۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
'''فصل اول:''' مقاله اولی؛ یکی از آداب قلبیّه در عبادات و وظایف باطنیّه سالک طریق آخرت، توجه به عزّ ربوبیّت و ذلّ عبودیتّ است، و آن یکی از منازل مهمه سالک است، که قوّت سلوک هر کس به مقدار قوّت این نظرات، بلکه کمال و نقص انسانیّت تابع کمال و نقص این امر است. و هرچه نظر انیّت و انانیّت و خودبینی و خودخواهی در انسان غالب باشد ،از کمال انسانیّت دور و از مقام قرب ربوبیّت مهجور است . | |||
در | '''فصل دوم:''' در مراتب مقامات اهل سلوک؛ یکی از مراتب، مرتبه علمی است. مقام دوم که حصول ایمان به حقایق است و مقام سوم، مقام اطمینان و طمأنینه نفس است که در حقیقت مرتبه کامله ایمان است .مقام چهارم، مقام مشاهدات است که آن نوری است الهی و تجلی الهی است رحمانی . | ||
'''فصل سوم:''' خشوع است؛ که پس از آن که عظمت و جمال و جلال حق را انسان به برهان یا بیان انبیاء فهمید، قلب را متذکر آن باید نمود .فصل چهارم: از آداب مهمّه قلبیه عبادات، خصوصاً عبادات ذکریه طمأنینه است . | |||
فصل | '''فصل پنجم:''' در بیان محافظت عبادت از تصرف شیطان است . | ||
یکی از مهمات آداب قلبیّه نماز و سایر عبادات که از امّهات آداب قلبیّه است و قیام به آن از عظام امور و مشکلات دقایق است . | |||
فصل | '''فصل ششم:''' در بیان نشاط و بهجت است. دیگر از آداب قلبیّه نماز ،و سایر عبادات که موجب نتایج نیکوی است، بلکه باعث فتح بعضی از ابواب و کشف بعضی از اسرار عبادت است، آن است که سالک جدیتّ کند که عبادت را از روی نشاط و بهجت قلب و فرح و انبساط خاطر بجا آورد . | ||
فصل | '''فصل هفتم:''' در بیان تفهیم است. یکی از آداب قلبیّه عبادات، خصوصاً عبادات ذکریهّ «تفهیم» است و آن چنان است که انسان قلب خود را در ابتدا امر چون طفلی پندارد که زبان باز نکرده و آن را میخواهد تعلیم دهد . | ||
فصل | '''فصل هشتم:''' در بیان حضور قلب است. یکی از مهمّات آداب قلبیّه که شاید کثیری از آداب مقدمه آن باشد و عبادت را بدون آن روح و روانی نیست و خود مفتاح قفل کمالات و باب الابواب سعادات است . | ||
فصل | '''فصل نهم:''' در بیان احادیث راجعه به حضور قلب. از رسول خدا روایت است که «عبادت کن خدای تعالی را چنانچه گویا او را میبینی و اگر تو او را نمیبینی او تو را میبیند ». | ||
فصل | '''فصل دهم:''' در دعوت به تحصیل حضور قلب. اکنون که فضیلت و خواص | ||
حضور قلب را عقلاً و نقلاً دانستی و ضررهای ترک آن را فهمیدی، علم تنها کفایت نکند بلکه حجت را تمام تر نماید، دامن همت به کمر زن و آنچه را دانستی در صدد تحصیل آن باش و علم خود را علمی کن تا استفاده از آن بری و برخوردار از آن شوی . | |||
فصل | '''فصل یازدهم:''' در بیان دوای هرزهگری خیال؛ بدان که هر یک از قوای ظاهره و باطنه نفس قابل تربیت و تعلیم است با ارتیاض مخصوص، مثلاً چشم انسان قادر نیست که به یک نقطه معیّنه یا در نور شدید، مثل نور عین شمس، مدتی طولانی نگاه کند بدون بهم خوردن پلکهای آن، ولی اگر انسان چشم را تربیت کند، چنانچه بعضی از اصحاب ریاضات باطله برای مقاصد عمل میکنند، ممکن است چند ساعت متمادی در قرص آفتاب نظر را بدوزد…. | ||
فصل | '''فصل دوازدهم:''' در بیان آنکه حبّ دنیا باعث تشتّت خیال است. باید دانست که به حب فطرت و جبلّت قلب به هر چه علاقه و محبت پیدا کرد، قبله توجه آن همان محبوب است و اگر اشتغال به امری مانع از تفکر در حال محبوب و جمال مطلوب شود به مجرد آنکه آن اشتغال کم شود و آن مانع از میان برخیزد، فوراً قلب به سوی محبوب خود پرواز نموده متعلّق به دامن آن شود . | ||
مقاله ثانیه: در مقدمات نماز و بعضی آداب قلبیّه آن. شامل دو مقصد است. مقصد اول در طهارت و مقصد دوم در شمّه ای از آداب لباس . | |||
فصل | '''مقصد اول، فصل اول:''' در بیان اجمالی طهور است. چنانچه در سابق اشاره به آن شد، از برای نماز غیر از این صورت حقیقی است و غیر از این ظاهر باطنی است و همانطور که صورت آن را آداب و شرایط صوریهّ است، باطن آن را نیز آداب و شرایطی است که شخص سالک باید آنها را مراعات کند. پس، از برای طهارت صورت و آداب صورتی است که بیان آنها از وظیفه این اوراق خارج است، و فقهاء مذهب جعفری اعلی الله کلمتهم و رفع الله درجتهم بیان آن را فرمودهاند . | ||
