۱۰۲٬۰۷۸
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '( ' به '(') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
او واژۀ «باش» را در ترجمه دو حرف «أ» و «هل» به کار میبرد. مانند «أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّهِ؟...(آل عمران،162)»: باش، کسی که بر پی رضوان خدا رود و جستن خشنودی وی... <ref>ر.ک: طاهری، حمید، ص179،182</ref> | او واژۀ «باش» را در ترجمه دو حرف «أ» و «هل» به کار میبرد. مانند «أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّهِ؟...(آل عمران،162)»: باش، کسی که بر پی رضوان خدا رود و جستن خشنودی وی... <ref>ر.ک: طاهری، حمید، ص179،182</ref> | ||
او آیههایی را که متضمن فعل امر غایباند، به گونۀ «دعایی» آورده و با افزودن جملۀ دعایی «ایدون باد» یا «ایدون بادا» به جای «باید» -که امروزه در صرف فعل امر غایب به کار میرود، شیوهای منحصر به فرد را در ترجمه اعمال کرده است؛ مانند «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنّي فَإِنّي قَريبٌ أُجيبُ دَعوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَليَستَجيبوا لي وَ ليُؤمِنوا بي لَعَلَّهُم يَرشُدونَ ﴿بقره،186﴾»: و ایدون بادا که پاسخ کنند رهیکان من، چون ایشان را فرمایم... . | او آیههایی را که متضمن فعل امر غایباند، به گونۀ «دعایی» آورده و با افزودن جملۀ دعایی «ایدون باد» یا «ایدون بادا» به جای «باید» -که امروزه در صرف فعل امر غایب به کار میرود، شیوهای منحصر به فرد را در ترجمه اعمال کرده است؛ مانند «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنّي فَإِنّي قَريبٌ أُجيبُ دَعوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَليَستَجيبوا لي وَ ليُؤمِنوا بي لَعَلَّهُم يَرشُدونَ ﴿بقره،186﴾»: و ایدون بادا که پاسخ کنند رهیکان من، چون ایشان را فرمایم.... | ||
مطابقت مسند با مسندٌ الیهِ جمع ذیروح: در دستگاه مطابقۀ زبان فارسی اگر مسند الیه جاندار باشد، فعل با آن در جمع و اِفراد مطابقت میکند. اما مسند یا مفعول همیشه مفرد است. این انطباق تحت تأثیر زبان عربی در کشف الأسرار نمود یافته است. در جملههای مختوم به فعل ربطی هرگاه مسند الیه جمع ذی روح باشد، علاوه بر رابطه، گاه مسند هم جمع میآید؛ مانند «مِنهُمُ الصالِحُونَ (اعراف،168)»: هست از ایشان که مسلماناناند و نیکان؛ و مانند «إنَّکُم مُجرِمُونَ(مرسلات46)»: شما بدکردارانید. | مطابقت مسند با مسندٌ الیهِ جمع ذیروح: در دستگاه مطابقۀ زبان فارسی اگر مسند الیه جاندار باشد، فعل با آن در جمع و اِفراد مطابقت میکند. اما مسند یا مفعول همیشه مفرد است. این انطباق تحت تأثیر زبان عربی در کشف الأسرار نمود یافته است. در جملههای مختوم به فعل ربطی هرگاه مسند الیه جمع ذی روح باشد، علاوه بر رابطه، گاه مسند هم جمع میآید؛ مانند «مِنهُمُ الصالِحُونَ (اعراف،168)»: هست از ایشان که مسلماناناند و نیکان؛ و مانند «إنَّکُم مُجرِمُونَ(مرسلات46)»: شما بدکردارانید. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
او گاهی از واژههای هممعنا یا قریبالمعنی در ترجمه یک واژه بهرهجسته است تا مفهومهای گوناگون آن در جمله آشکار شود؛ مانند «وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ (زمر،41)»: تو بر ایشان کارساز و گماشته و نگهبان نیستی. | او گاهی از واژههای هممعنا یا قریبالمعنی در ترجمه یک واژه بهرهجسته است تا مفهومهای گوناگون آن در جمله آشکار شود؛ مانند «وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ (زمر،41)»: تو بر ایشان کارساز و گماشته و نگهبان نیستی. | ||
او گاهی در ترجمه آیههایی که همه یا بخشی از آنها هماننداند، تفنن بخشیده است. مانند «یَا أَیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُوا»: ای ایشان که بگرویدند! ای گرویدگان! ای شما که گرویدگان اید! .<ref>ر.ک: رکنی، محمدمهدی، 1372ش، ص28-21</ref> | او گاهی در ترجمه آیههایی که همه یا بخشی از آنها هماننداند، تفنن بخشیده است. مانند «یَا أَیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُوا»: ای ایشان که بگرویدند! ای گرویدگان! ای شما که گرویدگان اید!.<ref>ر.ک: رکنی، محمدمهدی، 1372ش، ص28-21</ref> | ||
[[میبدی، ابوالفضل رشیدالدین|میبدی]] نه فقط واژههای فارسی را با الفاظ معادلسازی میکند، بلکه به لایههای پنهان معنایی واژگان نیز نظر دارد؛ در این نگاه، منظومه ادبی و عرفانی اندیشۀ او حضوری معنادار یافته است؛ ترجمۀ «رحمان» به: فراخبخشایش، «مُبین» به: پیداکنندۀ حق از باطل، «أکرِمی مَثواهُ» به: گرامی دار و بناز ساز جای این غلام؛ «وَ أَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً» به: و ایشان را جای به نازنشستن ساخت، نمونهای از این نگاه ادیبانه و عارفانه است.<ref>ر.ک: داوودی مقدم، فریده، ص99،103</ref> | [[میبدی، ابوالفضل رشیدالدین|میبدی]] نه فقط واژههای فارسی را با الفاظ معادلسازی میکند، بلکه به لایههای پنهان معنایی واژگان نیز نظر دارد؛ در این نگاه، منظومه ادبی و عرفانی اندیشۀ او حضوری معنادار یافته است؛ ترجمۀ «رحمان» به: فراخبخشایش، «مُبین» به: پیداکنندۀ حق از باطل، «أکرِمی مَثواهُ» به: گرامی دار و بناز ساز جای این غلام؛ «وَ أَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً» به: و ایشان را جای به نازنشستن ساخت، نمونهای از این نگاه ادیبانه و عارفانه است.<ref>ر.ک: داوودی مقدم، فریده، ص99،103</ref> |