نوفلی، علی بن محمد: تفاوت میان نسخهها
جز (added Category:مورّخان using HotCat) |
|||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
نسب وی چنین است: علی بن محمد بن سلیمان بن عبدالله بن حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب. این نوفل بن حارث همان بود که به روایت سلیمان بن محمد بن عبدالله بن نوفل، با عباس بن عبدالمطلب خدمت رسول خدا(ص) رسید و حضرت میان آنان عقد اخوت بست<ref>همان، ص11</ref>. | نسب وی چنین است: علی بن محمد بن سلیمان بن عبدالله بن حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب. این نوفل بن حارث همان بود که به روایت سلیمان بن محمد بن عبدالله بن نوفل، با عباس بن عبدالمطلب خدمت رسول خدا(ص) رسید و حضرت میان آنان عقد اخوت بست<ref>همان، ص11</ref>. | ||
عبدالله مشهور به «ببه» راوی بسیار مشهوری در میانه قرن اول است. بدون تردید این عبدالله در چهارچوب مواضع خاندانی خود و ارتباطی كه با [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] و [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] داشته، شیعه بوده است. وی همچنین، نماینده امام حسن مجتبی (ع) در مراسله صلح با معاویه بود. عبدالله فرزندان پسر فراوانی داشت که غالب آنان در منابع بهعنوان راوی شناخته شدهاند. محمد یکی از فرزندان عبدالله بن حارث راوی است و روایتی از او در موطاء به نقل از ابن شهاب زهری درج شده است. فرزندش دیگر اسحاق نیز راوی فضیلتی برای امام علی(ع) است. عون فرزند دیگر عبدالله است که از وی روایاتی در متون حدیثی برجای مانده است. فرزندان دیگر او عبارتند از: صلت، عبیدالله، اسحاق و عبدالله<ref>ر.ک: همان، ص12- 13</ref>. | عبدالله مشهور به «ببه» راوی بسیار مشهوری در میانه قرن اول است. بدون تردید این عبدالله در چهارچوب مواضع خاندانی خود و ارتباطی كه با [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] و [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] داشته، شیعه بوده است. وی همچنین، نماینده امام حسن مجتبی(ع) در مراسله صلح با معاویه بود. عبدالله فرزندان پسر فراوانی داشت که غالب آنان در منابع بهعنوان راوی شناخته شدهاند. محمد یکی از فرزندان عبدالله بن حارث راوی است و روایتی از او در موطاء به نقل از ابن شهاب زهری درج شده است. فرزندش دیگر اسحاق نیز راوی فضیلتی برای امام علی(ع) است. عون فرزند دیگر عبدالله است که از وی روایاتی در متون حدیثی برجای مانده است. فرزندان دیگر او عبارتند از: صلت، عبیدالله، اسحاق و عبدالله<ref>ر.ک: همان، ص12- 13</ref>. | ||
فرزند او سلیمان (جد علی نوفلی صاحب کتاب «[[كتاب الأخبار|الاخبار]]») شهرت بیشتری دارد<ref>همان، ص13</ref>. از این سلیمان، گاه به سلیمان بن عبدالله بن حارث هاشمی نیز یاد میشود اما برخی از رجال شناسان سنی مانند [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] او را نشناختهاند. طبعاً خاندان نوفل، هاشمی هستند و جالب است که در [[مسند الإمام أحمد بن حنبل|مسند احمد]] از پدر سلیمان، یعنی عبدالله بن حارث هم بهعنوان هاشمی یاد شده است. عبدالله بن سلیمان نوفلی، یک راوی است که بسا فرزند همین سلیمان بوده و روایتی از وی در «[[بشارة المصطفی صلیاللهعلیهوآله لشيعة المرتضی علیهالسلام|بشارة المصطفی]]» نقل شده است<ref>همان، ص15</ref>. | فرزند او سلیمان (جد علی نوفلی صاحب کتاب «[[كتاب الأخبار|الاخبار]]») شهرت بیشتری دارد<ref>همان، ص13</ref>. از این سلیمان، گاه به سلیمان بن عبدالله بن حارث هاشمی نیز یاد میشود اما برخی از رجال شناسان سنی مانند [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] او را نشناختهاند. طبعاً خاندان نوفل، هاشمی هستند و جالب است که در [[مسند الإمام أحمد بن حنبل|مسند احمد]] از پدر سلیمان، یعنی عبدالله بن حارث هم بهعنوان هاشمی یاد شده است. عبدالله بن سلیمان نوفلی، یک راوی است که بسا فرزند همین سلیمان بوده و روایتی از وی در «[[بشارة المصطفی صلیاللهعلیهوآله لشيعة المرتضی علیهالسلام|بشارة المصطفی]]» نقل شده است<ref>همان، ص15</ref>. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