'''فصل دوم:''' در اشاره به مراتب طهور است. بدان که انسان تا در عالم طبیعت و منزلگاه ماده هیولائی است، در تحت تصرفات جنود الهیه و جنود ابلیسیه است و جنود الهیه جنود رحمت و سلامت و سعادت نور و طهارت و کمال است، و جنود ابلیس در مقابل آن است . | |||
… و باید دانست که پس از آلودگی فطرت، تطهیر آن ممکن است و تا انسان در این نشأة است، خروج از تصرف شیطان برای او مقدور و میسر است و وارد شدن در حزب ملائکه الله، که جنود رحمانی الهی هستند میسر است . | |||
'''فصل سوم:''' در آداب قلبیّه سالک است هنگام توجه به آداب برای طهارت و تفکر نما در صفای آب و رقت و طهارت و برکت آن و لطافت ممزوج شدن آن با هر چیزی. و استعمال کن آن را در تطهیر آن اعضائی که خداوند امر فرموده تو را به پاکیزه نمودن آنها . | |||
باید صفای تو با خدای تعالی در همه طاعاتت مثل صفای آب باشد در وقتی که نازل نمود آن را از آسمان و نامید آن را «طهور .» | |||
فصل | '''فصل چهارم:''' در طهورات و آن یا آب است، و آن در این باب اصل است ،یا «ارض» است . | ||
بدان که انسان سالک را به طریق کلّی دو طریق است برای وصول به مقصد اعلی و مقام قرب ربوبیّت: یکی از آن دو، که مقام اولیّت و اصالت دارد، سیر الی الله است به توجه به مقام رحمت مطلقه و خصوصاً رحمت رحیمیه که رحمتی است که هر موجودی را به کمال لایق خود می رساند . | |||
فصل | '''فصل پنجم:''' در شمهای از آداب وضو است به حسب باطن و قلب. و | ||
تطهیر اعضای ظاهریهّ «ظلّ» طهارت قلبیّه و روحیّه است برای کمّل، و دستور و «وسیله» آنها است برای اهل سلوک و انسان در حجاب تعیّن اعضا و طهارات آنها است و در آن حدّ واقف است، از اهل سلوک نیست و در حیطه باقی مانده، و چون اشتغال به مراتب طهارات ظاهریه و باطنیه پیدا کرد . | |||
فصل ششم: در غسل و آداب | '''فصل ششم:''' در غسل است و آداب قلبیّه آن پس، آداب قلبیّه آن است که سالک الی الله در وقت غسل وقوف به تطهیر ظاهر و غسل بدن، که قشر ادنی و حظّ دنیا است، نکند و توجه به جنابت باطنی قلب و سرّ روح کند و غسل از آن را لازمه شناسد، پس از غلبه نفس بهیمیّه و شأن حیوانی بر نفس انسانیّه و شئون رحمانی بپرهیزد…. | ||
فصل هفتم: در آداب | '''فصل هفتم:''' در پاره ای از آداب باطنیه ازاله نجات و تطهیر از اخباث است. پس، یکی از مراتب ازاله خَبَث، ازاله اخباث اوهام فاسده است که مانع از قرب الی الله و معراج مؤمنین است. و یکی از معانی و مقامات جامعیّت نبوّت ختمیّه، بلکه دلایل بر خاتمیت، آن است که در جمع مقامات نفسیّه تمام حقوق و حظوظ آن را از جمیع شئون شریعت استفاده فرموده . | ||
مقصد دوم: در | مقصد دوم: در شمه ای از آداب لباس است و در آن دو مقام است . | ||
مقام اول: در آداب مطلق لباس | مقام اول: در آداب مطلق لباس است. مقام دوم: در پاره ای از آداب لباس مصلّی است . | ||
مقاله ثالیه: در مقارنات نماز | |||
خاتمه کتاب: در آداب بعضی از امور داخله و خارجه نماز است. | |||
در تسبیحات اربعه است که در رکعت ثالت و رابع نماز خوانده می شود و اسرار و آداب قلبیه آن به قدر مناسب است و آن متقوم به چهار رکن است: | |||
رکن اول: در «تسبیح» است، و آن، تنزیه از توصیف به تحمید و تحلیل است که از مقامات شامله است . | |||
رکن دوم: «تحمید» است. و آن، مقام توحید فعلی است که مناسب حال قیام است و مناسب قرائت است . | |||
رکن سوم: «تهلیل» است. و از برای آن مقاماتی است: یکی مقام نفی الوهیت فعلیّه است که عبارت اجزای لا مؤثر فی الوجود الا لله است. و این مؤکد حصر «تحمید» بلکه موجب و مسبّب آن است . | |||
رکن چهارم: «تکبیر» است و آن نیز تکبیر از توصیف است، گویی که عبد در اول ورود در «تحمید» و «تهلیل»، تنزیه از توصیف نموده، و پس از فراغ از آن نیز تنزیه و تکبیر از توصیف نماید، که تحمید و تهلیلش محفوف به اعتراف به تقصیر و تذللّ باشد. | |||
==وضعيت کتاب== | ==وضعيت کتاب== |