و پس از آن از تحقق خدامحوری در زندگی یاد میکند و با اشاره به اینکه هدفهای یاد شده، از هدفهای عام تربیت اسلامی است، میافزاید هدفهای تربیت اسلامی باید متکامل باشد و شامل حیطههای شناختی، وجدانی و حرکتی شود. نکته پایانبخش این فصل بحث فراگیری هدفهاست. در فصل نهم، محتوا و مواد آموزشی را در نظام تربیتی اسلام پیش میکشد و میگوید: در اسلام میان علوم دینی و دنیایی فرقی نیست؛ یعنی، پارهای از علوم ویژۀ دنیا و پارهای دیگر خاص دین نیست. دیگر اینکه اسلام اجازه نمیدهد علومی را که خاص دین است چون عقاید، تفسیر، قرآن و جز اینها از غیر مسلمان بیاموزیم. علوم دینی را باید از اهل دین و منابع چهارگانۀ قرآن، سنت، اجماع و اجتهاد برگرفت؛ اما علوم غیردینی و علم محض چون: فیزیک، شیمی، نجوم، کشاورزی، مدیریت و غیره را اگر بتوان از مسلمانان آموخت نباید جز این کرد و اگر نتوان در رویکرد به دیگران باکی نیست. پس از این به پارهای از مواد آموزشی اشاره میکند و از محورهای آموزشی دختران و پسران میگوید و یادآور میشود که باید در آموزش علوم به اندازۀ ضرورت بسنده کرد. آنگاه از تنظیم برنامه درسی و تقدم و تأخر مواد آموزشی میگوید و به باز بودن محتوای نظام آموزشی اسلام و امکان گسترش و دگرگونی آن براساس تحول زمان اشاره میکند. | ||