۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
جز (A-esmaili صفحهٔ حکایتهای تلخ و شیرین (1 -3) را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به حکایتهای تلخ و شیرین منتقل کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'حوزه ها' به 'حوزهها') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
'''حال شیخ وارسته''' | '''حال شیخ وارسته''' | ||
در آن روزهایی که در زمان رضاخان پهلوی و فشار طاقت فرسا برای تغییر لباس بود و روحانیون و | در آن روزهایی که در زمان رضاخان پهلوی و فشار طاقت فرسا برای تغییر لباس بود و روحانیون و حوزهها در تب و تاب به سر می-بردند (روزهایی که خداوند رحمان نیاورد چنین روزهایی را برای حوزههای دینی) شیخ نسبتا وارسته ای را نزدیک دکان نانوایی که قطعه نانی را خالی می خورد، دیدًم که گفت: به من گفتند عمامه را بردار من نیز برداشتم و دادم به دیگری که دو تا پیراهن برای خودش بدوزد، الان هم نانم را خوردم و سیر شدم، تا شب هم خدا بزرگ است. پسرم! من چنین حالی را اگر بگویم به همه مقامات دنیوی میدهم، باور کن. | ||
'''فقط فرنگی ها می توانند''' | '''فقط فرنگی ها می توانند''' |