محمد، پدر نوفلی ما، عالم و محدث و اخباری بزرگوار، فرزند دیگر همین سلیمان بوده است. این مطلب که او راوی برجستهای بوده، از اخبار فراوانی که نوفلی از پدرش نقل کرده و تقریباً بیش از هشتاد درصد اخبار او از پدرش میباشد «عن ابیه» آشکار است. علیالاصول، تغییر گرایش از عباسیان به علویان و بهخصوص مذهب امامی باید از زمان محمد نوفلی باشد، هرچند باید توجه داشت که بسیاری از کسانی که به عباسیان گرایش یافتند تصورشان بر این بود که اقدامی از روی تشیع انجام میدهند، اما بهتدریج دریافتند که به خطا رفتهاند<ref>ر.ک: همان</ref>. | محمد، پدر نوفلی ما، عالم و محدث و اخباری بزرگوار، فرزند دیگر همین سلیمان بوده است. این مطلب که او راوی برجستهای بوده، از اخبار فراوانی که نوفلی از پدرش نقل کرده و تقریباً بیش از هشتاد درصد اخبار او از پدرش میباشد «عن ابیه» آشکار است. علیالاصول، تغییر گرایش از عباسیان به علویان و بهخصوص مذهب امامی باید از زمان محمد نوفلی باشد، هرچند باید توجه داشت که بسیاری از کسانی که به عباسیان گرایش یافتند تصورشان بر این بود که اقدامی از روی تشیع انجام میدهند، اما بهتدریج دریافتند که به خطا رفتهاند<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
[[ابن بابویه، محمد بن علی|شیخ صدوق]] روایتی از علی بن محمد نوفلی نقل کرده است که از قول پدر اوست. در این سند آمده است که پدرش این خبر را از علی بن یقطین شنیده است؛ بنابراین ارتباط پدر او با محافل شیعی کاملاً روشن است. نقل اخبار زیدیه و طالبیان میتواند نشانی دیگر بر این امر باشد<ref>همان، ص16</ref>. | [[ابن بابویه، ابوجعفر، محمد بن علی|شیخ صدوق]] روایتی از علی بن محمد نوفلی نقل کرده است که از قول پدر اوست. در این سند آمده است که پدرش این خبر را از علی بن یقطین شنیده است؛ بنابراین ارتباط پدر او با محافل شیعی کاملاً روشن است. نقل اخبار زیدیه و طالبیان میتواند نشانی دیگر بر این امر باشد<ref>همان، ص16</ref>. | ||
علاوه بر پدر، عموی وی و خاندانش نیز گرایش علمی- تاریخی- روایی داشتهاند. [[نسائی، احمد بن علی|نسائی]] در [[المجتبی من السنن (المشهور بسنن النسائی)|سنن]]، روایتی از عاصم بن سلیمان بن عبدالله بن حارث نقل کرده است که گمان میرود برادر محمد و عموی علی نوفلی (نویسنده کتاب «[[كتاب الأخبار|الاخبار]]») باشد<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>. | علاوه بر پدر، عموی وی و خاندانش نیز گرایش علمی- تاریخی- روایی داشتهاند. [[نسائی، احمد بن علی|نسائی]] در [[المجتبی من السنن (المشهور بسنن النسائی)|سنن]]، روایتی از عاصم بن سلیمان بن عبدالله بن حارث نقل کرده است که گمان میرود برادر محمد و عموی علی نوفلی (نویسنده کتاب «[[كتاب الأخبار|الاخبار]]») باشد<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:مورّخان]] | |||
[[رده: |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۱۸
نام | علی بن محمد نوفلی |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | محمد بن سلیمان بن عبدالله بن حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب |
متولد | نیمه دوم قرن دوم |
محل تولد | احتمالا بصره |
رحلت | زنده در سال 250ق |
اساتید | امام هادی(ع) |
برخی آثار | الأخبار |
کد مؤلف | AUTHORCODE00535AUTHORCODE |
ابوالحسن علی بن محمد بن سلیمان نوفلی (زنده در سال 250ق)، (نیمه دوم قرن دوم تا نیمه نخست قرن سوم)، از مورخان زبده شیعه امامی و از راویان امام هادی(ع) و صاحب کتاب «الأخبار» است.
