معراج پدیده‌ای شگفت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می گردد' به 'می‌گردد'
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
جز (جایگزینی متن - 'می گردد' به 'می‌گردد')
خط ۶۲: خط ۶۲:
{{ب|''آن که سرشتِ تنش از جان بود''|2=''سیر عروجش به تن آسان بود''<ref>متن، ص 19</ref>}}
{{ب|''آن که سرشتِ تنش از جان بود''|2=''سیر عروجش به تن آسان بود''<ref>متن، ص 19</ref>}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
در این بحث زمینه چینیهای لازم برای بیان معراج صورت می‌گیرد، سخن از مرزهای هر موجود است، سخن از کم و کیف موجودات است و نهایتاً سخن از خلیفه‌ی مطلق خداوند که عهده دار امر خلافت هستی در روی زمین باشد، این است که مسئله‌ی ظرفیّت اصل اساسی بحث استاد در این سخنرانی است. از دیگر مقولاتی که در این سخن مورد توجّه قرار گرفته معجزاتی فراوانی است که در طول تاریخ به دست انبیاء و اولیا الهی صورت گرفته و هر کدام از نوع امر خارق العاده است و تحلیل نهایی به چندین مسئله باز می گردد. توحید، ولایت در تکوین، معرفت و علم الهی، قدرت، ظرفیّت و تسلّط بر زمان و مکان و شیء که تماماً ذیل قدرت و ولایت در تکوین معنا می‌گیرد. در قسمت دیگر از جعل خلیفه و از کم و کیف و ضرورت آن سخن می‌گوید و همین را تمهیدی برای انجام امور خارق العاده لحاظ می‌کند، که در واقع کسی خلیفه‌ی خداست که خداوند اذن کارهایی چند را به وی داده باشد و در او علم و قدرت و ولایت را برای تحقّق امور خاص مقرّر نموده باشد.
در این بحث زمینه چینیهای لازم برای بیان معراج صورت می‌گیرد، سخن از مرزهای هر موجود است، سخن از کم و کیف موجودات است و نهایتاً سخن از خلیفه‌ی مطلق خداوند که عهده دار امر خلافت هستی در روی زمین باشد، این است که مسئله‌ی ظرفیّت اصل اساسی بحث استاد در این سخنرانی است. از دیگر مقولاتی که در این سخن مورد توجّه قرار گرفته معجزاتی فراوانی است که در طول تاریخ به دست انبیاء و اولیا الهی صورت گرفته و هر کدام از نوع امر خارق العاده است و تحلیل نهایی به چندین مسئله باز می‌گردد. توحید، ولایت در تکوین، معرفت و علم الهی، قدرت، ظرفیّت و تسلّط بر زمان و مکان و شیء که تماماً ذیل قدرت و ولایت در تکوین معنا می‌گیرد. در قسمت دیگر از جعل خلیفه و از کم و کیف و ضرورت آن سخن می‌گوید و همین را تمهیدی برای انجام امور خارق العاده لحاظ می‌کند، که در واقع کسی خلیفه‌ی خداست که خداوند اذن کارهایی چند را به وی داده باشد و در او علم و قدرت و ولایت را برای تحقّق امور خاص مقرّر نموده باشد.


مسئله‌ی زمان و مکان و حرکت محور اصلی بحث است، زیرا ما همه درگیر و اسیر زمان و مکان و حرکتیم و هر کاری بدون در نظر داشتن این هر سه برای ما محال است. و توصیف خلیفه‌ی الهی در امر ولایت در تکوین چنین است که از ذیل این سه مقوله خارج می‌شود و به گونه‌ای عمل می‌کند که حرکت و زمان و مکان بر او استیلایی مستقیم نداشته باشد. اینگونه هر امر متافیزیکی قابل توجیه خواهد بود.
مسئله‌ی زمان و مکان و حرکت محور اصلی بحث است، زیرا ما همه درگیر و اسیر زمان و مکان و حرکتیم و هر کاری بدون در نظر داشتن این هر سه برای ما محال است. و توصیف خلیفه‌ی الهی در امر ولایت در تکوین چنین است که از ذیل این سه مقوله خارج می‌شود و به گونه‌ای عمل می‌کند که حرکت و زمان و مکان بر او استیلایی مستقیم نداشته باشد. اینگونه هر امر متافیزیکی قابل توجیه خواهد بود.