انتساب
انتساب به «نوفلی» مربوط به کسانی است که از نسل نوفل بن حارث بن عبدالمطلب هستند، بنابراین او نیز هاشمی است، چنانکه شماری از احفاد وی نیز دقیقاً بهعنوان هاشمی شناخته میشوند[۱].
وی شیعی امامی و از اصحاب نزدیک امام هادی(ع) بوده است و ما این مطلب را از چندین روایت در مییابیم. برخی نقلهای وی از امامان متقدم، با سندی کاملاً امامی است[۲].
ولادت و دوران زندگی
زندگی او برحسب آنچه از پدر و خود او میدانیم، باید در نیمه دوم قرن دوم و نیمه نخست قرن سوم باشد. دراینباره سه تاریخ داریم:
- در اغانی روایتی است که حضور او را در حج در سال 198ق نشان میدهد.
- در کتاب امالی طوسی، روایتی هست که نشان میدهد او در سال 245ق برای ابن عمار ثقفی روایت کرده است.
- روایتی که نشان میدهد او در سال 250ق برای ابن عمار روایت کرده است. در این سند آمده است که احمد بن عبیدالله ثقفی در سال 321ق روایت کرد که نوفلی در سال 250ق برای او روایت کرده است[۳].
خاندان و نسب
نسب وی چنین است: علی بن محمد بن سلیمان بن عبدالله بن حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب. این نوفل بن حارث همان بود که به روایت سلیمان بن محمد بن عبدالله بن نوفل، با عباس بن عبدالمطلب خدمت رسول خدا(ص) رسید و حضرت میان آنان عقد اخوت بست[۴].
عبدالله مشهور به «ببه» راوی بسیار مشهوری در میانه قرن اول است. بدون تردید این عبدالله در چهارچوب مواضع خاندانی خود و ارتباطی كه با امام علی(ع) و ابن عباس داشته، شیعه بوده است. وی همچنین، نماینده امام حسن مجتبی(ع) در مراسله صلح با معاویه بود. عبدالله فرزندان پسر فراوانی داشت که غالب آنان در منابع بهعنوان راوی شناخته شدهاند. محمد یکی از فرزندان عبدالله بن حارث راوی است و روایتی از او در موطاء به نقل از ابن شهاب زهری درج شده است. فرزندش دیگر اسحاق نیز راوی فضیلتی برای امام علی(ع) است. عون فرزند دیگر عبدالله است که از وی روایاتی در متون حدیثی برجای مانده است. فرزندان دیگر او عبارتند از: صلت، عبیدالله، اسحاق و عبدالله[۵].
فرزند او سلیمان (جد علی نوفلی صاحب کتاب «الاخبار») شهرت بیشتری دارد[۶]. از این سلیمان، گاه به سلیمان بن عبدالله بن حارث هاشمی نیز یاد میشود اما برخی از رجال شناسان سنی مانند ابن حجر او را نشناختهاند. طبعاً خاندان نوفل، هاشمی هستند و جالب است که در مسند احمد از پدر سلیمان، یعنی عبدالله بن حارث هم بهعنوان هاشمی یاد شده است. عبدالله بن سلیمان نوفلی، یک راوی است که بسا فرزند همین سلیمان بوده و روایتی از وی در «بشارة المصطفی» نقل شده است[۷].
محمد، پدر نوفلی ما، عالم و محدث و اخباری بزرگوار، فرزند دیگر همین سلیمان بوده است. این مطلب که او راوی برجستهای بوده، از اخبار فراوانی که نوفلی از پدرش نقل کرده و تقریباً بیش از هشتاد درصد اخبار او از پدرش میباشد «عن ابیه» آشکار است. علیالاصول، تغییر گرایش از عباسیان به علویان و بهخصوص مذهب امامی باید از زمان محمد نوفلی باشد، هرچند باید توجه داشت که بسیاری از کسانی که به عباسیان گرایش یافتند تصورشان بر این بود که اقدامی از روی تشیع انجام میدهند، اما بهتدریج دریافتند که به خطا رفتهاند[۸].
شیخ صدوق روایتی از علی بن محمد نوفلی نقل کرده است که از قول پدر اوست. در این سند آمده است که پدرش این خبر را از علی بن یقطین شنیده است؛ بنابراین ارتباط پدر او با محافل شیعی کاملاً روشن است. نقل اخبار زیدیه و طالبیان میتواند نشانی دیگر بر این امر باشد[۹].
علاوه بر پدر، عموی وی و خاندانش نیز گرایش علمی- تاریخی- روایی داشتهاند. نسائی در سنن، روایتی از عاصم بن سلیمان بن عبدالله بن حارث نقل کرده است که گمان میرود برادر محمد و عموی علی نوفلی (نویسنده کتاب «الاخبار») باشد[۱۰].
در یک سند که شیخ طوسی در امالی آورده است، علی بن محمد بن سلیمان نوفلی در سال 245ق برای ابن عمار ثقفی روایت کرده و منبع او به نقل از پدرش از یزید بن عبدالملک نوفلی است. این شخص باید یکی از مصادیق «عن اهلی» در اسنادی باشد که نوفلی بهعنوان منبع خبر ذکر کرده است[۱۱].
در «عیون اخبار الرضا» خبر مفصل مربوط به دستور مأمون به فضل بن سهل برای گردآوری ارباب مذاهب برای مذاکره و مباحثه با امام رضا(ع) از قول «حسن بن محمد نوفلی ثم الهاشمی» نقل شده که میتواند برادر مؤلف ما باشد. احمد بن محمد بن سلیمان نوفلی راوی دیگری است که در «بصائر الدرجات» و «اكمال الدين» از او نقل شده است. بسا ابراهیم بن محمد نوفلی نیز فرزند دیگر همین محمد بن سلیمان نوفلی باشد که در «بصائر الدرجات» از او روایت شده است. در رجال طوسی از عباد بن محمد بن سلیمان نوفلی بهعنوان یكی از اصحاب امام رضا(ع) یاد شده است[۱۲].
شاگردان
یکی از برجستهترین شاگردان او، ابوالعباس احمد بن عبیدالله بن محمد بن عمار ثفقی (متوفی314ق) است[۱۳].
وفات
با توجه به سن پدر وی و نقلی که از خود نوفلی در سال 250ق روایت شده است، میباید حدس زد که درگذشت وی بعداز اینسال و به احتمال، پیش از 260ق بوده است؛ زیرا سن بیش از آن برای وی معقول نمینماید[۱۴].
آثار
این واقعیت که نوفلی برخلاف پدر و عموهایش که راوی بودهاند و تاکنون از نام کتابی از آنان آگاهی نداریم، یک مؤلف بوده است، تردیدی نیست؛ اما تنها کتابی که از او میشناسیم کتاب «الأخبار» است. این نام نیز تنها در «مروج الذهب» آمده و دیگران تنها بهعنوان یک منبع از خود او یاد کرده، اما نامی از این کتاب به میان نیاوردهاند[۱۵].
پانویس
منابع مقاله
- جعفریان، رسول (گردآورنده)، «کتاب الأخبار» تألیف نوفلی، نشر حبیب، قم، چاپ اول، 1387ش.
- برای مطالعات بییشتر ببینید:سباستین گونتر؛ باقری، حمید(مترجم)؛، «تاریخ گمشده نوفلی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: آینه پژوهش، مرداد و شهریور 1389 - شماره 123 (26 صفحه - از 58 تا 83).